واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
نخبگانی که مهاجرت می کنند تنها کمی احترام می خواهند / نامه سرگشاده به وزیر علوم، تحقیقات وفناوری وبلاگ > فروتن، پیام - وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری، جناب آقای دکتر فرجی دانا
با سلام و احترام
بی تردید از میزان مهاجرت روزافزون اساتید دانشگاه ها، نخبگان و متخصصان عرصه های گوناگون به خارج از کشور آگاهی دارید. کسانی که بی شک با عشق به ایران، مردم این سرزمین و ذره ذره از خاک آن بزرگ شده اند، درس خوانده اند، تجربه آموخته اند و حالا ... همه چیز را رها می کنند و به دنبال کمی آرامش و احترام میهن خود را ترک می کنند.
خدای من شاهد است آنچه در ادامه می نویسم و شرایط خود را تشریح می کنم؛ نه به خاطر خود، که بازهم به عشق این مملکت و هموطنان فرهیخته ام است که یا رفته اند و یا به زودی خواهند رفت. کسانی که سرمایه های این خاک محسوب می شوند و من به فردای فاجعه بار ایرانی فکر می کنم که سرمایه هایش را به کل از دست داده است. من، پیام فروتن یکتا، دارای مدرک کارشناسی تئاتر از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر، در سال 1383 با عنوان مربی، به عضویت پیمانی هیئت علمی دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران درآمدم. در طول این ده سال هیچگاه دچار رکود علمی نشدم. هیچگاه کلاس هایم را با غیبت و تاخیر برگزار نکردم. نمرات ارزشیابی دانشجویی من همیشه عالی بوده، در امور اجرایی دانشکده همواره پیشگام بوده تا جایی که هم اکنون معاون آموزشی دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی هستم. در طول این سال ها همواره در سه عرصه آموزش، پژوهش و کار هنری فعال بوده ام تا جایی که بدون مدرک دکتری و تنها با فعالیت های پژوهشی و هنری ام - با امتیازی بالا - موفق به کسب عنوان استادیار شده ام. چند کتاب درسی و تخصصی ترجمه و تالیف کرده ام. چندین مقاله علمی پژوهشی و علمی ترویجی منتشر کرده ام. در چند سمینار و سمپوزیوم علمی خارجی شرکت کرده ام. در پانزدهمین دانشگاه دنیا به عنوان عضو هیئت علمی وابسته پذیرفته شده ام و با همین دانشگاه (دانشگاه واشنگتن سیاتل) یک طرح پژوهشی مشترک با دانشگاه تهران را تعریف و به تصویب رسانده ام. در چند جشنواره معتبر هنری موفق به کسب جوایز برتر شده ام و ... اما امسال وارد ششمین سالی می شوم که درخواست خود را برای تبدیل وضع استخدامی از پیمانی به رسمی آزمایشی ارائه کرده ام. آخرین وضعیت پرونده من به شهریور سال گذشته بازمی گردد که استخدام من با مانع "کبر سن" مواجه شد. آن موقع وزارت علوم نامه ای به دانشگاه تهران ارسال کرد و از این دانشگاه پاسخ خواست. دانشگاه نیز پاسخ و مستندات لازم را ارائه کرد. اکنون بیش از 8 ماه است که قرار است جلسه ای تشکیل شود تا به موضوع یاد شده رسیدگی و حکم بنده صادر شود! جناب آقای وزیر توجه بفرمایید ... 8 ماه تاخیر در برگزاری یک جلسه ساده آن هم پس از گذشت چیزی حدود 5 سال! در حالی که پیگیری های شخصی بنده نیز به جایی نرسیده و هیچکس پاسخی دقیق نمی دهد. جالب اینجاست که هرگاه پرسیده ایم این جلسه چه موقع برگزار می شود، همواره با پاسخ "معلوم نیست" روبرو شده ایم! جناب وزیر... استدلال و منطق در این مورد دو چیز حکم می کند: یا بنده معلمی فاقد شرایط و صلاحیت های لازم هستم که باید بر مبنای عقل سلیم از ادامه همکاری بنده با دانشگاه تهران از مدت ها قبل جلوگیری می فرمودید و یا صلاحیت های لازم را احراز کرده ام. (که ظاهرا با توجه به روند کار استخدامی اینجانب اینطور بوده است) پس این همه تاخیر که دیگر رنگ توهین و بی احترامی به خود گرفته است یعنی چه؟! چرا کسی در وازرت خانه ای که 10 سال صادقانه و بیش از حد وظایفم به آن خدمت کرده ام پاسخگوی من نیست؟! تمام این ها در حالیست که به عنوان نمونه همکار دیگری پس از جعل یک کتاب تخصصی و انتشار آن به نام خود، حکم رسمی اش را به دست می گیرد و اتفاقا با چالش واقعی "کبر سن" نیز روبرو نمی شود. موضوعی که رسانه ای نیز می شود؛ اما هیچ اتفاقی نمی افتد و ایشان به رغم مخالفت همکارانشان در گروه اموزشی خود همچنان به حضور و تدریس در دانشگاه تهران ادامه می دهند. جناب آقای وزیر... من به عنوان یک معلم دانشگاه هیچ نمی خواهم، جز کمی احترام، پاسداشت حرمت انسانی خود؛ کمی احساس مسئولیت و پاسخگویی از سوی دیگران در کنار اندکی، فقط اندکی عدالت و عدم وجود تبعیض آکادمیک. جناب وزیر... شخصا دیگر هیچ امیدی ندارم و هیچ تدبیر دیگری به ذهنم نمی رسد. این نامه سرگشاده نیز آخرین تدبیری بود که در ذهن داشتم. پیشاپیش از محضرتان عذرخواهی می کنم و سپاسگزارتان هستم.
سه شنبه 2 اردیبهشت 1393 - 13:26:16
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]