تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  ghhhhhh
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816409974




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی در برابر شهدای خرمشهر احساس حقارت می‌کنم


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی
در برابر شهدای خرمشهر احساس حقارت می‌کنم
جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی گفت: زمانی که خبر آزادسازی خرمشهر را شنیدم سر از پا نمی‌شناختم، اما در برابر آنهایی که در آن شب تیره و دهشتناک به شهادت رسیدند، احساس حقارت کردم.

خبرگزاری فارس: در برابر شهدای خرمشهر احساس حقارت می‌کنم



به گزارش خبرگزاری فارس از اراک، هوای دلتنگی‌اش ابریست، دلش سوی دیار فرشتگان پر می‌کشد، می‌خواهد بال‌های شکسته‌اش را به بال‌ پرستوهای پر کشیده پیوند بزند و در آسمان خونین‌شهر به پرواز در آید. نام خرم که می‌‌آید شهرش را زیر لب نجوا می‌کند، دلتنگی‌اش را می‌توان به خوبی حس کرد. دلتنگ است، می‌گوید دوست دارد تا خود خرمشهر پیاده بدود، اما جانی در بدن ندارد، زیباترین فرصت پرواز را در بال‌های شکسته‌اش می‌توان یافت، دلش آنجا پر می‌کشد و بوی دود و آتش را حس می‌کند. می‌گوید:« خرمشهر اسیری در بند نبود، خرمشهر آباد، که ویرانه‌ای نبود، بوی آتش می‌داد و دود، اما آتش نبود، گلستان بود.» چشمانش هنوز در مستی آن فتح عظیم خمار بود و لب‌هایش خندان، جانش را داده بود تا خرمشهر خرم بماند و تنها گه‌گاهی به سختی سخن می‌گفت، بریده بریده می‌گفت، همان طور که تنش بریده بریده شده بود. بدنش ضعیف و نحیف بود، اما نام خرمشهر را که شنید به قلّه وارستگی در اوج شکستگی مبدل شد. می‌گفت: «از خرمشهر آموخته است استوار باشد، قوی باشد و ناامید هرگز.» می‌گوید:«آن لحظه که ترکش به جمجمه سرش اصابت کرد، حسرت کشید، چرا که دیگر نمی‌توانست برای حفظ آن خاک مقدس بجنگد.» حسن کلوانی جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی تنها 17 ساله بود که عاشقانه راهی جبهه‌های جنگ حق علیه باطل شد. جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در اراک به مناسبت آزادسازی خرمشهر اظهار داشت: پانزدهم اسفند ماه سال 60 و در قالب گردان امام حسین(ع) به عنوان امدادگر از اراک راهی جنگ شدیم و من برای امدادرسانی لحظه شماری ‌می‌کردم. حسن کلوانی افزود: به اهواز رفتیم، بیستم اردیبهشت ماه سال 61 راهی خرمشهر شدیم، به همراه 320 نفر از بچه‌های گردان ساعت 10:30 شب به خرمشهر رسیدیم، گمان  نمی‌کردیم عراقی‌ها در قلب خرمشهر باشند، اما تا خواستیم عکس‌العملی از خود نشان دهیم به استثنای 50 نفر همه شهید و تکه تکه شدند و تنها 50 نفر توانستند جان خود را حفظ کنند. وی ادامه داد: زمین و هوا یکپارچه گلوله و خرمشهر همچون گدازه آتش شده بود، 120 نفر از بچه‌ها در میان آتش و خمپاره سوختند و تکه تکه شدند و مابقی مجروح بر زمین افتادند. جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی گفت: من نمی‌دانستم چه کنم، همه بچه‌ها در یک چشم به هم زدن پرپر شدند و تا خواستم به خود بیایم، ناگهان بر زمین افتاده و چیز دیگری متوجه نشدم. کلوانی گفت: وقتی حادثه را به یاد آوردم که پنج سال از آن حادثه گذشته بود و من در این سال‌ها تحت درمان بودم، ترکش به جمجمه سرم اصابت کرده بود و پزشکان کاسه سرم را در آورده و عمل کرده بودند، به دلیل عمل جراحی قادر به تکلم نبودم و شش ماه تحت نظر دو معلم گفتار درمانی کردم تا امروز بتوانم بریده بریده حرف بزنم، یک سمت بدنم کاملا بی‌حس است، اما این مشکلات باعث نشده لحظه‌ای از حضورم در خرمشهر پیشمان شوم. وی اظهار کرد: به خود افتخار می‌کنم، زیرا در دفاع از ناموس و خاک وطنم من هم سهمی داشتم. این جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی بیان کرد: زمانی که خبر آزاد سازی خرمشهر را شنیدیم سر از پا نمی‌شناختم، اشک در چشمانم حلقه زد و در برابر آنهایی که در آن شب تیره و دهشتناک به شهادت رسیدند، احساس حقارت کردم. کلوانی اظهار کرد: به ایرانی بودنم افتخار می‌کنم و همیشه با خود می‌گویم خرمشهر اسیری در بند نبود، چرا که هیچگاه تن به اسارت نداد، با خاک یکسان شد، اما ویرانه نبود، چرا که نخل‌های سوخته‌اش همچنان بلند قامت بود، خرمشهر شهری بود که دریا شرم داشت پاکی نیلگونش را در برابر آن همه زلالی و طراوت هویدا کند، شهری بود که آسمان شرم داشت وسعتش را در کرانه عالم بگستراند، در برابر وسعت دل‌های بچه‌هایی که گستره ضمیر وجودیشان در وفاداری، بخشندگی و بذل عشق و جان، ملکوتی را فرا گرفته بود. وی گفت: هر روز که چشم می‌گشایم به خرمشهر سلام می‌دهم، چرا که اگر شب‌ها آسوده خاطر چشم بر هم می‌گذارم، به خاطر آرامشی است که ذره ذره این خاک به من ارزانی بخشیده است، خرمشهر آزادی‌اش را نه مدیون ما، که ما آرامش‌مان را مدیون آزادی‌اش هستیم. انتهای پیام/87004/س40

93/03/03 - 11:11





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن