واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۲۷ خرداد ۱۳۹۳ (۲۲:۴۴ب.ظ)
تحولات نظامي ناتو، اهرم فشار آمريكا بر جهان گروه بين الملل خبرگزاري موج
به گزارش خبرنگار بين الملل خبرگزاري موج، پيمان آتلانيك شمالي در سال 1949 در واكنش به عدم امنيت كشورهاي بلوك غرب تاسيس شد. از ابتداي آغاز به كار اين نهاد، ايالات متحده بيشترين سهم را در تايمن بودجه آن بر عهده داشت. اين نيز مستمسكي براي در دست گرفتن فرماندهي نيروهاي بين المللي ناتو نيز شد. در واقع آمريكا مايل بود بخش عظيمي از اين بودجه را تهيه كند، اما؛ سربازان متحدينش تحت امر فرماندهان اين كشور باشند. بر اين اساس بيش از نيمي از بودجه ناتو توسط واشنگتن تامين مي شد. اما؛ پس از فروپاشي شوروي و خاتمه جنگ سرد، فلسفه ي وجودي ناتو از بين رفت. تا پيش از سال 1991 اين نهاد بايد با يك ابرقدرت نظامي، مقابله مي كرد. اما در شرايط جديد نياز به دشمن جديد و يا كار ويژه جديد وجود داشت.
مقامات امريكا در اين شرايط ناتو را تبديل به بازوي شوراي امنيت در اجراي قطع نامه هاي اين سازمان كردند. عدم توانايي سازمان ملل در زمينه لجستيك و مسائل مالي نيز زمينه را براي اين نقش تازه ناتو به سرعت فراهم كرد. بر اين مبنا بود كه ناتو از سوي سازمان ملل وارد بحران داخل ي بوسني هرزگوين شد.
با اين اوصاف، تحولات قرن بيست و يك و مشكلات اقتصادي اروپا، منجر به آن شد كه دولت هاي اروپا سياست رياضتي پيش بگيرند و بيش از پيش از ميزان سهم خود در اعزام نيرو و بودجه ناتو بكاهند. در واقع مسائل اقتصادي اروپا، رهبران کشورهاي اين منطقه را در مسيري قرار داده که اکنون براي تامين بودجه برنامه هاي دفاعي اضافه نسبت به قبل با دشواري هاي بزرگتري مواجه هستند. مسائل اقتصادي باعث شده تا ناتو، نهاد پاسخگو به شرايط غيرقابل پيش بيني و اضطراري در جهان، امکان بهبود قابليت هاي نظامي خود را از دست بدهد.كاهش بودجه نظامي براي آينده اين ائتلاف به اندازه هر دشمني، تهديدآميز باشد.
براين اساس بود كه حضور ناتو در ليبي اگرچه رضايتمندانه بود اما؛ رهبران غربي را متوجه مشكلات آتي اين سازمان كرد. بحث آموزش نيروها و هماهنگي آنها نياز به صرف هزينه هاي گزاف داشت. در اين شرايط تنها شمار اندکي از 28 کشور عضو ناتو 2 درصد از توليد ناخالص داخلي شان را، چنانچه به عنوان شرط عضويت در ناتو بر سر آن توافق شده است، صرف تامين بودجه دفاعي اين ائتلاف مي كردند. اين درحالي بود كه ناتو درگير مسائل افغانستان نيز هست. هزينه هاي افغانستان سالانه 4.1 ميليادر دلار برآورد شده است كه فقط 500 ميليون دلار آن توسط كابل پرداخت مي گردد.
امااينك با توجه به برنامه خروج نيروهاي بين المللي از افغانستان، كاخ سفيد از امريکا از از کشورهاي عضوناتو خواسته است تا سالانه يک ميليارد پوند ازمجموع مصارف نيروهاي امنيتي افغان را بپردازد و باقي اين پول را امريکا پرداخت مي کند. بدون شك اين مسئله نشان از همكاري صرف آمريكا براي صلح جهاني نيست. ايالات متحده مي خواهد از اين طريق كل عمليات و رهبري سربازان باقي مانده كشورهاي متحدش در افغانستان را در دست بگيرد. كشوري كه ضمن همسايگي با ايران، به چين و روسيه نيز نزديك است.
با اين اوصاف، تام دانيلون مشاور امنيت ملي رييس جمهور اوباما نيز گفته است:" ما با 30 کشور مختلف راجع به تعهدات وحمايت مالي براي افغانستان مذاکره مي کنيم و پيشرفت هايي مهم نيز دراين جهت داشته ايم."
مقام هاي انگلستاني نيز گفته اند که اين کشور، قراراست 70 ميليون پوند به افغانستان کمک کند. کشورهاي عضو ناتو تعهد کردهاند که پس از ۲۰۱۴ سالانه حدود ۴ ميليارد دلار براي حمايت از نيروهاي امنيتي افغانستان به دولت اين کشور کمک کنند.
در كنار عوامل فوق، تنش اوكراين نيز بر شدت نگراني هاي مقامات غرب در مورد كارآمدي ناتو براي مقابله با بحران ها پيش آورد. روسيه در تحولات اوكراين نشان داد كه به تنهايي در مقابل ناتو خواهد ايستاد. رزمايش اخير اين كشور در كالينگراد كه از نظر حجم تجهيزات و تعداد سربازان با مانور همزمان ناتو در درياي بالتيك برابري مي كرد، شاهدي بر اين مدعا است. در اين راستا بود كه جان كري، وزير امورخارجه آمريكا از اعضاي ناتو خواست تا سهم خود را در بودجه ناتو به 2 درصد توليد ناخلص داخلي خود برسانند. وي خواست اين برنامه تا پنج سال آتي عملياتي شود.
همچنين اوباما چندي پيش از كنگره خواست تا با هدف تقويت توان نظامي لهستان و اروپا و براي مقابل با روسيه، به اروپا يک ميليارد دلار کمک نظامي اختصاص دهد. ضمن اينكه در ماه آوريل آمريکا 150 نظامي به لهستان فرستاد تا همزمان با افزايش تنشها با روسيه، نظاميان اين کشور را آموزش دهد.
كمك هاي نظامي و مالي پنتاگون به ناتو و شركاي اروپايي اش، نشان است تلاش اين كشور براي حفظ سمت فرماندهي بزرگترين نيروي نظامي جهان است. افزايش كارآمدي ناتو، مي تواند توان چانه زني و مقابله آمريكا را در مقابل روسيه ارتقا دهد. ضمن اينكه قدرت شوراي امنيت براي اجراي قطع نامه هايي كه پايه هاي اصلي آن براي تصويب، واشنگتن و دوستانش است، افزايش دهد و البته مسأله قابل تامل استفاده از اين قدرت براي تحت فشار قراردادن سازمان ملل است. چنانچه آمريكا مخالف عمل نظامي عليه كشوري باشد، ناتو را متقاعد خواهد كرد كه در اين عمليات شركت نخواهد كرد. اين موارد به واشنگتن قدرت مانور بيش از پيش خواهد داد و تنها اتحادهاي امنيتي منطقه اي مي تواند راه را بر اين نيات ايالات متحده ببندد.
زهرا سادات حسيني
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]