واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
ناظری: لطفی پر از انرژی و آتش بود/ هنرمندان همواره تحت فشار بودهاند
محمد رضا لطفی هنرمندی پر از انرژی و پر از آتش بود، در هر وضعیتی ایستاد و کار کرد.
به گزارش نامه نیوز به نقل از تسنیم، مراسم یاد هست، زنده یاد محمدرضا لطفی آهنگساز و نوازنده تار و سه تار، شب گذشته در تالار وحدت و با حضور بسیاری از چهرههای بزرگ موسیقی ایرانی برگزار شد.
تنها سخنران این مراسم شهرام ناظری بود.
آن زند طعنه که در سفره شاعر نان نیست / وین کند خنده که در پیکر شاعر جان نیست
منم آن گرسنه خوشحال مباهی به کمال / گرچه دانم شکم گرسنه را ایمان نیست
همه گویند که مداح شو و کام بجوی / که به جایی نرسد هر که مدیحت خوان نیست
خود گرفتم که به مدح خذفی دُر سُفتم / آن که فرق خزف از دُر بشناسد آن نیست
شعر بر نام شکمبارهی بیعقل و شعور / چون مسمی بکنم، شعر که بادمجان نیست
نه به تنها من دل مرده وطن خواهم و بس / مرده ای نیست که دلبسته ی قبرستان نیست
شهرام ناظری در مراسم یادهست استاد محمدرضا لطفی، سخنان خود را با این چند بیت از محمود ثنایی آغاز کرد.
ناظری سپس گفت: چندی است که جمع شدن ما دور هم و با هم بودنمان، تنها دلیلش از دست رفتن عزیزان عرصه موسیقی است. در صنفهای دیگر شاهد چنین چیزی نیستیم و مرگ بزرگان عرصه موسیقی برایم تعجب آور است.
وی با اشاره به مرگ بزرگان دیگر در عرصه موسیقی اظهار کرد: در زمان مرگ پرویز مشکاتیان یکی از دوستان می گفت که مشکاتیان دق کرد و مُرد. این مسئله همیشه برای منم سوال بود که چگونه ممکن است کسی مانند مشکاتیان به مرحلهای برسد که از همه چیز حتی موسیقی زده شود و سالها دست به ساز نزند و با اهل هنر هیچ گونه ارتباطی برقرار نکند.
ناظری ادامه داد: این واکنشی است که شاید چندان هم غیر طبیعی نیست. سالها خون دل خوردن و با مشکلات دست و پنجه نرم کردن کار چندان سادهای نیست، به خصوص برای نسل ما که نسلی آرمانخواه است و برای کوچکترین خواسته هایمان در جهت هنر و فرهنگ این مملکت باید میجنگیدیم و مشکلات بسیاری سر راه ما بود.
این خواننده موسیقی ایران گفت: لطفی هم چنین راهی را رفته بود. ایشان هم از نسل آرمان خواه موسیقی بود و چیزی جز اعتلای فرهنگ و هنر ایران را نمی خواست. اما او هم مشکلات و گرفتاری های بسیاری شت. در دورهای حتی مجبور به مهاجرت شد.
وی ادامه داد: محمدرضا لطفی هنرمندی پر از انرژی و پر از آتش بود. در هر وضعیتی ایستاد و کار کرد. همان دورهی نخست فعالیت لطفی در موسیقی ایرانی آنقدر پربار و پرشور بود که برای جاودانگی او در موسیقی ایرانی کافی است.
شهرام ناظری که در دهه 50 اجراهای بسیار در کنار محمدرضا لطفی داشته درباره از دست رفتن بزرگان موسیقی گفت: بزرگان هنر و فرهنگ ما یکی یکی از میان ما میروند، بدون این که مسئولان و البته رسانه ها آنگونه که شایسته است از دانش آنها استفاده کند. در درورههایی برخی از مدیران تلاشهایی کردهاند اما در مجموع هنرمندان همواره تحت فشار بودهاند.
وی ادامه داد: این فشارها اکنون سر باز کرده و به طور غیر منتظره با مرگ و میر اهالی موسیقی روبه رو شدهایم. بزرگانی که چندان هم مسن نبودهاند. باید به این نکته توجه کرد که چقدر طول میکشد تا کسی چون مشکاتیان تکرار شود؟ چقدر باید صبر کنیم تا موسیقی ایرانی کسی چون محمدرضا لطفی را به خود ببیند؟ شاید 100 یا 200 سال باید صبر کرد.
ناظری با اشاره به سابقه همکاری اش با محمدرضا لطفی گفت: من از سال 1353 با محمدرضا لطفی آشنا شدم. آن زمان من در هنرستان موسیقی ملی در رشته آواز و ساز تار آموزش میدیدم. روزی لطفی به هنرستان آمد و پیامی از سوی نوعلی برومند برای من داشت.
وی ادامه داد: نواری از آواز من به دست نوعلی برومند افتاده بود و به لطفی گفته بود تا من را پیدا کند. لطفی هم برای پیدا کردن من به هنرستان آمده بود و این نخستین برخورد من با محمدرضا لطفی بود.
ناظری با اشاره به دوره آشنایی اش با لطفی و حال و هوای موسیقی در آن روزها گفت: از سال 1350 به بعد پیامی برای جهان هنر و موسیقی پیامی ناخودآگاه می آمد. پیام آن زمان هنرمندانی را می طلبید که صاحب اندیشه باشند و از تفکری مردمی و عشقی بی کران برخوردار باشند. در میان کسانی که بعدها در کنار هم جمع شدیم و کانون «چاووش» را تشکیل دادیم؛ همه هنرمندان این ویژگی ها را داشتند.
وی ادامه داد: نخستین اثری که از من در رادیو پخش شد «مثنوی نی نامه مولانا» بود که به همراه گروه شیدا و تار محمدرضا لطفی اجرا و پخش شد.
ناظری با اشاره به رنسانسی که در موسیقی رخ داد گفت: جمع شدن هنرمندان نسل ما در کنار هم که در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، از مرکز تولید رادیو ایران، از دانشکده هنرهای زیبا، از گروه پایور، از تشکیل مکتب صبا آغاز شد، بنیانگزار رنسانسی در موسیقی ایرانی بود. هنوز هم اگر اثری ماندگار می شنوید همان آثار آن دوران است که چاشنی «آن» و «عشق» را داشت.
وی ادامه داد: امروز زندگی ماشینی شده و همه چیز ساده خواه و سطحی شده است. شاید اگر نسل ما کنار برود دیگر همه چیز به سمت موسیقی های سطحی برود. امیدوارم این دوره گذر از روی جهان هنر برداشته شود و باز هم همان اتفاق های بزرگ در همه هنرها رخ دهد.
ناظری در ادامه صحبت هایش با اشاره به نقش محمد رضا لطفی در کانون «چاووش» گفت: ما سال ها با هم کار کردیم و در سال های اوایل انقلاب با دشواری های بسیاری و با همکاری همه اعضای چاووش کنسرت هایی را برگزار کردیم. از جیب خودمان پول می گذاشتیم تا هزینه سیستم های صوتی را تامین کنیم. اگر برای کنسرت به شهرستان ها می رفتیم پول رفت و آمدمان را خودمان پرداخت می کردیم و برای این کارها هیچ چشمداشت و انتظاری نداشتیم. نخستین کنسرت ها را همین زیرزمین میدان آزادی برگزار کردیم.
وی در پایان گفت: یکی از کسانی که با انرژی در «چاووش» حضور داشت و در تمام اتفاق های خوب آن دوران نقش دشت، محمد رضا لطفی بود. همه ما باید از نبود مشکاتیان، پایور، ذوالفنون، لطفی و همه بزرگان درس بگیریم.
1393/4/1
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]