واضح آرشیو وب فارسی:الف: چگونه می توان جهان را به مبارزه طلبید
بخش فرهنگی الف، 8 تیر 93
تاریخ انتشار : يکشنبه ۸ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۱۶
دعوت به جامعهشناسی (نگاهی انسان گرایانه)نویسنده: پیترال. برگرمترجم: رضا فاضلنشر ثالث، چاپ اول ۱۳۹۳شمارگان ۱۱۰۰ نسخه۲۲۴ صفحه؛۱۲۰۰۰ تومان****نویسنده کتاب حاضر پیتر ال برگر چهره شاخصی در میان پژوهشگران و صاحبنظران حوزه جامعهشناسی محسوب میشود، بهخصوص به دلیل ارائه نظریاتی خاص که سیمایی متفاوت از او در میان جامعه شناسان ارائه کرده است. او به سال ۱۹۴۶ در وین به دنیا آمد، در جوانی به آمریکا کوچید؛ هنوز سیساله نشده بود که بهعنوان استادیار دانشگاه کارولینای شمالی مشغول به تدریس شد و پس از آن در دانشگاههای مختلف امریکا تدریس کرد و به مقام ریاست دانشکده نیز رسید و تألیفات گوناگونی هم در حوزه تخصصی خود ارائه کرده است که از میان آنها میتوان به: ساخت اجتماعی واقعیت (رسالهای در جامعهشناسی شناخت)، اشاره کرد که به فارسی هم ترجمه شده.کتاب حاضر علاوه بر پیش گفتار مترجم و مقدمه نویسنده در هشت فصل نوشتهشده، عناوین فصول کتاب بهقرار زیر هستند: جامعهشناسی چونان سرگرمی فردی، جامعهشناسی چونان گونهای از آگاهی، گریزی به جابجایی و زندگینامه، انسان در جامعه، جامعه در انسان، جامعه چونان صحنه نمایش، ماکیاولیانیسم جامعهشناسی و اخلاق و جامعهشناسی چونان رشته انسان گرایانه.برگر در این کتاب درباره نقش و جایگاه جامعهشناسی سخن میراند. وی بر آگاهی جامعهشناختی و بر کارایی ساختارهای کلان در ساختن آدمیان پافشاری میکند و نشان میدهد سنتها و هنجارهای اجتماعی دیرپا بهراستی از ساخت اجتماعی مهارناپذیری پدید آمدهاند. برگر گرایش بیپروای جامعهشناسی با هدف به پرسش کشیدن فرضهای پذیرفته شده همگان درباره جهان اجتماعی گسترش میدهد. شاید بهتر باشد برای درک زمینههای فکری آیین نویسنده و انگارههای فلسفی و جامعهشناختی او اشارهای داشته باشیم به یکی از کلیدیترین آثار او یعنی کتابی که برگر را به شهرت رساند، اثری که اوج دوران سیاه مک کارتیزم، یعنی جریان تحقیق و تفحص درباره کمونیسم در حوزههای مختلف، در امریکا، نوشته شد. دورانی که نه فقط روشنفکران چپ که هنرمندان، دانشمندان که حتی برخی از نظامیان در معرض تاخت و تاز سرکوبگرانه مک کارتیزم قرار گرفتند این اثر با عنوان «دعوت به جامعهشناسی» امروز دیگر کاری کلاسیک محسوب میشود. او در این کتاب جامعهشناسی را گونهای از آگاهی میداند و آگاهی جامعهشناختی را چونان برونرفت از دیدگاهی میداند که چشمانداز تازهای به دنیایی که در آن زندگی میکنیم میگشاید. برونرفتی که به آنچه آشنا روزمره است معنای تازهای میبخشد، برگر میگوید نخستین گام برای رسیدن به آگاهی این است که چیزها را بهگونهای دیگری بنگریم نه آنگونه که به چشم میآیند. جامعهشناس نسبت به آواهای آدمیان پشت درها بسته کنجکاو است و میخواهد بداند آنان چه میگویند و گفتههایشان چه پیوندی با هستی اجتماعیشان دارد. او در پشت هر دربسته در جامعهشناسی، جلوهای از زندگی انسان را میجوید که هنوز ناشناخته است. از نگاه او جامعهشناسی از این جهت پر از جذابیت است که ما را وامیدارد نگاهی دوباره داشته باشیم به زندگی گذشتهمان دورانی که زندگی گذشته خود را در آن سپری کردهایم و حالا باید با نگاهی نو به آن بنگریم به افقهایی که تازه در برابر ما گشوده شده تا همه دانستههای پیشین خود را دوباره مورد پرسش قرار دهیم.این چنین است که آدمی هیجان جامعهشناسی را درمی یاید. اینکه واقعیتهای اجتماعی بینهایت لایههای گوناگون داردکه کشف هر لایه مفهوم لایههای دیگر را دگرگون میکند.آنها که از یافتههای تازه و تکاندهنده گریزانند، براین باورند که جامعه همان است که در خانه و دبیرستان بدانها آموختهاند. آنها که خود را در خانه این آیینها و شیوهها و هنجارها زندانی کردهاند (کسانی که آلفرد شولتز آنها را جهان مسلم انگاشته مینامد) از جامعهشناسی گریزانند. برگر کسی ست که گرایش بیپروای جامعهشناسی به زیر پرسش این انگارههای پذیرفتهشده درباره جهان اجتماعی را گسترش میدهد. برای کسانی که نمیخواهند بدانند پشت درهای بسته چه میگذرد یا درباره هستی آدمیان کنجکاو نیستند.آنها که در برابر ستمگران و زورگویان سر فرود میآورند و آنان را میستاند و بر ستمدیدگان میشورند در جامعهشناسی جایی ندارند، اگر هم باد به ابزاری برای سرسپردگی بهزورمندان برمیگرداند. آنها که به علوم انسانی دلبستهاند و میتوانند خود را دگرگون سازند، از پیله تنیده برگرد خود بیرون بیایند، دیوار کهنه ذهن خود را فروبریزند، باید بدانند که جامعهشناسی برای آنها ارمغانی ندارد و بلکه تنها دلبند کسانی ست که هیچچیز بهاندازه زندگی درمیان مردم، تماشای کنشهای مردم، زندگانی مردم و هستی اجتماعی آنها خرسندشان نمیکند.آری واقعیت لایههای معنایی بسیار دارد و از این رو دیگاه برگر نشانه ویژه آگاهی جامعهشناختی توانایی نگریستن به موقعیتی از دیدگاه نظامهای گوناگون تفسیر است.او برای این منظور رهنمودهای ویژهای ارائه میکند. رهنمودهایی که به کمک آن میتوان آنچه او آگاهی جامعهشناختی میخواند دریافت و شناخت. یعنی چهار درونمایهای که در این کتاب از آنها سخن میگوید. برگر درباره نقش و جایگاه جامعهشناختی در دنیای امروز سخن میگوید او نشان میدهد که سنتها و هنجارهای اجتماعی دیرپا براستی از ساخت اجتماعی مهار ناپذیری پدید آمدهاند.روی هم رفته درونمایه این کتاب آن است که جامعه آزادی را در تنگنا میگذارد و آدمی باید سامان دیرینه را رسوا کند و سنت را زیر پرسش ببرد. در واقع جامعه شناس در این نوع نگاه به مبارزه با جهان برمی خیزد، جهان انگاره های ثابت و غیر قابل تغییر.بدین ترتیب مهمترین شاخصه برگر همین بی پروایی نظریات جامعه شناختی اوست که فرضهای پذیرفته شده جهان را به چالش کشیده و سنت را مورد پرسش قرار می دهد. او به ما نشان می دهد که چگونه جامعه درون ما را میسازد و برونمان را فرا میگیرد. او در اینکتاب برای اثبات نظریه های خود به سراغ دیدگاههای چهرههای بزرگی چون دروکیم، ماکس وبر زیمل و دیگران می رود و از این رو جامعه شناسی را به علوم انسانی و حتی فلسفه پیوند میزند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]