واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شور و شوقی در کار نیست یادداشت امیر قادری درباره پوشش تلویزیونی و گزارشگران بازیهای جام جهانی فوتبال 2010
حالا که این قدر جام جهانی برایمان مهم است و تلویزیون برایمان مهم است و این یک ماه قرار است با تمام وجود جذباش شویم، برنامههای فوتبالی ما هم باید جالب باشد دیگر. اما این برنامه یک جهان یک جام... 1- اول این که باید فکری به حال این گزارشگرها کرد. توقع زیادی نداریم. این که چیزی اضافه شود. همین که آزار دهنده نباشند. اما ظاهر نمیشود و نمیتوانند. علیفر از بالا به بازی نگاه میکند. فاصلهاش را با مخاطب نمیتواند بشکند. شیرین نیست. گزارش اش برجستگی خاصی ندارد. سرعت جملاتاش، ریتم بازی را هم میشکند. جواد خیابانی مثل همیشه حواساش زیاد به بازی نیست. یک جمله میگوید که به نظرش جالب است و صبر میکند که مخاطب هم قدر جمله را بداند. این چیزها موقع شنیدن حس میشود. انگار که بازی، چیزی جدا از گزارشاش است. از جملهای که میخواهد بگوید بیش از بازی که در جریان است کیف میکند. اهمیت یک حادثه در محوطه جریمه، بستگی به این دارد که خیابانی کجای جملهاش باشد. مزدک میرزایی سر بازی ایتالیا، همه چیز را خراب کرد. میخواهد نشان دهد که هوادار منطقی و فهمیده و عاقلی است. پس مدام و هر چند ثانیه یک بار، خودش را موظف میدانست تا تکرار کند این تیم ایتالیا، تیم خوبی نیست. که با تیم قهرمان جهان فاصله دارد. که فلان بازیکن بد است. که سکوهای ورزشگاه خالی است. اما ما میخواهیم فوتبال نگاه کنیم. میخواهیم در مواجهه با این رخداد بزرگ، انرژی بگیریم. قرار نیست متوجه شویم که خیابانی چه قشنگ صحبت میکند، علیفر چه تحلیلهایی میکند و مزدک میرزایی چه آدم منطقی است که لذت بازی را از ما میگیرد و مدام موج منفی صادر میکند. این وسط همچنان تنها عادل فردوسیپور را داریم که خوب گزارش میکند. و وقتی صدایش را ابتدای هر بازی میشنویم خیالمان راحت میشود که قرار است همراه با او فوتبال نگاه کنیم. میدانیم که بلندی و کوتاهی صدایش، به اندازه خطری است که روی هر کدام از دروازهها اتفاق میافتد. که واکنشاش واقعی است و در جریان بازی است و تصمیمی از قبل گرفته شده نیست. او مقام والای خودش به عنوان یک تماشاگر فوتبال را هنوز از دست نداده است. و از این به بعدش هر چه میگوید، بر این اساس است. به نظرم تهیه کنندههای برنامه یک جهان یک جام، باید بیشتر به گزارشگرهای تازه میدان بدهد. گزارشهای معدود آنها در این جام، هر چند که مسابقات مهم را در اختیارشان نمیگذارند، از اغلب همکارهای قدیمی بهتر بوده است. آزار نمیدهند و از جایگاهشان به عنوان یک تماشاگر صرف مسابقات فوتبال زیاد دور نشدهاند. گزارشگر جوان بازی آمریکا اسلوونی کارش خیلی خوب بود. کاش اسمش را میدانستم. 2- مشکل بعدی این است که استودیوی برنامه یک جهان یک جام، شور و حال لازم را ندارد. فوتبال بیش از هر چیز یک سرگرمی است و باید سرگرمیسازهای بهتری باشیم. حالا اما بیشتر منتظریم تا فاصله دو نیمه بگذرد و به ورزشگاه برگردیم. مجریهایی که مثل سربازها پشت تریبونها میایستند و صدا در گلو میاندازند و کارشناسهایی که صرف فوتبالیست یا مربی بودن مجوز حضور در استودیو را به دست میآورند، بی این که امکان برقراری ارتباط با مخاطب را داشته باشند (امیر حاجرضایی و حمیدرضا صدر را مستثنا میکنم). این وسط باز جای عادل فردوسیپور خالی است که در این قحطالرجال، همچنان تنها گزینه ما برای حضور در چنین استودیویی است تا از شور بیواسطهاش، از علاقه بیخدشهاش و از طنز جذاباش برای زنده کردن این برنامه استفاده شود. یک بار جملهای ازش شنیدم که گفته بود: «تلاش میکنم تا گزارشام چیزی از جذابیت بازی فوتبال کم نکند.» 3- برنامههای ورزشی تلویزیون به تکرار افتاده است. نیروی تازهای تربیت نمیشود و در این فضای بیرقابت، گزارشگران و مجریهای فعلی، لزومی برای پیشرفت نمیبینند. انگار علاقهشان را از دست دادهاند. جهان عوض میشود و برنامههای ورزشی تلویزیون ما نه. منبع : وبلاگ امیر قادریتنظیم برای تبیان : مسعود عجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 356]