محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852631603
یادداشت/حبیب احمدزاده تاریخ چگونه روسیاه شد
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/حبیب احمدزاده
تاریخ چگونه روسیاه شد
من به عنوان یک ایرانی صلحدوست در آستانه روز استقلال آمریکا و مذاکرات هستهای، از اینکه نماینده پیشنهادی دولت ما، «حمید ابوطالبی»، را قاطعانه به علت نقش مترجمی در ماجرای گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا در سالهای اول انقلاب ایران به خاک کشورتان راه ندادید، در نهایت صداقت و صمیمیت، از همگی شما سپاسگزاری کنم.
به گزارش خبرگزاری فارس، حبیب احمدزاده نویسنده و مستندساز یادداشتی به بهانه سالگرد انهدام هواپیمای ایرباس ایران نوشته است.اح مدزاده در این یادداشت با اشاره به عدم پذیرش حمید ابوطالبی به عنوان سفیر ایران توسط آمریکا مینویسد: من به عنوان یک ایرانی صلحدوست وظیفه دارم در آستانه چهارم جولای، روز استقلال آمریکا، و همینطور مذاکرات هستهای، از اینکه نماینده پیشنهادی دولت ما، «حمید ابوطالبی»، را قاطعانه به علت نقش مترجمی در ماجرای گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا در سالهای اول انقلاب ایران به خاک کشورتان راه ندادید، در نهایت صداقت و صمیمیت، از همگی شما سپاسگزاری کنم.... من نیز میخواهم دست شما را گرفته و لباس یک ایرانی را برتنتان بپوشانم و به یک سفر حقیقی حدوداً هفتاد و پنج ساله در تاریخ کشورم ببرم. ولی قبل از آن لازم است به داستان یک فیلم کوتاه معروف هشت دقیقهای در ایران اشاره کنم که در سالنی انبوه از تماشاچیان مشتاق جوان و روشنفکر نمایش داده شد. متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است: به نام خدا سلام چند وقت پیش با قاطعیت تمام، دولت و مجالس قانونگذاری آمریکا ورود نماینده معرفی شده از سوی دولت ایران برای تصدی کرسی نمایندگی کشورمان در سازمان ملل را به بهانه مترجمی در ماجرای موسوم به اشغال سفارت امریکا، به خاک ایالات متحده ممنوع اعلام کردند. با خودم فکر کردم که اگر تاریخ ترازویی داشت کدامین طرف حق بیشتری برای اتخاذ چنین قاطعیتی داشت؟ و بدین سان چنین تحقیقی را به بهانه سالگرد انهدام هواپیمای ایرباس ایران پی گرفتم و اولین شرطم در تحقیق ان بود که سخنان خودی را سند قرار ندهم . این نتیجه کار است که برای خودم نیز حیرت انگیز بود حال و پس از آنکه ترجمه انگلیسی آن برای سایتهای معروف ضدجنگ جهان ارسال شده متن فارسی را در اختیار هموطنانم قرار میدهم تا خود در این باره به داوری بپردازند. در خاتمه این مقدمه ، لازم به یاداوری است که اصل انگلیسی اکثر قریب به اتفاق این اسناد ، در نزد نگارنده وجود دارد. یا حق حبیب احمدزاده آمریکا متشکریم یا تاریخ چگونه روسیاه شد جناب پرزیدنت اوباما، آقای جان کری وزیر امور خارجه، و آقایان و خانمها در مجالس نمایندگان و سنا و نیز دیگر مسئولان دولت فدرال آمریکا من به عنوان یک ایرانی صلحدوست وظیفه دارم در آستانه چهارم جولای، روز استقلال آمریکا، و همینطور مذاکرات هستهای ، از اینکه نماینده پیشنهادی دولت ما، «حمید ابوطالبی»، را قاطعانه به علت نقش مترجمی در ماجرای گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا در سالهای اول انقلاب ایران به خاک کشورتان راه ندادید، در نهایت صداقت و صمیمیت، از همگی شما سپاسگزار ی کنم . شاید این موضوع که دولت ایران با معرفی چنین فردی به عنوان نماینده خود در سازمان ملل، توانسته بعد از دهها سال نمایندگان مجلس و سنا و دولت شما را در یک موضوع خاص تا بدانجا ناراحت کند که در چنین موضوعی به وحدت کلمه برسید از عجایب روزگار به شمار رود ولی باید به عرض برسانم که نتیجه و تأثیر این عمل قاطعانه شما در کشور خود من، ایران، بسیار بیشتر است. اینکه علی القاعده ما باید به عنوان شرقیهای بیتجربه در سیاست از شما رفتار انسانی یاد بگیریم موضوع بحث من با شماست. درست مانند داستان شاهزاده و گدای مارک تواین که تنها موقعی این دو از طرز زندگی هم باخبر میشوند که چند روزی با لباس مبدل جای زندگی خود را معاوضه کنند. من نیز میخواهم دست شما را گرفته و لباس یک ایرانی را برتنتان بپوشانم و به یک سفر حقیقی حدوداً هفتاد و پنج ساله در تاریخ کشورم ببرم. ولی قبل از آن لازم است به داستان یک فیلم کوتاه معروف هشت دقیقهای در ایران اشاره کنم که در سالنی انبوه از تماشاچیان مشتاق جوان و روشنفکر نمایش داده شد. اولین تصویری که مخاطبان ایرانی این فیلم در سکوت دیدند، گردش دوربین از یک دیوار ساده به سقف و نمایش ممتد سقف بود. دوربین بر این تصویر ماند. دقیقه ای گذشت . مخاطبان پس از مدتی انتظار، در تاریکی به هم نگریستند. کمی حوصلهشان سر رفته بود. باز بدون هیچ حرکت و جابجایی نمایش سقف ادامه پیدا کرد. مخاطبان شروع به همهمه و ناسزا کردند. باز همان تصویر، تعدادی سوت زدند و عدهای سالن را ترک کردند و همینطور تا هشت دقیقه ماجرا به همین شکل و بدون تغییری ادامه یافت، تا لحظه قبل از آمدن تیتراژ آخر، که دیگر به جز نفرات انگشتشماری، همه سالن را ترک کرده بودند. تصویر چرخی خورد و برصورت یک مرد بیحرکت در بستر ثابت ماند و جملهای بدین مضمون بر سیاهی پرده نمایش نقش بست: « حتما اکثر دوستان کناری شما نتوانستند این تصویر را تحمل کنند و بیرون رفتند ولی این فیلم تنها هشت دقیقه و از زاویه دید زندگی یک جانباز قطع نخاع جنگ بود که باید تمام عمر اینگونه به سقف نگاه کند.» من نیز میخواهم تنها چند دقیقه برتصویر همیشگی و ثابت تاریخ کشورم نگاهی بیاندازیم و امیدوارم برای یک بار هم که شده از دید ما ولی با اسناد بی چون و چرای تاریخی حاضر باشید به ماجراهایی که برایتان تعریف میکنم توجه کنید و نگویید که طولانی است تا بدانید که چرا اینگونه صمیمانه از شما تشکر میکنم، موافقید؟ فقط برای حل معمای این تشکر صمیمانه بعضی نکات سفر را در متن برجسته خواهم کرد تا با کنار قرار دادن آنها بتوانید در آخر دلیل تشکرم را دریابید. و چون مجبورم شما را با قالیچه احتمالاً ایرانی حضرت سلیمان به سفر ببرم، پس محکم لبههای قالی را بچسبید. سفر در ماشین زمان ایرانی شروع شد: سفر اول: هفتاد و سه سال پیش، جنگ دوم جهانی و اشغال ایران توسط متفقین آن دوره یعنی روسیه، انگلیس و سپس آمریکا در اوایل سال 1941 نیروهای هیتلر، بخش بزرگی از غرب کشور شوروی سابق را در عملیات برقآسای بارباروسا تصرف کردند. اگر به ارتش استالین ـ مرد نازنین آن دوران و متحد قبلی آلمان در اشغال لهستان (یعنی همان بهانه اصلی شروع جنگ دوم جهانی) و آمر کشتار مخفی بیش از بیست و پنج هزار و هفتصد اسیر افسر و سرباز لهستانی در جنگلهای کاتین ، به وسیله دولتهای غربی، بهخصوص آمریکا، اسلحه و مهمات نمیرسید معلوم نبود که سرنوشتش چگونه رقم خواهد خورد و نیز باید فکری برای پشتیبانی از این آخرین خط دفاعی شرق در مقابل هیتلر میشد. ولی اشکالی در این میانه وجود داشت و آن این بودکه بهترین و کوتاهترین راه برای این منظور مسیر کشوری بود که متأسفانه بیطرفی اختیار کرده بود؛ ایران. ولی به هر حال باید بهانهای دستاویز میشد تا بتوان جهانیان را با رسانهها مجاب کرد که چارهای غیر از این کار یعنی اشغال این کشور بیطرف وجود ندارد. ولی چه دلیلی؟ شاید همانی که یک شاعر معروف ایرانی در قدیم سروده: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را دولتهای غربی این دست و دلبازی شاعر ما را در عمل نشان دادند و به جای بهانه خال هندو، حضور چند صد آلمانی شاغل در ایران را بهانه کردند و خواستار اخراج فوری آنان از دولت وقت ایران شدند و این بهانه را برای تسخیر نه تنها دو شهر بلکه کل کشور موجه دانستند. و بدین شکل کشور گربهشکل ما به تصرف درآمد. تنها پنج روز بعد از اسارت این گربه، «آنتونی ایدن»، وزیر خارجه وقت انگلیس، در سخنرانی خود در ملأ عام در شهر کانتربری انگلیس برای مردم خود و جهان دلایل اشغال ایران را چنین توضیح میدهد: «مسئلهای که در نتیجه فعالیت آلمانیها در ایران به وجود آمد که تازگی ندارد. در ماه ژانویه گذشته من دولت ایران را از خطر حضور عده بیشمار اتباع آلمانی در ایران آگاه ساختم. همه میدانند که آلمانها در کشورهای بیگانه سازمانهای خاص خود را دارند و افراد خود را برای اقدام به فعالیتهای مختلف ستون پنجم آماده میکنند. جنگ کنونی در نروژ، هلند، فرانسه و تعداد زیادی از کشورهای دیگر نشان داد که این عمال تا چه اندازه ممکن است خطرناک باشند. دولت ایران در پاسخ به اقدامات ما اظهار داشت که در ذکر شمارِ آلمانیها و خطر آنها راه افراط را در پیش گرفتهایم. اما شمارِ آلمانیهای مقیم ایران اعم از اینکه چند صد یا چند هزار تن باشد تفاوتی نمیکند. هر کسی که با اصول نازیها آشنایی داشته باشد راجع به مقصود حقیقی حضور آلمانیها در ایران هیچ شکی به خود راه نخواهد داد. هیچکس نمیتواند ادعا کند که این آلمانیها فقط برای تندرستی خود در ایران ماندهاند. دولت انگلیس آنچه از حقایق اوضاع میدانست به اطلاع دولت ایران رسانیده و درخواست نمود که به این حقایق چنان که باید توجه شود لکن دولت ایران جز آوردن عذر و دادن امتیازات مختصر پاسخ دیگری به دولت انگلیس نداد و بنابراین ما یک چاره بیشتر نداشتیم و این راه عبارت از آن بود که مار را قبل از اینکه بتواند زیانی برساند به هلاکت برسانیم.» 1 در ادامه، انتونی ایدن جمله دیگری هم اضافه میکند که امروزه نمایندگان وزارت خارجه و تمامی رئیس جمهورهای ادوار مختلف آمریکا بر زبان میرانند: «ولی ما نیک میدانیم که ایران چه سهم بزرگی در فرهنگ جهان دارد و یک ایران مستقل برای تثبیت اوضاع خاورمیانه ضرورت کامل دارد.» ولی قبل از حمله و اشغال ایران باید اول موافقت دولت اخلاقگرای آمریکا، که تا آن زمان هنوز در جنگ حضور مستقیم نداشت، جلب میشد. «دریفوس»، کنسول ایالات متحده در تهران، برای وزارت خارجه آمریکا تلگرافی در این مورد ارسال کرد: «شاهدان بر این باورند که تبلیغات متفقین درباره تعداد و فعالیت ستون پنجم آلمان در ایران، گزافهگویی شده است. بسیاری از آلمانیها به راستی در دولت و یا کسب و کارهای مشخص مربوط استخدام شدهاند و بعضی دیگر در استخدام شرکتهای مشخص و معلوم آلمانی میباشند. تعدادی اندک جهانگرد هستند و پلیس ایران آلمانیها را تحت نظر دقیق دارد و تحرک آنها در داخل کشور محدود شده است.» 2(سپیدهدم، ص 115) ولی تصمیم و هماهنگی برای اشغال ایران در سطوح بالاتر، از چند ماه قبل صورت گرفته بود. در یازدهم اوت 1941، رئیس جمهور، فرانکلین روزولت، برای مشاوره با چرچیل به کشتی جنگی پرنس اویلز وارد شد. چرچیل موضوع (اشغال) ایران را با روزولت در میان گذاشت. واکنش روزولت، آشکارا نخست وزیر را دلگرم کرد. زیرا چهار روز بعد به وزیر امور خارجه انگلیس، آنتونی ایدن، با بیسیم اطلاع دادکه «نقشه خود را در مورد ایران به رئیس جمهور گفتم و به نظرم کاملاً از آن رضایت داشت». 3 ص 127 ولی این بهانهگیری حتی باعث تعجب بعضی از معاونان در وزارت خارجه انگلیس شد. و پیشنهاد کردند که چرا واقعیت را نگوییم. پوسونبی مور کراثویت، معاون وزارت امورخارجه، اعتقاد داشت که سیاست دولت او در قبال ایران فاقد صداقت در مقصود است. در ژوئیه کراثویت، گزارشی صریح، کامل، نافذ و صددرصد انتقادی از اوضاع را به وزیر امور خارجه انگلیس تسلیم کرد. این یادداشت مهم، پیشگویانه و با چاشنی طنز همراه بود. «در مرحله یک ما و روسها نیرو گرد میآوریم و سپس از شاه میخواهیم آلمانیها را اخراج کند. او این را دوست نخواهد داشت ولی مماشات میکند. در آن صورت، وارد مرحله دوم میشویم: تصرف میدانهای نفتی و بمباران تهران. روسها از جانب شمال وارد میشوند و ممکن است در کشور هرج و مرج شروع شود. من فکر میکنم که قبول دارید که ایجاد نابسامانی در ایران به نفع ما نیست... . بنابراین ما میباید دوباره بررسی کنیم که اهداف واقعیمان در ایران چیست و استفاده از زور، تا چه اندازه باعث پیشبرد آنهاست... . مهمترین هدف ما، ایمنی میدانهای نفتی است و بعد از آن گشایش راه سراسری ایران برای روسهاست... . آیا بهتر نیست آشکارا بگوییم که ما خودمان باید از ذخایر نفتی در تمام طول جنگ مراقبت نماییم. اقدامات مخصوصی را در راستای اطمینان یافتن از دایر بودن راهآهن بر طبق نیازمندیهای خود انجام دهیم. حتی اگر چنین هم بکنیم باز هم نمیتوانیم فشار بر ایران را در مورد آلمانیها ادامه دهیم. اما نمیتوانم فکر کنم که قرار دادن موضوع به عنوان مسئله اصلی کاملاً اشتباه است... . عرض میشود حتی اگر شاه همه آنها را از کشور بیرون براند، در واقع پیشرفتی برای ما نیست. مطالبه بیپرده برای استقرار نیرو در ایران، بدیهی است از نظر بینالمللی زیانهایی دارد. به هر حال، دست کم صادق است و ممکن است در نهایت توضیح آن به طرفداران خود در جهان برایمان آسانتر باشد. تا اینکه اگر در جنگی در ایران به خاطر گروهی آلمانی درگیر شویم. گمان عمومی این خواهد بود که ما برای منافع نفتی وارد ایران شدهایم و من پیشنهاد میکنم اقرار کنیم و حداکثر استفاده را نیز از آن ببریم.» 4 ولی این استدلالات گوش شنوایی ندارد. جالب آنکه حتی اگر ایران اخراج سریع آلمانیهای مقیم ایران را، که برخلاف اغراق انگلیسیها تنها به حدود 700 نفر میرسیدند، به سرانجام میرساند باز هم حمله و اشغال ایران انجام میشد. لوییس دریفوس، وزیر مختار ایالات متحده در ایران، در ساعت چهار بعدازظهر (21 اوت 1941) به واشنگتن تلگرام کرد: «به باور من، تهاجم روس و بریتانیا، ظرف چند روز آینده آغاز خواهد شد و گرچه ایران هنوز به مطالبه متفقین پاسخ نداده است ولی وزیر مختار بریتانیا به من اطلاع داد که پاسخ... پذیرفتنی نیست» 5 « و به هر روی اعتقاد راسخ دارم که بریتانیا، آن را بهانه اشغال نهایی ایران کرده است و به عمد قدرت آنان (ستون پنجم آلمانی) را با یک رسته نظامی همسنگ کرده است. و به این نتیجه رسیدهام که بریتانیا و روسیه ایران را به علت ضرورت نظامی اشغال خواهند کرد و هر نوع پاسخی به خواسته آنها داده شود بیتأثیر است. من باید برای جلوگیری از سوءتفاهم بگویم که با اقدام بریتانیا کاملاً موافقم و معتقدم که برای پیشبرد آرمان مشترک ما بینهایت لازم است.» 6 جالب آنکه در آن زمان بیش از چند برابر کل آلمانیها ، نفرات انگلیسی در سرتاسر کشور بیطرف ایران و بهخصوص در مناطق نفتخیز وجود داشت. بغرنجی اخلاقی این وضعیت، ایدن را بیش از پیش سرگردان کرده بود. حالا از این واهمه داشت که نکند دولت ایران بهانهجویی کند که نمیتواند صدها آلمانی را از کشور بیرون کند در حالی که به همان تعداد انگلیسی اجازه اقامت داده است. در دوازدهم اوت ایدن به بولارد (وزیر مختار انگلیس در ایران) دستور داد به ایرانیها خاطرنشان کند که تفاوت قایل شدن بین آلمانیها و دیگر بیگانگان مقیم ایران، کاملاً منطقی است و نقشه نازیها را در حمله به کشورهای بیطرف با معرفی عوامل خود به عنوان تکنسین یا گردشگر توضیح دهد. آنگاه ادعا کرد: «قیاس چنین افرادی با شهروندان بریتانیا که سالها در ایران خدمت کردهاند شایسته نیست.» ولی به طور حتم این همسانی وجود داشت چون بعدها مشخص و مسلم شد که مأموران شرکت نفت ایران و انگلیس، مخفیانه با ارتش بریتانیا در طرح تصرف پالایشگاه آبادان همکاری داشتند.7 در 21 اوت، دولت ایران به یادداشتهای 16 اوت پاسخ رسمی داد. پاسخی که فقط به فارسی نوشته شده بود، تضمین بریتانیا به حفظ بیطرفی ایران و حفظ مناسبات دوستانه را متذکر شده بود. این یادداشت به بریتانیا اطمینان میداد که «تعداد خارجیان مقیم ایران، مخصوصاً این اواخر، کاسته شده است و به زودی تعداد آنها کاهش چشمگیری خواهد داشت». اما خاطرنشان کرد که ایران «راهبرد بیطرفی» را ترک نخواهد کرد و یا هر پیشنهادی را که مغایر با شیوه بیطرفی باشد نخواهد پذیرفت. 8 ولی این یادداشت هیچ تأثیری در نقشه از پیش طراحی شده نداشت. در نیمه شب بامداد 25 اوت ، ارتشهای انگلیس و شوروی به دستور چرچیل و استالین، از شمال و جنوب از مرزهای کشور ایران، بدون هیچگونه هشدار قبلی، گذشتند و آن را به اشغال خود درآوردند. بعد از مدت کوتاهی نیروهای آمریکایی نیز بدانان پیوستند. سفر دوم: شصت و یک سال پیش، 1953، کودتای 19 اوت علیه مصدق در حقیقت نام 28 مرداد در کودکی و دوران نادانی من مترادف بود با «سالروز قیام ملی 28 مرداد». یک استاد دانشگاه ایرانی ، در این باره ، در صفحه فیس بوکش مینویسد: «در گذشته 28مرداد، یک روز تعطیل رسمی بود. شماری از زندانیان آن روز مورد عفو ملوکانه شاه قرار میگرفتند، در خیابانهای مرکزی شهرهای بزرگ و مراکز استانها طاق نصرت بسته میشد، چراغانی و جشن و سرور برپا بود. از نظر رژیم شاه، صورت مسئله 28 مرداد روشن بود. روز قیام ملی بود؛ روزی که ملت شریف، قهرمان، شجاع، وطنپرست و شاهدوست ایران به قدرتهای بیگانه و ایادی داخلیشان سیلی زدند و با قیام خروشان خودشان سلطنت و رهبری اعلی حضرت را، که در نتیجه توطئه ایادی وابسته به شرق و غرب تضعیف شده بود، مجدداً تثبیت کردند. این البته روایت حکومتی بود.» 9 ولی واقعیت ماجرا چه بود؟ ایرانیان دوازده سال بعد از جنگ دوم جهانی و اشغال کشورشان، تصمیم میگیرند تا مانند همه مردم رشید جهان از قیمومیت اقتصادی دیگران بدرآیند و نفت خود را ملی کنند. نفتی که تنها در شانزده درصد سود به اصطلاح خالص آن شریک بودند و به اعتراف دوست و دشمن شرکت نفت موسوم به ایران و انگلیس در همین مورد نیز با شیوههای مختلفی از پرداختن آن طفره میرفت. «درآمد ایران از تاریخ امضای امتیازنامه دارسی تا سال 1920م ( 1298خ) از بابت استخراج 000/131/5 تن نفت تنها 000/795/1 لیره بود و تازه در اثر حسابرسیهایی که به دنبال پیش آمدن اختلاف میان ایران و شرکت نفت پیش آمد، مشخص شد که شرکت با حسابسازیهای دفتری از همین درآمد ناچیز نیز 000/535 لیره کمتر به ایران پرداخته است.» 10 و جالبتر قانونی بود که در مجلس مبعوثان انگلیس تصویب شده بود: «در سال 1914 (1292خ) قانونی در مجلس مبعوثان انگلیس به تصویب رسید که به دستور آن دولت انگلستان میتوانست تعدادی از سهام شرکت نفت ایران و انگلیس را بخرد. این کار انجام گرفت و قراردادی هم بین دو طرف امضا شد. برابر این قرارداد، شرکت مقادیری نفت به بهای ارزانتر از نرخ جهانی به دولت انگلستان میفروخت، همچنین دولت انگلیس میتوانست در هیئت مدیره شرکت دو نفر عضو داشته باشد. » 11 « بنا به اظهارات جناب مستر چرچیل وزیر دریاداری انگلیس ، صرفه جویی بحریه انگلیس تا 1925 بواسطه تخفیفی که کمپانی بان دولت داده 7 میلیون و 500 هزار لیره بوده که بضرر دولت ایران و شرکا تمام شده است. » 12 ص 176 کتاب سیاست موازنه منفی یعنی تا آن زمان ، دریاداری انگلیس تنها از تخفیف خرید نفت ایران حدود پنج برابر دریافتی ایران سود نصیب خود کرده بود « از همان نخستین روزهای انتشار خبر فروش نفت ارزانتر از قیمت بازار جهانی به وزارت دریاداری انگلیس، صدای اعتراض میهنپرستان ایرانی از هر گوشه برخاست، زیرا برابر امتیازنامه دارسی شانزده درصد از سود خالص شرکت به ایران میرسید و با امضای قرارداد فروش نفت ارزان، سهم ایران از سود شرکت کاهش مییافت.» 13 در همان دوران پرتنش، یک دولت با رأی کاملاً دموکراتیک نمایندگان مردم در ایران بر سر کار آمد که خواسته اکثریت رأیدهندگان از او این بود تا مشکل سروری انگلیس بر نفت ایران را حل کند. با ملی شدن نفت توسط دولت مصدق، انگلیس با تهدید و ارعاب ناوهای جنگیش، خرید نفت ایران را در سراسر جهان تحریم و بلوکه میکند. دولت همیشه اخلاقگرای آمریکا واسط شد تا مشکل حل شود. مصدق هم به نوعی به این میانجی اعتماد میکند تا در مقابل تودهایها و طرفداران شوروی و نیز انگلیس از او حمایت شود. در این هنگام باز انتونی ایدن عزیز به وزارت خارجه انگلیس بازگشته ولی مصدق در ژانویه 1952 دستور بستن سفارت انگلیس در تهران را صادر کرده بود. انتونی ایدن در خاطراتش مینویسد: «کاردار سفارت ما در تهران دو سه روز قبل از ترک ایران، به من چنین گزارش داده بود: اگر این فکر را که آمریکاییها علیه ما کار میکنند و از دکتر مصدق و جبهه ملی حمایت مینمایند بتوان از مغز ایرانیها خارج کرد این بزرگترین ضربه جانانهای خواهد بود که به مصدق میتوان زد.» 14 به علت بسته شدن سفارت انگلیس در ایران، وزارت خارجه آمریکا با تعیین سفیر جدید خود (لویی هندرسون) باعث برطرف شدن نگرانی ایدن و کاردار سابقش در تهران میشود. جالب آنکه اندکی پیش از قطع روابط سیاسی ایران با انگلیس و اخراج انگلیسیها از کشور، یکی از کارگزاران نفتی آمریکایی به نام آلتون جونز به ایران آمد تا حق توزیع نفت ایران در خارج را برای شرکت خود (بستز سرویس) کسب کند و نفت ملیشده ایران را خریداری کند. بیست و هفتم مرداد 1331 چرچیل، نخست وزیر انگلیس، پیامی در این مورد برای ترومن فرستاد و اظهار داشت: «چنین به نظر میرسد که پس از آن همه مخاطراتی که ما بریتانیاییها در جنگ به جان خریدیم حالا شرکتهای آمریکایی میخواهند جای ما را در ایران بگیرند. آمریکا که در نقش پلیس جهانی در برابر کمونیسم برخاسته است اینقدر نمیداند که اگر بریتانیا در کنارش نباشد و پای از معرکه بیرون بکشد داعیهاش میشکند و نقشهاش نقش بر آب میشود. کیست که پابهپای آمریکا در کره میجنگد؟ ... آمریکا نمیداند که سیاست مهار و بازدارندگی اتحاد شوروی در آن سوی دیوار امنیتی که گرداگرد خود کشیده است جز با همکاری بریتانیا مؤثر نیست؟» 15 پاسخ ترومن به پیام چرچیل بسیار نرم و دلجویانه بود. در این پیام آمده بود که به آلتون جونز گفته شده بود که با نیت حل و فصل اختلافات با ایران تسهیلاتی فراهم کند و به مصدق بگوید که شروع مجدد عملیات نفتی در ایران بدون همکاری شرکت نفت ایران و انگلیس امکانپذیر نیست. دولت انگلیس با این روش آمریکا دریافت که باید حتماً در آینده به بهانه جلوگیری از نفوذ شوروی و سر کار آمدن کمونیستها در ایران قسمتی از لقمه چرب نفت ایران را به این رقیب جدید وا گذارد تا بتواند حداقل سهمی از ماجرا برایش باقی بماند. ولی نکته دیگری هم وجود داشت. «انگلیس برای تضمین موفقیت کودتا مجبور بود که موافقت آمریکاییها و همراهی آنها را جلب کند. حداقل یکی از دلایل لزوم همکاری آمریکا، قطع روابط سیاسی ایران و انگلیس و تعطیلی سفارتخانه آن کشور در تهران بود، لذا با بزرگنمایی خطر نفوذ کمونیسم در ایران نظر موافق آمریکاییها را جلب کردند.» 16 ریچارد کاتم، یکی از کارشناسان برجسته آمریکایی امور ایران که در سالهای نخستوزیری مصدق در ایران بود، نیز میگوید: «احساس من در آن موقع این بود و هنوز هم هست که انگلیس از میزان ترس بیمارگونه آمریکاییان از کمونیسم آگاه بود. آن زمان دوران کمیته رسیدگی به فعالیتهای ضدآمریکایی بود که سناتور جوزف مک کارتی آن را کارگردانی میکرد و انگلیسیها زیرکانه از این ترس برای ترغیب ما به درگیر کردن خودمان در کودتا سوءاستفاده کردند.» 17 «و انتخابات رئیسجمهوری در آمریکا و روی کار آمدن آیزنهاور جمهوریخواه که معتقد به روشها و راهحلهای خشنتر بود راه را برای کودتای ساخته دستشان هموارتر کرد. در پی تحویل مقام ریاست جمهوری آمریکا به آیزنهاور، او و جان فاستر دالس (وزیر امور خارجه آمریکا) و نیز برادرش آلن دالس (رئیس سازمان سیا) خود را با عملیات کودتای ضد مصدق، کاملاً موافق نشان دادند.» 18 پس از این انتخابات بود که ایدن در خاطراتش چنین مینویسد: «روابط انگلیس و آمریکا، در نتیجه انتصاب آقای لویی هندرسون به سفارت آمریکا در تهران، بهبود بیشتری یافت. هندرسون یک دیپلمات مجرب و حرفهای و یک مأمور لایق و توانا بود. وی هرگز به خود اجازه نمیداد که مصدق، او را علیه ما به بازی بگیرد.» 19 پس با دستور چرچیل و همراهی پرزیدنت آیزنهاور دستور عملیات سرنگونی دولت قانونی و وقت ایران صادر میشود. در این عملیات مشترک انگلیسیها با رمز چکمه BOOT)) با معنی و مضمون اردنگی به مصدق و سازمان سیای آمریکا با رمز تی پی آژاکس ((T.P. AJAX شرکت داشتند. آژاکس نام تجاری یک ماده پاککننده و شوینده شرکت «کلگیت پالمولیو» است که در آمریکا و اروپا استفاده میشود. این ماده هنوز هم به همین نام در بازار موجود است و T.P. مخفف نام حزب توده TUDEH PARTY است. کرمیت روزولت، نوه رئیس جمهور سابق آمریکا و رئیس بخش خاور نزدیک و آفریقا در سازمان سیا، فرماندهی مرحله نهایی عملیات در ایران را بر عهده گرفت. دونالد ویلبر، مشاور مخفی بخش خاور نزدیک و آفریقا و افسر مورخ سیا، که خود با نورمن متیو داربی شایر افسر اینتلیجنت سرویس متن کامل طرح عملیاتی آژاکس را نوشتهاند، در گزارشی برای ثبت تجربیات این عملیات و برای استفاده از آن در ماجراهای مشابه در آینده به صورت رسمی چنین نوشته است: «زمانی که مشخص شد بقای دولت مصدق در قدرت، منافع آمریکا را تأمین نمیکند و این موضوع را وزیر امور خارجه آمریکا در مارس 1953 به سازمان سیا اطلاع داد، سیا اقدام به پیشنویس طرحی کرد که اهداف یادشده را با اجرای عملیات مخفی محقق میساخت و سقوط دولت مصدق را امکانپذیر مینمود. در ماه آوریل همان سال مقرر شد که سازمان سیا با همکاری اینتلیجنت سرویس (سازمان اطلاعات مخفی انگلیس) عملیات را اجرا نماید. در سوم ژوئن 1953 لویی هندرسون، سفیر آمریکا در ایران، وارد ایالات متحده شد و درباره اهداف طرح مذکور و نیز تصمیم آمریکا برای طراحی عملیات مخفی و تحقق این اهداف به مشورت و تبادل نظر پرداخت. 20 طرح نهایی عملیات که از سوی کرمیت روزولت (به نمایندگی از سازمان سیا) و اینتلیجنت سرویس در لندن پذیرفته شده بود، در تاریخ نوزدهم ژوئن برای تصویب نهایی به طور همزمان در اختیار وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن، (آلن دبلیو دالس) رئیس سازمان سیا، هندرسون سفیر آمریکا در تهران و وزارت خارجه انگلیس قرار گرفت. وزارت خارجه آمریکا پیش از اعلام موافقت باید درباره دو نکته مهم اطمینان حاصل میکرد: نخست آنکه آیا دولت ایالات متحده میتواند کمکهای لازم را به دولت جانشین مصدق بکند تا این دولت استقرار یابد و یک توافقنامه نفتی امضا نماید. دوم، گرفتن تعهد کتبی از دولت انگلیس بود مبنی بر دستیابی به یک توافقنامه نفتی مبتنی بر حسن نیت و رعایت انصاف نسبت یه دولت جانشین در ایران. تحقق این دو نکته موجب رضایت مسئولان وزارت امور خارجه آمریکا از عملکرد خود میگردید.» 21 در واقع جملات آخر نشاندهنده آن است که وزارت خارجه آمریکا خود نیز به ظالمانه بودن قراردادهای نفتی انگلیس تا آن دوره در ایران اعتراف دارد. ولی در واقع ماجرا چیز دیگری بود و آن همانا گرفتن تضمین برای شراکت در کنسرسیوم نفتی با مشارکت آمریکا بود که باید بعد از کودتا گوشت قربانی در آن تقسیم میشد. همین چند سال قبل و پس از سالها سری بودن، با دستور مادلین البرایت، وزیر امور خارجه آمریکا در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون، طرح عملیاتی آژاکس از بایگانی خارج و در دسترس عموم قرار گرفت. بر طبق این طرح ژنرال فضلاله زاهدی باید با گرفتن حکمی (که متن آن را طراحان خارجی کودتا تهیه کرده و به امضای شاه میرساندند) مصدق را عزل و خود به نخست وزیری میرسید. «موارد مهم طرح چنین بود: 1ـ اعطای کمکهای مالی موقت به مخالفان این کمکها عبارتاند از: مبلغ سی و پنج هزار دلار، که سیا به زاهدی پرداخت خواهد کرد. مبلغ بیست و پنج هزار دلار، که اینتلیجنت سرویس به زاهدی پرداخت خواهد کرد. 2ـ جلب همکاری شاه سفیر هندرسون با شاه تماس گرفته و او را از کمک مشترک آمریکا و انگلیس مطمئن خواهد ساخت و به وی اطمینان خواهد داد که بریتانیا از او در برابر مصدق حمایت کند. هندرسون به شاه خواهد گفت که در اسرع وقت نماینده ویژه آمریکا برای ارایه طرح مشترک آمریکا و انگلیس به او معرفی خواهد شد. همچنین موارد زیر به عنوان خواستههای دو کشور از شاه مطرح خواهند شد: ـ شما باید رهبری عملیات براندازی دولت مصدق را بر عهده بگیرید. ـ در غیر این صورت مسئولیت سقوط کشور بر عهده شما خواهد بود. ـ در صورت سرپیچی، خاندان سلطنتی سقوط خواهد کرد و حمایت آمریکا و انگلیس از شما متوقف خواهد شد. ـ شما چه کسی را برای ریاست دولت جانشین در نظر دارید؟ (سعی شود تا به صورت ماهرانه نظر شاه به سوی زاهدی معطوف گردد) ». 22 «در پی اقداماتی که صورت میپذیرد، محتمل است که شاه برای مدتی دچار نوعی احساس شادی شود، اما دیر یا زود او به فکر فروخواهد رفت و دچار تردید خواهد شد. در این زمان شاه باید از پایتخت خارج شود و به سفر برود. این سفر ترجیحاً باید یک سفر زیارتی به مشهد باشد. تا زمانی که زاهدی کنترل اوضاع را در دست میگیرد شاه آنجا خواهد ماند و سپس برای اعلام موافقت رسمی با نخست وزیر جدید به تهران بازخواهد گشت.» 23 ولی جالبترین قسمت، نقش تبلیغات و پخش شایعه در کودتاست . در این باره در طرح چنین امده است «سازماندهی ابراز نارضایتی عمومی بر ضد مصدق قبل از کودتا برنامه کلی: هدف از این برنامه ایجاد یک بدگمانی و ترس فزاینده و گسترده نسبت به مصدق و دولت وی خواهد بود. ضمناً مبلغ یکصد هزار دلار برای این برنامه هزینه خواهد شد. این برنامه عملیاتی زمانبندی شده و مراحل زیر برای آن پیشبینی میشود: مرحله دوم: این مرحله شامل مبارزه تبلیغاتی گسترده بر ضد مصدق و دولت او خواهد بود. وظایف عوامل ویژه: مطبوعات و تبلیغات: در دوره حمایت اولیه، گروه انگلیسی برای تبلیغ خط ضد مصدقی، استفاده از روزنامههای محلی و کوچک را ادامه خواهد داد. در ستاد فرماندهی سیا و پایگاه آمریکا، مأموران مطالبی را به صورت مقاله، رساله یا جزوه تهیه کرده و به فارسی برمیگردانند که بعضی از آنها در حمایت از شاه و بعضی بر ضد مصدق خواهند بود. مطالبی که برای بدنام کردن مصدق تهیه میشوند، حاوی مضامین زیر هستند: ـ مصدق از حزب توده و اتحاد جماهیر شوروی حمایت میکند. (این ادعا باید با مدارک جعلی تقویت شود.) ـ مصدق دشمن اسلام است زیرا وابسته به حزب توده است و اهداف تودهایها را تأمین میکند. ـ قدرت سبب انحراف مصدق شده است تا جایی که اثری از شخصیت مطلوب سالهای نخستین در وی باقی نمانده و در زمان حاضر صفات یک دیکتاتور دارد. ـ در ادامه شایعات ذکرشده، باید به طور مستمر در اذهان عمومی این نکته مطرح شود که مصدق به صورت ناآگاهانه قربانی جاهطلبیهای شخصی مشاوران بیوجدان خود شده است. به هر حال، اقدامات پیش از کودتا به منظور ایجاد موقعیتA به شرح زیر است: ـ در روز موعود، حملاتی بر ضد رهبران مذهبی مورد احترام مردم در تهران انجام خواهد گرفت. ـ در این زمان، سایر رهبران مذهبی اعلام خواهند کرد که این حملات را مصدق در واکنش به اعتراضات رهبران مذهبی سراسر کشور به دولت وی انجام داده است.» 24 برای این کار به جز اشرف، خواهر دوقلوی شاه، و ژنرال نورمن شوارتسکف (سرپرست سابق هیئت نظامی آمریکا در ژاندارمری ایران) مهمترین نقش پیامرسانی را خود کرمیت روزولت بر عهده گرفت. او به طرز مخفیانه با هماهنگی برادران رشیدیان شبانه با ماشین دربار به دیدار شاه شتافت و در همان ماشین با شاه به گفتوگو نشست. «تا جایی که متوجه شده بودم شاه زاهدی را برای جانشینی مصدق انتخاب کرده بود ولی مسئله مهمی را که باید روشن میکردم این بود که من در آنجا از طرف رئیس جمهور آمریکا آیزنهاور و نخست وزیر چرچیل حضور یافته یودم. قرار بود که پرزیدنت آیزنهاور این موضوع را طی نطقی که در بیست و چهار ساعت آینده در سانفرانسیسکو ایراد میکرد با بیان جمله خاصی تأیید نماید و چرچیل هم طوری ترتیب داده بود که در اعلام ساعت برنامه بیبیسی شب بعد، گوینده به جای اینکه بگوید حالا نیمه شب است اعلام شود حالا درست نیمه شب است.»25 «شاه گفت: ما باید نقشه بکشیم... خطر جدی نباید پیش بیاید... موقعی که فرمان خلع مصدق و انتخاب زاهدی را امضا کردم به سواحل خزر پرواز خواهم کرد. اگر از بدشانسی همه چیز مرتب پیش نرفت من و ملکه مستقیماً به بغداد پرواز خواهیم کرد. از آنجا وضعییت را بررسی کرده و سپس تصمیم بگیریم که در چه موقعیتی میتوانیم برگردیم.»26 به هر حال در مرحله اول کودتا نامههای برکناری مصدق و نخستوزیری زاهدی که شاه امضا کرده بود توسط سرهنگ نصیری که بعدها رئیس سازمان مخوف و بیرحم ساواک شد، شبانه به دست مصدق رسید که با مخالفت مصدق روبهرو شد و با دستگیری نصیری ماجرای کودتا به مرحله دوم کشید. مرحله دوم، با آشوب خیابانی سازماندهی شده و با حمله به مقر رادیو و منزل مصدق آغاز شد. منزل مصدق با سفارت آمریکا و نیز محل اصلی فرماندهی کودتا تنها چند ساختمان فاصله داشت. کرمیت روزولت درباره آخرین دقایق کودتا و حضورش در سفارت آمریکا برای هدایت این عملیات چنین مینویسد: «سعی کردم تا آنجا که میتوانم صبور باشم. حالا جمعیت تظاهرکنندگان به علاوه عده زیادی پلیس و سرباز، از کنار ساختمان میگذشتند. طلایه جمعیت به منزل مصدق که پنج، شش ساختمان بعد از محل ما بود رسیده بود. صدای تفنگ و اسلحه میآمد. دیگر کمکی از دست من برنمیآمد. به طور عجیبی گرسنه شده بودم. از محوطه سفارت از کنار منزل سفیر گذشتم تا به خانه کنسول بروم. او و خانمش از دوستان قدیمی من بودند. هیچ سؤالی درباره آنچه میگذشت نکردند. به من نوشیدنی و ناهار دادند. رادیوی آنها هنوز همان برنامه نرخ غله را پخش میکرد. حتماً محسن به زودی آن را عوض میکرد... . اولین علایم تغییر وضع از رادیو غیرعادی بود. صدای گوینده کم کم ضعیف شد، مثل اینکه خوابش برده بود، مبهم و ساکت شد. مدتی که به نظر تا ابدیت طول کشید، رادیو به کلی ساکت ماند. مهمانداران من و خودم با بهت به یکدیگر نگاه میکردیم. بعد صدایی دگر به جز محسن شروع به صحبت کرد. بار دیگر ما فریاد زنده باد شاه، زنده باد شاه، زنده باد شاه او را میشنیدیم. از رادیو گوینده ناشناس نیمی به فارسی و نیمی به انگلیسی شروع به گفتن مطالبی کرد که قرار بود محسن آنها را از رادیو پخش نماید. قسمتی از این مطالب تا حدی حقیقت داشت ولی بیشتر آنها دروغ بود. گوینده چنین شروع کرد: اوامر شاه جهت خلع مصدق از مقام نخستوزیری انجام شد. نخست وزیر جدید، فضلاله زاهدی، اکنون در دفترش مستقر شده است. اعلیحضرت شاهنشاه در راه بازگشت به ایران هستند. بلند شدم و فکر میکردم. از کنسول و خانمش در کمال ادب برای نهار عالی تشکر کردم. چیزی که یادم هست برای آوردن زاهدی روانه شدم تا او را به محلی که برای فرماندهی مناسبتر تشخیص میدادم ببرم.» 27 باید گفت کرمیت با آنکه به موضوعات اتفاقیافته اشراف کامل دارد ولی در خاطرات خود همه چیز را نمینویسد از جمله تعداد کشتههای در دم این ماجرا را. در این باره وودهاوس، ریاست ایتنلیجنت سرویس انگلیس و طراح اولیه نقشه کودتا، در گزارش خود چنین مینویسد: «نتیجه نشان داد که سازمانهای ما کارشان را به بهترین نحو انجام دادهاند. ولی همه چیز به آسانی پیش نمیرفت حامیان مصدق، منجمله بخشی از نیروهای مسلح همچنان در کنار وی باقی مانده بودند. در اطراف خانه مصدق، که عملاً به دژ تبدیل شده بود، جنگ سختی درگرفت. در این جنگ که حدود نه ساعت ادامه داشت از تانک نیز استفاده شد و در پایان بیش از سیصد نفر کشته بر جای ماند، طرفداران مصدق بالاخره شکست خوردند. او فرار کرد، اما دو روز بعد در حالی که طبق معمول پیژامه بر تن داشت بازداشت شد.» 28 کرمیت روزولت پس از پیروزی کودتا در سفارت آمریکا روایت را چنین ادامه میدهد: «بار دیگر دورهای از انتظار فرا رسید ولی این بار سرشار از شادی، جشن و سرور بود... . من و بیل به کنسولگری رفتیم اعضای سفارت حالا کاملاً مطلع شده بودند که اتفاق خوبی افتاده است. البته اصلاً خبر نداشتند که ما در این کار دخالت داشتهایم و اطاقی که در طبقه بالای قسمت غربی سفارت به ما داده بودند کاملاً عایق شده بود و ما در آن راحت بودیم. سفیر در خانه مانده بود ولی کنسول و بقیه اعضای سفارت به کنسولگری آمده بودند. بانی و باعث این اتفاقات هر کس میخواست باشد، آنها این اتفاق را جشن گرفته بودند و من دلیلی نمیدیدم که در جشن آنها شرکت نکنیم. ولی یکی از ماها کاملاً مواظب در بود تا ببیند دوستان ایرانی ما کِی میرسند. آخر سر اردشیر (پسر ژنرال زاهدی) وارد باغ شد و شروع کرد به بوق زدن. من با عجله پیش او رفتم. ما همدیگر را در آغوش گرفتیم و بعد از تبریک گفتن به یکدیگر او گفت باید بیایی پیش پدرم و تا به نخست وزیر جدید تبریک بگویی. به او گفتم قبل از رفتن بهتر است با سفیر صحبت کوتاهی بکنم. فکر میکنم بهتر است این موضوع به اطلاعش رسانده شود و بهترین شخص برای این کار تو میباشی. اردشیر با کمال میل قبول کرد و بازو به بازو تقریباً در حال رقص به طرف خانه سفیر راه افتادیم. سفیر لویی هندرسون بین ساختمان و استخر منتظر ما بود. او میدانست که ما حامل خبرهای خوبی هستیم و یک بطر شامپانی در یخ حاضرکرده بود... . ما به سلامتی شاه و نخستوزیر جدید و آیزنهاور و وینستون چرچیل و بقیه نوشیدیم. موقعی که بطری تمام شد اردشیر، لویی را در آغوش کشید و گفت که مرا برای دیدن اعضای کابینه جدید میبرد. لویی لبخندی زد و با خوشحالی ما را بدرقه کرد.» 29 کرمیت روزولت در بازگشت به واشنگتن چنین مینویسد: «روز جمعه چهارم سپتامبر 1953 در کاخ سفید به پرزیدنت آیزنهاور، برادران دالس، وزیر دفاع ویلسون (یکی از چند نفری که به اضافه برادران دالس، لویی هندرسون و من در ملاقات ماه ژوئن در دفتر جان فوستر دالس در واقع از عملیات حمایت کرده بودیم) آدمیرال رادفورد رئیس کل ستاد و ژنرال اندی گود پاستور گزارش دادم... . فکر میکنم برایشان خیلی جالب بود بهخصوص برای یکی از آنها. جان فوستر دالس که به صندلی تکیه کرده بود با وجود ژستی که گرفته بود اصلاً خوابآلود به نظر نمیرسید. چشمانش میدرخشید. به نظر میآمد مثل یک گربه خرخر میکند. ظاهراً نه تنها از آنچه که میشنید لذت میبرد در عین حال مشغول نقشهکشی هم بود. نمیتوانستم حدس بزنم چه در مغزش میگذرد. آیا ممکن است که همین عملیات در آینده هم به منزله یک انقلاب و یا ضدانقلاب تکرار گردد؟» 30 سفر سوم : سی و هفت سال پیش ، 1978 ، طلیعه سرنگونی شاه در صفحه شطرنج ژئو پلتیک آمریکا در آخرین شب سال 1977 مسیحی ، کارتر رییس جمهور آمریکا و همسرش روزالین ، در سفری کوتاه به تهران در ضیافت شام شاه به مناسبت سال نو مسیحی شرکت کرده و در هنگام تعارفات سر میز ، و در حضور همه خبرنگاران رسانه ها و مردمی که مراسم را مستقیم از تلویزیون ایران می دیدند، حکومت شاه را تنها جزیره ثبات و آرامش در خاورمیانه نامید . دقیقا یکسال بعد از ذکر این جملات ، و در پی قیام مردم ایران و تظاهراتهای خیابانی ، همه جهانیان ناظر بودند جزیره ثبات درحال غرق شدن است . بدین سبب شاه با رایزنی با سفیر وقت آمریکا (سولیوان )تصمیم میگیرد تا بر خلاف رویه همیشگی ، که از سرسپردگان مطلق به خود را به مقام نخست وزیری برمیگزید . این بار برای فرو نشاندن خشم مردم انقلابی، یکی از افراد معتدلتر در جرگه مخالفان در جبهه ملی به نام شاهپور بختیار را به نخست وزیری به گمارد. ولی از دید سفیر آمریکا در واقع این جابجایی ها هیچ چیزی را حل نخواهد کرد . سولیوان از تهران طی گزارشی به دولت متبوعش چنین ابراز عقیده میکند : « شاه تنها زمانی میتواند تصمیم بگیرد که از سوی ایالات متحده تحت فشار قرار گیرد. .. ..بعد از تشکیل و تثبیت نسبی دولت بختیار، بر شاه فشار آورده شود تا ایران را ترک کند و یک شورای سلطنتی را مأمور انجام وظایف خود نماید. چنانچه شاه از انجام این عمل خودداری کرد، آنگاه کودتایی نظامی توسط اردشیر زاهدی و افسران طرفدار وی انجام گیرد و به عمر سلطنت شاه پایان داده شود. » 31 در تمامی توصیه ها از سوی سولیوان و نیز سر آنتونی پارسونز سفیر انگلیس در ایران به شاه ، سفر او به خارج یکی از گزینه ها می باشد و خود شاه نیز از آن استقبال میکند. در تمامی اذهان ترتیب دهندگان این سفر ، مشخصا بر تجربه سفرموفق شاه در استانه کودتای 1953 بر علیه مصدق تاکید میشد. کارتر رییس جمهور وقت آمریکا در این مورد مینویسد « شاه و همراهانش مایل بودند پس از خارج شدن از ایران به مصر بروند و سپس راه مراکش را در پیش بگیرند، اما این تمایل از آنجا سرچشمه میگرفت که نشان داده شود این یک غیبت موقتی است نه یک تحول تاریخی و ابدی. علاوه بر آن هدف این بود که هیجان فوق العاده ای در میان مردم ایجاد شود و حال آنکه این مسافرت در واقع پایان سی وهفت سال سلطنت وی در ایران بود. » 32 برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر در خاطراتش مینویسد : « شاه در عین حالی که به سالیوان گفته بود طرفدار راه حل نظامی نیست. آشکارا به فکر امکان رفتن به یک تعطیلات خارج از تهران افتاده بود. تعطیلاتی که قرار بود طی آن نیروهای نظامی به شیوه ی منحصر به فرد خودشان مشکلات را از میان برداشته و مسأله را فیصله دهند. » 33 ولی گزینه مهمتری برای نگرانی در اجرای این مشت اهنین پس از خروج شاه و روی کار امدن دولت الترناتیو شاهپور بختیار در دولت آمریکا وجود داشت. برای فرماندهی به ارتشی که تنها یادگرفته بود از یک فرد بنام شاه اطاعت کرده و دستور بگیرد حتما باید از خارج کشور و یک فرد اشنا به امور نظامی استفاده میشد و چنین بود که از طرف دولت ایالات متحده ،ژنرال هایزر (معاونت فرماندهی کل نیروهای پیمان اتلانتیک شمالی) انتخاب وبطور محرمانه وارد ایران میشود شاه در خاطراتش چنین مینویسد : « در اوایل بهمن ماه خبری حیرت انگیز به من گزارش شد که ژنرال هایزر چند روزی است در تهران اقامت دارد. من در هفته های اخیر از هیچ چیز تعجب نمیکردم. ولی ژنرال هایزر، شخصیت کوچکی نبود. وی در مقام معاونت فرماندهی کل نیروهای پیمان اتلانتیک شمالی چند بار به تهران آمده بود و هر بار از من تقاضای ملاقات میکرد. مسافرتهای ژنرال هایزر به ایران جنبه ی تشریفاتی نداشت و او برای دیدار با فرمانده قوای مسلح ایران که یکی از کشورهای عضو پیمان مرکزی بود، به ایران میآمد. رفت و آمدهای ژنرال هایزر همواره از چند هفته قبل برنامه ریزی میشد. ولی اینبار جنبه ای اسرارآمیز داشت. هنگام فرود و پیاده شدن در فرودگاههای نظامی ایران نظامیان آمریکا، با هواپیماهای خود میآمدند و میرفتند و طبیعتاً تابع تشریفات معمول نبودند. از امرای ارتش درباره مسافرت ژنرال هایزر سؤال کردم. آنها هم چیزی نمیدانستند. حضور او در ایران واقعاً شگفت انگیز بود و نمیتوانست اتفاقی و بدون دلایل بسیار مهم باشد. حضور وی در ایران، کم کم علنی شد و روزنامه های شوروی نوشتند که ژنرال هایزر برای راه اندازی یک کودتای نظامی به ایران آمده است. » 34 ولی واقعا دلیل سفر این ژنرال در آن موقعیت حساس به کشور ما چه بود؟ الکساتدر هیگ وزیر خارجه اسبق آمریکا و فرمانده سابق هایزر در ناتو، در مقدمه ای که برکتاب خاطرات هایزر نوشته ( که حتما مورد تایید نویسنده نیز می باشد) اینگونه به دلیل سفر معاون خود اشاره دارد.. «در اوایل ژانویه 1878 وقتی که فرماندهی عالی نیروهای متفق در اروپا را داشتم .، یک مقام وزارت دفاع آمریکا درباره ی اوضاع روبه وخامت ایران با من صحبت کرد و گفت : رییس جمهوری مایل است که ژنرال ( رابرت هایزر ) معاون من به تهران برود . مذاکرات بعدی با مقامات کاخ سفید نشان داد که هدف ، به راه انداختن یک کودتا در ایران است » 35 برژینسکی نیزبا اشاره به حوادث انقلاب در ایران و جلسات خود و دیگر دولتمردان کاخ سفید در آن روزها چنین مینویسد « اما در عین اینکه گروه ما بر اهمیت حفظ آمادگی ارتش ایران توافق کرد و همین مسأله هدف اصلی عزیمت هایزر به ایران بود ـ بر سر هدف نهایی این عمل اختلاف نظر پیدا کرد... من با دولت بختیار موافق بودم و آشکارا حمایت قاطع آمریکا را از این دولت تأکید میکردم اما همچنین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]
صفحات پیشنهادی
آمریکا متشکریم یا تاریخ چگونه روسیاه شد
فرهنگ و ادب ادیبات ایران یادداشت حبیب احمدزاده آمریکا متشکریم یا تاریخ چگونه روسیاه شد حبیب احمدزاده داستاننویس در پژوهشی به بهانه سالگرد سقوط هواپیمای مسافربری توسط ناوگان آمریکا در 12 تیرماه 1367 به حقایقی دیگر از رفتار دولتمردان ایالات متحده آمریکا با مردم ایران پرداختهتاریخ چگونه روسیاه شد؟
چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۳ - ۰۰ ۲۳ حبیب احمدزاده رمان نویس مستندساز فیلمنامهنویس و محقق در آستانه 12 تیرماه سالروز سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرباس ایران در خلیج فارس توسط ناو وینسنس آمریکا که منجر به شهادت 290 مسافر بیگناه شد تحقیقی را در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا قرتاریخ، تمدن و فرهنگ ایران در عصر آلبویه چگونه بود؟
تاریخ تمدن و فرهنگ ایران در عصر آلبویه چگونه بود فرهنگ > دین و اندیشه - نشست هفتگی شهر کتاب امروز ۲۷ خرداد به نقد و بررسی کتاب تاریخ تمدن و فرهنگ ایران در عصر آل بویه اختصاص دارد به گزارش خبرآنلاین کتاب «تاریخ تمدن و فرهنگ ایران در عصر آل بویه» بیادداشت ضرورت دیپلماسی مذهبی در پیچ تاریخی جهان اسلام
یادداشتضرورت دیپلماسی مذهبی در پیچ تاریخی جهان اسلامجهان اسلام در یک پیچ تاریخی قرار دارد و عبور از این پیچ تاریخی تنها با یک دیپلماسی مذهبی با مدیریت ام القرای جهان اسلام ممکن است حجت الاسلام یدالله شیرمردی طی یادداشتی در هفته نامه آدینه تهران نوشت جهان اسلام در یک پیچ تاریخیکاستاریکا چگونه تاریخساز شد؟
کاستاریکا چگونه تاریخساز شد تیم ملی کاستاریکا با برتری مقابل یونان راهی مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی شد 93 04 09 - 04 17چگونه عطش خود را در ماه رمضان کم کنیم؟
چگونه عطش خود را در ماه رمضان کم کنیم یک متخصص طب سنتی در آستانه ماه مبارک رمضان به روزهداران توصیه کرد که از خوردن چای پررنگ قهوه و کاکائو به هنگام سحر خودداری کنند تا دچار عطش و تشنگی نشوند و در مقابل بیشتر میوه لیموترش ماست و سبزیخوردن بخورند یک متخصص طب سنتی در آستانهچگونه میتوان والیبال ایران را اچدی دید؟
چگونه میتوان والیبال ایران را اچدی دید برای تماشای مسابقات والیبال ایران به صورت اچدی باید به تلویزیون و گیرنده دیجیتالی که قابلیت پخش اچدی دارد دسترسی داشت ایسنا برای تماشای مسابقات والیبال ایران به صورت اچدی باید به تلویزیون و گیرنده دیجیتالی که قابلیت پخش اچدی داردحسن روحانی چگونه حجاب را برای کارکنان زن ارتش اجباری کرد؟!
حسن روحانی چگونه حجاب را برای کارکنان زن ارتش اجباری کرد مساله حجاب یکی از مسائلی بود که در همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی مرکز بحثها و اظهارنظرهای گوناگون قرار داشت برخی از گروهها و افراد به حجاب اجباری اعتقادی نداشتند و معتقد بودند که باید این امر در اختیار و انتخاب خودچگونه میتوان والیبال ایران را HD دید
چگونه میتوان والیبال ایران را HD دید برای تماشای مسابقات والیبال ایران به صورت اچدی باید به تلویزیون و گیرنده دیجیتالی که قابلیت پخش اچدی دارد دسترسی داشت ایسنا تلویزیون ایران برای پوشش مسابقات لیگ جهانی والیبال موظف به پوشش این مسابقات به صورت اچدی شد بر این اساس برای نچگونه متناسب با صورت مان رژگونه بزنیم؟ +عکس
چگونه متناسب با صورت مان رژگونه بزنیم عکس اگر می خواهید بدانید که چه رژگونه ای متناسب با فرم صورت تان است با ما همراه شوید برای داشتن یک آرایش شیک و زیبا اولین کاری که باید انجام دهید این است که فرم صورت تان را تشخیص دهید با توجه به فرم صورت تکنیک های آرایشی مختلفی وجود دارد دیادداشت/ توافق جامعی که بین ایران و ۱+۵ امضا میشود چه مختصات و مشخصاتی دارد؟
یادداشت توافق جامعی که بین ایران و ۱ ۵ امضا میشود چه مختصات و مشخصاتی دارد آنچه که قرار است به صورت توافق جامع هستهای حاصل شود احتمالا از چارچوب و پایههای محکم و استواری برخوردار نخواهد بود و به نظر میرسد در حال حاضر هدف اصلی صرفا حصول یک توافق است به گزارش خبرگزاری فارس پلزوم احترام به همه سلایق و نگاه ها در فرهنگ/ درخشندگی همیشگی خوزستان در تاریخ ایران
استانها جنوب خوزستان نوش آبادی عنوان کرد لزوم احترام به همه سلایق و نگاه ها در فرهنگ درخشندگی همیشگی خوزستان در تاریخ ایران اهواز ـ خبرگزاری مهر معاون امور حقوقی مجلس و استان های وزارت فرهنگ و ارشاد گفت در حوزه فرهنگ و هنر باید به همه سلیقه و نگاه ها احترام گذاشت به گزارمروری بر کتاب منابع تاریخ اسلام
مروری بر کتاب منابع تاریخ اسلام خبرگزاری رسا ـ کتاب منابع تاریخ اسلام از سوی نشر علم در سال 93 منتشر شده است به گزارش خبرگزاری رسا کتاب «منابع تاریخ اسلام» نگاشته رسول جعفریان از سوی نشر علم در تهران در سال 93 منتشر شده است نخستین فهرست موجود از ایادداشت/ هادی محمدی توافق استراتژیک آمریکا و عربستان
یادداشت هادی محمدیتوافق استراتژیک آمریکا و عربستانشتاب تحولات و پیچیدگی پروندههای مصر سوریه عراق و لبنان موجب شد تا در شش ماه گذشته اولویتها و رویکردهای امریکا و عربستان در نقطه تقابل قرار گرفته و مقامات سعودی با صراحت از سیاستهای امریکا در منطقه اعلام نارضایتی کنند هادیجاذبه های تاریخی و طبیعی خاتم پذیرای مسافران تابستانی است
فرماندار جاذبه های تاریخی و طبیعی خاتم پذیرای مسافران تابستانی است یزد ایرنا-فرماندار خاتم گفت این شهرستان با توجه به برخورداری از300 اثر تاریخی و جاذبه های متعدد گردشگری آماده استقبال از مسافران و میهمانان تابستانی است به گزارش ایرنا و به نقل از روابط عمومی فرمانداری خاتمنگاه شما: مشکلات مترو ایستگاه حبیب الله
نگاه شما مشکلات مترو ایستگاه حبیب الله بخش نگاه شما برای ارائه و معرفی نگاه مخاطبان تابناک به همه موضوعات است هر مخاطب تابناک میتواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش نگاه خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد کد خبر ۴۱۰۰۱۷ تاریصلح امام حسن انقلابیترین نرمش تاریخ اسلام بود/جانفشانی امام حسین بدون صلح امام حسن ابدی نمیشد
آیتالله سبحانی در پیامی به همایش بینالمللی سبط النبی صلح امام حسن انقلابیترین نرمش تاریخ اسلام بود جانفشانی امام حسین بدون صلح امام حسن ابدی نمیشد خبرگزاری رسا ـ حضرت آیتالله سبحانی در پیامی به همایش بینالمللی سبط النبی با بیان اینکه جانفشانی امام حسین بدون صلح امام حسن ا-
گوناگون
پربازدیدترینها