تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 27 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آدم دين‏دار چون مى‏انديشد، آرامش بر جان او حاكم است. چون خضوع مى‏كند متواضع است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830389930




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شعر و شاعران از نگاه افلاطون


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شعر و شاعران از نگاه افلاطون
شعر و شاعران از نگاه افلاطون نويسنده: ايوب محرمى افلاطون بدون ترديد يكى از بزرگترين فيلسوفان جهان است و نوشته‏هاى او تقريبا شامل تمامى مسايل . بنيادينى است كه بشر حتى هنوز هم با آنها درگير است . يكى از مهم‏ترين جنبه‏هاى شخصيت افلاطون، اين است كه او علاوه بر دقت و چيره‏دستى در حل مسايل غامض فكرى، قلمى روان و نثرى پاكيزه، فرهيخته و درخور ستايش دارد . بسيارى از منتقدان ادبى معتقدند كه آثار افلاطون گذشته از فلسفه، به لحاظ ادبى هم يك شاهكار است . جداى از اين كه نظر او را بپذيريم يا نه بايد اعتراف كنيم كه افلاطون شعر را خوب مى‏شناخت و درباره آن بسيار انديشيده بود.مقاله حاضر همين جنبه از شخصيت افلاطون را مدنظر قرار مى‏دهد و اطلاعات مختصر و مفيدى درباره آن در اختيار خوانندگان مى‏گذارد . يونانيان، سخنرانان بزرگى بودند و مى‏توان گفت كه بيشتر از هر موضوعى در باب شعر سخن گفته‏اند . بنابراين براى ارايه نظرى كلى درباره ادبيات، ناگزيريم از افلاطون شروع كنيم . بررسى و مطالعه نظام‏مند ادبيات در اروپا با نوشته‏هاى وى شروع شد و كاش از جاى ديگرى آغاز مى‏شد، چرا كه اين جرقه ادبى قهرمانان و حاميان پر و پا قرص ادبيات را دچار سراسيمگى و اضطراب كرد . افلاطون، شاعرترين فيلسوف، از دشمنان شعر بود و قصد داشت كه شاعران (به استثناى عده‏اى قليل) را از جمهورى مطلوب خويش بيرون براند . اين حقيقت تكان‏دهنده‏اى است كه بسيارى زير بار آن نرفته‏اند و بر اين باور بوده‏اند كه افلاطون با خصومت فوق‏العاده خود در كتاب جمهوريت (Republic) از ادبيات تخيلى و نقد ادبى جانبدارى كرده است. عده‏اى نيز شهامت‏به خرج داده و چنين موضوعى را انكار كرده‏اند . كاش اين افلاطون شيرين سخن، اين قدر به شعر بدبين نبود . ما اثر مستقلى از افلاطون در دست نداريم كه منحصرا به ادبيات بپردازد، بلكه او در طول عمر خود، مكررا در ميان انديشه‏ها و دغدغه‏هاى اوليه‏اش پيرامون تعليم و تربيت، اخلاقيات، الهيات و متافيزيك، مسايلى را مطرح ساخته است . بنابراين به سادگى نمى‏توان نظريه‏اى مستقل و قابل فهم از نگارش‏هاى افلاطون در باب شعر يا ادبيات، بيان كرد . در زمان حيات افلاطون، ديدگاه‏هاى وى، گستردگى و دگرگونى‏هايى در پى داشته ولى ممكن است‏با خصوصيت مسلم و انكارناپذير ادبيات به نسبت موقعيتى كه مورد بحث قرار گرفته‏اند، برخوردهاى نامناسب صورت گرفته باشد . با اين وجود از اين كه شاعران واقعيت را نشان نمى‏دهند و خوانندگان را به رفتارهاى ناروا رهنمون مى‏شوند، دغدغه فكر افلاطون بوده است . افلاطون نظر خود را به طور آشكار و بى‏پرده در كتاب جمهوريت اعلان كرده است . در اين اثر سترگ، افلاطون قبل از هر چيزى درباره تعليم و تربيت‏سخن مى‏گويد كه براى نگهبانان جامعه آرمانى او ضرورى است . از نظر افلاطون اخلاق و سياست دوروى يك سكه‏اند . او تلاش كرده است تا با تثبيت تعليماتى براى حكمرانان و نگهبانان آينده جامعه آرمانى خود، روشن سازد كه شاعران شايسته مربيگرى افراد جامعه نيستند . افلاطون دريافته بود كه شعر براى جوانان جذاب است و اثرگذار . در اين‏جاست كه او احساس خطر مى‏كند . تمام ديدگاههاى افلاطون به اينجا ختم مى‏شود كه «شعر خطرناك است .» حال ترديد ما در اين است كه ميل پرشور افلاطون به تقوا و ورع، تاوان ترك لذت ادبيات است، زيرا به شعر، عشق مى‏ورزيدند وگرنه اين‏قدر واهمه نداشت . شاعران، زنده يا مرده، دشمنان افلاطون بودند . همگان باور داشتند كه شعرا، آموزگاران جامعه هستند و شعر به آنها الهام مى‏شود و همين امر كافى بود كه افلاطون، شاعران را از جامعه طرد كند . زيرا مگر نه اين است كه حقيقت جز از طريق عقل و منطق حاصل نمى‏شود؟ او در رساله ايون (1) (Ion) نظريه جامع خود در باب شعر را اينگونه توصيف مى‏كند: «شاعر موجودى فروغ‏بخش، چند سويه و مقدس است، هيچ ابتكار و اختراعى در او نيست، مگر به حكم الهام و خارج گشتن از حالت معمولى . مادامى كه شاعر پشت‏به احساسات ظاهرى نكرده، قادر به بيان الهامات خود نيست . خيلى از كلمات شاعر، نجيب و متعالى است همچون كلمات ما، در باب هومر . اما شاعر بر مبناى موازين هنرى، شعر نمى‏سرايد . تنها زمانى شاعر مى‏تواند شعر عالى بگويد كه تحت تسخير و الهام ميوز (2) (muse) قرار گرفته باشد; آنگاه نيز شاعرى سرود مستانه سر مى‏دهد، ديگرى سرود پرستش و ديگرى قطعات موسيقى دلنشين و آن ديگرى اشعار حماسى يا ايمبيك (3) (imbic) مى‏سرايد . پس شاعرى كه در سرودن نوع خاصى از شعر مهارت دارد، در سرايش گونه ديگر ناتوان است زيرا شعر او، نه از رهگذر قوانين هنرى، بلكه به واسطه الهام است . افلاطون، مفهوم ظاهرا متعالى شعر را عليه خود شاعران به كار مى‏گيرد . ارابه‏رانان در مقايسه با هومر درباره ارابه‏رانى بيشتر مى‏دانند . هر صنعتگرى نسبت‏به رشته كارى‏اش بيش از شاعر به آن واقف است . پس شاعر به عنوان مربى در مقايسه با صنعتگر، در مرتبه نازلى قرار دارد . زيرا شاعر نه به حكم علم و آگاهى، بلكه به حكم الهام يا جنون كه هر دو به نظر افلاطون مترادفند - سخن مى‏گويد و بنابراين مورد اعتماد نيست . در واقع جايگاه شاعر آنگاه كه در زير ذره‏بين متافيزيكى افلاطون قرار مى‏گيرد بالاتر از اين نيست . هراس افلاطون از ادبيات نيرنگ مابانه، آنگاه كه در كتاب جمهوريت از منظر متافيزيكى به مساله نگاه مى‏كند، بيشتر مشهود است . درحاليكه تاثير شاعر بر روى جوانان بحث محورى افلاطون است . اين‏بار هت‏حمله را با طرح مساله تقليد (mimesis) تغيير مى‏دهد . افلاطون معتقد است كه تقليد به خاطر عمق سرشت واقعيت و محدوديت فهم ما از آن كار عبث و گمراه‏كننده‏اى است، چون طبق نظريه مُثُل افلاطونى (Theogofideas) كائنات اين جهانى تصوير ناقصى از عالم علوى است كه در بيرون از عالم زمان و مكان قرار دارد . آفرينش‏هاى شعرى و هنرى به اعتقاد افلاطون، صرفا تقليدى از يك تقليد ديگر است و در واقع دو مرحله از واقعيت تا حقيقت دور است كه هيچ ارزشى ندارد . مثالى كه افلاطون در اين مورد ذكر مى‏كند رختخواب است: خدا ايده و انديشه رختخواب را آفريده است و نجار با درك ناقصى كه از اين ايده دارد به ساخت‏يك رختخواب واقعى در جهان خارج - تخت‏خواب - مبادرت مى‏كند و آنگاه شاعر يا هنرمندى كه از مهارت‏هاى ظاهرى به كاررفته در لابه‏لاى رختخواب چيزى سراغ ندارد، يا از ايده‏هايى كه در پشت اين وسيله خوابيده است چيزى نمى‏داند . شعرى مى‏سرايد، يا اثرى هنرى مى‏آفريند . افلاطون مى‏گويد كه شاعر يا هنرمند، چيزى زبانى يا تجسمى درباره رختخواب به ما مى‏گويد و احساسات ما را با نازل‏ترين اشكال شعرى يا هنرى اشباع مى‏سازد . چنين كارى به نظر افلاطون حتى از واقعيت عملى و كاربرى رختخواب ساخته نجار نامناسب‏تر بوده و فوق‏العاده از حقيقت‏خردمندانه ايده رختخواب به دور است . از ديدگاه افلاطون، والاترين حقيقت، حقيقت مبتنى بر پارسايى، دقت و خردمندى است و شاعر نه تنها از چنين حقيقتى حرف نمى‏زند، بلكه ما را از اين مسير منحرف مى‏سازد . درواقع افلاطون به برداشتى ثابت و تغييرناپذير از حقيقت - كه شامل شعر نيز مى‏شود - شك مى‏ورزد . افلاطون به پيروى از استاد خويش، سقراط، به شكل انعطاف‏پذير و بى‏پايان گفت‏وگو معتقد است كه بهترين شيوه دستيابى به حقيقت است و همه ما واقعا قادر به چنين كارى هستيم . افلاطون در خصوص اخلاق و كردار بر اين باور است كه افراد مى‏توانند به هركس جز شاعران مراجعه كنند . زيرا شاعران در مورد خداوند دروغ مى‏گويند و انسان‏ها را موجوداتى پست و شرير توصيف مى‏كنند . در اشعار هومر، خداوند طورى بازنمايى شده كه گويى اعمال ضداخلاقى مرتكب شده است، از اين رو زئوس (4) (Zeus) خوشبختى و سعادت را به عده قليلى و بدبختى و شقاوت را به گروه كثيرى نازل مى‏كند . آتنه (5) (Athene) و زئوس، پيمان‏شكنان كفرگو و خدايان ديگر، عاملان شر و اندوه در ميان توده عوام توصيف مى‏شوند . هومر، نه تنها به خدايان نسبت دروغ مى‏دهد، بلكه اشعارش افراد جامعه را به گمراهى و شرارت مى‏كشاند . قانون بايد شعرا را از بيان اين كه خدا اسباب شر ست‏باز دارد، يا اگر خدا را عامل شر مى‏دانند بايد براى اين كار دلايل عقلانى عرضه كنند . او بايد بگويد خداوند آنچه مى‏كند عادلانه و به حق است و اشرار، خود مستحق عقابند . شاعر حق ندارد بگويد مجازات شوندگان مفلوك‏اند و خداوند عامل بدبختى آنهاست . در جمهورى نظام يافته افلاطون، چنين ادبياتى مخرب، ويرانگر و كفرآميز است . اما مصداق‏هايى كه شاعران به جامعه عرضه مى‏كنند كدامند؟ زنان، مردان شرير و چهره‏هاى فرومايه‏اى مثل «آهنگران، پيشه‏وران، پاروزنان، يا ... و امثالهم، در حقيقت آنچه ك به طبع توده عوام خوشايند است . البته نبايد فراموش كرد كه شعر، احساسات را تحريك مى‏كند و چنين چيزى بايد ازريشه خشكانده شود . پس اگر قرار ست‏خوشبختى و سعادت انسان‏ها افزون گردد، بايد بر احساسات مسلط بود . وقتى شاعرى كه همه چيز را تقليد مى‏كند . وارد شهرى مى‏شود ممكن است اختيار از كف داده و او را چون موجودى مقدس و خارق‏العاده ستايش كنيم . ولى بايد او را از اين امر آگاه سازيم كه امثال او در شهر ما، حق زيستن ندارند و چون قانون اين اجازه را نمى‏دهد . سرانجام وقتى كه شاعر را به خوبى رسوا و خوار ساختيم . او را روانه شهر ديگرى مى‏كنيم . خلاصه كلام اين كه، شاعر در جمهورى افلاطون رانده شده‏اى بيش نيست . حال آيا نبايد هيچ شعرى سروده شود؟ پاسخ افلاطون به چنين پرسشى اين است كه چرا؟ اما به شعرى كه با نظارت حاكمان سروده شده باشد . تنها شاعرانى از چنين حقى برخوردارند كه به لحاظ سياسى مورد وثوق و اعتمادند حتى آنها نيز محدود به سرودن اشعار «رسمى‏» هستند . رويكرد افلاطون به شعر سودجويانه و انتفاعى است . وى در بسيارى از موارد، نشان داده است كه هر وقت قدرت و لطافت‏شعر آسمانى و الهى مانند اشعار هومر و هسيود را درك كرده يا از آن لذت برده، به وادى گمراهى افتاده است . با توجه به باحث‏سياسى افلاطون مى‏توان فهميد كه او اساسا مجذوب و دلداده محتواى ادبيات و تاثير آن بر خوانندگان بويژه جوانان و افراد احساساتى است . او شيفته آرايش هنرى ادبياتى است كه صرفا شعر مكلف پديد مى‏آورد . در اين صورت، شعر الهامى، شعرى مبتذل و بى‏بندوبار خواهد بود . افلاطون ابدا اعتنايى به ساختار شعر نداشت، مگر نمايشنامه . شايد اين مورد يكى از آسيب‏پذيرترين رويكرد افلاطون به شعر و ادبيات است . روشن است كه رويكرد افلاطون به ادبيات مثل همه موضوعات ديگر كاملا خودكامه و مستبدانه است . افلاطون در زير علاقه‏مندى‏هاى ظاهرا مهربانانه‏اش، آزادى و آفرينندگى هنر را فداى اوليگارشى كاملا مهار شده ساخت . پوشيده نيست كه افلاطون با سانسور ناعادلانه ادبيات، حكومت‏هاى خودكامه مدرن را ترسيم نكرد، بلكه بين شيوه تفكر خود و آنها در باب مساله شعر و ادبيات، موازنه ايجاد كرد كه به همين سادگى قابل گذشت نيست . پى‏نوشتهااين مقاله كوتاه، ترجمه و تلخيصى از دو كتاب زير است: Dutton Richard: An Introductionto Literary Criticism. Lonyman . Hong Kong, 1984. Hall, Vernon: A short History of Literary Criticism. The Merlin press, London, 1964. 1- رساله‏اى از افلاطون كه محور اصلى آن گفت‏وگوى سقراط با ايوان است . 2 - يكى از نه الهه يونانى كه دختران Zeus و Mnemosn (يا (Memory بودند هر كدام از اين نه نفر عهده‏دار و مسوول يك فعاليت هنرى بودند و او الهه شعر بود . 3 - نوعى شعر يونانى با وزنى از يك هجاى كوتاه و يك هجاى بلند . 4 - خداى آسمان، هوا، رعد و برق . 5 - الهه عقل و خرد . برگرفته از : مجلات- کيهان فرهنگى- شماره 214 منبع: www.e-resaneh.com/خ





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2042]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن