واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اصلاح فكر دينى از نگاه مطهری
اصلاح فكر دينى يا احياى دينى يكى از دغدغههاى جدى و دائمى مطهرى بوده است. وى براساس آموزههاى اسلامى، اصلاحگرى را رسالت دائمى هر مسلمان مىداند. به نظر وى، وظيفه روشنفكران و انديشمندان در راه اصلاح بسى سنگينتر است.(50) از ديد مطهرى، احياى دين به مفهوم طرز تفكر ما درباره اسلام است كه وى آنها را در موارد زير جستوجو مىكند:اول اين كه اسلام طرز فكر واقعبينانه و منطبق با فطرت انسان و اجتماع و جهان است كه ما آن را به صورت خيالبافانه در آوردهايم؛ دوم اين كه انديشههاى اسلامى شورآور، تعهدآور و مسئوليتآور است ولى ما آن را دچار ركود و عدم مسئوليت بخشى كردهايم؛ سوم اين كه اسلام على رغم عمق و پيچيدگى، شريعت سهله و سمحه است ولى ما آن را پيچيده كردهايم؛ چهارم اين كه در اسلام تسامح بالا است، ولى ما تنگ نظر و اهل تكفيريم؛ ششم، اسلام به عقل ميدان مىدهد، در حالى كه ما اهل ظاهر هستيم و ميدان عقل را تنگ كرده و يا بر ضد عقل عمل مىكنيم؛ هفتم اين كه اسلام عامل زمان و مكان را مورد توجه قرار مىدهد كه ما از آن غفلت مىكنيم.(51)مطهرى از آنجا كه روح دين را در جامعه مرده مىيافت، در پى احيا بود.(52) مطهرى علت انحطاط مسلمين را در اين مسئله جستوجو مىكرد كه حقيقت اسلام به صورت اصلى در مغز و روح مسلمانان موجود نيست و همين ضرورت احيا را توجيه مىكند.(53) وى تأكيد مىكند كه فكر دينى ما بايد اصلاح شود، چون تفكر ما درباره دين غلط است. مطهرى ديدگاه برخى را كه معتقدند بعضى از اصول اعتقادى اسلام، مانند عقيده به قضا و قدر، ريشه انحطاط است رد مىكند؛ هر چند كه سوء استفاده بعضى از دستگاههاى حكومتى مانند خلافت اموى را از اين اصول انكار نمىكند.(54)وى در تحليل انحطاط مسلمين صرفاً بر عوامل خارجى تأكيد نمىكند بلكه به هر دو عامل داخلى و خارجى مىپردازد. وى از لحاظ عوامل داخلى، بر مفاهيم و اصول دينى - چنان كه گذشت - و انحراف دولت مردان از وظايف حكومت دارى تأكيد مىكند.(55) وى استعمار را عامل به وجود آورنده اين وضع نمىداند، بكه آن را عامل مبقيه آن مىداند.(56)مسئله انحطاط و ضرورت احياى دينى براى شهيد مطهرى يك بحث سياسى - اجتماعى است. وى از طريق احياى دين به دنبال كسب برترى و عزت مسلمين است. احياى مسلمين در بعد استقلال فرهنگى و قدرت اقتصادى، اهميت زيادى براى او دارد. مطهرى در بحث احيا، به دنبال ارائه فهم جديدى از دين و برنامه سياسى آن نيست، بلكه بيشتر به بازخوانى مجدد آن با نگرش انتقادى مىپردازد و گرايشى طرفدارانه از دين سنتى دارد.مطهرى برداشتى از احيا را مطرح مىكند كه به اصل دين ضربهاى وارد نمىكند و به همين دليل مىگويد: «اسلام نمرده است، مسلمين مردهاند»(57) كه اين انديشه وى تحت تأثير افكار اقبال لاهورى است.به نظر مطهرى، اصلاح طلبان دينى درصدد بودند اثبات كنند كه اسلام توانايى آن را دارد كه به صورت مكتب، ايدئولوژى، راهنما، تكيه گاه انديشه جامعه اسلامى قرار گيرد و مردم را به عزت دنيايى و سعادت اخروى برساند.(58)مطهرى در احياى دين براى روحانيت مسئوليت سنگينى قائل است و معتقد است كه در شرايط موجود، راه مبارزه، عرضه داشتن صحيح اين مكتب در همه زمينهها با زبان روز است. از ديد مطهرى، نهاد روحانيت براى اين كه اين وظيفه و مسئوليت سنگين را بر عهده گيرد، نيازمند اصلاحات اساسى در ساختار و جهتگيرى است. مطهرى در شرايطى از اصلاح سازمان روحانيت سخن مىگفت كه در آن دوره پرداختن به اين قبيل مسائل با واكنش جدى مخالفين مواجه مىشد.مطهرى به رغم آگاهى از اين موانع و مقاومتها، معتقد بود كه با توجه به ورود حوزهها به عرصههاى سياسى - اجتماعى، سازمان سنتى حوزه نمىتواند بار سنگين اين وظيفه را بر دوش بكشد. مطهرى بر اين مسئله هم از لحاظ فكرى و هم از لحاظ ساختارى تأكيد مىكرد. به زعم مطهرى، سازمان روحانيت، به ويژه در زمينه منابع مالى، طرز فكر خاصى را به حوزهها تحميل مىكند كه مانع ابداع، سنت شكنى و حركتهاى سياسى - اجتماعى اساسى در سطح توده مردم (عوام) مىشود و اين با شرايط جديد زندگى انسان همخوانى ندارد.مطهرى همچنين از تمركز حوزههاى علميه بر فقه و مهجوريت قرآن در آن به شدت انتقاد(59) و بر ضرورت داير شدن ديگر رشتههاى علمى و نيز بالا بردن حجم كارهاى علمى با توجه به شور و هيجان اجتماعى حاكم بر حوزهها در آن دوره تأكيد داشت.(60)در عين حال، وى تأكيد مىكند كه رهبرى نهضت و جامعه اسلامى بايد در اختيار روحانيون باشد. وى در اين زمينه ضمن تأكيد بر ضرورت اصلاح نهاد حوزه و حفظ اصل آن،(61) بر اين فرض اساسى تكيه مىكند كه رهبرى بايد در اختيار كسى باشد كه اسلامشناس بوده و نسبت به ديد اسلام درباره هستى، خلقت، مبدأ و معاد، جهت هستى، انسان و جامعه انسانى آگاهى كامل داشته باشد.(62) بر اين اساس، وى بر ضرورت رهبرى روحانيت در نهضت اسلامى تأكيد مىكند.به طور كلى، مطهرى روحانيت شيعه را همواره مستقل از دولت و در كنار مردم و نهاد مقدسى مىدانست كه اساس حفظ اعتقاد دينى در جامعه محسوب مىشود.(63) با اين حال وى نسبت به روحانيت تعصب صنفى ندارد.(64) به همين دليل، گاه به آيينهاى رايج در ميان آنان به شدت حمله مىكند. منبع:مجله فرهنگ جهاد تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان پی نوشت ها:50) نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير، مرتضى مطهرى، ص 7 و 8.51) يادداشتها، مرتضى مطهرى، ج 1، ص 148 - 150.52) اسلام و مقتضيات زمان، مرتضى مطهرى، ج 1، ص 376.53) ده گفتار، مرتضى مطهرى، ص 143.54) مجموعه آثار، ج 1، ص 346.55) انسان و سرنوشت، مرتضى مطهرى، ص 11.56) ده گفتار، ص 149.57) نهضتهاى اسلامى در صد سال اخير، ص 37.58) ده گفتار، ص 149.59) ده گفتار، ص 221.60) نهضتهاى اسلامى در صد سال اخير، ص 92.61) پيرامون انقلاب اسلامى، ص 47.62) نهضتهاى اسلامى در صد سال اخير، ص 71.63) پيرامون انقلاب اسلامى، ص 184.64) مجموعه آثار، ج 19، ص 587.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]