تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):همه خوبى‏ها و بدى‏ها در مقابل توست و هرگز خوبى و بدى واقعى را جز در آخرت نمى‏بينى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833262691




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پشت ويترين بابک زنجاني چه خبر است؟


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: پشت ويترين بابک زنجاني چه خبر است؟
کد خبر: ۳۹۳۳۶۰
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۹ - 16 April 2014


امير فضل الهي در ابتکار نوشت:

از آن جايي که چندي پيش بابک زنجاني گفته بود « من ايني که مي‌بينيد نيستم من فقط يه ويترينم که يه عده ديگه پشت من پنهان شدن» و اخير يک نماينده مجلس نيز درباره وي گفته است که «جايي نبوده که اين آقا سرک نکشيده باشد» به همين خاطر به نظر مي‌رسه که ايشون به هرجايي سرک مي‌کشيده و افراد مختلفي را براي پنهان شدن پشت سرش خودش انتخاب مي‌کرده است.

از جمله اين که ايشون يه روز که رفته بود تامين اجتماعي کار بيمه بيکاري اش را درست کنه همينجوري گفت:« آقا اين جا چند؟» يک نفر از کارمندان که مي‌دونست رئيس به دنبال فروش شرکت‌هاي سازمان تامين اجتماعي مي‌گرده اونو برداشت برد پيش رئيسش. رئيس هم اول دستور داد که براش قهوه آوردن. بعد گفت: آقا شرکتاي ما رو مي‌خرين؟ اون هم گفت چرا که نه؟ همونجا چند (تا) فقره چک نوشت داد دست رئيس و بلند شد.وقتي از در مي‌خواست خارج بشه رئيس گفت: آقا شما چيزي هم باشه مي‌فروشين. اونم که نه تو کارش نبود گفت: آره. اين بود که او وصل شد به برخي ديگه از مسئوليني که اين روزها پشت ويترين پنهانن. بعد شروع کرد به فروختن نفت و بليت هواپيما و خريد باشگاه.يک روز که داشت با سرمربي يک باشگاه تخته نرد مي‌زد يک مدير عامل اومده بود و با سرمربي مشهور کار داشت. بهش گفت: آقا شما چيکار مي‌کنين گفت: من بيکارم. فقط گاهي وقتا نفت مي‌فروشم. هواپيما مي‌خرم که بليتاشو بفروشم.باشگاه مي‌خرم که بازيکناشو بفروشم. گفت باشگاه مارو مي‌خري؟ اون درحالي که داشت تاس مي‌انداخت،جفت شيش آورد، به فال نيک گرفت وگفت: آره چرا که نه. البته وقت نکرد اين يکي باشگاه را بخره.

يک روز هم يکي از دوستاي دوران مدرسه اش که هنرپيشه شده گفت: بيا تو سينما سرمايه گذاري کن. باهم بلند شدن رفتن يه سينما فيلم هم ببينن. وقتي ديد که سالن تاريکه گفت: خيلي خوبه آدم تو تاريکي بهتر مي‌تونه سرمايه گذاري کنه. دوست هنرپيشه اش گفت: نه منظورم سالن سينما نيست، منظورم کل سينماست. او هم گفت يعني چي؟ گفت مثلا فيلم بسازي. گفت مي‌تونم هنرپيشه هاشو هم ببينم.گفت: آره چرا که نه؟ گفت: خب باشه. اين بود که رفت چند تا ازشرکت‌ها شو فروخت و پولاشو جمع کرد و چندتا از آدم‌هاي سينما را هم براي پنهان شدن پشت ويترينش انتخاب کرد.

يه روز که داشت تو خيابون استانبول قدم مي‌زد جمشيد بسم الله را ديد که روي يه سه پايه ايستاده بود و دلار وسکه و از اين چيزها خريد وفروش مي‌کرد. اشک تو چشماش جمع شد و با خودش گفت: منم يه روز داشتم دلار مي‌فروختم. که موبايش زنگ خورد. يه نفر از پشت خط گفت: آقا طلاها را بارزديم با هواپيما داريم ميريم ترکيه. اون هم جواب داد: برين به سلامت.به رضا هم سلام برسون و بهش بگو به «ابرو» بگه من اينجا تو ايران، جنس صداشو دوست دارم. او آدم‌هايي خارج از کشور را هم براي پنهان شدن پشت ويترينش جمع مي‌کرد.

او داشت به جاهاي ديگري سرک مي‌کشيد. مي‌خواست آدم‌هاي بيشتري جمع کنه که پشت ويترين پنهان بشن. ولي ديگه جا نبود و اونا هم داشتن اون پشت خفه مي‌شدن. اين بود که مجبور شد دستگير بشه و بره زندان.














این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اقتصادی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن