واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
خطی قرمز بر کف پای «الله داد» تهران - ایرنا - وقتی «الله داد» پیرمرد اسیر در یکی از اردوگاه های عراق مشغول انجام فریضه نماز جماعت بود، جاسوسان با ماژیکی قرمز، خطی بر کف پای او کشیدند.
جاسوسانی که در دوران اسارت برای بعثی ها کار می کردند، افرادی بودند که تا قبل از اسارت در جبهه ها علیه عراق می جنگیدند، اما پس از اسارت با عراقی ها همکاری می کردند.
این افراد با اقدامات خود باعث شکنجه و آزار روحی اسرای ایرانی و نیز سبب ناامنی اردوگاه و انتقال اخبار و اطلاعات داخل آسایشگاه ها به بیرون از آن می شدند.
جاسوسان اعم از پیر و جوان یک تهدید برای اتحاد و آرامش اردوگاه بودند، اسرا مجبور بودند برای ناکام گذاشتن این افراد، مراقب رفتار و برخوردهای خود با یکدیگر باشند.
یکی از آزادگان که دو سال ونیم در اسارت ارتش بعث عراق بوده، درباره این جاسوسان به خبرنگار اجتماعی ایرنا می گوید: فرماندهان و سپاهیان محکم ترین اقشار در اسارت بودند، برخی آنها که در سطوح مختلف از لیاقت و شایستگی هایی برخوردار بودند، در اسارت هم موضع خود را حفظ کرده و بسیاری از نیروهای سابق نیز از آنها حرف شنوی داشتند.
سردار «عبدالله کریمی» می گوید: از بین نیروهای غیرنظامی و نیروهای پلیس و ژاندارمری که در پاسگاه های مرزی دستگیر شده بودند، مجموعه کوچکی تشکیل داده شد و چریک های مردمی که با ژاندارمری همکاری می کردند نیز به این مجموعه افزوده شدند.
به گفته وی، این افراد که معمولا متاهل بودند و سنی از آنها گذشته بود، روزگار اسارت را آرام سپری می کردند و جوان ترین ها معمولا با بر عهده گرفتن کارها به آنها احترام می گذاشتند، عده زیادی از مردم عادی از شهرهای قصر شیرین، خرمشهر، سومار، نفت شهر، مهران، سوسنگرد و روستاهای شوش، دزفول و حومه اهواز نیز دستگیر شده بودند.
کریمی ادامه می دهد: از معلم و پزشک تا کاسب و کارگر ساده در بین آنها به چشم می خورد، هرچند تعدادی ولگرد، دیوانه، معتاد و افرادی که برای سرقت اموال بی صاحب مردم در شهرهای قصرشیرین و دیگر مناطق اشغالی باقی مانده بودند هم توسط ارتش عراق دستگیر و به عنوان اسیر نگهداری می شدند.
مشاور بنیاد شهید در امور آزادگان با بیان اینکه این گروه از همان ابتدا مشکلات فراوانی را برای دیگران بوجود آوردند، اضافه می کند: خیانت، لو دادن افراد مسوول، خبرچینی، همکاری با عراقی ها، برپایی مجالس رقص و آواز، حضور در رادیو و تلویزیون عراق و انجام مصاحبه ها و برنامه های آنچنانی از جمله اعمال شنیعی بود که این گروه انجام می دادند.
سردار کریمی می گوید: این افراد با فرار گروهک تروریستی منافقین به عراق، ابزاری در دست این گروهک شدند و گاه و بیگاه در ازای بسته ای سیگار و یا قدری غذا این از خدا بی خبران را به عنوان دکتر، مهندس، خلبان و پناهنده در تلویزیون عراق حاضر و با آنها علیه جمهوری اسلامی تبلیغ می کردند.
این آزاده تصریح می کند: این افراد با شکل گیری اردوگاه ها و حاکم شدن جو مذهبی به تدریج از دیگران فاصله گرفتند و عده دیگری که عقاید چپی و یا مخالف جمهوری اسلامی داشتند به آنها پیوستند و جبهه هایی در برابر نیروهای متعهد به وجود آوردند.
به گفته وی، این عده که در اوایل جنگ و در زمان اشغال شهرها به اسارت در آمده بودند، در ابتدا غالبا در اردوگاه «رمادیه یک» و «موصل یک» یعنی اولین اردوگاه های عراق به سر می بردند.
** کشیدن خط قرمز بر کف پای «الله داد»
سردار کریمی می گوید: «الله دادن پیرمردی با روحیه بالا و محاسنی سفید بود که بعثی ها او را در خانه اش دستگیر کرده و به عراق آورده بودند، او در زمان اسارت بارها مورد آزار و اذیت عراقی ها قرار گرفت.
روزی ساعت یک بعدازظهر دیدم با ناراحتی بسیار در حال نفرین است، آرام کنارش نشستم و گفتم، چیه پیرمرد؟ شما که برای همه ما سمبل روحیه و استقامت هستی؟
آهی کشید و گفت: الان داشتم نماز می خواندم، در صف آخر جماعت ایستاده بودم، وقتی به سجده رفته بودم یکی از این خدانشناس ها با ماژیک قرمز کف پایم خط کشید.
پایش را نگاه کردم، راست می گفت. گفتم: پدر جان، صبور باش، خدا حق تو را می گیرد زیرا هر برخوردی با آنها توسط ما موجب تفرقه بیشتر و نفوذ دشمن می شود.
اجتمام ** 1880 ** 1071
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير
[email protected]
15/02/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]