واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/ روزنامه وطنامروز
آمریکا با داعش چه نقشهای میکشد؟
نقشه راه دولت اوباما در بینالنهرین تقسیم عراق به سه منطقه سنینشین (در شمال و غرب)، کردنشین (در شمال و شرق) و شیعهنشین (در جنوب) است.
شروین طاهری طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: سهشنبه هفته پیش، روز دهم ژوئن 2014 منطقه ما شاهد دو رخداد مهم بود. رخداد اول حمله داعش به شهر موصل در استان نینوای عراق و سپس سرازیر شدن سیل تکفیریها به سراسر استانهای نینوا، دهوک، صلاحالدین، الانبار و دیاله و حتی شمال بغداد بود؛ همه استانهای نیمه شمالی کشور جز اقلیم کردستان. حمله سبعانهای که همپای هجوم قوم مغول در تاریخ تمدن بشر به ثبت رسید. رخداد دوم اما مثل اولی در بوق و کرنای رسانههای زنجیرهای جهان سلطه (بیبیسی، سیانان، فرانس 24، اسکای نیوز، العربیه، الجزیره و...) سر و صدا به پا نکرد، حتی در حد یک اتفاق دیپلماتیک ساده و سطح پایین. دهم ژوئن، سامانتا پاور، سفیر کاخ سفید در سازمان ملل سفر خود به اردن و ترکیه برای دیدار با عالیترین رهبران این دو متحد آمریکا در غائلههای تروریستی شام و بینالنهرین را آغاز کرد. سفری که بهزعم سرویسهای اطلاعاتی کشورهای رقیب آمریکا، رمز عملیات اخیر داعش در عراق محسوب میشد. این دستیار سابق رئیسجمهور آمریکا در امور چندگانه سیاست خارجی و حقوق بشر و مشاور و همدم همیشگی اوباما در کاخ سفید که ظاهرا ترجیعبند صلح و حقوق بشر از زبانش نمیافتد، کسی نیست جز همان «عفریته جنگطلب» که نظریهپرداز اصلی حمله ناتو و آمریکا به لیبی بود و سال گذشته نیز در شورای امنیت سازمان ملل شب و روز بر کوس جنگ در سوریه میکوبید. او همانند اوباما، بهترین انتخاب حکومت سایه صهیونیستی آمریکا برای پنهان کردن اهداف ضدبشری پشت ظاهری معصومانه است. سهشنبه پیش، هواپیمای سامانتا پاور تقریبا همان زمانی در فرودگاه امان نشست که کاروان کفتارهای تکفیری در دشتهای شمال عراق به سمت موصل به حرکت در آمده بودند. این زن سرخموی ایرلندیتبار در سفر 4 روزهاش ابتدا به دیدار عبدالله دوم و رئیس دادگاه سلطنتی اردن رفت و بعد به آنکارا پرید تا دیدارهایی جداگانهای با عبدالله گل رئیسجمهور ترکیه و نخستوزیر اردوغان داشته باشد. او ماموریت داشت به رهبران عالی اردن و ترکیه که مدتهاست آمریکا و ناتو را در تدارک و تجهیز گروههای شبهنظامی فعال در منطقه یاری میرسانند، اطمینان دهد سگ هار داعش، پاچه همسایگان عراق و سوریه را نخواهد گرفت. «عفریته جنگطلب» کاخ سفید به عبدالله تضمین داد بر خلاف شایعات موجود هدف بعدی داعش در منطقه حمله به اردن برای فروریختن آخرین حکومت مرکزی نسبتا باثبات عرب نخواهد بود و همچنین در آنکارا از سران ترکیه به خاطر نقش بیشائبهشان در حمایت لجستیکی و تدارک و آموزش دهها هزار شبهنظامی داعش تشکر کرد و گفت به هیچ وجه نگران جان 15 دیپلمات کنسولگری ترکیه در موصل و خانوادههایشان و همچنین 20 عضو نیروی ویژه و 42 راننده ترانزیت ترک که به دست داعش اسیر شدهاند، نباشند. او همچنین از گل و اردوغان خواست به هشدارهای سری همسایگانشان (شاید ایران و شاید هم روسیه) که تجزیه ترکیه را گام بعدی ناامنسازی منطقه در طرح اساسا اسرائیلی و کلیتر تجزیه خاورمیانه بزرگ میدانند، گوش ندهند. با این همه از شواهد پیداست رئیسجمهور و نخستوزیر ترکیه برآشفته بودهاند که چه چیزی باعث شده آمریکا به جای دادن مزد آنکارا بهخاطر پروراندن لشکر بینالمللی مزدوران تکفیری، توسط داعش از ترکیه گروگان (یا حقالسکوت سیاسی) بگیرد؟البته سران امان و آنکارا همگی از نقشه راهی که سامانتا پاور همیشه و همه جا در کیف دستیاش دارد آگاه بوده و هستند چرا که هیچ یک از متحدان واشنگتن نیست که نداند او یک دموکرات نومحافظهکار است و حلقه وصل «کابینه اضطراری دائمی ایالات متحده» یا همان دولت سایه - بهسرکردگی گماشتگان خاندان راکفلر مثل دونالد رامسفلد است- با دولت فعلی اوباما. «کابینه اضطراری دائمی ایالات متحده» یک افسانه نیست بلکه حلقهای است میان نهاد حاکمیت پنهان صهیونیسم و دولتهای گذرای دموکرات و جمهوریخواه که قدمتش دست کم به آغاز جنگ سرد میرسد اما در زمان ریگان و در اوج تهدیدهای اتمی و فضایی شوروی، با فشار روتشیلدها و راکفلرها توسط حکمی فوقسری از سوی رئیسجمهور وقت ایالات متحده رسمیت پیدا کرد. کار این دولت سایه پیش بردن جنگهای حساس و حیاتی برای سرنوشت آمریکا، خارج از روند پردردسر بروکراتیک است که بعد از افشاگریهای ویکی لیکس از سال 2010 به این سو دیگر چندان رازآلود هم به نظر نمیرسد. اما نقشه مورد علاقه خانم پاور منطبق بر همان نقشه «خاورمیانه بزرگ» است که توسط یک نظامی نزدیک به جمهوریخواهان در دوران بوش(2006) طرح و به رامسفلد و دیگر سران «کابینه اضطراری دائمی ایالات متحده» ارائه شده بود. سرهنگ رالف پیترز در سال 2006 در مقاله مفصل «مرزهای خونین: یک خاورمیانه بهتر چگونه به نظر میرسد» که در نشریه «نیروهای مسلح» آمریکا به چاپ رسید، از دیدگاه ستاد فرماندهی ایالات متحده نقشهای از یک خاورمیانه تجزیهشده به دولتهای کوچکتر و ضعیفتر منطقهای (از افغانستان و آسیای میانه تا مراکش و صحرا) طرح کرد که اتفاقا مرزبندیهایش بویژه درباره شام، حجاز و بینالنهرین بسیار نزدیک به نقشه تخیلی جیحون تا یهودیان تندرو بود. حال بزرگترین دولت دستنشانده آمریکا یعنی آلسعود در حالی وظیفه دارد این نقشه را به وسیله داعش عینیت بخشد که دستورالعمل تجزیه شامل عربستان سعودی هم میشود (مقاله «سراب تجزیه خاورمیانه»- «وطن امروز»- شنبه 11 آبان 1392). نقشه راه دولت اوباما در بینالنهرین تقسیم عراق به سه منطقه سنینشین (در شمال و غرب)، کردنشین (در شمال و شرق) و شیعهنشین( در جنوب) است.با حمله داعش به استان الانبار آمریکاییها این پروسه را آغاز کردند و با شدت گرفتن حملات از هفته گذشته این تهدید با رخنه داعش به استانهای عمدتا سنینشین شمالی نمایانتر شد. دولت اسلامی عراق و شام تحت هدایت ابوبکر البغدادی، گماشته شاهزاده سعودی، عبدالرحمن الفیصل، شکل گرفت. این فیصل برادر بزرگتر وزیر خارجه فعلی سعودی است. آلفیصل سرمایهگذار اصلی داعش و گرداننده پشت پرده آن در مشاورت با افسران اطلاعاتی ایالات متحده و فرانسه است. طی ماه گذشته این خانواده محمولههای عظیم سلاح را از کارخانهای اسلحهسازی که سعودیها در اوکراین خریداری کردهاند تحویل گرفت تا با آن واحدهای جدید داعش را تجهیز کرده و برای حملاتی که اکنون بویژه در عراق شاهدش هستیم، آماده کند. ترکیه هم نقش خود را در این عملیات تروریستی به عنوان واسطه لجستیکی داعش ایفا میکند. ترکها با یک خط آهن اختصاصی سلاحها و تجهیزاتی را که از اوکراین در یکی از فرودگاههای نظامیشان تخلیه میشود به مناطق مرزی با عراق و سوریه میرسانند. ابوبکر البغدادی که امروز امیر «داعش» خوانده میشود یک تروریست عراقی است که نخستین بار در زمان صدام برای جنگ با حکومت مرکزی عراق به القاعده پیوست. بررسی نقش او از آن دوران تا امروز کاملا آشکار میکند که القاعده چگونه به صورت غیرمستقیم در جهت اهداف آمریکا در منطقه نقش ایفا میکند. پس از اشغال بینالنهرین توسط آمریکا او در چندین عملیات تروریستی علیه شیعیان و مسیحیان عراق خود را مطرح کرد، از جمله در ماجرای تخریب کلیسای مشهور بغداد. او همچنین نخستین امارت خودخوانده تحت حاکمیت القاعده را در عراق در استان الانبار به راه انداخت که دادگاه بهاصطلاح اسلامی آن حکم به شکنجه و اعدام بسیاری از شهروندان عراقی در ملأعام داد. پس از اینکه سلطه آمریکاییها بر عراق کامل شد و روند بیثباتسازی این کشور جای خود را به ایجاد ثبات برای حکومت نظامی اشغالگران داد، وقت بازگشت پل برمر سوم، حاکم نظامی عراق به واشنگتن فرارسید. پس یاغیهای القاعده، متواری یا دستگیر شدند. ابوبکر البغدادی در سال 2005 دستگیر شد و تا 2009 در زندان «بکا» بود. در همین فاصله در بیرون زندان با روی کار آمدن اوباما به جای بوش در کاخ سفید، القاعده به نفع دیپلماسی جدید ظاهرا صلحآمیز کاخ سفید کمکم غروب میکرد و در قالب یک گروه ستیزهجوی قبیلهای تقلیل مییافت که چنین عنوانی را برای خود برگزیده بود: «امارت اسلامی عراق!»یک سال پس از رهایی ابوبکر البغدادی از بند، در روز 16 مه 2010 «امارت اسلامی عراق و شام» اعلام موجودیت کرد و خود او در جریان انشعاب از القاعده، امیر داعش نام گرفت. خروج ارتش آمریکا از عراق که با سر و صدای زیاد کاخ سفید صورت گرفت ظاهرا یک پایانبندی سینمایی بود بر دوران بوش؛ با شعارهای صلح دوستانه هنرپیشه نقش اول آن، باراک اوباما ولی در حقیقت برای آنکه عرصه برای سگهای تازی دستآموز سعودی خالی شود و زمینه جنگ نیابتی در منطقه به رهبری پنهان خود اوباما فراهم آید.نظیر حمایت ناتو از شورش شاخه القاعده شمال آفریقا در لیبی علیه قذافی، تشکیل شاخههای نظامی اخوانالمسلمین در برخی کشورهای عربی با الگوهای وهابی و سلفی و تشکیل گروههای ستیزهجو و تروریست در سوریه تحت عناوین «ارتش آزاد»، «جبهه النصره» و البته داعش که بیشک تکاملیافتهترین «ارتش مزدوری » است که تاکنون آمریکا ساخته است. مطلب فوق مربوط به سایر رسانه ها می باشد و خبر گزاری فارس صرفا آن را باز نشر کرده است بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
93/03/28 - 11:08
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]