واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نقد تایمز آنلاین بر فیلم « منطقه 9»یك استعاره فضایی با آدرنالین دوبل
بیشترین جهش میزان آدرنالین در خون تماشاگران سینما (آدرنالین هورمونی است كه در هنگام اضطراب یا هیجان میزان آن در بدن بالا میرود) نه توسط یك فیلم عظیم هالیوودی (بلاك باستر) بلكه توسط فیلمی كه هیچ ستارهای در آن بازی نمیكرد و فیلمبرداری آن نه در لسآنجلس بلكه در ژوهانسبورگ آفریقایجنوبی انجام گرفته بود رقم خورد.بودجه ساخت این فیلم حدود 30 میلیون دلار بود كه در مقایسه با بودجه 200 میلیون دلاری قسمت آخر «ترانسفورمرز» رقمی ناچیز محسوب میشد. كارگردان این فیلم هم فقط 29 سال داشت و سابقه كاری او ساختن چند فیلم كوتاه و چند آگهی تبلیغاتی بود و این فیلم اولین فیلم بلند او محسوب میشد. واقعا كار سختی است كه بتوان در مورد تاثیرات شگرف فیلم «منطقه 9» بر تماشاگران سینما یا دستاوردهای كارگردان جوان اما بهطور غریزی سینماگر نیل بلومكمپ صحبت كرد.همینطور كه سخت است فیلم اول دیگری را به یاد میآورد كه بتواند این همه هیجان اضطراب و تعلیق رقم بزند یا این همه از حساسیت بصری برخوردار باشد. شاید فقط برای مقایسه بتوان اینگونه فرض كرد كه اگر فیلمهایی مثل «بیگانه» و «ترمیناتور» اولین فیلمهای رایدلی اسكات و جیمز كامرون بودند، قابلیت رقابت این فیلم اولی را پیدا میكردند.تماشاگران آمریكایی كاملا با اینكه این فیلم فیلمی جذاب و پرهیجان است موافق بودند. این فیلم در اولین هفته نمایش خود در صدر جدول پرفروشهای سینما در ایالاتمتحده آمریكا جای گرفت و تنها در تعطیلات آخر هفته اولین هفته نمایش خود 37 میلیون دلار فروش داشت، این میزان فروش بیشتر از هر چیزی بهخاطر تبلیغات شفاهی و دهان به دهان و البته بازاریابی هوشمندانه و اكران مناسب سونی بود. مسئولان بخش بازاریابی سونی تمام ایستگاههای اتوبوس و كیوسكهای تلفن عمومی در شهرهای آمریكا را با پوستر «ورود موجودات بیگانه ممنوع» پوشاندند. در این تبلیغ آمده بود كه اتوبوسها و تلفنها صرفا برای استفاده انسانها هستند.این فیلم داستان یك سفینه مادر موجودات فضایی است كه برای استراحت شهر ژوهانسبورگ را انتخاب كردهاند. برخلاف معمول كلیشههای فیلمهای علمی ـ تخیلی، محل سكونت موجودات فضایی گرسنه و افسرده به منطقهای عاری از جرم و جنایت بدل میشودیك نكته جذاب دیگر در مورد این فیلم این است كه چنین موفقیت عظیمی از دل یك شكست و و ناكامی بیرون آمده است. در سال 2006 بود كه بلومكمپ استخدام شد تا بازی موفق كامپیوتری «هالو» را به یك فیلم سینمایی بدل كند. این یك فرصت طلایی برای این كارگردان خود آموخته بود چراكه باعث شد او با پیترجكسون، كارگردان ارباب حلقهها، كه قرار بود تهیهكننده فیلم باشد، آشنا شود. بلومكمپ به نیوزلند كه جكسون در آنجا بود رفت و شش ماه روی نوشتن فیلمنامه كار كرد اما بعد ناگهان پروژه متوقف شد. «این مثل آن بود كه برگهای به در خانه شما بیاید كه نشان دهد برنده بزرگترین بخت آزمایی جهان شدهاید اما بعد اعلام شود كه این بختآزمایی به دلیلی نامعلوم لغو شده است.» این كارگردان جوان با بهیاد آوردن آن روزها میگوید: «پروژه هالو تقریبا خیلی زود نابود شد، تقریبا یك هفته بود كه ما فهمیده بودیم كه اوضاع آنطور كه میخواهیم نیست، بعد یك روز با پیتر تماس تلفنی گرفته شد و او مرا صدا كرد و گفت: خب، تو حالا در نیوزلند هستی، بهتر است همین جا بمانی و روی كار بعدی متمركز شویم... فردای آن روز من مشغول كار روی چیزی بودم كه بعدها به منطقه9 بدل شد.
با بلومكمپ بهصورت تلفنی مصاحبه كردم. در تماس اول در اتاق هتلی در ژوهانسبورگ بود، در تماس دوم هم سوار بر تاكسی به سمت فرودگاه میرفت. در خلال صحبت كمتر نشانی از خستگی روزهای طولانی شركت در مراسم افتتاحیه و مصاحبههای متعدد نشان داد. پاسخهای او چندپهلو و هوشمندانه و هدفمند بودند و گاه برخی سوالات را با سوالاتی گیجكننده پاسخ میداد. او بارها از واژههایی مثل «آزاردهنده» و «ناراحتكننده» طی صحبت استفاده كرد اما هر بار به نظر میآمد كه واژه كاملا مناسبی انتخاب كرده است.«منطقه 9» به عنوان شروع، بخشی از فیلم كوتاه «زنده در جو بورگ» را دارد، فیلم كوتاهی كه بلومكمپ در سال 2005 ساخت و نویسنده فیلمنامهاش تری تاچل، همسر و همكار او بود.این فیلم داستان یك سفینه مادر موجودات فضایی است كه برای استراحت شهر ژوهانسبورگ را انتخاب كردهاند. برخلاف معمول كلیشههای فیلمهای علمی ـ تخیلی، محل سكونت موجودات فضایی گرسنه و افسرده به منطقهای عاری از جرم و جنایت بدل میشود.اما شهروندان شهر در عدم اعتماد به این میهمانان ناخوانده متحد هستند. پلیس منطقه 9 - محل سكونت بیگانهها - كمپانی خصوصیای است بهنام MNU، یكی از مدیران بوروكرات این كمپانی به نام ویكوس ون دهماره (كه نقش او را شارلتو كاپلی دوست صمیمی بلومكمپ بازی میكند) مامور میشود كه بیگانهها را به محلی دیگر، بسیار دور از شهر ببرد تا در آنجا ساكن شوند. پس از آنكه او بهطور اتفاقی با یك مایع برخورد میكند، جهش ژنی در DNA او ایجاد میشود و در نهایت میتواند از زاویه چشم موجودات فضایی به وقایع نظر بیندازد.چنین داستانی تمثیلی بهنظر میرسد و طبیعی است كه با تمام نكات موجود در آن مسئله آپارتاید در آفریقایجنوبی را به ذهن بیاورد، اما فیلم را میتوان حاوی دیدگاههایی در مورد قومگرایی و بیگانه ستیزی - كه هنوز در آفریقا رواج زیادی دارند - هم دانست. آنچه در مورد این فیلم و سایر كارهای بلومكمپ، بسیار مسحوركننده است مجذوب شدن او در مورد جنبههای علوم اجتماعی ژانر سینمای علمی- تخیلی است، مثلا جامعهشناسی تفاوت طبقاتی و رفتارهای نژادپرستی یا قومگرایی، هنجارشكن و حتی مسائلی مثل در هم آمیختن نژادی ماشینها و حیوانات.او در این مورد میگوید: «بهنظرم بزرگ شدن در كشوری مثل آفریقایجنوبی با این مسائل ذهنی من ربط دارد... اما به هرحال این مسائل واقعا مرا جذب خودشان میكنند. مثلا دیوید كرانتبرگ هم شیفته حس ترس از آسیب بدن انسانی یا وحشت نسبت به اجزای بدن انسان است.»زمانی كه دوران آپارتاید به پایان رسید بلومكمپ 14 ساله بود. او میگوید كه در تمام آن سالها چیزهایی بدون آگاهی او به صورت ناخودآگاه در درونش جمع میشدند: «فكر میكنم هر چیزی را كه میدیدم در درونم جمع میشد، همان تصاویر و شنیدهها بودند كه معنای جدایی نژادی و قوی را به من آموختند.»بلومكمپ در سال 1997 همراه والدینش از ژوهانسبورگ به كانادا مهاجرت كرد. او در كلاسهای مدرسه فیلمسازی ونكوور شركت كرد و از آن زمان تاكنون ساكن این شهر در كانادا ست.طبیعی است كه یكی از سوالات از این كارگردان جوان این باشد: كار كردن با پیتر جكسون به عنوان تهیهكننده فیلم چطور بود؟ پیتر همیشه میگوید: «من میتوانم كلی ایده به تو بدهم، تو مختاری كه هر كدام را كه دوست داری انتخاب كنی و از آن استفاده كنی و هر كدام را كه دوست نداری را فراموش كنی... اما مهمترین چیزی كه از او یاد گرفتم در میان حرفهای او نبود بلكه در شیوه عمل كردن او بود.
هیچ چیزی نمیتواند فكر و تخیل او را محدود كند. معمولا چیزهایی مثل بودجه، یا كم بودن زمان فیلمبرداری یا شرایط محیطی مسائلی هستند كه باعث میشوند برخی از ایدههایت را فراموش كنی، به هرحال اینها پارامترهایی هستند كه باید با آنها كار كنی، اما پیتر كاری به این حرفها ندارد. هیچ چیز او را متوقف نمیكند. طبیعی است كه با همراه داشتن چنین فردی به عنوان كمك قطعا میتوانی به سطحی بالاتر از آن چیزی كه خوت به تنهایی به آن میرسیدی دست پیدا كنی. هر چقدر كه از فیلم دور میشوم، بهخصوص حالا كه اكران عمومی آن در آمریكا و اروپا شروع شده است بیشتر میفهمم كه من و این فیلم تا چه حد مدیون او هستیم و با حضور او بوده كه چه بخشهایی از فیلم امكان تحقق یافتن را پیدا كردند.»كمتر كارگردان جوانی این اجازه را پیدا میكند كه یك نابازیگر را در نقش اصلی فیلمش به كار بگیرد، یك فیلمبردار گمنام را در سمت مدیر فیلمبرداری قرار دهد و با بودجهای 30 میلیون دلاری فیلم اول خود را بسازد اما جكسون تمام این مشكلات را یكتنه حل كرد و این امكان را به بلومكمپ داد كه فیلمش را با خیالی راحت بسازد.حالا موفقیت بلومكمپ نشان میدهد كه اعتماد جكسون به او بیدلیل نبوده است. بلومكمپ میگوید 15ساله بوده كه كار كامپیوتری جلوههای ویژه را یاد گرفته و همین علاقه بوده كه او را با شارلتو كاپلی آشنا كرد. او جوایز زیادی برای ساختن آگهیهای تبلیغاتی دریافت كرد، از جمله برای آگهی كه برای یك مدل اتومبیل سبتروئن ساخت كه شایع شده جلوههای ویژه به كار رفته در آن الهامبخش مایكلبی برای ساختن فیلم «تراتسفرمرز» بوده است.كار بعدی این كارگردان جوان چیست؟ «یك ایده برای ساختن یك فیلم علمی- تخیلی دیگر دارم كه به نظر خودم ایده خوبی است، زمانی كه به ونكوور برگردم نوشتن فیلمنامه را شروع میكنم، میخواهم تمام تلاشم را بكنم تا این فیلم پروژه بعدی من باشد. واقعا بیصبرانه منتظر شروع ساخت آن هستم. فكر میكنم وقتی روی این پروژه متمركز شوم ایده مناسب برای ساختن منطقه 10 هم به ذهنم برسد... تمام كارهایی كه در منطقه 9 انجام دادم پیچیده بود. آنقدر كه دوست دارم به این سوژه و این حیطه برگردم و باز هم كار كنم.»منبع: تهران امروزتنظیم از محمد نبوی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 173]