تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820913396




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مردم، مسئولان ساده‌زیست را می‌پسندند


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
سرمقاله
برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح دوشنبه مردم، مسئولان ساده‌زیست را می‌پسندند روزنامه‌های صبح امروز دوشنبه در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز ایران و جهان پرداخته‌اند از جمله ضرورت نگاه واقعی تر دولت به گام دوم هدفمندی»،«نشانه‌ درس‌آموز!»،«مردم، مسئولان ساده‌زیست را می‌پسندند»،«مقاومت جوانه زد»،«گفتگوی حقوق بشری و چند پیشنهاد»،«جهان بینی دولت تدبیر و امید»،«نگاه راهبردی به دغدغه های جهان اسلام»،ضرورت نگاه واقعی تر دولت به گام دوم هدفمندی»،«محرک مثبت برای بورس»،«توجه به اعتماد عمومی»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.




خراسان:ضرورت نگاه واقعی تر دولت به گام دوم هدفمندی ضرورت نگاه واقعی تر دولت به گام دوم هدفمندی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن زاده است که در آن می خوانید؛اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها به گفته رئیس جمهور با افزایش قیمت بنزین و گازوئیل تا پایان هفته جاری تکمیل می شود تا دومین جراحی یارانه ای نه به عمق نوبت قبل ( که با افزایش حدود ۵۵۰درصدی قیمت حامل های انرژی همراه بود) که با عمق کمتر یعنی افزایش ۲۰ تا ۲۴درصدی قیمت آب، برق و گاز و به گفته مسئولان دولت با افزایش ملایم قیمت بنزین و گازوئیل انجام شود. آن چه پس از ماه ها حرف و حدیث درباره شیب افزایش قیمت ها، نحوه شناسایی یا حذف یارانه بگیران، شرایط اقتصادی کشور در زمان افزایش قیمت ها و سرانجام استقبال اندک از خودانصرافی یارانه مطرح است، ضرورت های توفیق در اجرای مرحله دوم هدفمندی است. این توفیق به عبارت دیگر شامل تحقق اهداف پیش بینی شده اجرای مرحله دوم هدفمندی است. در این میان مروری بر برخی اظهارات مسئولان دولتی نشان می دهد که از نگاه ایشان اهداف حداکثری برای گام حداقلی یارانه پیش بینی شده است به عبارت دیگر برای گام دوم هدفمندی اهداف ایده آلی طراحی شده است که با روند اجرای این گام این اهداف به صورت خوش بینانه در حد اندکی قابل تحقق است، هرچند در شرایط رکود تورمی حاکم بر اقتصاد ایران گام حداقلی برای مرحله دوم هدفمندی اجتناب ناپذیر است و از این نظر نگارنده نیز بر ضرورت احتیاط و شیب اندک افزایش قیمت ها در اجرای مرحله دوم هدفمندی تاکید دارد. با این حال نگاهی به ۲ هدف اصلی طراحی شده برای گام دوم یارانه ها با توجه به شیب اجرای این گام نشان می دهد که این ۲ هدف چندان قابل تحقق نیست. مسئولان دولتی تاکنون بارها کاهش مصرف انرژی و رفع کسری بودجه پرداخت یارانه را دو هدف اصلی اجرای مرحله دوم هدفمندی عنوان کرده اند. در این میان کاهش مصرف انرژی همواره به عنوان اصلی ترین هدف افزایش قیمت انرژی عنوان شده است و تردیدی وجود ندارد که بین قیمت کالا و مصرف آن رابطه مستقیمی وجود دارد اما درباره کالایی نظیر انرژی نگاهی به شیب اندک افزایش قیمت ها در شرایطی که نرخ تورم حتی بالاتر از نرخ افزایش قیمت برخی موارد نظیر آب، برق و گاز قرار دارد نشان می دهد که این افزایش قیمت در حدی نیست که انگیزه صرفه جویی در مصرف کننده را افزایش دهد. هرچند به دلیل همین نرخ بالای تورم نمی توان با افزایش شدیدتر قیمت همین کالاها و خدمات فضای تورمی و رکودی فعلی را که در حال بهبود نسبی است با خطر رکود و تورم مضاعف مواجه کرد. درباره قیمت بنزین وگازوئیل نیز که تاکنون به طور رسمی رقمی اعلام نشده است به نظر می رسد با همین پارادوکس ۲ هدف ظاهرا متضاد «جلوگیری از تشدید رکود و تورم» و «کاهش مصرف» مواجه هستیم و با توجه به مواضع مطرح شده از سوی مسئولان دولت می توان انتظار داشت هدف جلوگیری از تشدید رکود و تورم بر هدف کاهش مصرف غلبه داشته باشد. نکته دیگر درباره هدفگذاری کاهش مصرف این است که افزایش قیمت در هر سطحی چه با شیب تند یا کند تا حدی در میزان صرفه جویی اثر دارد و بخش مهمی از هدف کاهش مصرف از طریق بهبود کیفی محصولات مصرف کننده انرژی میسر است. به عنوان مثال با هر میزان افزایش قیمت بنزین خودروهای موجود فعلاً همان مصرف بالای سوخت را دارند که در صورت کاهش نسبی سفرهای غیرضروری درون شهری و در شرایطی که در کوتاه مدت نمی توان انتظار بهبود حمل و نقل عمومی و تولید خودروهای کم مصرف را متصور بود، امید به کاهش قابل توجه مصرف انرژی غیرواقعی است. اما هدف دومی که دولت با اجرای گام دوم به آن دل خوش کرده است، کاهش کسری بودجه یارانه هاست . دولت در شرایطی سالانه ۴۲هزار میلیارد تومان برای پرداخت یارانه نقدی توزیع می کند که تاکنون درآمدش از محل قیمت حامل های انرژی سالانه ۲۸هزار میلیارد تومان و از محل ردیف های بودجه ۱۱هزار میلیارد تومان یعنی در مجموع ۳۹هزار میلیارد تومان بوده است. یعنی ۳هزار میلیارد تومان کسری سالانه برای پرداخت نقدی آن هم در حالی که سهم پرداخت نقدی از یارانه ها در قانون ۵۰درصد پیش بینی شده است. یعنی اگر دولت براساس قانون عمل می کرد باید کمتر از ۲۰هزار میلیارد تومان در سال یارانه توزیع می کرد. در چنین شرایطی افزایش قیمت حامل های انرژی و کاهش تعداد یارانه بگیران می تواند بخشی از کسری بودجه را حل کند اما نگاهی به آمار و ارقام قانون بودجه نشان می دهد که درآمد دولت از محل افزایش قیمت حامل های انرژی حداکثر ۴۸هزار میلیارد تومان و با اضافه شدن رقم ۱۱ هزار میلیارد تومان بودجه در مجموع ۵۹هزار میلیارد تومان است که ۱۰هزار میلیارد تومان سهم بخش تولید، ۴هزار میلیارد تومان سهم بخش سلامت، ۲هزار میلیارد تومان برای بیمه بیکاری و حدود ۴۲هزار میلیارد تومان برای پرداخت یارانه نقدی و غیرنقدی (نظیر سبد کالا) پیش بینی شده است. در این میان افزایش قیمت حامل های انرژی با شیب اندک (باز هم نویسنده بر ضرورت شیب اندک افزایش قیمت ها تاکید می کند) ممکن است درآمد موردنظر را محقق نکند پس یکی از راه ها کاهش تعداد یارانه بگیران است که آن هم با استقبال اندک از خود انصرافی، دولت را وارد وادی حساس حذف برخی یارانه بگیران می کند بر این اساس تنها با فرض تحقق درآمد کمتر از سقف قانون نیاز به حذف بخش قابل توجهی از یارانه بگیران (حدود ۳۰درصد) است که شاید در عمل محقق نشود. چنان که وزیر اقتصاد نیز پیش از این از شناسایی ۱۰میلیون ثروتمند خبر داده است که حدود ۱۵درصد جمعیت را شامل می شود، لذا کسری بودجه یارانه ها در مرحله دوم اگرچه ممکن است کاهش یابد اما صفر نمی شود و مشخص نیست برنامه دولت برای رفع این کسری بودجه چه خواهد بود. در هر صورت آن چه محل تامل است ضرورت نگاه واقعی تر و عینی تر مسئولان اجرایی به مقوله گام دوم هدفمندی است. گامی که ناگزیر حداقلی است و نمی توان انتظارات حداکثری از آن را داشت. آن هم در شرایطی که نگرانی هایی درباره شکل گیری تورم روانی با همین گام حداقلی ایجاد شده است و فضای نه چندان مساعد افکار عمومی در موضوع انصراف از دریافت یارانه نیز مشخص شده است، لذا دولت از هم اکنون و همزمان با اجرای گام دوم هدفمندی که با همه این ملاحظات گریزی از اجرای آن نیست باید به فکر اصلاح چالش های پیش رو نیز باشد. کیهان:نشانه درس آموز ! «نشانه درس آموز!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می خوانید؛
1- شاید آنچه در این نوشته آمده است از نگاه رئیس جمهور محترم کشورمان ناخوشایند تلقی شود ولی یادداشت پیش روی با نگاهی دلسوزانه نوشته شده و از نشانه های رخدادی خبر می دهد که در صورت وقوع برای دولت ایشان تلخ و ناگوار خواهد بود و از این روی نباید و نمی تواند ناگفته و نانوشته بماند. با این امید که آقای دکتر روحانی برای پیشگیری از آن چاره اندیشی کنند. آقای رئیس جمهور طی تقریبا دو ماه گذشته و مخصوصا چند هفته اخیر، بارها در مصاحبه ها و سخنرانی های خود بر ضرورت هدفمندی یارانه ها تاکید ورزیده و اجرای موفق این طرح را در انصراف کسانی دانسته اند که نیازی به دریافت یارانه نقدی ندارند. تأکید آقای دکتر روحانی در این زمینه به اندازه ای فراگیر و پی درپی بود که با جرأت می توان گفت؛ هیچیک از مصاحبه ها، سخنرانی ها و اظهارات اخیر ایشان بدون اشاره و تأکید بر این نکته نبوده است. این اصرار و تأکید مکرر در حالی صورت پذیرفته است که طی چند هفته اخیر، رسانه ملی در اقدامی که به جای خود قابل تقدیر و روشنگرانه است، بخش قابل توجه و انبوهی از تبلیغات در تمامی شبکه های رادیویی و تلویزیونی را برای تشویق و ترغیب بی نیازان به انصراف از دریافت یارانه نقدی تدارک دیده و روی آنتن آورده بود و البته کیهان و بسیاری از رسانه های اصولگرا- و نه زنجیره ای های مدعی حمایت از دولت که به آن اشاره خواهیم کرد - نیز به سهم خود درباره ضرورت انصراف افراد بی نیاز یا کم نیاز از دریافت یارانه و نقش موثر انصراف آنان در ساماندهی به اقتصاد کشور، یادداشت ها و گزارش هایی داشتند و... 2- در پی این حجم انبوه از تبلیغات برای انصراف از دریافت یارانه نقدی که در آن میان، اصرار و تاکید کم سابقه رئیس جمهور محترم پررنگ تر و برجسته تر از همه بود، انتظار می رفت که طیف وسیعی از مردم اعلام انصراف کنند و توضیح علمی و منطقی آقای دکتر روحانی را بپذیرند که انصراف آنان از دریافت یارانه نقدی، بهبود معیشت و رفاه بیشتر خود آنها را به دنبال دارد و از اتلاف بیت المال و هزینه شدن آن برای کسانی که مستحق دریافت یارانه نیستند جلوگیری می کند. اما، علی رغم آنهمه اصرار رئیس جمهور محترم و حجم انبوه تبلیغات یاد شده، برخی از گزارش ها حکایت از آن دارند که نزدیک به 70 میلیون نفر از جمعیت هفتاد و چند میلیونی کشورمان برای دریافت یارانه نقدی ثبت نام کرده اند. این رقم به یقین دور از انتظار بوده است و با اهداف تعریف شده و منطقی طرح هدفمندی یارانه ها نه فقط همخوانی ندارد بلکه در نقطه مقابل آن نیز قرار دارد و طرح یاد شده را در نقطه نزدیک به «صفر» نگاه داشته و زمین گیر می کند. اکنون، سوال این است که چرا مردم- آنان که می توانستند و باید انصراف می دادند- اصرار و تاکید دولت و مخصوصا رئیس جمهور محترم را نادیده گرفته و توضیحات ایشان درباره ضرورت انصراف را باور نکرده اند؟! آیا در اصرار جناب دکتر روحانی و برخی از دولتمردان کاستی و خللی دیده اند؟ و یا توضیحات رئیس جمهور محترم ناکافی و نارسا بوده است؟ جواب این سوال منفی است و فقط یک نیم نگاه به توضیحاتی که رئیس جمهور محترم درباره ضرورت انصراف بی نیازان و نقش آن در بهبود معیشت مردم، ارائه کرده اند نشان می دهد ماجرا به وضوح مطرح شده است. بنابراین علت را در کدام نقطه باید پی گرفت؟ پاسخ این پرسش را فقط می توان در کاهش چشمگیر اعتماد مردم به دولت و رئیس جمهور محترم جستجو کرد! آیا هیچ علت دیگری می تواند پاسخ منطقی و قابل قبولی برای این پرسش باشد؟! 3- آقای دکتر روحانی به عنوان یک سیاستمدار باسابقه می دانست که مدعیان اصلاحات و حزب کارگزاران درباره نقش خود در پیروزی ایشان بلوف می زنند و در حالی که نامزد اختصاصی خود را با اطمینان از رأی اندک و کم شمار جبهه اصلاحات وادار به انصراف کرده بودند، داعیه سهم خواهی از دولت ایشان را داشتند. رئیس جمهور به همین علت در اولین کنفرانس خبری خود و در پاسخ به پرسش های از قبل هماهنگ شده روزنامه های زنجیره ای، دو گروه اصلاحات و کارگزاران را ناامید کرده و اعلام داشت که رئیس جمهور همه ملت است و در پاسخ به پرسش یکی از آنها که خواسته بود آقای عارف را به معاونت اولی خود برگزیند، گفته بود؛ از همه نامزدها استفاده خواهد کرد. بی اعتنایی روحانی به جریان یاد شده تا آنجا بود که در همان جلسه یکی از مدعیان اصلاحات با عصبانیت و با صدایی که برای اطرافیان به وضوح قابل شنیدن بود گفت؛ «این شیخ دارد کلیدش را برعکس می چرخاند»! برخی از مواضع بعدی دکتر روحانی نیز حکایت از آن داشت که قصد دارد خودش باشد و فراجناحی عمل کند. اما، متأسفانه این روال چندان به درازا نکشید و علی رغم توصیه های منطقی و مستند دلسوزان، شماری از اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را در حلقه یاران خود به کار گرفت. این طیف که نشان داده و بارها به تلویح و تصریح نیز اعلام کرده اند دولت روحانی را فقط یک «پُل» برای ورود به عرصه و تعقیب منافع حزبی خود می دانند، خیلی زودتر از آنچه انتظار می رفت دست به کار شدند. آنها برخلاف نظر اعلام شده روحانی که با کلید آمده است و نه «داس»! با بلدوزر عزل به قلع و قمع مدیران متعهد و کارآمد پرداختند، برخی از عوامل تابلودار فتنه 88 را در مراکز حساس به کار گرفتند و از آنجا که با اقدامات هنجارشکنانه خود برای دولت روحانی فقط یک دوره چهار ساله قائل بودند، با عجله و بدون کمترین ملاحظه به عبور از باورها و آموزه های اسلامی و انقلابی مورد اعتقاد مردم روی آوردند و این حرکت پرشتاب و خصمانه خود را نه فقط پنهان نمی کردند بلکه با صدایی بلند جار می زدند و... این قصه سر دراز دارد که به نمونه های فراوانی از آن در کیهان پرداخته ایم. اکنون باید گفت؛ اگر باور داشته باشیم که سبد رأی دکتر روحانی با آراء کسانی پر شده بود که شعارها و تبلیغات انتخاباتی ایشان را در تأکید بر آموزه های اسلامی و انقلابی و حرکت در جهت خواسته ها و نیازهای مردم باور کرده و پذیرفته بودند بدون کمترین تردید به این نتیجه می رسیم که وقتی همین مردم، برخی از اقدامات مجموعه دولت - و نه الزاما آقای دکتر روحانی - را برخلاف آنچه انتظار داشتند می بینند، به طور طبیعی و منطقی در اعتماد قبلی خود به رئیس جمهور محترم دچار تردید می شوند و در حیرت آمیخته به ملامت فرو می روند که چرا دکتر روحانی رأی خود را از مردم مومن و متعهد می گیرد ولی زمام امور را در برخی از مراکز حساس مرتبط با منافع مردم به دست کسانی می سپارد که بارها نشان داده اند کمترین توجهی به مردم ندارند! و مخصوصا به وعده های داده شده پایبند نیستند. آیا این تناقض نمی تواند کاهش اعتماد مردم به دولت و رئیس جمهور محترم را در پی داشته باشد؟! بدیهی است که می تواند و داشت! همین جا باید اذعان کرد که کار دولت کنونی در پرداخت یارانه ها بسیار دشوارتر از دولت قبلی است چرا که دولت آقای احمدی نژاد برخلاف اهدافی که برای طرح هدفمند کردن یارانه ها تعریف شده بود، یارانه نقدی را به همه مردم، حتی کسانی که در خارج از کشور سکونت داشتند نیز پرداخت کرد و بدیهی است که پرداخت به همه نیازی به تحقیق و بررسی ندارد ولی دولت کنونی در پی پرداخت یارانه به دهک های پائین جامعه است و از این روی، شناسایی خانوارهای مستحق دریافت به محاسبات پیچیده و دقیق نیاز دارد. 4- کاش جناب آقای روحانی به روزنامه های زنجیره ای مدعی حمایت از دولت - مخصوصا شماره های چند هفته اخیر آنها - نیم نگاهی می انداخت و می دید تا چه اندازه با دغدغه های ایشان همراه و همسو هستند. طی چند هفته اخیر دغدغه اصلی دکتر روحانی، اجرای موفق طرح هدفمندی یارانه ها و اصرار و تاکید بر ضرورت انصراف افراد بی نیاز و کم نیاز از دریافت یارانه بود ولی روزنامه های زنجیره ای که به ظاهر در حمایت از ایشان سینه چاک می دهند، بیشترین صفحات خود را به حاشیه سازی و مسائلی اختصاص داده بودند که در آن کمترین نشانه ای از دغدغه یاد شده رئیس جمهور محترم به چشم نمی خورد. مثلا- و فقط به عنوان مثال - به جای آن که بی نیازان را به انصراف از یارانه دعوت کنند و باری از دوش رئیس جمهور بردارند، شانه های خود را زیر تابوت خالی ریچارد فرای، جاسوس یهودی آمریکایی حائل کرده و در فراق جسد وی که انتظار داشتند در کنار زاینده رود دفن شود، اشک هجران می ریختند و در همان حال از برخورد غیرقانونی آمریکا در ممانعت از ورود نماینده معرفی شده ایران به سازمان ملل که بی حرمتی آشکار نسبت به ایران اسلامی و رئیس جمهور محترم بود، نه فقط شکایتی نداشتند و به حمایت از دکتر روحانی در پاسداشت حرمت ایشان لام تا کام زبان نمی چرخاندند و قلم نمی راندند، بلکه رئیس جمهور را ملامت می کردند که چرا با توجه به سابقه ابوطالبی در تسخیر لانه جاسوسی او را به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل معرفی کرده است! و پیشنهاد ذلت پذیرانه تغییر او را می دادند! و... 5- و بالاخره، اگرچه در این باره گفتنی های فراوان دیگری هست که در محدود این وجیزه محدود نمی گنجد ولی در پایان باید توجه رئیس جمهور محترم و یاران واقعی ایشان- که تعدادشان در دولت محترم کم نیست و اکثریت اعضای کابینه را تشکیل می دهند- به این واقعیت تلخ جلب کرد که طیف مشترک اصحاب فتنه و شماری از کارگزاران بارها نشان داده اند کمترین ارادتی به آقای روحانی و دغدغه ای برای حفظ دولت ایشان ندارند. این طیف از کیسه اعتماد مردم به رئیس جمهور محترم برای منافع حزبی و گروهی و بعضا هم پیمانان خود در آن سوی مرزها هزینه می کنند و از پی آمد این هنجارشکنی خود نیز نگران نیستند، چرا؟! چون چیزی برای از دست دادن ندارند. ماجرای اخیر که از کاهش چشمگیر اعتماد مردم حکایت دارد می تواند هشداری جدی نسبت به ادامه حضور این طیف در حلقه دولت محترم باشد. جمهوری اسلامی:مقاومت جوانه زد «مقاومت جوانه زد»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به قلم جلیل حسنی است که در آن می خوانید؛حزب الله سوریه، روز شنبه رسماً اعلام موجودیت کرد. این رویداد، تحولی مهم نه تنها در میدان درگیری در سوریه، بلکه در معادلات قدرت منطقه خاورمیانه محسوب می شود و پاسخ مؤثری به توطئه جبهه دولتهای استکباری و مزدوران منطقه ای آنها است که برای حذف و فروپاشی حزب الله کمر بسته بودند و بودجه سرسام آوری را در این راه هزینه کرده اند. جبهه ای که در توهم فروپاشی حکومت سوریه بود و چنین تصور می کرد که با سقوط حکومت سوریه، حزب الله لبنان نیز به دنبال آن ساقط خواهد شد و حذف خواهد گردید، اکنون مأیوسانه نظاره گر آن است که حزب الله قدرتمندتر از گذشته عمل می کند و به درختی تنومند و ریشه دار تبدیل شده است که درحال جوانه زدن است. بیانیه حزب الله سوریه، مبنی بر اعلام شهادت 8 نفر از اعضای آن در میدان های نبرد سوریه، این نکته را در بردارد که این جنبش نوپا، از همین ابتدای تأسیس، از تشکیلات رزمی برخوردار است. صهیونیستها که اصلی ترین دشمن خود در منطقه را "جبهه مقاومت" می دانند و به حزب الله لبنان به عنوان ضلع مهمی از این جبهه نگاه می کنند تلاش کردند با بهره برداری از تحولات اخیر منطقه و موج قیام های مردمی، سوریه را به آشوب بکشند و اتحاد این کشور با حزب الله را از میان ببرند ولی تحولات، کاملاً برخلاف توهمات و رویاهای آنها رقم خورده است. اکنون جبهه مقاومت قوی تر از گذشته در معادلات منطقه مطرح است و صهیونیستها و متحدان آنها نمی توانند این واقعیت را منکر شوند. در سال های اخیر، نه تنها از قدرت نظامی حزب الله لبنان کاسته نشده بلکه به اعتراف منابع صهیونیستی، این جنبش در اوج توانمندی و اقتدار قرار دارد. ژنرال "یئیر گولان" از فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی که فرماندهی نظامی منطقه شمالی و هم مرز با لبنان را در اختیار دارد اخیراً اعتراف کرد که حزب الله هشتمین رتبه را از لحاظ قدرت موشکی در سطح جهان داراست. این ژنرال صهیونیست که مسئول موافقت با طرح های جنگی رژیم صهیونیستی در لبنان است درباره توان نظامی حزب الله لبنان تاکید می کند حزب الله بیش از یکصد هزار موشک در اختیار دارد که آنها را در 200 پایگاه در خاک لبنان مستقر ساخته است. این صهیونیست به توانمندی حزب الله در زمینه "سایبری" و استفاده از پهپاد نیز اشاره می کند و این ها را دلیلی بر آن می داند که "حزب الله" دشمنی بسیار خطرناک برای اسرائیل است. قدرت حزب الله به اقتدار نظامی اش محدود نیست. در صحنه سیاسی نیز، حزب الله نقشی به مراتب مؤثرتر از گذشته دارد که این موضوع در آستانه تعیین رئیس جمهور جدید لبنان کاملاً مشخص است. دولت لبنان که متمایل به جناح غربگرای "14 مارس" است تاکید کرده است که با سلاح حزب الله مشکلی ندارد، درحالی که قبلاً عناصر این جناح خواستار خلع سلاح حزب الله شده بودند. تمایل سیاستمداران مطرح لبنان برای رایزنی و جلب نظر حزب الله در آستانه انتخاب رئیس جمهور، مفهومی جز اعتراف به نقش قدرتمند و مؤثر حزب الله در صحنه سیاسی لبنان ندارد. مستحکم شدن پایگاه قدرت حزب الله در لبنان و منطقه درحالی صورت می گیرد که شرایط برای دشمنان حزب الله لبنان به شدت وخیم و اسفبار است. برکناری "بندر بن سلطان" رئیس سازمان اطلاعات عربستان و از دشمنان حزب الله لبنان، در روزهای اخیر درحالی رخ داد که در پرونده وی، ناکامی در بحران سوریه، به ثبت رسیده است. اگرچه حکومت سوریه از دو سال قبل توانسته بود هجوم شورشیان مسلح را که از سوی تقریباً 80 کشور پشتیبانی می شدند خنثی کند و شرایط را به نفع خود تغییر دهد ولی تردیدی نیست که ورود حزب الله لبنان به صحنه نبرد در سوریه، سرعت قابل ملاحظه ای به پیشروی ارتش سوریه در برابر شورشیان و تروریستها داد و این موضوعی نیست که حامیان بین المللی و منطقه ای شورشیان، به ویژه شخص "بندر بن سلطان" به عنوان کارگردان اصلی بحران سوریه، بتوانند آنرا نادیده بگیرند. این ناکامی در دیگر متحدان جبهه ضد مقاومت نیز کاملاً مشهود است که بروز اختلافات داخلی شدید در بین اعضای این جبهه، دلیل روشنی بر استیلای آشفتگی و ناامیدی بر آنهاست. واقعیت این است که آنچه جبهه ضد مقاومت، متشکل از صهیونیستها، غرب و ارتجاع منطقه به آن بی توجه هستند، مواضع به حق و مبتنی بر اصول جبهه مقاومت و جنبش حزب الله لبنان است. این جبهه با هدف دفاع از حق و مبارزه با اشغالگری و ظلم به صحنه آمده و مبارزان آن نیز به دلیل اتکاء بر همین اصول عمل می کنند و قطعاً پیروزی نیز با آنهاست. دقیقاً به همین دلیل است که تمامی توان استکبار، متحدان صهیونیست و مزدوران منطقه ای آنها علیه مقاومت به کار گرفته می شود ولی نه تنها نتوانسته به مقاومت خدشه وارد کند بلکه مقاومت از این میدان های نبرد برای کسب تجربه و افزایش توانمندی خود بهره گرفته است. تشکیل "حزب الله سوریه" به عنوان جوانه مقاومت، نه تنها می تواند در روند بحران سوریه تأثیر بگذارد بلکه بازوی توانمندی برای مقاومت خواهد بود که صهیونیستها را دچار کابوس خواهد کرد. رژیم صهیونیستی که تا پیش از این از تهدیدها در ناحیه مرز لبنان نگران بود اکنون باید خود را برای شرایط تازه آماده سازد. آنگونه که روند حوادث نشان می دهد جبهه مقاومت روز به روز منسجم تر و اوضاع برای صهیونیستها و حامیان آنها نامساعدتر می شود.
قطعاً این رویداد در آینده تحولات منطقه تأثیرگذار خواهد بود و چشم انداز روشنی پیش روی ملت های مسلمان منطقه خواهد گشود. رسالت:گفتگوی حقوق بشری و چند پیشنهاد «گفتگوی حقوق بشری و چند پیشنهاد»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به قلم دکتر امیر محبیان است که در آن می خوانید؛به دلیل تبلیغات سوء بیگانگان و اقدامات ناهماهنگ داخلی متاسفانه عملاً فضا برای تبدیل شدن مبحث حقوق بشر به ابزار فشار علیه جمهوری اسلامی فراهم شده است. چنانچه با تمهیدات مشترک انجام گرفته پاره ای کشورهای غربی و معارضان نظام عملاً به جز موارد بسیار محدود هر ساله قطعنامه ای علیه ایران در مجمع عمومی سازمان ملل صادر می شود.زیرا فقدان ساماندهی مناسب در مواجهه با این پدیده در عمل عناصر ضد انقلاب یا معارض را به منابع اصلی گزارش های گزارشگر حقوق بشر تبدیل کرده است. دولت جمهوری اسلامی علاوه بر منشور ملل متحد که بعضی مواد آن مرتبط با موضوع حقوق بشر است، بسیاری از معاهدات بین المللی حقوق بشر را امضاء و تصویب کرده است، از بین معاهدات پذیرفته شده، دو معاهده با شرط و مابقی بدون قیدو شرط و به صورت مطلق تصویب شده است، یکی از دو معاهده مشروط مربوط به کنوانسیون حقوق پناهندگان است که رژیم پیشین آن را به صورت مشروط پذیرفت و یکی هم کنوانسیون حقوق کودک است که جمهوری اسلامی در سال 72 شرط کلی بر آن وارد کرده است. در هر حال پذیرش معاهدات بین المللی نشان از آن دارد که "نظام" مبحث حقوق بشر را به عنوان مورد تحمیلی نا متعارض با اصول دیدگاه های خود نمی داند هرچند که ایران نیز بسان بسیاری از کشورهای دیگر در باب تفسیر یا تعبیرهای صورت گرفته از اصول آن، نکات قابل تأملی را مطرح کرده و می کند. حال در مواجهه با گره موجود که فقط معارضین و منافقین از آن سود می برند، استدلال مخالفان گفتگو عمدتاً بر پایه یاس، اظهار ناتوانی از به نتیجه رسیدن یا انفعال استوار است.واضح است که سیاست «عدم ارتباط» یا برخورد «شعاری» تاکنون به صدور مستمر قطعنامه علیه ایران و سوء استفاده عناصر معارض انجامیده است. تردیدی نیست که نظام نمی تواند بدلیل ابتناء کلیه قوانین و مصوبات مجلس شورای اسلامی بر موازین شرعی و اصول قانون اساسی، مصوبات یا معاهدات مغایر با موازین اسلامی را بپذیرد ولی این امر اساساً به معنای نفی مطلق معاهده نبوده و از آن نیز نمی توان «انفعال و یاس» را که با ذات انقلاب ناهمخوان است، نتیجه گرفت.
از این رو پیشنهاد می گردد: 1. با تحلیل شرایط موجود و هزینه وفایده مترتب بر سیاست فعلی، رویکرد فعال مبتنی بر گفتگو با هدف مدیریت برداشت عمومی از چهره نظام در دستور کار قرار گیرد. 2. «پروژه مدیریت برداشت در حوزه حقوق بشر» یا «گفتگوی حقوق بشری» بدلیل اهمیت و حساسیت فقهی، قانونی و سیاسی،فراقوه ای تعریف شده و همچون «گفتگوهای هسته ای» شایسته است با هدایت و درایت و مدیریت کلان مقام معظم رهبری آغاز و مدیریت شود. 3. پروژه مذکور باید امری ملی تلقی شده و از جناحی شدن یا برخورد قبیله ای با آن شدیداً احتراز شود.
4. به دلیل جایگاه «حقوق و فقه» در تحلیل مفاهیم مورد بحث، دیدگاههای حقوقدانان و فقهای صاحب دقت در این موضوع اهمیت ویژه ای داشته و باید سوخت فکری حرکت سیاسی و مدیریتی مذکور را فراهم آورد. 5. هماهنگی قوا و نهادهای ذیربط بویژه مجلس و قوه قضائیه طبعاً در پیشبرد این امر تأثیر بسزایی خواهد داشت. سیاست روز:مردم، مسئولان ساده زیست را می پسندند «مردم، مسئولان ساده زیست را می پسندند»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم سیاوش کاویانی است که در آن می خوانید؛ثبت نام متقاضیان یارانه امروز پایان می یابد. امروز هم آنهایی که می خواهند یارانه بگیرند اما جا مانده اند می توانند ثبت نام کنند، هم آنهایی که می خواهند از دریافت یارانه انصراف بدهند می توانند ثبت نام کنند. برای آنهایی که انصراف دهند، دولت تسهیلاتی هم در نظر گرفته است و برای آنهایی که ثبت کرده اند، اگر اطلاعات نادرست درباره درآمد خود نوشته باشند، جنبه های تنبیهی گنجانده شده است. حال چقدر این موارد از سوی دولت قابلیت اجرایی خواهد داشت قانون تعیین می کند که آیا دولت می تواند چنین کارهایی را برای انصراف دادگان و ثبت نام کنندگان انجام دهد یا نه؟! اما بحث اصلی ما موارد تنبیهی و تشویقی نیست بلکه درصد ثبت نام کنندگان و انصراف دهندگان یارانه ای است که بیت المال است. کوشش دولت بر این هدف استوار بود که تعداد قابل توجهی از مردم از دریافت یارانه انصراف دهند. دولت تدبیر و امید برای رسیدن به این هدف کارهای بسیاری انجام داد، اما آیا به هدف خود رسید؟ دولت، امید زیادی داشت که با انصراف قابل توجهی از مردم از دریافت یارانه ها بار مالی که به خاطر پرداخت ۳۴۰۰ میلیارد تومان یارانه ماهانه بر دوش قوه مجریه است کاهش قابل توجهی داشته باشد تا بتواند از منبع درآمد انصراف دهندگان به یاری بخش بهداشت و درمان کشور برسد و ایضا اگر چیزی هم باقی ماند در بخش های دیگر که احساس نیاز مبرم می شود، هزینه کند. می گویند که بیش از ۷۰ میلیون نفر از جمعیت کشور ثبت نام کرده اند. در این دوره ثبت نام جدید هم انجام نشد تا از افزایش دریافت کنندگان جلوگیری شود. ۷۰ میلیون از جمعیت ۷۶ میلیون نفری دریافت کنندگان یارانه، رقم و آمار قابل قبول و تاثیرگذاری نخواهد بود، گرچه این آمار از منابع غیررسمی منتشر شده است، اما منابع تقریبا رسمی، انصراف ۱۰ تا ۱۵ درصدی را مطرح کرده اند. رسانه ها از انواع آن سعی داشتند با ارائه گزارش ها و تحلیل های خود مردم را با انصراف همراه سازند. جنس تبلیغات و گزارش هایی که از رسانه ها، به ویژه رسانه ملی که تاثیرگذارترین رسانه در کشور است، نشان داد که در ترویج یک فرهنگ در چارچوب تبلیغ و توصیه و درخواست، ضعف های اساسی دیده می شود که نیازمند بازنگری در شیوه اینگونه تبلیغات است. حال ممکن است شیوه تبلیغاتی که از رسانه ملی پخش می شد از سوی دولت به سازمان صدا و سیما ارائه شده بود. اگر هم چنین بود باید یک تیم تبلیغاتی کارکشته کارشناس حوزه تبلیغات و افکار عمومی، دست به چنین کاری می زدند. در هر صورت رسانه ها براساس بضاعت و توانایی های خود با دولت تا آنجا که توانستند همراهی کردند و سعی داشتند تا، مرحله دوم هدفمندی یارانه ها به سرانجام برسد. اما دولت باید توجه داشته باشد که همه چیز کشور، تنها هدفمندی یارانه ها نیست و نباید انرژی خود را برای این منظور به طور مطلق صرف کند، اقتصاد کشور را وابسته به بحث هدفمندی یارانه ها کردن باعث غافل شدن از مسائل اقتصادی دیگر از جمله تولید، کشاورزی و از همه مهمتر اقتصاد مقاومتی که چندی پیش رهبر معظم انقلاب ابلاغ کردند، خواهد شد. پرورش بخش خصوصی در حوزه اقتصادی و سپردن بخش از اقتصاد کشور به آن همراه با نظارت دقیق و کامل دولت از دیگر مواردی است که در دولت های گذشته مغفول بوده و اکنون هم مغفول است. مقصر تراشی هم نکنیم که بسیاری از مردم آن را نمی پذیرند. این که دائما گفته می شود دولت قبلی مقصر است که اکنون وضع چنین است، اگر هم درست باشد، برای مردم جامعه قابل پذیرش نخواهد بود که دولت جدید چنین بهانه ای را برای مشکلات کنونی دولت خود بتوانند. بگذریم که موضوع دیگر این نوشته، مردم هستند. از مردم شاید انتظار بیشتری می رفت تا تعداد قابل قبولی انصراف دهند و دولت را همراهی کنند. همراهی آنها باعث می شد تا دولت بتواند وعده های خود را محقق کند. آنها اگر از حق خود می گذشتند، می توانستند در حوزه ای دیگر آن از بهره ببرند. اما همین همراه نبود تاثیرگذار در موضوع یارانه ها دلایلی دارد که نیازمند برسی و آسیب شناسی است. اختیار با آنها بود و جبری هم با تبلیغاتی که شد، جبر و اختیار را در افکار عمومی ایجاد کرد. مردم هیچگاه جبر را نمی پذیرند و آن را پس می زنند. باید در این حوزه بیشتر بر روی اقناع مردم با استفاده از حقایق، واقعیات و داشته ها و نداشته ها سخن گفته می شد. باید اطمینان و اعتماد مردم جلب می شد که اگر مبلغ ۳۴۰۰ میلیارد تومان یارانه پرداخت شود، چه اتفاق بزرگی در اقتصاد و معیشت کشور خواهد افتاد، اما آنها از آینده نگران بودند، آینده ای که در پی افزایش حامل های انرژی، اقتصاد را تحت تاثیر قرار می دهد و مردم در اندیشه راهکاری برای آن تا بتوانند، روزگار را سپری کنند. مردم که ثبت نام کردند، نه مخالف بودند، نه دشمن، معترض هم نبودند، تنها نگران آینده خود و خانواده بودند. رفتارهای جبری و تاکیدی، اثرش را در واکنش مردم نمود داد. باید سعی شود تا در آینده و در چنین مواردی، نوع رفتار و منش مسئولان با مردم تغییر یابد. مردم همواره یا پای خود قدم به حوزه های انتخابیه گذاشته اند و میلیونی در انتخابات شرکت کرده اند، مردم همواره خود در راهپیمایی های میلیونی گام گذاشته اند، اختیار با آنها بوده است. پای انقلاب و اسلام و کشور ایستاده اند، اما اگر از سوی دولتمردان بدقولی و خلف وعده ببینند در چنین مواقعی، مشارکت نخواهند کرد. در چند روز گذشته اخباری از حوزه دولت منتشر شد که شاید در رای مردم بی تاثیر هم نبود. اخباری که نشان از خصلت های لیبرالی برخی داشت. مردم مسئولان ساده زیست را می پسندند. وطن امروز:زیرساخت های لرزان توافق جامع «زیرساخت های لرزان توافق جامع»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مهدی محمدی است که در آن می خوانید؛ برای فهم اینکه آیا دولت یازدهم قادر به یک توافق خوب در مرحله نهایی مذاکرات با 1+5 خواهد بود یا نه، یک روش مفید این است که ببینیم دولت مضار و منافع رسیدن یا نرسیدن به توافق نهایی را چگونه تحلیل می کند. این بحث، جدای از آن است که بپرسیم دولت یازدهم آیا اساسا به لحاظ توان مذاکراتی، درک فنی- حقوقی و راهبرد سیاسی در موقعیتی هست که یک توافق خوب بکند یا نه؟ به این سؤال در فرصتی دیگر خواهیم پرداخت و در آنجا شرح خواهیم داد اولا مشخصات یک توافق خوب چیست و ثانیا چرا دولت آقای روحانی اساسا در موقعیتی نیست که بتواند یک توافق خوب کند. دو استدلال مهم اکنون قلب دفاعیه دولت در ضرورت دستیابی به توافق جامع را تشکیل می دهد. استدلال اول این است که گفته می شود اگر توافق انجام شود، همه تحریم ها علیه کشور برداشته خواهد شد و دورانی بی سابقه از گشایش اقتصادی فرا خواهد رسید و استدلال دوم هم این است که اگر توافق حاصل نشود تحریم هایی بسیار شدید در انتظار کشور خواهد بود که می تواند اقتصاد کشور را به طور کامل به اضمحلال بکشاند. هر دوی این اصول، به نحو تعجب برانگیزی ساده اندیشانه است. من در اینجا بنای تفصیل ندارم و بنابراین فقط به کلیدی ترین نکاتی خواهم پرداخت که روشن می کند ساده سازی مساله تا این حد حاوی چه سوء تفاهم ها و اشتباهات عمیقی است و چه نکات کلیدی ای را از قلم می اندازد و نادیده می گیرد. از استدلال اول شروع کنیم که می گوید توافق جامع با لغو همه تحریم ها رونق را به اقتصاد کشور بازخواهدگرداند.
نخستین نکته در این باره این است که نشانه هایی وجود دارد که حتی اگر توافق جامع با همان مشخصاتی که آمریکایی ها می خواهند یعنی تحویل همه چیز، انجام شود بازهم چیزی که بتوان نام آن را لغو کامل همه تحریم ها گذاشت، رخ نخواهد داد. اولا آمریکایی ها به صراحت گفته اند تحریم های مربوط به ممنوعیت معامله شرکت های آمریکایی با ایران را لغو نمی کنند، ثانیا ادبیات آمریکا تا امروز بر این دلالت داشته است که لغو تحریم ها تدریجی و در طول اجرای گام اول -20 سال از دید آنها- خواهد بود نه یکباره و اگر هم تحریمی دستکاری شود، صرفا تحریم های مربوط به حوزه هسته ای خواهد بود و تحریم ها در حوزه های دیگر مانند حقوق بشر و تروریسم نه فقط کم نمی شود بلکه تشدید هم خواهد شد. نکته دوم این است که تجربه رفتار آمریکا در توافق ژنو به ما می گوید حتی اگر همه تحریم ها هم لغو شود این کار فقط به طور رسمی (officially) و روی کاغذ خواهد بود و عملا آمریکایی ها نه می خواهند و نه می توانند نظام تحریم را یک شبه برچینند. از دید آمریکا تحریم ابزار ایجاد تغییر در محاسبات امنیت ملی ایران است و یکی از بزرگ ترین هدایای دولت روحانی به آمریکایی ها هم این بوده که آنها را متقاعد کرده اند این ابزار به خوبی کار می کند. بنابراین تا زمانی که هنوز چیزی برای تغییر در ایران باقی مانده باشد، این ابزار به طور کامل کنار نهاده نخواهد شد. از حیث راهبردی هم دولت آمریکا وارد دورانی از ضعف شده است و می داند توانایی اش برای مداخله مستقیم در بحران ها و مهار کشورهای نافرمان دیگر به هیچ وجه به اندازه گذشته نیست. تحت چنین شرایطی آمریکا نیاز خواهد داشت به مهار قدرت روزافزون منطقه ای ایران ادامه دهد و به همین دلیل زیرساخت تحریم ها را برای استفاده در پرونده های دیگر حفظ خواهد کرد ولو اینکه تکه کاغذی به دست تیم مذاکره کننده بدهد که در آن نوشته شده باشد «تحریم ها را لغو کردیم». پس از توافق ژنو هم دیدیم که همین اتفاق رخ داد. با اینکه روی کاغذ، برخی تحریم ها تعلیق شد و گشایش هایی ایجاد شد، آمریکایی ها در عمل کار را به گونه ای مدیریت کردند که حس «استغنای راهبردی» به ایران دست ندهد چرا که تصور می کردند هر نوع گشایش کنترل نشده، می تواند محاسبات تغییریافته در ایران را به جای اول بازگرداند. سومین نکته هم این است که حتی اگر همه تحریم ها هم روی کاغذ و هم در عمل لغو شود، بازهم حداکثر اتفاقی که می افتد آزاد شدن برخی منابع ایران است اما از آزاد شدن منابع تا ایجاد رفاه راه دشواری است که مستقیما به توان مدیریت و برنامه ریزی دولت بازمی گردد و این نقطه ای است که در همین 9ماه، کارنامه دولت در آن بسیار ناامید کننده بوده است. بنابراین، این وعده که توافق جامع همچون چوب جادو همه مشکلات را دود می کند و به هوا می فرستد، بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد نوعی تبلیغات عوامانه با هدف سخت تر کردن کار برای منتقدانی است که معتقدند توافق نکردن بهتر از یک توافق بد است. و اما درباره استدلال دوم، یعنی نتیجه عدم توافق تشدید بی سابقه تحریم ها علیه ایران است که باید گفت کم دقتی مهمی در آن وجود دارد. چنانکه غربی ها خود به صراحت و روشنی گفته اند، توافق ژنو برای آنها موهبتی بزرگ و غیر منتظره بوده که تقریبا همه امتیازهای کلیدی را که درباره برنامه هسته ای ایران مدنظر داشتند به آنها واگذار می کند. راقم این سطور آماده بحث تفصیلی در این باره است که نگرانی فوری درباره برنامه هسته ای ایران در ذهن غربی ها وجود نداشته الا اینکه رفع شده است. حتی صهیونیست ها هم در واقع نمی گویند این توافق بد است بلکه می گویند در صورت تشدید فشارها از تیم فعلی در ایران امتیازهایی بسیار بزرگ تر می شد گرفت. در نتیجه بسیار مهم است توجه کنیم آمریکا توافق ژنو را یک توافق خوب می داند و بنابراین بعید است هرگز این توافق را از دست بدهد و در صورت شکست مذاکرات درباره توافق جامع، گزینه جایگزین یک توافق موقت دیگر یا تمدید توافق ژنو است نه آنچانکه برخی تصور می کنند به هم زدن میز بازی از سوی آمریکایی ها. آمریکایی ها می دانند تنگ تر کردن حلقه فشار بر ایران از یک جا به بعد می تواند به واکنش شدید ایران و از دست رفتن همه دستاوردهایی بینجامد که از زمان روی کار آمدن دولت روحانی به این سو به دست آورده اند. عملگرایی آمریکایی اقتضا می کند همه تلاش خود را برای تبدیل توافق موقت به یک توافق دائم بکنند اما اگر تلاش ها نتیجه نداد همان توافق موقت را قدر بدانند و به روندی که شکست خورده بودن آن تجربه شده بازنگردند. بنابراین این استدلال که عدم دستیابی به توافق جامع فاجعه خواهد بود، بیشتر عوام فریبانه است تا اینکه دلسوزانه و مدبرانه باشد. عدم ترس از شکست مذاکرات یکی از ملزومات روانشناختی مذاکره خوب است که البته ظاهرا دوستان چندان علاقه ای به پرورش آن در خود ندارند.

جوان:جهان بینی دولت تدبیر و امید «جهان بینی دولت تدبیر و امید»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم رحیم زیادعلی است که در آن می خوانید؛سرانجام پس از 10 روز تبلیغات گسترده رسانه ای دولت « تدبیر و امید » برای متقاعد کردن مردم به انصراف از دریافت یارانه نقدی مرحله دوم هدفمندی، آمارهای غیر رسمی از ثبت نام بیش از 70 میلیون نفر از مردم حکایت دارد. سرانجام پس از 10 روز تبلیغات گسترده رسانه ای دولت « تدبیر و امید » برای متقاعد کردن مردم به انصراف از دریافت یارانه نقدی مرحله دوم هدفمندی، آمارهای غیر رسمی از ثبت نام بیش از 70 میلیون نفر از مردم حکایت دارد. این اتفاق کافی بود تا دولتی ها و روزنامه های وابسته باز هم پیکان اتهام را به سوی دولت گذشته نشانه بروند و همه مشکلات به وجود آمده را سر دولتی آوار نمایند که اکنون امکان دفاع از خود را ندارد. از این رو معاون اول رئیس جمهور، دولت احمدی نژاد را مسئول همه نابسامانی های اقتصادی امروز معرفی کرد و گفت: در هشت سال گذشته میلیاردها تومان درآمد داشتیم و خرجش کردیم، ولی اتفاقی نیفتاده است؛ یا صادق زیباکلام (که اکنون بیش از اینکه به عنوان یک استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی شناخته شود یک چهره ژورنالیستی جنجالی شناخته می شود) در گفت وگویی با روزنامه آرمان، از پرداخت یارانه ها به عنوان دیوار کجی یاد کرد که اصولگرایان پایه گذار آن بودند، که البته این دولت نیز برای خدشه دار نشدن محبوبیتش همان دیوار کج را ادامه داده است. ! او البته تعریضی به هواداران روحانی هم زده و گفته است: دست کم آن 19 میلیون نفر که به ایشان رأی دادند می توانستند قطع یارانه ها را با وجود تلخ بودنش، بفهمند. این یادداشت البته به هیچ عنوان در پی دفاع از عملکرد دولت احمدی نژاد نیست، چراکه مجموعه رفتارهای او خصوصاً در دو سال پایانی دولت دهم، جای هیچ دفاعی را در این مقطع باقی نگذاشته است و اتفاقاً انحراف از زمانی آغاز شد که او از اصولگرایی عدول کرد و به دام حلقه انحرافی افتاد؛ انحرافی که از مکتب جعلی ایرانی آغاز و به اباحی گری فرهنگی ختم می شد. اما آیا می توان برای همیشه پشت انحرافات و سوء مدیریت دولت های گذشته پنهان شد و همه مشکلات را به گذشته نسبت داد؟ از یاد نبرده ایم که در سال های پایانی دولت دهم که رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری آهنگ تندتری به خود گرفته بود، منتقدان آن روز دولت (که اکنون بسیاری از آنها در این دولت حضور دارند) به درستی منشأ خیلی از مشکلات را برخلاف ادعای دولت احمدی نژاد نه تحریم ها که سوء مدیریت او می دانستند و اتفاقاً با شعار « تدبیر و امید » توانستند اعتماد ملت را به خود جلب کنند؛ بنابراین بدیهی ترین انتظار از این دولت این بود که به مدیریت کشور سامان بدهند. در روزهای نخست روی کار آمدن دولت دکتر روحانی می شد این امیدواری و اعتماد را در چهره تک تک ایرانیان حس کرد، اما دریغ که این احساس ملی با نخستین سوءتدبیر در نحوه توزیع سبد کالا در آستانه نوروز 93خدشه دار شد. تا آنجا که تلویزیون بی بی سی صف های طولانی مردم در سرمای زمستان 92 برای دریافت سبد کالا را به صف های طولانی اول انقلاب تشبیه کرد و امریکایی های سرخوش از مذاکرات ژنو با حقارت تمام هزینه سبد کالا را از محل پول هایی معرفی کردند که به ادعای آنها بابت قسط اول تعلیق فعالیت های هسته ای دریافت کرده ایم! تدبیر و امید آمده بود که عزت را به ایرانیان باز گرداند، اما روند تحولات نتیجه عکس آن را نشان می دهد. تنش زدایی بین المللی و نگاه به غربی که دولت بارها بر آن تأکید داشته است، اکنون نه تنها دستاوردی عملی نداشته که دشمن را علیه ما جری تر و گستاخ تر کرده است. به گونه ای که دولت امریکا ابایی ندارد از اینکه وزیر خارجه ما را به خاطر حاضر شدن بر مزار شهید عماد مغنیه در بیروت مورد سرزنش قرار دهد و در آخرین مورد برخلاف تمام قوانین بین المللی و توافقنامه « مقر » از پذیرش نماینده دائم ایران در سازمان ملل خودداری و از صدور ویزای وی امتناع کند. تاسف بار تر این که برخی تریبون ها در داخل به رغم این همه دخالت ها، برای دولت نسخه کوتاه آمدن مقابل زیاده خواهی امریکا می پیچند و منتقدان را به تندروی و افراط متهم می کنند. به نظر می رسد آنچه دولت می بایست درباره آن تجدید نظر کند، نوع نگرش و جهان بینی او به غرب است. این دولت تمام فعالیت های خود را بر سیاست خارجی و تعامل با غرب زیاده خواه متمرکز کرده است که متأسفانه چنانکه گفته شد دستاوردی نداشته است. نتیجه طبیعی این نگاه غفلت از توان داخلی و وابستگی به بیرون است و شاید همین نگاه غرب را به این باور غلط رسانده است که بر حجم زیاده خواهی های خود بیفزاید. ثبت نام معنادار بیش از 70 میلیون نفر از مردم برای دریافت یارانه نقدی، حامل پیام های فراوانی برای مسئولان است که باید مورد تحلیل و ارزیابی صحیح قرار گیرد. اینکه همه مشکلات را به سوء تدبیر دولت گذشته پیوند بدهیم ممکن است چند صباحی افکار عمومی را بتواند قانع نماید، اما اگر بخواهد به یک رویه و شعار تبدیل شود بدون اینکه راهکار عملی برای آن پیدا کند، چندان دوام نخواهد داشت و مردم در انتخاب خود دست به تجدید نظر می زنند. شاید یکی از نشانه های گرایش مردم به ثبت نام مرحله دوم هدفمندی، افزایش فاصله فقیر و غنی در جامعه باشد. نشانه دیگر شاید کاهش اعتماد عمومی مردم به شعارها و ادعاهای انتخاباتی مسئولان باشد. خوشبختانه رسانه ملی طی یک ماه گذشته به اعتراف بسیاری از مسئول اجرایی بیشترین همکاری را در زمینه اطلاع رسانی مرحله دوم یارانه ها با دولت داشته است. رسانه های مکتوب منتقد دولت نیز در این مدت نه تنها کمترین مانعی در راه اهداف دولت ایجاد نکردند که با او همراهی هم کردند. چراکه ما برخلاف منتقدان اصلاح طلب احمدی نژاد، که او را نه « رئیس جمهور » که « رئیس دولت » خطاب می ک





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن