تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):دوست ندارم جوانى از شما [شيعيان] را جز بر دو گونه ببينم: دانشمند يا دانشجو.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837239318




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مادرانی از جنس آب و آئینه/ تجلی عشق در زندگی مشترکی که با رضای خدا آغاز شود


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:


استانها > مرکز > سمنان مهر گزارش می دهد/
مادرانی از جنس آب و آئینه/ تجلی عشق در زندگی مشترکی که با رضای خدا آغاز شود
شاهرود – خبرگزاری مهر: مادر ترجمان حیات است که بر پیکره خلقت،‌ رخت محبت می پوشاند و آغوش گرمش،‌ تنها مامنی است که دریای متلاطم درون را آرام می کند. همسری و مادری که در آمیختگی با فرهنگی بیگانه، جایگاهش هر روز کمرنگ و کمرنگ تر می شود و جای خود را به زندگی زیر یک سقف می دهد که تنها نیازهای مادی را بر طرف سازد.



به گزارش خبرنگار مهر روزگاری نه چندان دور،‌ جایی در زمان که هنوز خاطراتش رنگ نباخته و مادرانش تنها گرد پیری بر چهره هاشان نشسته، زنانی بودند از جنس نور و آب و آئینه. جایی در گذر تاریخ‌، همسرانی زیستند که نامشان چون شهیدان گمنام بر صفحه هیچ لوحی حک نشد و مادرانی که هنوز هم گاهی دلشان تنگ سنگ قبری می شود که می دانند تنها پلاکی زیر آن دفن شده است. همسرانی از جنس عشق که باور داشتند باید مرد باشند تا تکیه گاه زندگیشان با خیالی آسوده دست از دنیا و آدمهایش بشوید و خدایی شود. مادرانی که دست از آرزوهای رنگارنگ برای فرزندانشان برداشتند تا محبت مادرانه، رعنا قدان دلبندشان را از عمل به تکلیف الهی باز ندارد. همسران و مادرانی که این روزها یادشان کمرنگ شده و دلشان از فراموشی مردم تنگ، همسرانی که هنوز بعد از گذشت سال ها از روزهای آتش و خون،‌ با عشق از یادگاران جنگ نگهداری می کنند و با تمام وجود خدا را سپاسگزارند که اینگونه تقدیری شایسته نصیبشان کرده است. به بهانه سالروز میلاد مقدس و پر برکت سرور بانوان دو عالم یگانه دردانه رسول الله(ص) حضرت صدیقه کبری(س) به دست بوس همسران و مادرانی رفتیم که روزگاری است گرد فراموشی خاطره شان را در دل های جوانمان محو کرده و چشم هایمان گویی توان دیدنشان را از دست داده است.

بامردی ازدواج کردم که نگاه نجیبش عشق به الله بود و قلبش دریای بی کران عاطفه پروین عبدالشاهی مادری که روزی با مردی ازدواج کرد که نگاه نجیبش، عشق به الله بود و قلبش دریای بی کران عاطفه. 15 ساله بود و تازه آخرین امتحان کلاس نهم را داده بود که بر سر سفره عقد دریا دلی نشست آسمانی. مهدی، حاصل عشقی بود که بعد از ازدواج با محمود، پا به زندگی زیبای دونفره شان گذاشت و نشاط دیگری به زندگی بخشید. پروین می گوید پسر عمه ام بود ولی تا قبل از اینکه برای خداحافظی از پدرم برای رفتن به سربازی بیاید حتی یک بار هم ندیده بودمش، آن روز هم فقط یک لحظه او را دیدم و همان شد که محمود، بعد از دوره آموزشی و معافی از خدمت به خواستگاریم آمد. موقع خداحافظی برای این که عشق مانع رفتنش نشود، نگاهم نکرد این همسر شهید افزود: زندگی ساده ام را در خانه عمه ام آغاز کردیم و خداوند مهدی را به زندگی زیبایمان هدیه کرد. جنگ بود و دشمن تا پشت مرزهای ایران پیش روی کرده بود و محمود باید می رفت، شب قبل از رفتنش مهدی را سنت کرد و به همه فامیل شام داد و صبح روز بعد عازم رفتن شد. عبدالشاهی خاطرنشان کرد: محمود موقع خداحافظی سرش پایین بود و حتی یک نگاه هم به من نکرد، دلخور شدم ولی او از این می ترسید به چشمانم نگاه کند و عشق مانع از رفتنش شود. این را که گفت من هم سرم را پایین انداختم که مانع رفتنش نباشم. اولین سفرش به جبهه بود و آخرین سفرش شد. بعد از هفت سال زندگی مشترک در 21 سالگی با فرزندی 5 ساله، شدم همسر شهید محمود یحیایی. این مادر با بیان خاطراتش از دوران بعد از شهادت همسرش و غم و رنج دوری از او ادامه داد: بعد از یکسال خانواده ام قصد بردنم به شهر خودم را داشتند اما عمه ام، قرآن آورد و بین خودش و برادرش واسطه کرد و به پدرم گفت من بوی فرزند شهیدم را از عروس و نوه ام می گیرم حق بردن آنها را نداری و این شد که ماندگار شدم.

به این شرط ازدواج کردیم که مانع رفتنش به عملیات نشوم پروین عبدالشاهی یکسال بعد از شهادت همسرش با محمد یحیایی برادر همسرش ازدواج کرد و تنها شرطی که باید برای این ازدواج قبول می کرد این بود: "هر زمان عملیات شد مانع محمد برای رفتن به جبهه نشود". او اکنون همسر جانباز 70 درصد محمد یحیایی است و با احترام از او یاد می کند. او که همسر شهید بودن را تجربه کرد و دردها و رنج هایش را با تمام وجود لمس کرد و امروز مسئولیت سنگین همسر جانباز بودن را به دوش می کشد خاطرنشان کرد: اگر زن و مرد از همان اول زندگی با هم صداقت داشته باشند و همه چیز را برای رضای خدا ببینند و بخواهند مشکلی نیست که بتواند زندگی آن ها را به نابودی بکشاند. عبدالشاهی عشق به امام و انقلاب را خمیر مایه قدرت تحمل همه سختی های همسران شهدا و جانبازان دانست و تصریح کرد: همسرم جانباز قطع نخاع است، نگهداری های ویژه می خواهد اما تنها چیزی که باعث می شود زندگی ما شیرین باشد، ایمان به وعده الهی و باور به حق بودن راهی است که رفته ایم. او در پایان سخنانش به دختران توصیه کرد اگر می خواهند زندگی سالم و با نشاطی داشته باشند از تعلقات مادی و دنیوی و چشم و هم چشمی ها دست بشویند و خود را ملعبه دست دشمنان قرار نداده و با هر مد و برنامه ای که آن ها می ریزیند همراه نشوند.

مادر سه شهید از فرزندانش می گوید به سراغ مادری بزرگوار دیگری می روم که در روستای قلعه نو خرقان شاهرود زندگی می کند و در دوران جنگ تحمیلی جگر گوشه هایش را با دستان خود راهی میدان نبرد حق علیه باطل کرده است. رقیه سادات کریم الحسینی مادر سه شهید میر کریمی است که به تازگی همسرش را از دست داده است. وی از ازدواج و زندگی ساده روستایی اش و از سختی هایی که برای به ثمر رساندن فرزندانش کشیده می گوید. از این که چگونه فرزندانش را به تنهایی و با مشقت به رشد و بالندگی رسانده است. این مادر شهید می گوید همسرش سید علی میر کریمی اهل همین روستا بود و بعد از شهادت سه فرزندم سید محسن، سید علی اصغر و سید محمود نشان ملی ایثار دریافت کرد. او از کودکی بعد از فوت پدرش برای کارگری به علی آباد کتول رفت و شاگرد نانوا شد، همه خواهر برادرهایش ازدواج کرده بودند و باید مخارج مادرش را هم تامین می کرد به همین دلیل کفیل مادر شد و بعد از معافی از سربازی با من ازدواج کرد. رقیه سادات ادامه داد، بعد از انقلاب پسر ها عضو بسیج شدند. سید ابوالفضل که در جهاد کار می کرد سه سال در جبهه بود و بعد از جانبازی به ناچار در شهر ماند و در اداره برق مشغول به کار شد. اگر می توانستم خودم هم برای برپاماندن این انقلاب جان فدا می کردم او از خاطرات سه فرزند شهیدش و کودکی هایشان می گوید و تاکید می کند: محل خدمت سید محسن مهران بود و 29 اردیبهشت سال 65 در حمله نیروهای منافق و عراقی زخمی شد، دوستانش سعی می کنند او را به پشت جبهه برسانند اما او آماده عروج بود. بعد از حمله مجدد رزمندگان اسلام و باز پس گیری مهران بعد از 40 روز پیکر پاک شهید بر می گردد. این مادر شهید از خاطرات فرزندانش سید محمود که در خرمشهر شهید شد و حجت الاسلام سید علی اصغر که در بانه به شهادت رسید هم می گوید و عنوان می کند: همسرم هم در این دوران به عنوان آشپز پشت جبهه در حال خدمت بود. کریم الحسینی با تاکید بر اینکه اگر می توانستم خودم هم برای برپا ماندن این انقلاب جان فدا می کردم بهترین خاطره زندگیش را دیدار خصوصی با مقام معظم رهبری یاد کرد و اذعان داشت: در این دیدار که بهترین اتفاق زندگیم بود انگشتر و عبای رهبر را هدیه گرفتم. وی از دختران و مادران این مرز و بوم خواست یاد و خاطره شهدا و از جان گذشتگی های آنان را از یاد نبرند و با انجام کارها و رفتارهایی که دور از شأن یک زن مسلمان است خون شهیدان را پایمال نکنند.

شهادت ما، بازشدن راه کربلا و تربیت مجتهدین بزرگ را به همراه دارد به سراغ مادر طلبه شهید مجتبی امینی گرمنی می رویم و پای صحبتهای دلنشین این مادر می نشینیم. مادر این شهید گرانقدر که نوه آیت الله حسین امینی از فضلای بزرگ شاهرود است گفت: همزمان با تحصیلات راهنمایی مقداری از مقدمات علوم عربی را نزد پدر بزرگش آموخته بود و شوق عجیبی برای طلب علم داشت. وی با اشاره به اینکه از سال 53 مبلغ انقلابی در خرقان بوده خاطرنشان کرد: اولین راهپیمایی ها علیه رژیم ستم شاهی را قبل از شاهرود در خرقان بر پا می کردیم. این مادر شهید ادامه داد: پدر شوهرم آیت الله امینی وعده مجتهد شدن مجتبی را به من داده بود ولی وقتی مجتبی 16 ساله قصد جبهه کرد و این جمله پدربزرگ را برایش یادآوری کردم به من گفت: انشاالله ما می رویم و شهید می شویم و راه کربلا و نجف باز می شود و تعداد زیادی مجتهد برای اسلام تربیت می شود. وی با تاکید بر این که مادر شهید بودن مسئولیت آور است، اگر کم بیاوریم فردای قیامت چه جوابی برای شهدا و خون پاکشان داریم اذعان داشت: ما مثل کسی هستیم که گنج داریم ولی داریم با فقر زندگی می کنیم، قدر انقلاب، ولایت و خون شهدا را نمی دانیم.  مادر طلبه شهید مجتبی امینی پیروی از حضرت فاطمه زهرا(س) را برای مادران و دختران امروز ضروری دانست و ابراز داشت: برای تربیت بچه قبل از انعقاد نطفه باید تلاش کرد، نان حلال و تربیت به رسم اهل بیت(ع) و آموزش راه عبودیت را باید مد نظر قرار داد.

آرزویشان این است که گاهی فرزندانشان به آن ها سری بزنند بعد از این مادران به سراغ مادرانی می روم که رنگ و بوی خاطرات کهنه می دهند و دلتنگی غریبانه. به سرای سالمندان شهر شاهرود سری می زنم و در گپ و گفتی دخترانه با مادران دیروز از آرزوهایشان می شنوم. شهربانو اسکندری مادری است که از ابتدای آغاز به کار سرای سالمندان شاهرود یعنی نزدیک 16 اینجا بوده و از خدمات دهی پرستاران و مسئولان سرا راضی است. شهربانو از دلتنگی اش برای حیاط و فضای سبزی می گوید که ویلچری بودن این ها را از او گرفته، می گوید یک پسر دارد. از خون دلهایی که برای بزرگ کردن پسر دو ساله اش بعد از مرگ شوهرش خورده تعریف می کند و مدام شکر خدا بر لب دارد. این مادر آرزویش این است که هر چند وقت یک بار همه بچه هایی که مادر و پدرهایشان اینجا هستند بیایند و سری بزنند و دل شان را شاد کنند. امروز قدر ندانید، فردا هم کسی قدر شما را نمی داند بی بی حاج اسماعیل عجم اسماعیلی هم که 11 سال است در این سرا زندگی می کند می گوید: یک دختر 25 ساله دارد که به تازگی او را عروس کرده و از کمک هایی که در طول روز برای گذراندن وقت به هم اتاقی ها و پرستارهایش می کند تعریف می کند. بی بی می گوید: با اینکه اینجا همه مهربان هستند و احتراممان می گذارند ولی بچه ها بدانند که باید با محبت با پدر و مادرها رفتار کنند مخصوصا مادری که شب و روزش را پای فرزندش گذاشته و موهایش را در راه رشد و توانمندی او سپید کرده است. شهربانو بیاری هم یک سال است که در سرای سالمندان زندگی می کند. در تمام جملاتش پسرش را دعا می کند که همیشه به فکر اوست و به دیدارش می آید و به او خدمت می کند. او می گوید: سه دختر و یک پسر دارد که بعد از هشت سال مریضی که در خانه خودش از او نگهداری می کردند الان در اینجا زندگی می کند. این مادر خطاب به همه فرزندان گفت: اگر امروز قدر پدر و مادرهایتان را ندانید این دنیای دار مکافات، کار را به جایی می رساند که فردا فرزندان شما هم قدر تلاش و زحمات و از خود گذشتگی های شما را نخواهند دانست. این ها تنها بخشی از مادران این سرزمینند که گاهی، آرزوی دیدار فرزند بر دلهایشان سنگینی می کنند و قشری از زنان جامعه هستند که روزگاری نه چندان دور، عشق را زندگی کردند و گذشتند تا امروز دنیایی باشد برای آن ها که مانده اند، ایمن، آرام و پر صلابت. اگر قدر شناسیم، گاهی یادی کنیم از مادران سرزمینمان ایران. ....................................
گزارش از الهام صادقی




















۱۳۹۳/۲/۱ - ۰۹:۵۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن