تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص): طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. خداوند جويندگان دانش را دوست دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812758050




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا گل آقا حاضر نشد کاریکاتور روحانیون را منتشر کند؟


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری رسا:




چرا گل آقا حاضر نشد کاریکاتور روحانیون را منتشر کند؟ خبرگزاری رسا _ کیومرث صابری در پاسخ به این سوال که چرا کاریکاتور روحانیون را منتشر نمی کنید گفت: به دلیل «احترام گذاشتن به چیزی که در نزد اکثریت مردم محترم است»، خوب یا بد، درست یا نادرست مفید یا مضر، هر طور حساب کنید من این کار را نخواهم کرد.



 به گزارش خبرگزاری رسا، متن حاضر گزیده ای است از مصاحبه ای که سالها پیش مرحوم صابری (گل آقا) با روزنامه ابرار انجام داد.  *برخوردتان با خوانندگان‌تان چگونه است؟ پیر‌مرد‌ها؟ بچه‌ها؟ مسئولان کشور؟ و...من حدود 50 کیلو‌ نامه از مردم دارم (فقط کسانی که از طریق روزنامه اطلاعات به من نامه نوشته‌اند.) در این چند ماهه انتشار مجله گل‌آقا، نامه‌های خوانندگان به قدری زیاد است که ما برای نگهداری آنها، با مشکل مواجه شده‌ایم. من واقعاً شرمنده کرامت و محبت این مردمم. گاه با خود می‌گویم: خدایا! من بنده ناچیز توام. مرا از شر شیطان نفس حفظ کن. این را وقتی می‌گویم که یک نامه دلگرم‌کننده از خواننده‌ای، تکانم می‌دهد. با خود می‌گویم: آهای... گل‌آقا! سقوط، پله به پله است. ناگهان آدم به قعر سقوط نمی‌کند. کم‌کم و قدم به قدم سقوط می‌کند. در همین قدم اول، مواظب خودت باش. اینها را وقتی می‌گویم که از قلمم، تعریف می‌کنند. *روحانیت بخشی از حکومت است و شما از حکومت انتقاد می‌کنید و حکومت با لایه‌ای از تقدس و اطلاق پوشانده شده است و طنز با تقدس ناسازگار است، با روحانیت چگونه برخورد می‌کنید؟ مثلاً در نوشته و یا در کاریکاتور.بحث ظریفی را مطرح کرده‌اید. من تحت هیچ شرایطی، کاریکاتور روحانیون را چاپ نمی‌کنم. این را، توهین به لباسی می‌دانم که جنبه تقدس دارد. ممکن است بگویید که در هر لباس، آدم‌های بد هم هستند. بله، هستند اما آنها دیگر روحانی نیستند. انسان بدی هستند که آن لباس را به خودشان بسته‌اند. من چه حقی دارم که کلیت چیزی را که در اذهان مردم مقدس است و تقدس آن هم به نفع جامعه است، زیر سؤال ببرم؟ بحث ترس نیست. موضوع، برای من جنبه اعتقادی دارد. من از بچگی، به هر روحانی گفته‌ام «آقا»، این به نفع ماست که آنها «آقا» بمانند. بنابراین اگر یک روحانی، خودش هم کاریکاتور خودش را بکشد و به من بدهد، چاپش نمی‌کنم. بلکه کسی در لباس روحانی باشد که نداند دارد ضربه می‌زند. من که می‌دانم، چرا باید این کار را بکنم؟ بدون تعارف، حتی اگر آقای هاشمی به من دستور بدهد که کاریکاتورش را بکشم، من این کار را نخواهم کرد. نفرمایید کاسه داغ‌تر از آش شده‌ام. نه. من این کار را زیان‌بار و خطرناک می‌دانم و این کار را نخواهم کرد. اما آیا مطلبی به طنز درباره گفته‌ها و تصمیمات‌شان نخوام نوشت؟ شعر‌‌شان را نخواهم سرود؟ نخیر... من این کار را کرده‌ام و از این به بعد هم خواهم کرد. آن روحانی که وزیر می‌شود، وکیل می‌شود، از عیب مبری نیست. نقطه ضعف دارد، ممکن است در تصمیم یا در اجرای طرحی، اشتباه هم بکند. من خائن‌ام اگر از روحانیون که عهده‌دار مشاغل‌اند، انتقاد نکنم اما کسی را به باد استهزا نمی‌گیرم. من به «طنز» معتقدم و آن را با «فکاهه» مخلوط نخواهم کرد. شخصیت هر انسانی، محترم است. کاریکاتور هم یک هنر است و هیچ جنبه تمسخر و دست‌انداختن ندارد. کشیدن کاریکاتور یک انسان، اهانت به او نیست اما هر جامعه‌ای، برای خود سنت و عقیده‌ای دارد که محترم است، من علاوه بر این که شخصاً نمی‌خواهم لباس روحانیت را وارد قلمرو کاریکاتور بکنم، یا به زبان دیگر، نمی‌خواهم هنر کاریکاتور را وارد حریم روحانیت کنم، به سنت جامعه و اعتقاد مردم هم احترام می‌گذارم. گاهی خوانندگان مجله گل‌آقا، نامه می‌نویسند که چرا کاریکاتور روحانیون را نمی‌کشید و می‌پرسند: آیا می‌ترسید؟ مسئله، فقط ترس نیست. «احترام گذاشتن به چیزی که در نزد اکثریت مردم محترم است»، هم هست. به هر حال خوب، یا بد، درست یا نادرست مفید یا مضر، هر طور حساب کنید، من این کار را نخواهم کرد.
***و اما دو کلمه حرف حسابطنز فومنی عاری از کینه، نفرت و تهمت و همراه با مهربانی بود که قصد ترمیم داشت. پایبندی به اخلاقیات در کلام و نوشتار از خصوصیات بارز گل‌آقا محسوب می‌شود .او که از زمان‌های پیش از انقلاب با مسؤولان بعدی نظام دوستی داشت، زمانی گفته بود "من در مقام یک طنزنویس به اصطلاح بچه‌های جبهه «تخریب‌چی» هستم، اما در این تخریب هم قصد حمایت و تأیید خوبی‌ها را دارم." گل آقا بیش از همه طنز خود را متوجه رفتارهای سیاسی کرده بود، بی‌خردی و ناکارآمدی مهم‌ترین موضوع طنز گل‌آقایی بود. گل‌آقا شیوه‌های حکومتی را نقد می کرد و رد پای دهخدا در نوشته‌های این طنزنویس مشهود بود. صابری با شخصیتهای شناخته‌شده‌اش مانند شاغلام، غضنفر، ممصادق، کمینه عیال ممصادق و گل‌آقا همه آنچه می‌خواست بگوید از زبان این شخصیت‌ها می‌گفت. شاغلام نماینده مردم ساده و البته اندکی تیزهوش ، غضنفر شخصیتی بود کمی قلدر و زورگو و ممصادق نماینده مردمان فقیر و بیچاره و عیال ممصادق نماینده زنان بودند. نوشته‌های گل‌آقا از اواخر سال ‌١٣٦٢ آغاز شد و تا ‌١٠ سال تقریبا هر روز به چاپ می‌رسید. از جواد مجابی نقل قول شده است، "طنزنویس برای این نمی نویسد که بخنداند، او می‌نویسد برای آنکه خنده‌اش گرفته است. موقعیت‌ها چندان مضحک و عجیب‌اند که نمی‌توان مدتی مدید جدی ماند"؛ گل‌آقا درست زمانی منتشر شد که زمان جدی ماندن و خود را از سر غفلت به جدیت زدن سر آمده بود. طنز منتشر نشده «گل‌آقا» که امام را خنداند



صابری فومنی//در حال ویرایش
«یادم است یک زمانی امام شطرنج را آزاد کرده بودند. روزنامه‌ها نوشتند که حضرت امام فتواشان راجع به شطرنج و موسیقی و ... آمد. من دو کلمه حرف حساب را با فاکس می‌فرستادم اطلاعات. آن زمان یک چیزی نوشتم که فقط هم به بیت رفت و فقط هم پیش سید احمد رفت زیر دست امام آمد و آن این بود که حضرت امام که قبلا ماهی اوزون برون را آزاد کرده بودند و بعدا شطرنج را آزاد کرده بودند و راجع به موسیقی هم این را گفتند و خدا ایشان را زنده نگه داشته باشد همان اصطلاحی که خود مردم گفتند که خدا ایشان را طول عمر همراه با عزت عنایت بفرماید که به تدریج کم کم بقیه چیزها را هم آزاد بکنند تا ما در آخر عمری یک کیفی کرده باشیم، «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار».

آقا سید احمد به آقای دعایی گفته بودند که آقا این فاکس ما خراب شده، ایشان فرستاده بودند که آن دستگاه فاکس را درست کنند گفته بود فاکس درست شد، حالا شما یک متنی فاکس کنید که دعایی این دو کلمه حرف حساب را فاکس کرده بود. سید احمد هم بلافاصله خدمت حضرت امام برده بود که امام خندیده بودند. منتها همان یک نسخه بود و ما جز به محارم، دیگر به کسی نگفتیم.»    منبع: مشرق


۱۳۹۳/۲/۱۱






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری رسا]
[مشاهده در: www.rasanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن