واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۰
" در چند دهه اخیر الگویی پدیدار شده است: دولتها، افراطیون را با هر نامی از جمله جهادیها، تکفیریها یا شبهنظامیان تحمل میکنند تا زمانی که تندرویشان همان اندازه باشد که آنها میخواهند یعنی تا زمانی که تروریسمشان تنها برای صدور به خارج از کشور باشد." به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مایکل رابین، در تحلیلی در مجله آمریکایی کامنتری مینویسد: «از این رو شاهزادههای سعودی سالها پول به خزانههای گروههای افراطگرا واریز کردند و به این ترتیب القاعده از انتقاد از سوی دیگر بخشهای جهان در امان ماند. خاندان سلطنتی سعودی حتی پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 میلادی به وضوح در رویکردش نسبت به تروریسم ریاکار و دورو بود. تنها پس از آنکه القاعده سلاحهای خود را به طرف عربستان سعودی گرفت، پادشاه و شاهزادههای سعودی متوجه خطری که القاعده به وجود آورده، شدند. به همین صورت، بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه که از شهرتی تحت عنوان یک سکولار بهره میبرد نیز مورد پسند افراطگرایان بوده است. ممکن است حافظ اسد، پدر بشار اسد در سال 1982 میلادی به اخوان المسلمین در حماة حمله کرده باشد اما بر خلاف کاریکاتور تام فرایدمن از اسد و "قوانین حماةاش"، حافظ اسد فردی با عدم تحمل اسلامگرایان نبوده بلکه او فردی بود که فورا پس از آغاز این قتل عام تلاش کرد تا نجات یافتگان را به عضویت بپذیرد. حافظ اسد و متعاقبا پسرش به آرامی شروع به تحمل بیشتر محافظه کاری کردند. بشار اسد پا فراتر گذاشته و به طور فعال جهادگرایان را حمایت کرد البته مادامی که آنها جهادشان را در خارج از سوریه انجام میدادند. در نتیجه سوریه به راه زیرزمینی برای افراطیونی تبدیل شد که به عراق نفوذ میکردند تا نه تنها علیه نیروهای آمریکایی بلکه علیه شهروندان عراقی دست به آشوب بزنند. جای تعجب ندارد که همین افراطیون بعدا علیه خود بشار اسد نیز به پا خاستند چرا که همیشه عکسالعملی وجود دارد. عراق نیز بسیاری از این پدیدههای مشابه را تجربه کرده است بدان معنا که افراطگرایی با مداخله تحت رهبری آمریکا در سال 2003 میلادی در این کشور آغاز نشد بلکه پیش از آن شروع شده بود. صدام، دیکتاتور عراق "جوخههای اخلاقی" را به منظور ارضا کردن احساسات اسلامی ایجاد کرد که فعالیتهایی همچون گردن زدن زنان به اتهام نقض اصول اخلاقی انجام میدادند. این یک جهش کوچک برای برخی افراطگرایان جوان در استان الانبار در سال 2003 میلادی بود تا موج ناآرامیها را به اسم مذهب علیه شیعیان عراق آغاز کنند؛ آن هم زمانی که صدام در سالهای قبل آنها را به انجام چنین کارهایی تشویق کرده بود. حال نفر بعدی چه کسی است؟ اگر من ترکی بودم که در استانبول یا آنکارا زندگی میکردم، درباره اقدامات خشونتآمیز القاعده در نزدیکیام به شدت احساس نگرانی میکردم. البته استانبول تاکنون نیز هدف حملات القاعده قرار گرفته اما هیچ چیز با آنچه که در شرف وقوع است، قابل مقایسه نیست. رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه متاسفانه همچنان با سرمایهداران القاعده ارتباط نزدیکی دارد. ترکیه همچنین کاملا از جبهه النصره و حتی دولت اسلامی عراق و شام حمایت کرده اما مادامی که آنها کردهای سکولار سوریه را مورد هدف قرار دهند. در حال حاضر پس از ماهها انکار مشخص شده که حملات انتحاری در استان ریحانلی که دولت ترکیه رژیم سوریه را مقصر آن میدانست، در حقیقت توسط مخالفان مرتبط با القاعده سوریه صورت گرفته است. دولت ترکیه ممکن است همانند سعودیها، سوریها، عراقیها، پاکستانیها و دیگران گمان کرده باشد که آنها میتوانند القاعده یا گروههای مرتبط با آن را علیه دشمنان استراتژیکشان هدایت کنند. اما آنها اشتباه میکنند. زمانی که القاعده به ترکیه بیاید خواه در سال جاری یا سال آتی یا در سال 2016 میلادی، ترکیهایها باید بدانند فردی که آنها را دعوت کرده، رجب طیب اردوغان است.» انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]