واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: وقتی ویژگیهای زشت اینقدر نهادینه شده که تبلیغشان میکنیم!
خانمی به قصد خرید محصولی خاص، عصر یک روز به فروشگاه سر میزند و با قفسههای خالی آن محصول مواجه میشود تا دست از پا دراز مجبور شود فردا زودتر به فروشگاه برود. البته زودتر رفتن هم کفایت نمیکند تا اینکه خانم جوان با بیان اینکه «مجبور شدم به هر قیمتی که شده...» محصول را بطلبد و زودتر از افرادی که در صف هستند ...
کد خبر: ۴۱۱۴۶۲
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۳ - ۱۸:۰۲ - 27 June 2014

به نظر شما چگونه ایرادی بزرگ در یک تبلیغ تلویزیونی از چشم نویسنده، بازیگر، کارگردان و عوامل صحنه، شرکت سفارش دهنده، مسئول تایید کننده، ناظر پخش و... دور مانده و پخش مکرر آن هم موجب دیده شدنش و توقف پخشش نمیشود؟ این مطلب را بخوانیید و خلال مطالعه اش، تلاش کنید پاسخ این پرسش را بیابید.
به گزارش «تابناک»، سالهای سال است که از ایستادن در صف برای انجام امور مختلف حکایت ها ساختهایم اما آنچه واضح است، اینهمه حکایت سازی و تکرار صف ایستادن هم نتوانسته کاری کند اصول صف ایستادن را دریابیم، به کار ببندیم و نهایت امر نشان دهیم صف بستن را آموختهایم.
این را زمانی میشود فهمید که سالها پس از برچیده شدن توزیع کالا به روش کالابرگ، سبد کالایی توزیع میشود یا پرداخت خاصی برای قشر خاصی رقم میخورد. آن زمان است که میبینیم چگونه حاصل سال ها تجربه در صف ایستادن، هنوز نتوانسته مانع در صف زدن برخی شود، نتوانسته نظم و ترتیب را آموزش دهد و خلاصه در یک کلام نتوانسته احترام به حقوق دیگران را نهادینه کند.
سالهای سال است که هرچه نانوایی ها مدرن تر شده و بهره بردن از برخی ابزارها، سرعت پخت شان فزونی یافته، هرچه شمار بانک ها و شعباتشان افزون شده و تجارت الکترونیک خیلی امور را از شعبات بیرون برده، هرچه حمل و نقل تکان خورده و با آمدن امثال بی آر تی و مترو، تسهیل در رفت و آمد صورت گرفته و هر تغییر دیگری رقم خورده، نه تنها بساط صف ایستادن برچیده نشده که هیچ، بلکه گاه با ظهور پدیدههایی چون دستگاه نوبت دهی، آفت های جدیدی هم بر آفات قبلی افزوده شده است.
هرچه این مشکلات متعدد وجود دارند و بعضی با پذیرششان، نشان میدهند که از وجود بیماری آگاهند، برخی به کل همه چیز را انکار میکنند و این انکار گاه تا آنجا پیش میرود که این جای زشتی و زیبایی عوض میشود؛ مثل تبلیغاتی که اخیر از رسانه ملی به کرات پخش میشود و یک ویژگی زشت در آن به عنوان خصیصهای مثبت بروز مییابد.
در این تبلیغ میبینیم که خانمی به قصد خرید محصولی خاص، عصر یک روز به فروشگاه سر میزند و با قفسههای خالی آن محصول مواجه میشود تا دست از پا دراز مجبور شود فردا زودتر به فروشگاه برود. البته زودتر رفتن هم کفایت نمیکند تا اینکه خانم جوان با بیان اینکه «مجبور شدم به هر قیمتی که شده...» محصول را بطلبد و زودتر از افرادی که آن سوی قفسه ها منتظر رسیدن نوبتشان هستند، از پشت قفسه ها خود را به آن کالا رسانده و خارج از صف آن را برباید!
شاید «ربودن» واژه درستی برای بیان آنچه در این تبلیغ به تصویر کشیده شده نباشد اما اگر بدانیم وقتی هرجا صفی دایر شده، رعایت نکردن صف علاوه بر رعایت نکردن حقوق دیگران، به معنای بهره جستن بدون زحمت کشیدن است، در معنا تفاوت چندانی میان این اقدام و ربودن نمیتوان یافت.
با این مقدمه، به نظر شما چرا اتفاقی تا این اندازه زشت، دستمایه تبلیغی خوش آب و رنگ برای عرضه محصولی شده که تولید کنندگانش مدعی هستند برتری محسوسی به نسبت دیگر محصولات مشابه دارد؟ آیا تولیدکننده ای که در تبلیغ نشان میدهد به هر قیمتی شده میتوان چیزی را بدست آورد، قابل اعتماد است یا ممکن است موفقیت شرکتشان نیز با چنین فرمولی بدست آمده باشد؟
به نظر شما چگونه ایرادی تا این اندازه بزرگ، علاوه بر آنکه از چشم تولید کننده (سفارش دهنده و احتمالا تایید کننده تبلیغ) از چشم نویسنده، بازیگر، کارگردان و عوامل صحنه، مسئول تایید کننده در رسانه ملی، ناظر پخش و... دور مانده است؟ چگونه خیل مردم متوجه این نقیصه نشده و در اثر واکنش ایشان، مشکل هویدا نشده است؟ آیا غیر از این است که همه اینها میتواند شاهدی بر نهادینه شدن مشکل در جامعه باشد؟
بی شک اگر کمی انصاف به خرج دهیم، درخواهیم یافت گنجاندن دیالوگی مثل این تنها از ذهنی تراوش میکند که گاه حاضر است به هر قیمتی شده در صف بزند، حاضر است حق مردم را برای موفقیت خود ندید بگیرد، ممکن است فردای روز برای حق بزرگتر هم همین فرمول را رعایت کرده و دیگران را ندید بگیرد و... .
بدین ترتیب، میتوان نتیجه گرفت که این ایراد تنها به چشم کسانتی نمیآید که آنها هم با نویسنده تفاوت فکری چندانی ندارند؛ از آنها که رنگ و لعاب، پوشش، جلوه های ویژه و هزار و یک نکته دیگر در تبلیغ برایشان مهم است اما این حق خوری به چشمشان نیامده که توقع ممیزی از ایشان داشته باشیم، تا مایی که همیشه نقد به تبلیغات را خوب بلدیم اما نکات برخورنده موجود در آن به جایی مان بر نمیخورد!
اکنون میشود این ایراد عمومی را بپذیریم و با آگاهی از ابتلای مان به این بیماری، سعی در درمان کنیم و میشود همه چیز را منکر شده و کماکان به خوبی و خوشی روزگار را سپری نماییم؛ البته به شرطی که جزو آن دسته افراد نباشیم که گاه وقتی میبینند کسی به صف زد و جلوتر از ایشان کارش را انجام داد، اعتراض میکنند و گاه به زمین و زمان گیر داده و با یاد کردن از خرابی اوضاع جامعه، خود را مجاز میدانند به صف بزنند!!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]