واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۰:۱۱
دختر هنرمندی که آثارش را در خیابان میفروشد از سالهای دانشجوییاش در باکو، مزاحمتهای خیابانی و نیمرخ غمگین آدمها میگوید. به گزارش خبرنگار سرویس هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، رهگذرانی که در حد فاصل بازارچهی پارک لاله تا موزهی هنرهای معاصر تهران در گذرند، میان سکوهای محوطهی این موزه دختری را میبینند که آثار هنری خود را روی سکو چیده و در انتظار خریدار کنار آنها نشسته است. این دختر که متولد اولین سالهای دههی شصت است از سالهایی میگوید که در آکادمی باکو درس خوانده و مجسمهسازی را هم از هماتاقیاش یاد گرفته و درسی که آنسالها برای خواندنش به دانشگاه میرفته هرگز به دردش نخوردهاست و حالا هم ترجیح میدهد که برای گذران معاش با مهارتی که یادگار سالهای دانشجوییاش است، کار کند. این هنرمند دربارهی زندگی شخصیاش میگوید: در خانوادهای به دنیا آمدم که همه به هنر علاقهمند بودند، دو عمو داشتم که هر دو نقاش بودند و من هم در کودکی به نقاشی علاقهمند بودم و در زمان بیکاریام نقاشی میکشیدم. ولی بعدها مسیر زندگیام گونه ای رقم خورد که برای ادامهی تحصیل به باکو مهاجرت کردم.
خالق نیمرخهای غمگین
او افزود: در سالهایی که در آکادمی هنر باکو درس میخواندم یک هم اتاقی ایرانی داشتم که در رشتهی مجسمهسازی تحصیل میکرد، همان سالها به مرور زمان برش چوب و ساختن مجسمه را از او یاد گرفتم. هم اتاقی دیگرم به حرفهی مجسمهسازی ادامه نداد وبعدها به دنبال موسیقی و نوازندگی رفت. من ولی به خاطر علاقهای که به این حرفه پیدا کردم تهیهی مجسمه را ادامه دادم. او دربارهی بازگشتاش به ایران گفت: دوست داشتم در باکو بمانم. اکنون کمتر از یک سال است که به خاطر مشکلات ویزا به ایران آمدهام، در صورتیکه کارم درست شود بار دیگر به باکو بر میگردم. این مجسمهساز بیان کرد: تا کنون که من اینجا بودهام ماموران شهرداری و ... با من برخورد نکردهاند. امیدوارم که این وضعیت ادامه پیدا کند، چون چندی پیش که برای فروش آثارم به غرفههای بازاچه لاله مراجعه کردم، متوجه شدم که این غرفهها به من تعلق نمیگیرد، بنابراین مجبورم فعلا آثارم را همینجا در کنار پارک بفروشم. این هنرمند دربارهی برخورد مردم با کارهایش توضیح داد: برخورد بدی از مردم ندیدم. در ابتدا انتظار داشتم که تیپ خاصی از مردم، یعنی بیشتر هنریها جذب این کارها شوند. ولی بعد متوجه شدم که عموم مردم علاقهی بیشتری به این کارها نشان میدهند.
نیمرخ غمگین آدمها
او افزود: البته به خاطر اینکه کارهایم را در خیابان میفروشم گاهگاهی مزاحمتهایی برایم ایجاد میشود ولی من سریع متوجه میشوم که شخص مزاحم قصد خرید ندارد و بعد طوری برخورد میکنم که برود. این مجسمهساز دربارهی مکان ارایه کارهایش گفت: اینجا یعنی کنار پارک لاله و بازارچهی لاله را برای فروش کارهایم انتخاب کردم چون فکر میکنم که افرادی که میخواهند به پارک لاله بروند معمولا از این مکان میگذرند. معمولا کسانی هم که به پارک لاله میروند هنرمند هستند و کارهای مرا میبینند و این میتواند به فروش کارهایم کمک کند. در ضمن نظر خود را نسبت به مجسمههایم میگویند. این هنرمند که در همسایگی دو دستفروش هنرمند دیگر اثارش را به نمایش گذاشتهاست دربارهی همسایگان خود میگوید: در همسایگی من کسی آثارش را ارایه میکند که دوازده سال آثار هنریاش را در خیابان فروخته است. با او رابطهی خوبی دارم و هرگز با هم رقابت نمیکنیم. چندی پیش به کمک او توانستم آثارم را در بازاچهی پارک هنرمندان ببرم و بخشی از آنها را آنجا بفروشم. او دربارهی شمایل کارهای هنریاش توضیح داد: اغلب کارهای من نیمرخ صورت آدمهاست که میتوان از آنها به عنوان گردنبند استفاده کرد. من همیشه به نیمرخ آدمها علاقهمند بودم، چون با ساختن نیمرخ میتوانم آنچه در ذهنم راجع به آدمها میگذرد را نشان دهم. این هنرمند مجسمهساز گفت: فکر می کنم آدمها بخشی از درون و واقعیت خود را از دیگران پنهان میکنند و همهی آنها نیمرخهای ناراحت و غمگینی هستند که خودخوری میکنند در حالیکه پر از رنج و غم و غصه هستند. با ساختن این نیم رخها میتوانم حسام به آدمها را نشان دهم.
نیمرخ غمگین آدمها
او دربارهی نحوهی تهیهی آثارش گفت: کارهایم را از چوب عناب، راش و بید تهیه میکنم. این چوبها را به صورت کنده خریداری کرده و طرحهای آن را در خانه با وسایلی مانند مغاک و فنر انگشتی روی چوبها حک میکنم. تهیه و تنظیم گزارش آیسان تنها، خبرنگار ایسنا انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]