تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834869352




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روش هاي تربيتي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روش هاي تربيتي
روش هاي تربيتي نويسنده: استاد علي صفائي حائري براى سازندگى و تربيت روش هايي هست: 1- با شعارها داغ كردن و با تلقين حرارت دادن2- شاخ و برگ دادن و در سطح كاويدن3- به دوش كشيدن و بغل كردن4-كليدها و ملاك ها و روش ها را بدست دادن و روشنى دادن و ريشه دادن و زنجيرها را بازكردن. و اين پيداست كه با اين روش آخر زودتر به نتيجه مى رسيم و بهره هاى عظيم ترى بدست مى آوريم. آن ها كه داغ شده اند، با عوض شدن محيط، زود سرد مى شوند و در برابر طوفان ها برگ مى ريزند و هنگام تنهايى، نه تنها نعش مى شوند و مى مانند بلكه همچون بچه هاي لوس كه بغلى شده اند، همين كه زمينشان بگذارى نق مى زنند و دراز مى شوند و مى خوابند.ما افراد را مثل استخري به آب بسته ايم، به جاى آن كه همچون چشمه اي كاويده باشيم و اين است كه آن ها به مرور زمان رنگ عوض مى كنند وكرم ور مى آورند.آخر نمى شود آن ها را از هوس هايى كه در خونشان ريخته و در اعماقشان ريشه دارد با چند شعار اخلاقى و مقداري نصيحت، جداكرد.چگونه مى شود آن ها را از عشق ها و غريزه ها و حرف ها و وسوسه ها و از حب نفس و ثروت و لذت و قدرت و رياست و شهرت رها كنيم؟ مگر هنگامى كه به يك عشق بزرگ تر رسانده باشيم. اين طبيعى است هركس مهم را فداى مهم تر مى كند و محبوب را در راه محبوب تر مى گذارد.من جوانى را سراغ داشتم سخت وابسته ي لباس و قيافه اش بود، حتى وسواسى داشت كه پارچه اش ازكجا باشد و دوختش از فلان و مدلش از بهمان.براي دوستى با او همين بس بود كه از لباسش و اتويش و قيافه اش تحسين كنى و يا از طرز تهيه ى آن چيزي بپرسى.او عاشق ظاهرسازى و سر و وضع مرتب بود و به اين خاطر از خيلى ها بريده بود... تا اين كه عشقى بزرگ تر در دلش ريخت و با دختري آشنا شد و با هم سفري كردند و در راه تصادفى.جوانك در آن لحظه ي بحرانى از رنج هاي خودش فارغ بود و خودش را فراموش كرده بود و به محبوبه اش مى انديشيد و سخت به او مشغول بود.او به خاطر پانسمان محبوبش به راحتى لباس هايش را پاره مى كرد و زخم ها را مى بست و راستى سرخوش بودكه خطرى پيش نيامده.هنگامى كه عشقى بزرگ تر دل را بگيرد عشق هاي كوچك تر نردبان آن خواهند بود.ما با همين توضيح مى توانيم راز فداكارى هايى را كه در تاريخ آمده و به افسانه مي ماند، كشف كنيم و حقيقت آن واقعيت ها را بيابيم كه چگونه ابراهيم از اسماعيلش مى گذرد و خيلى ها از جانشان، آن هم در روى سنگ هاي داغ و در زير تازبانه ها و در كنار شكنجه ها؟آندره زيگفريد در فصل آخر كتاب روح ملت ها مى گويد: "بعضى از حادثه ها را عشق مى فهمد اما عقل از تحليل آن عاجز است. و به داستان ابراهيم اشاره مى كند و نتيجه مى گيرد كه عقل زبان عشق را نمى فهمد".(1)اين نتيجه گيرى كاملاً اشتباه است و اين اشتباه از آن جاست كه او عقل فارغ را با عشق عاشق مى سنجد، درحالى كه بايد عقل عاشق را با عشق او سنجيد.مگر اين يك دستور نيست که مهم را فداى مهم تر كن. بر پايه ى همين دستور و همين عقل، ابراهيم اسماعيلش را قربانى مى كند.ابراهيم به مهم تر از اسماعيل رسيده و حتى به نزديك تر از خود به خود، رسيده و اين است كه به دستور عقل خود، مهم را فداى مهم تر مى كند؛ گر چه عقل ديگران به اين مهم تر نرسيده باشد. او مى بيند كه اسماعيلش دركنار يك آوار و با يك ضربه از سم اسبى به مرگ مى رسد و جانش را مى بازد. ابراهيم مى خواهد، اين جان از دست رفته را بدست بياورد و در راهى و در جهتى آن را به جريان بيندازد. ابراهيم مى خواهد به رشد برسد و به رشد برساند و اين است كه با آن دستور، خودش كارد را بدست مى گيرد و اسماعيل را مى بندد وكارد مى كشد و هنگامى كه مى بيند به او كمك نمى دهد و رگ ها بريده نمى شوند و خون ها بيرون نمى ريزند، سخت خشمگين مى گردد وكارد را بر زمين مى كوبد. و اگر همين كار را نمى كرد در امتحان باخته بود، كه عشقى نبوده و سنجشى نبوده، فقط حرفى بوده و سخنى.اما خداي ابراهيم... او نمى خواهد اسماعيل ها كشته شوند، او مى خواهد ابراهيم ها آزاد شوند و رشد كنند و به قرب و رضوان دست بيابند.ابراهيم كارش را تمام كرده بود و به آزادى رسيده بود. و جز اين كاري نيست، كه حتى اعمال مقدمه هستند و اگر كسى مقدمه را بياورد و به اين آزادى نرسد، كارى نكرده. اگركسى اسماعيل را بكشد و اسير اين كشتن و اين آزادى باشد، كارى نكرده كه در هر حال در اسارت است، بى جهت نيست كه مى گويند: نية المومن خير من عمله.(2)براي سازندگى و تربيت بايد از اعماق شروع كرد. هنگامى كه مى خواهيم رفتار و گفتار كسى را عوض كنيم، هنگامى كه مى خواهيم لباس كسى را دگرگون كنيم، بايد پيش از اين مرحله، عشق ها و علاقه هايش را عوض كنيم و ناچار شناخت هايش را و ناچار فكرهايش را، كه ادامه ى تفکر، شناخت است و ادامه ى شناخت، عشق و ادامه ى عشق، عمل.ما عاشق آفريده شده ايم فقط معشوق ها را انتخاب مى كنيم و براى اين انتخاب است كه بايد آن ها را بسنجيم كه چه مى دهند و چه مى گيرند.با اين روش نتيجه هاى سريع ترى بدست مى آيد. اگر فقط لباس كسى را عوض كرديم و چادر بر سرش انداختيم و نمازخوانش نموديم و با شعارها و تلقين ها و يا تشويق ها و تهديدها، داغش كرديم، بدون اين كه از درون روشنش كرده باشيم و عشقى در نهادش گذاشته باشيم، ناچار در محيطى ديگر سرد مى شود و يخ مى زند؛ همان طوركه آهن تفتيده در محيط ديگر، سرد و سخت مى شود.اين برگ هايى كه ما به افراد مى چسبانيم، در برابر نسيمى دوام نخواهند آورد، چه رسد به طوفان هاى كوه افكن اين قرن. ريزش برگ هاى پاييزى به من درسي داد كه در هنگام خواب ريشه ها، برگ ها مى ريزند حتى با نسيمى؛ اما در بهارهاى سبز و همراه بيدارى ريشه ها، از چوب خشك مرده، از چوب سخت و متراكم، جوانه ها و شكوفه ها مى جوشند و بارور مى شوند.پي نوشت : 1- اين مسأله در زبان عرفان و تصوف ما هم ريشه دارد که عقل گفتا... عشق گفتا... اما اين عقل فارغ است که با عشق و عقل عاشق مباحثه دارد. هميشه عقل عاشق، با عشق او هماهنگ است.2- اصول كافى، ج 2، ص 84منبع: کتاب مسئوليت وسازندگي/س
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 451]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن