واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتوگوی فارس با شاعره روستازاده شیروانی
شعر در حال حاضر جایگاه والایی ندارد/ تاکنون 10 هزار بیت شعر سرودهام
فاطمه بگم حسینی، شاعره و نویسنده زن روستایی در شیروان گفت: شعر در حال حاضر جایگاه والایی ندارد.
به گزارش خبرگزاری فارس از شیروان، گفتوگوی جذاب و خواندنی خبرنگار فارس در شیروان با زن شاعره و نویسنده روستایی در شیروان را با هم میخوانیم: فاطمه بگم حسینی در سال 1337 در روستای «مشهد طرقی علیا» در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد و هم اکنون دارای 9 فرزند که شامل 4 دختر و 5 پسر است. سال اول و دوم دبستان را به سختی گذراند و با وجود استعداد بالا، تحصیل را ترک کرد و چون دیگر برایش مقدور نبود به دبستان برود، هم پای مادر به کارهای کشاورزی و دامداری مشغول شد؛ ولی همان طور که خودش میگوید، از همان طفولیت همیشه چیزی در ذهنش میدرخشید و در حال و هوای بچگی، شعرهای کودکانه میسرود. رسیدگی به همسر و فرزندان، وی را از سرودن و خواندن باز نداشت و در سال 71 از نهضت سوادآموزی مدرک پنجم ابتدایی را گرفت و این کار وی را بیشتر به وادی شعر کشاند و در کارش مصممتر کرد. وی در میان فرهنگ روستا شعر میگفت، اما بعضیها به کار او اعتقاد نداشتند، اما روز به روز پیشرفت میکرد و در وادی عرفان و مذهب و جامعه و طبیعت، شهرهای میسرود. یکی از فرزندانش میگوید: وقتی برادرم سرطان گرفت و مادرم مدتی در بیمارستان بر بالین وی بود، طبع شاعرانهاش بیشتر مایه گرفت و با مرگ برادرم در عنفوان جوانی، رنگ و بوی شعرهای مادرم عوض شد. حسینی خودش را شاعر نمیداند و با لبخندی میگوید: هنوز خیلی مانده است تا شاعر شوم و امیدوارم که روزی بتوانم خدمتی انجام بدهم. وی اظهار کرد: چاپ نخستین کتاب آغاز خوبی بود، هر چند که از نحوه تدوین و بعضی نوشتههایم در آن راضی نیستم، ولی همان هم انگیزهای شد تا بهتر بتوانم بنویسم. این نویسنده زن روستایی در شیروان با اشاره به اینکه برای چاپ کتابهای خود توان مالی ندارد، افزود: هزینه چاپ کتاب بالاست و ما روستانشینان چون درآمد کمی داریم، از عهده این کار بر نمیآییم. وی اظهار کرد: نخستین کتابم قریب به 15 درصد فروش رفته است و برای فروش بقیه آن مشکل دارم. حسینی گفت: میزان مطالعه مردم کم شده است و زیاد اهل کتاب خواندن نیستند؛ ولی البته کسی هم برای کتاب من تبلیغات نکرده است و مردم، من و کتابم را نمیشناسند. وی ادامه داد: شعر، دنیای قشنگی دارد و من شعرهایم را مثل بچههایم دوست دارم، زیرا شعر برای من زیستن، گرما، حرکت و عشق است و اگر روزی نتوانم بنویسم و بخوانم، آن روز، روز مرگ من است. این شاعره و نویسنده زن روستایی در شیروان در پاسخ به سؤال مبنی بر انتظار از مسئولان گفت: آب سرد بر خاک سرد مرده چه سودی دارد؟ اینک که من تشنهام، آبم بدهید که بعد از مرگ، به هیچ کار من نمیآید. وی اظهار کرد: از شاعران و هنرمندان تا زمانی که زندهاند، حمایت کنید که بعد از مرگ، این نوشدارو به کار آنان نمیآید و تعریف و تمجید، فایدهای ندارد. حسینی با اشاره به این که 2 کتاب دیگر آماده چاپ دارد، افزود: نغمههای روستایی و مجموعهای از دوبیتیها کتابهای جدیدم هستند که اگر خدا عمری باقی گذارد و بتوانم، آنها را چاپ خواهم کرد. وی با بیان اینکه تاکنون قریب 10 هزار بیت شعر سرودهام که در قالبهای دو بیتی، غزل و قصیده است، گفت: پدر بزرگ من هم طبع شعر داشت و از خود دست نوشتههایی بر جای گذاشته است که قابل تأمل است و این نوشتنها از قدیم در نیاکان ما به شکل موروثی بوده است. این شاعر روستا زاده شیروانی تصریح کرد: یک پسر و دخترم به شعر علاقه دارند و امیدوارم هر چه زودتر در این راه قدم بگذارند؛ هر چند که در جامعه روستایی، شعر در حال حاضر جایگاه والایی ندارد. وی با اشاره به اینکه به اشعار پروین اعتصامی علاقه زیادی دارم و اشعارش را میخوانم، عامل موفقیت خودش را ایمان به خدا، قناعت، صبر و بردباری، گذشت و ایثار و هر شکستگی را کامی نزدیکتر به سوی موفقیت و امید را هیچ وقت از دست ندادن ذکر کرد. فاطمه بگم حسینی بزرگترین آرزوی خود را موفقیت فرزندان و چاپ دفتر اشعارش عنوان کرد. این شاعره باذوق و استعداد شیروانی شیرینترین خاطره دوران کودکی خود را سفر زیارتی به حرم مطهر امام رضا (ع) و همچنین زیباترین خاطره تولد نخستین فرزندش و تلخترین خاطره دوران بزرگسالی خود را مبتلا شدن چهارمین فرزندش به بیماری سرطان و فوت آن بیان کرد. شاعره شیروانی در خصوص اینکه چه موقعی شعر به سراغ شما میآید گفت: شعر از ضمیر ناخودآگاه شاعر میآید باید شعر به سراغ شاعر بیاید نه شاعر به سراغ شعر، غم با شعر هر دو با هم به سراغم میآید و شعر بهترین همدم میشود. گزارش از: غلامرضا مینا انتهای پیام/63002/ش40
93/01/29 - 00:37
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]