واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
بازدارندگی سیاسی ایران پس از 92 تهران - ایرنا - ایران یکی از پایه های اصلی حل مسایل عراق و منطقه است؛ اکنون این گزاره مورد پذیرش افرادی است که چندی قبل برای گرفتن دستور حمله نظامی به ایران از «کنگره»، بی تاب و بیقرار بودند!
در ادامه یادداشت «حامد طبیبی» که روز سه شنبه در ستون حرف اول روزنامه شرق منتشر شد آمده است : از دل علنی شدن تهدید تروریست های خشن «دولت اسلامی عراق و شام»، برگ برنده «ثبات سیاسی و امنیتی» کشوری مهم در معادلات منطقه، بیش از پیش رو شده است و احتمالا «لیندسی گراهام» (Lindsey Graham) سناتور ارشد 58 ساله و جنگ طلب جمهوریخواهان را به این نقطه رسانده که وقتی تهدید تکفیر و تروریسم سلفی تکفیری، کارد را به مغزاستخوان غرب رسانده پس: «آمریکا باید بنشیند و با ایران بر سر بحران عراق مذاکره کند. ایرانی ها می توانند کاری کنند که بغداد سقوط نکند».
اما چگونه این باور پدید آمده و چگونه قابل تقویت و ارتقا خواهد بود؟
1- این روزها بیش از قبل، سخن از اشراف اطلاعاتی و نظامی نیروهای امنیتی و نظامی ما در خاورمیانه متلاطم است و مرزهای ایران از گذشته حتی با وجود وقایعی چون جنگ افغانستان، عراق و سوریه، مرزهای آرامش نامیده می شود.
در بیانی جزیی تر، حال که تهدید یک گروه «دست ساز» ریال های سعودی و حمایت های قطری و ترکی، جدی تر شده است، اهمیت اقتدار در حوزه نیروهای مسلح، اهمیتی مضاعف می یابد.
پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق، کاستی هایی که در آن مقطع در پاره ای موارد، دست قهرمانان ما در میدان جنگ را خالی می گذاشت حتما باید با «تدبیر» حل می شد. معاونت جهاد خودکفایی و سایر مراکز تحقیقاتی و سایت های تولید سلاح و موشک در سایر بخش های نیروهای مسلح، این مهم را بر عهده گرفتند.
مراد از این نوع آمادگی، نادیده انگاشتن فناوری پیشرفته غرب و به ویژه ایالات متحده در حوزه نظامی و امنیتی نبود و کسی در نیروهای مسلح نیز بنای مقایسه تکنولوژیک میان این دو را ندارد.
اما تامین نیاز صددرصدی مدافعان کشور و نوعی بومی سازی در «رزم»، «تعقیب و مراقبت»، «آفند و پدافند» و بخش های موسوم به «ارکان» در اطلاعات خارجی و ضدتروریسم، حتما کارآمدی این حوزه حیاتی را افزایش داده است.
از دیگر سو، باور ملی این است که اگر این نیروهای ملی که هر یک از ما، دوست یا عزیزی را در این نهادهای مهم داریم، به لحاظ رویکرد ملی که دارند و بنا بر توصیه های بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی نیز باید نقشی بی طرف در عرصه داخلی ایفا کنند، آنها همیشه مورد حمایت همه طرف ها ی سیاسی و آحاد مردم قرار دارند و مایه دلگرمی یک ملت برای نیل به امنیت پایدار به عنوان زیرساخت هر نوع توسعه.
2- ایرانیان این روزها، ارزش ثبات و امنیت حاکم در کشور را با وجود فعالیت های تروریست ها در منطقه، بیش از گذشته می دانند.
اگر روزی، سیاست و امنیت بی ارتباط با معیشت و رفاه و زندگی بهتر تلقی می شد، امروز «امنیت ملی» و «مشارکت سیاسی» از ارکان اصلی توسعه و رشد به شمار می آید. این امر نه فقط در شهرهای مرزی که این روزها در سراسر ایران باید مورد توجه ما باشد. تکفیری ها در ظاهر، «جنگ نیابتی» را دنبال می کنند و «عجم ستیزی» را حق خود می دانند هر چند وقتی به شهرهای سنی نشین عراق هم ورود می کنند، ناشیانه برای قتل، غارت و ساختن پشته از کشته لحظه ای درنگ به خود راه نمی دهند.
هوشیاری برای یاری رساندن به دستگاه اطلاعاتی کشور برای خنثی سازی نقشه های تروریستی، نباید مورد غفلت واقع شود؛ دستگاه اطلاعاتی که وزیری همراه مردم را به خود می بیند که تاکید می کند: «باید کار اطلاعاتی صورت گیرد اما نباید دلی شکسته شود.» ممانعت از امکان ایجاد فضای ناامن توسط سلفی تکفیری ها، موضوعی کاملا جدی و وظیفه ای ملی است.
3- بارها بر سر مفهوم امنیت ملی و بازدارندگی سیاسی، مباحث جدی میان نخبگان و اصلاح طلبان با برخی گرایش های سیاسی در ایران، در گرفته است.
معتقدان به «نرخ مشارکت سیاسی» جامعه بر این باور بودند که در کنار توجه به مولفه های نظامی و امنیتی و «بالانس» منطقه ای و فرامنطقه ای، این مردم هستند که ضریب امنیت ملی را به شدت افزایش خواهند داد.
انتخابات سال 92 و امکان ایفای نقش ملت در این حوزه، به روی کارآمدن چهره ای منجر شد که پیشنهاد «جهان عاری از خشونت و افراطی گری» او همانند نامگذاری سال گفت وگوی تمدن های خاتمی، با اجماع مجمع عمومی به تصویب رسید.
روحانی در اجلاس «سیکا» از چند رییس دولت منطقه و آسیای میانه شنید که حضور او، خطر جنگ و خشونت در منطقه و جهان را به حداقل رسانده است و غرب درست به همین دلیل ناگزیر میز مذاکره را به رفتارهای هشت سال پیش از آن، رجحان داده است.
حالا حسن روحانی در جمع هوادارانش در سالگرد انتخابات 92، از موضع اقتدار برخاسته از تعامل با جهان، برای تروریست ها خط و نشان می کشد و دیپلماسی منطقه ای و جهانی خود را فعال می کند.
4- وهابیون به دنبال دستمایه ای برای توجیه رفتار غیرسازنده خود مسلط در برخی کشورهای عربی هستند که با عصبیت به خرج دادن در افکار پوسیده آنها- که آن را با لعاب تکنولوژی وارداتی برای آرایش شهرها و نوع زندگی خود و فریب افکارعمومی کشور های جهان سوم پنهان کرده اند- تفکر «دوران جاهلیت» اعراب را تداعی می کنند.
ترویج سلفی گری افراطی، جرقه ای است که در ذهن آنان زده شده است. این فرصتی است تا روشنفکران ایرانی مسلمان که دارای «برد جهانی» هستند باید به میدان آمده و با نوعی دیپلماسی عمومی و گفت وگوهای علمی و دانشگاهی، اسلام طالبانی و تکفیری را بیش از گذشته مهجور سازند.
5- درس گرفتن از گذشته و اندیشیدن به آینده با تکیه بر تجارب پیشین، امری تحسین شده و بایسته است. یکی از دغدغه های نیروهای تحول خواه و اصلاح طلب در کشور پیش از انتخابات سال 92، این بود که آیا همه نیروهای موثر حاضر هستند برای یک ایران توسعه یافته، همراه دولتی میانه رو یا اصلاح طلب شوند؟
آیا آنان با مقایسه دوران اصلاحات و پس از آن، باور کرده اند که برای رشد شاخص ها در همه عرصه ها، باید به این نوع مدیریت اعتماد کرد و با آن همراه شد؟
فرصت کمی برای تندروهایی که از قضا از حیث مرام و مسلک، در پاره ای موارد مشابهت هایی با نیروهای سلفی دارند، باقی است.
آیا آنها دست از کارشکنی برداشته، منافع شخصی و باندی حاصل از رانت های هشت سال گذشته را رها کرده و به کمک دولت و انسجام ملی می شتابند و تخریب چهره های ملی و مورد وثوق مردم و دولت برخاسته از رای حداکثری را کنار می گذارند؟
آنگاه ایران است که اسلام پیشرو را نمایندگی می کند؛ اسلامی که نقطه مقابل چهره های پوشالی چون «اسامه بن لادن»، «ابومصعب الزرقاوی»، «ابوبکر البغدادی» و «شکیر وهیب» قرار دارد و به قول خاتمی، «مردم سالاری سازگار با دین» را تئوریزه کرده است.
6- تکلیف غرب با سعودی ها و کشورهای اقماری عربستان، باید روشن شود. حالا بهتر می توان دلیل نگرانی رژیم های مرتجع منطقه از توافق هسته ای ایران و غرب را درک کرد. کانون های تولید افراطی گری در سایه دیپلماسی منفعل غرب به ویژه ایالات متحده با این کشورهای بی ثبات و غیرقابل پیش بینی، بالیده اند. ایالات متحده بهتر است به ایران باثبات فکر کند تا خاندان های «هزار تو»یی که در باد دلارهای نفتی خود خوابیده اند و حاضرند با صدور تروریسم کور طالبانی و تکفیری، منطقه و جهانی را به آتش بکشند اما وهابیت، «مالک» منطقه باشد.
اول**1104
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير
[email protected]
03/04/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]