تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804473964




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پوزيتيويسم در علوم اجتماعي از منظر«هستي‌شناختي» و «انسان‌شناختي»


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پوزيتيويسم در علوم اجتماعي از منظر«هستي‌شناختي» و «انسان‌شناختي»
انديشه‌ها و نظريات هيچ علمي در خلأ شكل نمي‌گيرند بلكه در چارچوب خاص و برگرده مباني مخصوصي تعريف مي‌شوند و علماي سلف قبل از پرداختن به مطالب و مسائل هر علمي از مبادي بنيادين و رئوس ثمانيه (تعريف، موضوع، غايت، روش، مسائل، مبادي تصوريه و تصديقي‌ه و... ) آن علم بحث مي‌كردند.
از اين رو نگارنده بر اين تلاش است تا به تبيين مباني فلسفي علوم اجتماعي رايج بپردازد. در شماره گذشته از همين صفحه (صفحه انديشه روزنامه جوان)، به تبيين و ارزيابي مباني «معرفت‌شناختي» و «روش‌شناختي» مكتب پوزيتيويسم در علوم اجتماعي پرداختيم. نوشتار پيش رو در ادامه مقاله گذشته، سعي در تبيين و ارزيابي مباني «هستي‌شناختي» و «انسان‌شناختي» نگرش پوزيتيويستي در علوم اجتماعي دارد. مباني «هستي‌شناختي» جامعه‌شناسي موجود در مباني هستي - شناختي به اين پرسش پاسخ داده مي‌شود كه آيا در جامعه‌شناسي موجود هستي را در جهان طبيعت خلاصه مي‌كنند يا اينكه به مبدأ جهان و خالق آن نيز توجه دارند؟ در فلسفه «وجود» مساوي با مطلق واقعيت و هستي است و در نقطه مقابل عدم قرار دارد و از ذات الهي تا واقعيت‌هاي مجرد و مادي، جواهر و ذوات تا حالات همه را در بر مي‌گيرد. (1) در جامعه‌شناسي اسلامي نيز «هستي» اعم‌ از ماده و مجرد است و اعتقاد به خداوند متعال‌، روح‌، ملك و جن‌ از مفاهيم بنيادين آن است اما در جامعه‌شناسي موجود، هستي در جهان مادي خلاصه شده و از واقعيات مابعدالطبيعي خبري نيست، حال اينكه متافيزيك و ماوراي طبيعت علم آغاز و انجام موجودات است و علمي است به دق‌ت و يقين رياضيات كه از طريق شهود عقلاني و مجراي خردورزي و انديشه منطقي مثل فلسفه قابل دستيابي است. متافيزيك يك تئوري واقعيت (حقيقت) است كه در سايه پاكي و كمال معنوي حاصل و در چارچوب يك سنت وحياني قابل تحقق است. تحقق مؤثر و عملي حقيقت متافيزيك در مورد حيات بشري در قالب نمادها و آداب خاص‌ قابل بروز و ظهور است. (2) چنانكه در مقدمه كتاب مبادي مابعدالطبيعي (3) آمده، در سال‌هايي كه پوزيتيويسم در اوج شكوفايي و توانايي بود در حلقه وين كه پاتوق پوزيتيويست‌هاي منطقي بود، مرگ مابعدالطبيعه اعلام شده و مدعيات متافيزيكي فيلسوفان و ساير انديشمندان ياوه و بيهوده تلقي شد و آنها خانه علم را از مابعدالطبيعه به كلي پاك كردند و علمي بنيان نهادند كه از هرگونه ديدگاه متافيزيكي و ماوراي طبيعي فارغ بود. دكتر نصر با صراحت و تأكيد بيشتري به اين مطالب پرداخته و بيان داشته،(4) انسان متجد‌د مبناي نظام فكري خويش را واقعيت جهان خارجي قرار داده است و در تمام سنت‌ها از محور اصلي يعني خدا غافل بوده و به آفاتي همچون واقعي پنداشتن ماديات، پوچ‌گرايي (nihilism)و نسبيت‌گرايي(relativism) گرفتار آمده است. «جهان‌شناسي» در جامعه‌شناسي موجود به طور كلي«جهان‌شناسي» جامعه‌شناسي موجود در قالب چند نكته قابل درك است:‌ 1ـ ‌جامعه‌شناسان ديدشان را محدود و معطوف به ظاهر دنيا كرده‌اند. 2ـ ‌عالمان تجربي كه جامعه‌شناسان تجربي نيز از اين امر مستثني نيستند از عالم خلقت به جهان طبيعت تعبير مي‌كنند و در تفسير و تبيين پديده‌هاي جهان به نظام داخلي(علل مادي وصوري) پردازش كرده و از نظام فاعلي و غايي گسيخته در واقع فارغ از مبدأ ‌و معاد به پديده‌هاي جهان مي‌نگرند، لذا تبييني كه ارائه مي‌دهند ناقص و نارساست. (5) 3ـ ‌علوم اجتماعي فقط به انسان اجتماعي بها مي‌دهد و به طبيعت ارزشي قائل نيست و همه هم‌تش غلبه و سيطره بر طبيعت است، چنانكه ملاحظه مي‌شود تكنولوژي جديد عالم طبيعت را بلعيده و آن را به تسخير خود درآورده و رابطه مسالمت‌آميز با طبيعت را به رابطه خصمانه و بهره‌كشي تبديل كرده و اين دقيقاً خلاف ديدگاه ديني به ويژه اسلامي است. در ديدگاه اسلامي طبيعت مخاطب قرآن قرار گرفته و مكم‌ل انسان قرار داده شده و بين طبيعت و فوق‌طبيعت ارتباط تنگاتنگي مطرح شده، چنانكه در قرآن به طبيعت قسم ياد شده (6) و در مواردي برخي از نمادهاي طبيعي همچون بعضي از كوه‌ها و مكان‌ها مثل كوه طور، حرا، طوي و غيره به تقد‌س مطرح شده‌اند. بر اساس جامعه‌شناسي پوزيتيويستي پديده‌هاي جهان يك واقعيت مادي بيشتر ندارد، لذا با صراحت تمام به انكار موجوديت اشياي غيرمادي پرداخته يا قضاياي ديني را بي‌معنا تلقي كرده‌اند. (7) حال اينكه در بينش اسلامي پديده‌ها و هستي‌هاي عالم سلسله مراتبي است، عالم مادي فروترين و نازل‌ترين مرتبه اين واقعيت است و بين عالم ماد‌ه و عالم مجر‌د ارتباط شديدي وجود دارد و تأثير عالم مجر‌د بر ماده دائمي و دمادم است. به طور خلاصه مي‌توان گفت در تبيين‌هاي جامعه‌شناسان تجربه‌گرا و پوزيتيويستي از مستلزمات مابعد‌الطبيعي و همچنين از بعضي از عناصر مؤثر در طبيعت غفلت شده و شايد آنجا كه «رنه گنون» سيطره كميت بر علم جديد را به چالش مي‌كشد و تبيين‌هاي آن را فاقد هرگونه ارزش تبييني مي‌شمارد، به اين مطلب اشاره دارد، به ويژه آنجا كه مي‌گويد هر تبييني بايد از بالا به پايين صورت گيرد نه از پايين به بالا چراكه علم جديد واقعاً از هرگونه ارزشي عاري است. (8) مباني انسان‌شناختي جامعه‌شناسي موجود‌ فلسفه وجودي علوم انساني اين است كه انسان‌ها را به كمال برساند و كمالي كه براي انسان در نظر گرفته مي‌شود با تعريف و شناختي كه از انسان حاصل مي‌شود، ارتباط دارد. از اين رو، تعاريف متعد‌د از انسان مي‌تواند جامعه‌شناسي‌هاي متفاوتي را به دنبال داشته باشد. به عنوان نمونه به اين دو تعريف از انسان توج‌ه كنيد: در تعريف غربي انسان يك حيوان ناطق است و همه فرصت‌هايش منحصر به زمان ميان تولد تا مرگ اوست و انسان قبل از تول‌د سرشت و پس از مرگ سرنوشتي ندارد و حقيقت انسان در نيازهاي طبيعي و محسوس او نهفته است. در مقابل، تعريفِ اسلامي معتقد است انسان قبل از آمدن به اين جهان سرشتي داشته و آمدنش به اين جهان بدون محاسبه و تصادفي نبوده بلكه مطابق قاعده و حساب و كتابي است و خداوند در قرآن كريم در سوره مؤمنون آيه 115 مي‌فرمايد:« افحسبتم ان‌ما خلقناكم عبثاً و ان‌كم الينا لاترجعون ـ آيا پنداشته‌ايد كه شما را بيهوده آفريده‌ايم و به راستي شما به سوي ما بازگردانده نمي‌شويد»، اشاره به همين تعريف دارد. آيا انساني كه معتقد است مرگ، نيستي و فنا نيست بلكه آغاز يك جهان وسيع‌تر و بزرگ‌تر است و انسان در اين دنيا مسافري است كه عازم آخرت است و اين دنيا مزرعه آخرت است و هر چه در اينجا كشت كند درآخرت آن را درو مي‌كند، با آن انساني كه خود را منحصر در جهان ماد‌ي مي‌كند و به آخرتي معتقد نيست، جامعه‌شناسي‌اش فرق نخواهد كرد؟ (9) انسان غربي چنان فرض مي‌كند كه گويي امروز آخرين روز عمرش است و فقط همين روز مهلت دارد تا از اين همه نعمت استفاده كند و ديگر فردايي در كار نيست. لذا همه چيز را به نفع خود مصادره مي‌كند و به مصرف‌گرايي روي مي‌آورد و از آنجا كه به آخرت، جزا و پاداشي معتقد نيست، پروايي از آخرت ندارد و با خيال آسوده به دنياگرايي روي مي‌آورد. جهت پي بردن به مباني انسان شناختي جامعه‌شناسي موجود فهم خصوصيات و ويژگي‌هاي انسان غربي لازم و ضروري است. 1 ـ توجه به بُعد مادي و ظاهري و غفلت از بُعد روحي ‌در انسان شناسي غربي انسان محدود به بُعد زيستي و ظاهري است و تا حد‌ يك موجود مادي محض تنز‌ل يافته و طبيعي است چنين انساني براي رفع نيازهاي مادي تلاش و كوشش كرده و از بعد روحي و معنوي چشمپوشي مي‌كند. در واقع در انسان‌شناسي غربي انسان به تبع محيط بيرون و عوامل بيروني ارزيابي مي‌شود و به عوامل دروني و ساختار درون انسان التفاتي نمي‌شود. (10) 2 ـ قائل شدن به اصالت بشر(Humanism)‌ «اومانيسم» به اين معناست كه انسان متجد‌د بدون قبول هيچ مسئوليتي براي خود، حقوق مطلقي قائل بوده و در تلاش است طبيعت و ديگر انسان‌ها را به خدمت بگيرد و در صورت مقاومت نشان دادن آنها به مبارزه و تنازع با آنها بر مي‌خيزد. (11) علوم اجتماعي جديد به شد‌ت انسان محور است، به طوريكه حتي برخي از فيلسوفان حقوق معتقدند انسان اختيار دارد و مي‌تواند جان خود را به خطر بيندازد يا خود را از بين ببرد و بكشد. اين بحث مبتني است بر اينكه در فلسفه حقوق اثبات شود كه حق‌ آزادي بر حق‌ حيات مقد‌م است و اگر كسي بر اين باور بود كه حق‌ حيات مقد‌م بر حق‌ آزادي است مثل اكثر متدينان، در اين صورت فرد حق‌ ندارد كمترين آسيبي به خود يا ديگران برساند. در نظام غرب با اينكه انسان را آزاد فرض مي‌كنند، باز در عمل تابع دترمنيسم ماد‌ي‌اند. 3 ـ كثرت به جاي وحدت در انسان از ديگر پيامدهاي فرهنگ غربي اين است كه در علوم انساني و اجتماعي كثرت جانشين وحدت شده يعني به حقيقت ثابت واحد كه نفس و روح است اهميت نمي‌دهند. زيرا در انسان غير از ماده و جسم چيز ديگر سراغ ندارند و براي شناخت بيشتر انسان او را تكه تكه وجزء‌ جزء‌ كرده تا شناخت بهتري حاصل كنند و حال آنكه شناخت انسان تنها در سايه توجه به حقيقت او كه نفس است حاصل مي‌شود. حال آنكه با تعمق در معارف ديني مي‌توان دريافت كه اين نفس واحد است و كثرتي ندارد. (12) 4 ـ توجه به امور مادي در پيشرفت بشر در تمد‌ن جديد غربي كمال و پيشرفت انسان بر اساس نيروهاي ماد‌ي امري مسجل وجزمي است ولي در تمد‌ن‌هايي مثل اسلام رشد و كمال انسان از آغاز ظهور اسلام تدارك ديده ‌شده است و در اسلام كامل‌ترين‌، انسان پيامبر اعظم و مدينةالنبي يكي از جوامعي است كه به عنوان جامعه آرماني و آرمانشهر مطرح است. (13) 5 ـ نفي وحي و وحي انگاري قوانين مادي انسان مادي قوانيني دارد و انسان غربي نتيجه عملكرد و تأثير اين قوانين است و اين قوانين در علوم انساني مورد بحث و بررسي قرار مي‌گيرد و قوانين مادي كه واضعشان خود مردم هستند، به منزله وحي تلقي شده و تمامي انسان‌ها مجبورند به اين قوانين تن دهند و آنها را بر زندگي حاكم كنند. شناخت انسان در سايه كشف اين قوانين است به عنوان مثال اگر يك جامعه‌شناسي كشف كند كه بين مهاجرت و پديده‌هاي اخلاقي و فرهنگي ارتباط است و اثبات كند بين مهاجرت و افزايش بزهكاري و فحشا ارتباط است در اين صورت به هيچ وجه نمي‌توان از اين پيامد مهاجرت فرار كرد و لابد‌ بايد به آن ملتزم شد و حال اينكه ما معتقديم در مهاجرت زمينه براي بزهكاري مهاجران فراهم است، اما انسان مهاجر مجبور نيست حتماً بزهكاري كند چراكه چيزي فراتر از قوانين مادي به نام دين وجود دارد كه انسان را از هرگونه بزهكاري و گناه منع مي‌كند؛ پس در جامعه متدينين لزوماً مهاجرت به كثرت بي‌عفتي و فحشا ‌منجر نمي‌شود. نتيجه و جمع بندي امروزه در دوره‌اي به سر مي‌بريم كه علم اجتماعي جايگاه ممتازي را در منظومه فكري بشر احراز كرده و برخي از كاركردها و وظايف دين را بر عهده گرفته است. اگر اين علوم بخواهند عام و جهانشمول باشند بايد بر مباني جهانشمول استوار گردند و ما معتقديم جامعه‌شناسي اسلامي از چنين پتانسيلي برخوردار است زيرا: اولاً: پارادايم مسلط در علوم اجتماعي اسلامي، فلسفي است و با ذات و طبيعت انسان كار دارد و از اعتقاد به وحدت نوع بشر در فطرت حكايت مي‌كند. ثانياً: مبادي جامعه‌شناسي اسلامي (زير ساخت‌هاي معرفت شناختي، هستي شناختي و انسان شناختي) از معتقدات وايده‌ها و متن واقعيات به دست مي‌آيد و هم نگاه هنجاري و دستوري به انسان دارد و هم نگاه توصيفي؛ يعني هم به «انسان اينگونه است» و هم به «انسان بايد اينگونه باشد» نظر دارد. جامعه‌شناسي بومي نخستين گامي بود كه درجهت تعديل و منطقي كردن استفاده از نظريات برداشته شد. اما احساس شد كه اين امر بسنده نيست و بايد به صورت بنيادي‌تر براي مطالعه دنياي اجتماعي فكر كرد؛ چراكه تلاش جامعه‌شناسي بومي صرفاً كار آمد كردن نظريات موجود بود نه نظريه‌پردازي و ساخت نظريه جديد و جامعه‌شناسي اسلامي در واقع تلاشي براي ساخت نظريه جديد براي مطالعه دنياي اجتماعي است. *عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي تبريز منابع: 1- ‌مصباح‌، محمد تقي، زمستان 1368‌، آموزش فلسفه، تهران و قم‌، جلد يك، صفحه 256. 2- ‌نصر، سيدحسين‌، 1379‌، انسان و طبيعت‌، ترجمه عبدالرحيم گواهي‌، صفحات 102 ـ 101. 3- ‌آرتوربرت ادوين، 1369، مبادي ما بعد الطبيعي علوم نوين، ترجمه عبدالكريم سروش، صفحه 21 مقدمه. 4- ‌نصر، سيد حسين، 1379‌، نيار به علم مقدس‌، ترجمه حسن ميانداري، صفحه 11. 5-‌ بستان، حسين و همكاران زير نظر محمود رجبي، 1384‌، گامي به سوي علم ديني، ساختار علم تجربي و امكان علم ديني، صفحه 34. 6- ‌قرآن كريم، سوره‌هاي الطارق: آيه1‌، والفجر: آيات 1 ـ 4‌، الشمس: آيات 6 ـ 1 ، والليل: آيات 2 ـ 1، والضحي: آيات 2 ـ 1. 7- ‌پارسانيا، حميد، 1376، حديث پيمانه، صفحه 124. 8- ‌ گنون، رنه، 1365‌، سيطره كميت وعلائم آخر الزمان، ترجمه علي‌محمد كاردان، صفحه 20. 9-‌گروهي، 1379‌، كتاب دوم حوزه و دانشگاه ويژه‌نامه، صفحات 16 ـ 15. 10- ‌همان‌، ص 33. 11- ‌نصر، سيدحسين، 1379‌، نيار به علم مقدس‌، ترجمه حسن ميانداري، صفحه: 14. 12- ‌گروهي، 1379‌، همان، صفحه 26. 13- ‌نصر، سيدحسين، 1379‌، نيار به علم مقدس‌، ترجمه حسن ميانداري، صفحه21.

نویسنده : يوسف خيري * 
منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن