واضح آرشیو وب فارسی:الف: نقش شرایط تحمیلی در ازدواج و طلاق
حمیدرضا عسگری، 3 اردیبهشت 93
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۱۰
ازدواج و طلاق دو وضعیت ضروری در زندگی انسان تلقی می گردد که در هریک ازآنها منافعی نهفته که نقش بسزایی در رسیدن به شرایط آرمانی و یا دفع ضرر بیشتر در یک رابطه دوطرفه میان زن و مرد، دارد.ازدواج امری لازم و ضروری برای انسان می باشد و تعالی و پیشرفت بشر از این مسیر می گذرد. لذا تاکید و سفارشات دینی و اجتماعی بر آن به منزله هدایت جوانان به سمت تکامل می باشد. اما ممکن است برخی در این امر، مسیر را اشتباه تشخیص دهند و راه مناسبی برای خود انتخاب نکنند لذا حرکت درمسیر اشتباه نه تنها موجب رشد انسان نمی شود بلکه موجبات عذاب و ناراحتی های روحی و روانی را فراهم می کند.به همین منظور طلاق به عنوان یک نقطه نجات برای آنهایی است که درمسیرزندگی خود راه را اشتباه رفته اند. اما نکته ای که مسئله طلاق را به معضلی اجتماعی و نگران کننده مبدل می سازد، افزایش آمار آن می باشد که به منزله افزایش تعداد افرادی است که برای ادامه زندگی راه را اشتباه می روند. درهمین راستا، سازمان ثبت اسناد کشور از کاهش ۴.۴ درصدی ازدواج در سال ۹۲ و افزایش ۴.۶ درصدی طلاق در این سال نسبت به سال ۹۱ خبر داد که البته این آمار دربرخی استان ها نزدیک به ۲۰ درصد بوده است.براساس آمار این سازمان بیشترین دلیل طلاق «دخالت خانواده ها»، «عدم تحقق شروط ضمن عقد»، «اعتیاد و فقر مالی» برآورد شده است لذا در هر ازدواج و طلاقی نقش شرایط بیرونی بسیار حائز اهمیت است و نمی توان ازدواج و طلاق های امروزی را بدون درنظرگرفتن این موارد بررسی کرد.شرایط محیطی درهر دوره و زمانی وجود داشته اند، لذا باید بررسی کرد که چرا در مقطعی مانند این ایام که ما در آن قرار گرفته ایم به این میزان آمار ازدواج کاهش و طلاق ها افزایش داشته است. ازجمله دلایلی که عامل افزایش طلاق معرفی شده، بحث فقر مالی و وضعیت اقتصادی می باشد.بدون هیچ مبالغه ای می توان مشکلات اقتصادی را سرمنشا اکثر معضلات اجتماعی امروز و به ویژه افزایش آمار طلاق دانست. شاید در سال های پیش گفته می شد که پول خوشبختی نمی آورد اما امروز شرایط به گونه ای شده که نبود پول و شرایط مالی مناسب موجب گرفتاری و مشکلات فراوان می گردد.امروز تورم و گرانی ها درتمام عرصه های زندگی نفوذ کرده و تاثیرات منفی خود را می گذارد. هرسال درخوشبینانه ترین حالت ۲۰ تا ۲۵ درصد حقوق ها و دستمزدها افزایش می یابد درحالی که اجاره مسکن، خوراک، پوشاک، هزینه های درمان و... چندین برابر می شود. آیا می توان گفت که برای ازدواج مسکن مهم نیست؟ آیا زوج جوانی که تازه ازدواج کرده اند با این درآمدها و هزینه ها قادرند امسال ویا سال آینده تنها افزایش هزینه اجاره خانه را تامین کنند؟!اگر «دخالت خانواده ها» امروز به عنوان عامل طلاق شناخته می شود به این علت است که پدر ومادرها از وضعیت کنونی جامعه نگرانند! . بادیدن این وضع گرانی ها و هزینه های بالای زندگی نمی توانند به راحتی اعتماد کنند و فرزندانشان را به حال خود رهاکنند. لذا این نگرانی ها منجر به دخالت ها می شود. ازسوی دیگر درراستای این نگرانی ها «شرایط ضمن عقد» را برای جوانان تعیین می کنند و به سبب انگیزه های عاطفی درابتدای آشنایی این شرایط پذیرفته می شود اما اندکی پس از آغاززندگی مشترک، موانع ومشکلات اقتصادی اجازه تحقق این شروط را نمی دهد و دل سردی در دل دوجوان رخنه می کند و بازگشت به خانه پدری را ترجیح می دهند.براساس نظر کارشناسان اجتماعی یکی از اصلی ترین انگیزه های گرایش افراد به مواد مخدر و اعتیاد نیز فقر مالی و عوامل اقتصادی می باشد. این عامل در زندگی مشترک بسیار تعیین کننده است. به طوری که هیچ زنی نمی تواند تحمل کند شوهرش مواد مصرف کنند لذا طلاق را تنها راه پیش روی خود می یابد. اما روی دیگر سکه این است که جوانان به سبب سرخوردگی های موجود در زندگی مشترک و برای فراموش کردن کاستی ها، منزوی شده و ناخودآگاه بیشترین انگیزه برای رفتن به سمت مواد مخدر درآنها ایجاد می شود.پس همانطورکه گفته شد درمقطع کنونی عوامل و مشکلات اقتصادی بیشترین سهم را در افزایش معضلات اجتماعی همچون طلاق دارد. تازمانی که اوضاع اقتصادی و وضع معیشتی مردم بهبود نیابد، انتظار برای افزایش میل به ازدواج و کاهش آمار طلاق بیهوده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]