واضح آرشیو وب فارسی:فارس: همگرایی در آمریکای لاتین و تاثیر آن بر ایالات متحده آمریکا/۲
منطقهگرایی و تاثیر آن بر معادلات جهانی
همگرایی منطقهای اساساً و به طور سنتی دلالت بر آزادسازی تبعیضآمیز تجارت دارد. دو یا چند اقتصاد تحت یک پیمان تجاری تصمیم میگیرند موانع تجاری بین خود را کاهش دهند در حالیکه آن موانع را در مقابل بقیه اقتصادهای جهان حفظ کنند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در آمریکای لاتین، برخی کشورهای آمریکای لاتین از جمله ونزوئلا، نیکاراگوئه، کوبا، اکوادور و بولیوی که به کشورهای مستقل و انقلابی آمریکای لاتین معروف هستند به دنبال راههایی برای مقابله با استعمارگرایی آمریکا و خروج از نظام تک قطبی در محیط بینالملل با همکاری سایر کشورهای همسو در نقاط مختلف دنیا نظیر چین، روسیه، هند و ایران هستند. «همگرایی در آمریکای لاتین» عنوان سلسله مقالاتی است که به بررسی همین رویکرد بخصوص در کشورهای همسو در آمریکای لاتین برای مقابله با امپریالیسم جهانی میپردازد. **** ورود واژه منطقه گرایی (Regionalism)، به عرصه ادبیات روابط بینالملل و تجارت بینالملل در نیم قرن اخیر، به موازات رشد و توسعه این پدیده، تعاریف و اصطلاحات جدیدی نیز از این پدیده ظاهر گشته است. هر چند که همه این تعاریف و اصطلاحات در کلیات مشترک هستند، اما در جزئیات هر کدام دارای تفاوتهایی نیز هستند و هر یک گوشهای از این پدیده را شرح میدهند. به غیر از واژه منطقه گرایی، واژههایی همچون یکپارچگی اقتصادی، همگرایی اقتصادی و همگرایی منطقهای نیز کاربرد دارند. در فرهنگ «استراتژی»، منطقه در برگیرنده چند کشور است که در پرتو پیوندهای جغرافیایی یا منافع مشترک با هم مرتبط هستند. در فرهنگ «آکسفورد»، منطقه به محدودهای جغرافیایی گفته میشود که بافت مستقلی از نظر شرایط اقلیمی دارد. منطقه تجاری به معنی مجموعه اقداماتی است که از طریق ایجاد منطقه آزاد یا اتحادیه گرایی در فرهنگ اصطلاحات سیاسی گمرکی بین دولتها به منظور آزادسازی یا تسهیل تجارت در سطح منطقه صورت می گیرد. همگرایی منطقهای اساساً و به طور سنتی دلالت بر آزاد سازی تبعیض آمیز تجارت دارد. دو یا چند اقتصاد تحت یک پیمان تجاری منطقهای میتوانند تصمیم بگیرند موانع تجاری را بین خود را کاهش دهند در حالیکه آن موانع را در مقابل بقیه اقتصادهای جهان حفظ کنند. دستیابی به تعریف منطقه (Region)، منطقه گرایی (Regionalism) و منطقهای شدن (Regionalization)، مشکلات بزرگی را پیش روی دانشمندان قرار داده است. این اصطلاحات ترکیبی و منوط به تفاسیر چند جانبه نیستند. منطقه را میتوان به عنوان واحدها و نواحی در نظر گرفت که براساس گروهها، دولتها و قلمروهایی تعریف میشود که اعضایش میزانی از خصایص هویتی مشترک را دارا میباشند. ویژگی اصلی چنین نواحی این است که آنها کوچکتر از نظام بینالمللی دولتها هستند، اما بزرگتر از هر دولتی به صورت فردی یا واحد غیر دولتی است. ممکن است دائمی یا موقتی، نهادی شده یا غیرنهادی باشند. منطقهای شدن اصطلاحی است که برخی مواقع گیج کننده یا قابل معاوضه با منطقه گرایی است. اگر منطقه گرایی یک سیاست یا طرح است، منطقهای شدن، اولین و مهمترین فرایند است. همچون جهانی شدن، منطقهای شدن در نتیجه نیروهای خودجوش و خود اتکا اتفاق میافتد. معنایی چند تمرکز فعالیت تجاری، انسانها، آرمانها، حتی تعارضات در یک سطح منطقهای ندارد. این کنش و واکنش با شکل گیری مناطق و ظهور کنشگران منطقهای و سازمانها و چارچوبهای منطقهای افزایش پیدا میکند. بنابراین هم میتوان مقدم بر منطقه گرایی و هم در ادامه آن باشد. برای قابل فهم کردن منطقه گرایی، شرح دقیق قابلیت انعطاف پذیری تعریفی و نظیری هر دو لازم است: هیچ منطقه آرمانی، یا هیچ طرح واحدی که با آن همه مناطق قابل تطبیق باشند، وجود دارند. مناطق همچون دولتها، دارای عناصر سازنده متفاوت، آرزوها و تمایلات متمایز میباشند. آنها همچنین ممکن است بی ثبات شوند و در هنگام ساختنشان دچار تغییر شوند. منطقه گرایی، همچون هویت یک چیز از قبل مفروض نیست، با این وجود، ساخته میشود و تغییر پیدا میکند. در بررسی پدیده منطقه گرایی، بایستی تأکید کرد که شناخت یک منطقه تحت بررسی برای فهم دورنماها و امکان پذیری اش حیاتی است. مشخصاً، ماهیت و ظرفیت دولتها و رژیمها برای هر بحث مربوط به منطقه گرایی اساسی است اگر چه خردمندانه نیست که مناطق را به خاطر نوع رژیم یا بی ثباتی دولتی کم اهمیت تلقی کنیم.منطقه گرایی ممکن است در یک محیط دموکراتیک جایی که جامعه مدنی به اندازه کافی پیشرفت کرده است، بهتر به پیش رود، اما آن فقط محافظ دموکراسیها نیست. ادامه دارد... انتهای پیام/
93/02/16 - 12:26
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]