تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت در زندگى برخوردار اس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805505854




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

منتظر بهبود وضعیت اقتصادی نباشید


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح چهارشنبه منتظر بهبود وضعیت اقتصادی نباشید روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «خطر غفلت از تورم انتظاری در مرحله دوم هدفمندی»،«غرب چرا به طمع افتاد؟»،«نبرد شرق و غرب در باتلاق اوکراین»،«حاشیه چیست؟ متن کدام است؟»،«آوینی، فرهنگ و هزیمت به لایتناهی»،«ویزا و تندروها»،«لزوم توجه بیشتر به اهل سنت»،«کلید نرم»،«ایران؛ وطن همه ایرانیان»،«گرامیداشت روز ملی فناوری هسته‏ای»،«تشویق به انصراف با تاکید بر مصارف شفاف»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.




خراسان:خطر غفلت از تورم انتظاری در مرحله دوم هدفمندی «خطر غفلت از تورم انتظاری در مرحله دوم هدفمندی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن زاده است که در آن می خوانید؛آیا دولت آن قدر که دغدغه حذف پردرآمدها را دارد نگران تورم انتظاری مرحله دوم هدفمندی نیز هست؟ این یک سوال جدی در آستانه افزایش قیمت بنزین و گازوئیل به عنوان ۲حامل انرژی اثرگذار بر بازار است. واقعیت این است که دولت به درستی و براساس مصوبه مجلس و منطق عقلانی مشخصی تصمیم دارد یارانه افراد پردرآمد را حذف کند. به عنوان یکی از آحاد اقشار متوسط جامعه این را ظلم به خود و ظلم مضاعف به اقشار ضعیف تر جامعه می دانم که با وجود نیاز بخش های درمان و تولید به یارانه ای که می تواند اثرات مثبت آن به صورت غیرمستقیم به اقشار ضعیف و متوسط برسد، اقشار ثروتمند از این یارانه برخوردار شوند، بر این اساس منطقی به نظر می رسد که دولت اجازه راستی آزمایی متقاضیان و حذف پردرآمدها از دریافت یارانه را داشته باشد. اما نکته مهمی که در ورای کمپین انصراف از یارانه، موضوع شناسایی پردرآمدها و بحث ثبت نام یارانه کمرنگ شده است، غفلت از نظارت بر بازار و مقابله با تورم روانی افزایش قیمت حامل های انرژی است. تردیدی وجود ندارد که افزایش قیمت حامل های انرژی علاوه بر آثار قطعی تورم واقعی (ولو اندک) با آثار احتمالی تورم روانی مواجه است. تورم روانی ناشی از نگرانی جامعه و سوء استفاده برخی تولید کنندگان و عرضه کنندگان کالا و خدمات از افزایش هزینه ها و در نتیجه دامن زدن به افزایش قیمت ها بیش از حد معقول و متناسب با افزایش هزینه هاست. در این میان نگاهی به تجربه مرحله نخست هدفمندی ضروری است. در سال ۸۹ و همزمان با اجرای مرحله نخست هدفمندی رئیس جمهور وقت و تیم اقتصادی وی در کنار برخی اقدامات غیرکارشناسی از جمله پرداخت بدون حساب و کتاب یارانه نقدی به همه اقشار جامعه (به جای پرداخت هدفمندی نقدی به اقشار هدف) تلاش وافری در جهت مهار تورم روانی انجام دادند و با وجود افزایش حدود ۵۰۰ درصدی قیمت حامل های انرژی، تاکید بر جلوگیری از افزایش قیمت ها موجب مهار تورم روانی شد.هرچند دولت گذشته باید به تدریج پس از مدتی نسبتا کوتاه، اجازه افزایش قیمت کالاها متناسب با افزایش قیمت حامل های انرژی را می داد اما به دلیل افزایش شوک آور قیمت حامل های انرژی (حدود ۵۰۰ درصد) در مرحله نخست هدفمندی، دولت اقدام به فشار غیرمعمول بر تولیدکنندگان وجلوگیری از افزایش قیمت کالاها و خدمات آن ها کرد. هرچند این فنر نهایتاً به تدریج از جا دررفت و با افزایش نرخ ارز، تورم بیش از ۴۰نرخ رشد اقتصادی منفی 5.8درصدی را در سال های بعد رقم زد اما در عین حال آن تجربه نشان داد می توان حداقل تورم انتظاری را کنترل کرد. بر این اساس اظهارات روز دوشنبه معاون اجرایی رئیس جمهور درباره ممنوعیت افزایش قیمت کالاها در بازار همزمان با مرحله دوم در شرایطی که افزایش قیمت برخی کالاها و خدمات شروع شده است و نگرانی ها از تورم انتظاری بعد از آغاز مرحله دوم هدفمندی را زیاد کرده است نشان می دهد تلاش های دولت برای مهار تورم انتظاری ناکافی است و باید دیگر چهره های اثرگذار از جمله شخص رئیس جمهور وارد عمل شوند و با ارائه اطمینان به تولیدکنندگان مبنی بر اجازه افزایش قیمت ها متناسب با افزایش قیمت حامل های انرژی، به گرانفروشان اخطار داده شود تا جلوی تورم روانی و سوء استفاده برخی عرضه کنندگان کالا و خدمات گرفته شود. قطعاً مهار تورم روانی مرحله دوم به این دلیل که میزان افزایش قیمت حامل های انرژی به مراتب کمتر از مرحله نخست است آسانتر می باشد و اگر دولت توجه جدی به وضعیت بازار و نظارت بر قیمت ها داشته باشد مهار تورم انتظاری دور از دسترس نیست و اگر در این باره سهل انگاری کند نتیجه ای ناگوار رقم می خورد. کیهان:غرب چرا به طمع افتاد؟ «غرب چرا به طمع افتاد؟»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید؛
1- «آمریکا از طریق مذاکرات تلاش می کند تغییر راهبردی (استراتژیک) در ایران را بیازماید.» این خبر را توماس شانون مشاور جان کری هفته گذشته در جریان سفر به قاهره عنوان کرد. شانون که سابقه فعالیت در شورای امنیت ملی آمریکا را در کارنامه خود دارد، در مصاحبه با نشریه «کایرو ریویو» می گوید «تحریم های گسترده موثر واقع شده و وضعیتی ایجاد کرده تا ایرانی ها به این نتیجه برسند که برای احیای اقتصاد و تبدیل شدن به بخشی از جامعه بین الملل، باید نگرانی های غرب را رفع کنند. انتخابات ریاست جمهوری ظاهرا فضای سیاسی را برای چنین مذاکراتی مهیا کرده است. وضعیت ایران بسیار پیچیده است. ما به روش های مختلف در حال محک زدن هستیم و تلاش می کنیم از طریق مذاکرات، تغییر راهبردی در ایران را بیازماییم اما هنوز مطمئن نیستیم.» 2- طی 9 ماهی که از انتخابات ریاست جمهوری 92 می گذرد محافل آمریکایی و اروپایی مواضع زیگزاگ و پرتناقضی اتخاذ کرده اند. از یک طرف ضمن نام بردن از برخی چهره های سیاسی رد صلاحیت شده، انتخابات ایران را فاقد مشروعیت و غیردموکراتیک خواندند، از سوی دیگر با تظاهر به استقبال از نتیجه انتخابات، مدعی شدند که مردم به تغییر استراتژی و اصول کلی نظام رای داده اند! و از جانب سوم در ادبیاتی موهن نسبت به منتخب مردم ایران ادعا کردند- با پوزش از رئیس جمهور محترم- که وی فریبکارتر از رئیس جمهور قبلی و گرگی در لباس میش است! آنها مکرر گفته اند که روحانی به جمهوری اسلامی وفادار است و در سرکوب آشوب های تیرماه 1378 نقش اساسی داشته و از نگاه غرب غیرقابل اعتماد است. در این میان برخی از همین محافل تاکتیک روی خوش نشان دادن در عین حال بی اعتمادی باطنی را پیشه کرده اند، شاید که از این طریق بتوان با فریب کاری از دولت جدید ایران امتیاز گرفت. آنها در عین حال می گویند پیروزی روحانی، محصول فشار تحریم ها بود و بنابراین دولت جدید ناچار است در همان چارچوب سناریوی دوگانه «فشار- مذاکره» غرب به شکل منفعلانه بازی کند و پیاپی امتیاز بدهد. برخی از این تحلیلگران حتی از ادبیات گورباچفی نیز بهره گرفته اند! 3- طمع توأم با تردیدی که در ذهن استراتژیست های غربی مبنی بر امکان تغییر در استراتژی «مقاومت و پیشرفت» ایران پدید آمده از کجا نشأت می گیرد؟ اگر آنان آقای روحانی را جزو کارگزاران وفادار به حاکمیت- ولو با سلیقه ای متفاوت از طیف اصولگرا- می دانند و در نهایت سیاستمدار غیرقابل اعتمادی می شمارند که در خاطرات خود عنوان کرده از مذاکرات 10 سال پیش برای زمان گرفتن و رفع ابهامات و پیشبرد برنامه هسته ای بهره برده، پس آن طمع تغییر استراتژی از کجا ریشه می گیرد؟ این منطق غرب که روحانی قابل اعتماد نیست اما باید از دوره او به عنوان یک فرصت جهت تغییر در «درون» و در استراتژی کلی ایران سود جست، دقیقا مشابه منطق طیف سیاسی ای است که 10 سال پیش بر دولت و مجلس اصلاحات حاکم بود و امروز صراحتا اعلام می کند «روحانی اصلاح طلب نیست اما دولت وی، دولت گذار و رحم اجاره ای برای ما محسوب می شود.» این طیف به صراحت می گوید «روحانی از خود رأیی نداشت، اگر ما برای او رای نمی ساختیم» و طیف خارج نشین آنها صریحا به زبان می آورد «روحانی سال 78 در سخنرانی 23 تیر ما را مزدوران دشمن خارجی که باید سرکوب شوند، خطاب کرد.» 4- دو طیف خارجی و داخلی در یک روند حداقل 20 ساله، نوعی همپوشانی کامل پیدا کرده اند و تمایل دارند ترفند ناکام 10 سال پیش تحت عنوان حاکمیت دوگانه را که طی آن باید از بخشی ظرفیت ها و نیروی داخل نظام برای جنگ نیابتی و اخذ امتیاز استفاده می شد، بازسازی کنند. این طیف دارای رد پا در آشوب های 78 و 88 که اکنون تحت پوشش حقوق بشر مورد حمایت صریح آمریکا و اروپا قرار می گیرند و کمترین اعلام انزجار و برائتی نیز نمی کنند، همان طیفی هستند که در مجلس ششم با انتشار نامه های سرگشاده خواستار سرکشیدن جام زهر در برابر غرب شدند و سپس در انتخابات مجلس هفتم- زمستان 1382- صراحتاً در بیانیه اتحادیه اروپا مورد حمایت قرار گرفتند که خاطرنشان می کرد «انتخابات پارلمانی ایران به خاطر رد صلاحیت اصلاح طلبان کلیدی، غیردموکراتیک و فاقد مشروعیت است.» اگر افراطیون وابسته به حزب دولت ساخته مشارکت در مجلس اقدام به تحصن کردند و دوستان آنها در سطح برخی وزارتخانه ها و معاونان و استانداران مدعی شدند استعفا می دهند یا انتخابات را برگزار نمی کنند، محصول ساعت ها رفت و آمد و قول و قرار عملیاتی در تهران، بروکسل، لندن، پاریس، برلین، واشنگتن و نیویورک بود. فهرست بلندی از این مراودات و هم آهنگی ها موجود است. از مراودات معاون سیاسی وزیر کشور وقت و نیز دبیرکل حزب مورد بحث با سفیر آلمان و برخی سفرای دیگر پشت درهای بسته به ویژه در آستانه برخی انتخابات بگیرید تا دیدار مخفیانه دبیر مشارکتی انجمن صنفی روزنامه نگاران با مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا (سولانا) در تهران و همچنین ملاقات های متعدد در خارج کشور، نظیر ملاقات عطریانفر و گروه همراه وی با جرج سوروس در ویلای شخصی وی که در خاطرات همکار فراری نشریه زن وابسته به فائزه هاشمی بازگویی شده است. «روزبه- م» از همکاران متواری روزنامه اعتماد 10 سال پیش فاش کرد رئیس (مشارکتی) کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس پس از سفر بروکسل در جلسه هماهنگی مطبوعات زنجیره ای خبر داده که طرف اروپایی می گوید گزینه نهایی مورد حمایت ما در ایران شما هستید اما شما هم باید به گونه ای در ایران حرکت کنید که ما در اروپا بتوانیم علت حمایت خود را توجیه کنیم. و... به این فهرست طولانی می توان حمایت های علنی دولت بوش از اصلاح طلبان و سپس دولت اوباما از فتنه گران را افزود. 5- هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا آذرماه سال 1391 در موسسه بروکینگز و در جمع شماری از سیاستمداران آمریکایی- اسرائیلی اعلام کرد «ایران بغرنج ترین مسئله پیش روی دولت آمریکا و سخت ترین مسئله ای است که من در دوران وزارتم با آن برخورد کردم. ایران کشوری با نفوذ گسترده و خطرناک است.» این ارزیابی همچنان صادق است به نحوی که می توان گفت پیچیدگی موضوع ایران و اثرگذاری غیر قابل مهار آن بر منطقه غرب آسیا، به عنوان یک کابوس بزرگ برای آمریکا درآمده و نمونه بارز این ادعا را می توان در شکست جنگ نیابتی غرب در سوریه پس از 3 سال مشاهده کرد. ماشین جنگ نظامی و سیاسی- دیپلماتیک آمریکا قریب 10 سال است که در چهار گوشه منطقه «بکسوات» کرده است. آمریکا در آخرین طراحی بر آن است که اگر قدرت بلامعارض ایران در منطقه را نمی توان انکار کرد، بنابراین باید از نیروی این کشور علیه خود او استفاده کرد. یعنی ابتدا باید به ویژه از لحاظ روانی- مثلا با استفاده از مذاکرات هسته ای- از وضعیت بکسوات خارج شد و متقابلا ایران را در همین وضعیت گرفتار کرد و مانع پیشرفت های دیپلماتیک، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن شد. جریان بسته با غرب در این میان باید نقش دوگانه مورد نظر اروپا و آمریکا را ایفا کند؛ هم درون دولت مهره چینی کند و برای نظام، مسئله و چالش های ایذایی- تاخیری ایجاد کند و هم بکوشد کفه قدرت غرب را به انحای مختلف سنگین نماید؛ از طریق رخنه در برخی مراکز دولتی، تغییرات رفتاری و رویکردی مورد نظر غرب را پیش ببرد و در موقع مقتضی نظیر فتنه 88 نیز پیاده نظام تحرکات براندازانه باشد. بی علت نبود که همین طیف به بهانه مذاکرات هسته ای ژنو برای مذاکره با آمریکا خیز برداشتند و از ادبیاتی نظیر شکستن تابو و خالی شدن جمهوری اسلامی از عقبه ایدئولوژیک مبارزه با استکبار سخن گفتند و خواستار تعطیلی راهپیمایی روز ملی مبارزه با استکبار جهانی شدند. 6- شبیخون سیاسی- فرهنگی و اعتقادی که افراطیون مدعی اصلاحات با سوء استفاده از امکانات دولت و مجلس وقت علیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامی تدارک کردند و سپس آن خیانت را به اردوکشی های خیابانی متعدد توسعه دادند، قابل کتمان و فراموشی نیست. این جریان اکنون در دولت طمع کرده و به اعتبار همین طمع توأم با مهره گماری در برخی مدیریت هاست که غرب با وجود تردید به سابقه و شخصیت و هویت آقای روحانی و نسبت دادن وی به همراهی با رهبر معظم انقلاب، آرزو می کند بتواند در اجزای استراتژی کلی انقلاب و جمهوری اسلامی خلل ایجاد کند. نه رئیس جمهور و نه مجلس شورای اسلامی و نه رسانه ها و سخنوران و منتقدان متعهد به انقلاب نمی توانند در برابر چنین طمع و طعم انگیزان مشئومی بی تفاوت باشند. بار تدبیر و امید و اعتدال با این ناقه های افراط گری هرگز به منزل مقصود نخواهد رسید. دل این طیف جای دیگر است و رشته دار آنان کسان دیگری هستند. روحانی، نه خاتمی است و نه هاشمی. این طیف، حتی به خاتمی و هاشمی رحم نکردند. «کمثل الکلب اِن تحمل یلهث او تترکه یلهث». انفعال در برابر این جماعت عین بی تدبیری است تا چه رسد به اینکه به رفتار پرخطر خوش گمانی و مراوده و اعتماد به آنان نیز آلوده شود. متوقف ماندن در صف بندی های انتخاباتی و تلقی اینکه آنان نیز فعالان سیاسی و حامیان انتخاباتی عادی در عداد سایر سیاستمداران و حامیان انتخاباتی هستند، به غایت گمراه کننده است. انتقام بی سابقه ای که همین طیف درست سر بزنگاه انتخابات مجلس ششم (پاییز و زمستان 1378) از آقای هاشمی گرفتند، به غایت عبرت آموز است اگرچه گویا برای وی عبرت آموز نشد. متاسفانه آنچه در رویکرد برخی وزارتخانه ها نظیر وزارت ارشاد، علوم و برخی مهره چینی ها در سطوح معاونین و استانی دیده می شود، این ادعا را متواترا به اثبات می رساند که جریان طفیلی در حال جاگیر شدن در برخی اجزای بدن میزبان - دولت - است. دیر جنبیدن در ازاله این جریان انگلی، اگر به تباهی کامل نظیر دولت اصلاحات نینجامد، دست کم به فلج شدن دولت و ایجاد بدگمانی منتهی خواهد شد. به تعبیر پرمعنای پیامبر اعظم(ص) «المرء علی دین خلیله و قرینه. انسان، هم کیش و هم آئین دوست و هم نشین خویش است.» آیا عجیب نیست برخی مقامات دولتی به دیدار سران فتنه ای بروند که در آن فتنه علنا بر حذف اسلام از جمهوری اسلامی تاکید و به ساحت امام حسین(ع) در روز عاشورا جسارت شد؟! شرط اول مدیریت جهادی در روزگار فشار و تهدید دشمن، ازاله همین تهدید فشل کننده از دولت است؛ اگرنه لبیک دولت محترم به راهبرد مدیریت جهادی بر زمین باقی خواهد ماند. جمهوری اسلامی:نبرد شرق و غرب در باتلاق اوکراین «نبرد شرق و غرب در باتلاق اوکراین»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛استقلال طلبی در سراسر اوکراین درحال اوجگیری است و در تازه ترین تحول بعد از اعلام خودمختاری معترضان در شهر "دونتسک"، مرکز صنعتی اوکراین و سایر شهرهای شرقی این کشور، اکنون موج استقلال طلبی و گرایش به روسیه به جنوب و سایر نقاط نیز درحال گسترش است. اتفاقات اخیر در بخشی از مناطق شرق اوکراین طی روزهای اخیر به خشونت منجر شد که چندین کشته برجای گذاشت. دولت غربگرا و تازه به قدرت رسیده اوکراین، می گوید روسیه پشت حوادث اخیر قرار دارد و پوتین را به سازماندهی حرکت های استقلال طلبانه جدید متهم ساخته است. صرفنظر از صحت و سقم این ادعا، آنچه مسلم است این است که هیچگونه تغییری در سیاست روسیه در قبال اوکراین مشاهده نمی شود و همین رفتار کافی است تا هواداران روسیه در سرتاسر اوکراین فعال شوند و ندای استقلال خواهی سر دهند. اکنون کاملاً واضح است که روسیه نه تنها در برابر تهدیدهای غرب قصد عقب نشینی ندارد بلکه سیاست تهاجمی پیش گرفته است. روسها می خواهند این پیام را به گوش غرب برسانند که در برخورد با مداخلات در نزدیک مرزهای خود و پیشروی غرب در حیات خلوت خود جدی هستند و قصد کوتاه آمدن ندارند. این حوادث درحالی اتفاق می افتد که نشانه های جدیدی از نقش غرب در ساقط کردن دولت سابق اوکراین پدیدار می شود. "ران پل" سناتور سابق آمریکا در این باره اعتراف می کند شواهد بسیاری از نقش فعال آمریکا و اروپا در سرنگونی دولت قانونی قبلی اوکراین وجود دارد. این سناتور آمریکایی تاکید می کند دولت آمریکا تاکنون پنج میلیارد دلار تحت پوشش توسعه دمکراسی در جریان ناآرامی های اوکراین هزینه کرده است. وی اذعان می کند در آمریکا تلاش می شود اخبار یکجانبه درباره اوکراین، در اختیار افکار عمومی قرار بگیرد و واقعیات گفته نمی شود. اتحادیه اروپا روز شنبه، در تازه ترین اجلاس خود با صدور بیانیه ای بار دیگر از روسیه خواست سیاست خود را در اوکراین تغییر دهد و نیروهایش را از کریمه کنار بکشد. این اتحادیه مجدداً تهدید کرد در غیر اینصورت تحریم ها و فشارهای اقتصادی بیشتری را علیه روسیه اعمال خواهد کرد. در مقابل، مسکو با رد این تهدیدها، اقدامات خود در اوکراین را دفاع از منافع خود و خواسته مردم کریمه عنوان کرده است. روسیه قطعاً نسبت به هزینه و تبعات اقداماتش در اوکراین و به ویژه الحاق کریمه به خاک خود آگاه است ولی عزم جدی روسها در ادامه سیاست هایشان در اوکراین، بیانگر میزان عصبانیت و خشم آنها از چنگ اندازی غرب به محدوده منافع روسیه و تجاوز به قلمرو سنتی روسها می باشد. از سوی دیگر بی اعتنایی روسیه به تهدیدهای اروپا بیانگر این نکته است که مسکو در ارزیابی هایش به این نتیجه رسیده است که این تهدیدها بیشتر یک بلوف و اغراق است و غرب توانایی آنرا ندارد که به مسکو ضرر و آسیب جدی و قابل ملاحظه ای برساند. به نظر می رسد واقعیت نیز همین است. غربی ها ابزار کارساز و تعیین کننده ای برای مجازات و اعمال فشار بر روسیه دردست ندارند. توسل به تهدید نظامی اساساً غیرقابل طرح شدن است چرا که حتی تصور اینکه عملی کردن این تهدیدها چه تبعاتی را برای غرب به دنبال خواهد داشت کافی است تا سردمداران غرب را از به زبان آوردن تهدید نظامی باز دارد. برخی مقامات آمریکا در آستانه الحاق کریمه به روسیه، با اشاره به گزینه نظامی، سعی داشتند تا روسها را وادار به عقب نشینی کنند ولی به سرعت متوجه خطرناک بودن این تهدید شدند و از تکرار آن خودداری کردند. روسیه علاوه بر ارتش مجهز به یک زرادخانه عظیم و میلیونها سرباز، بیش از 20 هزار سلاح اتمی نیز در اختیار دارد و قطعاً غرب در محاسبات خود نمی تواند این عنصر تعیین کننده را نادیده بگیرد. تهدیدهای اقتصادی غرب نیز به چند دلیل قادر نیست فشار مورد نظر غرب را به روسیه وارد سازد و این کشور را وادار به عقب نشینی کند. درست است که روسها مبادلات تجاری گسترده ای با غرب دارند ولی بخش اعظم انرژی اروپا از جانب روسیه تأمین می شود و آنها در یک مصاف اقتصادی، می توانند غرب را با دشواریهای بزرگ مواجه سازند. در حال حاضر نیز مسکو با حربه گاز دولت هوادار غرب در اوکراین را تحت فشار قرار داده و ضمن افزایش سه برابری قیمت گاز، خواستار تسویه بدهی های عقب افتاده پول گاز اوکراین شده است. مسکو تهدید کرده در صورت عدم پرداخت این بدهی ها، گاز اوکراین را قطع خواهد کرد. با توجه به این مسائل، غرب چاره ای ندارد جز اینکه سیاستهای تهاجمی روسیه در اوکراین را تحمل کند و این سکوت اجباری، قطعاً غرور غرب به ویژه آمریکا را که سالها خود را قدرت بلامنازع جهانی قلمداد می کرد می شکند و به یکه تازی آن در صحنه بین المللی پایان می دهد. سران اروپا و آمریکا که سه ماه قبل طرفدارانشان در اوکراین دولت هوادار روسیه را ساقط کردند و به شدت ذوق زده شدند، هرگز تصور نمی کردند خود را در یک باتلاق گرفتار می کنند.
اکنون، غربیها نه تنها نتوانسته اند از تصرف کریمه توسط روسیه جلوگیری کنند بلکه باید نگران آن باشند که دیگر شهرهای شرق و جنوب اوکراین راه کریمه را پیش بگیرند و به روسیه بپیوندند. اکنون چه غرب بخواهد و چه نخواهد در باتلاق اوکراین گیر افتاده است. شاید شرایط برای روسیه نیز چندان آسان نباشد ولی به دلایل متعدد، این غرب است که در اوکراین با مشکل جدی تر و معضل غیرقابل انتظاری مواجه است و بار سنگین بحران اوکراین را باید به دوش بکشد. اقدام روسیه در الحاق کریمه، در واقع آزمونی بود تا میزان عکس العمل و قدرت بازدارندگی غرب سنجیده شود و آنچنانکه مشخص شد غرب نتوانست کاری انجام دهد. این نکته، ضعف غرب را عیان ساخت و همین مسئله خود عاملی است که روسها را به تداوم تحرکات خود در اوکراین ترغیب می کند. باتلاق اوکراین، موجب پیدایش شکاف میان غربی ها شده است و این صداها اکنون بیشتر شنیده می شود که غرب، تسلط روسیه بر کریمه را به رسمیت بشناسد. اوکراین، اکنون واضح ترین مکان تلاقی منافع غرب و شرق شده است و علیرغم انکار غربیها، عناصر جنگ سرد جدید کاملاً آشکار است. روسیه و غرب بدون اعلام رسمی، در اطراف اوکراین صف آرایی نظامی کرده اند و هم آمریکا و هم روسیه طی روزهای گذشته مانورهای نظامی گسترده ای برگزار کرده اند که هیچ دلیلی برای این مانورها، جز به رخ کشیدن قدرت طرفین ندارد و البته در این میان آنچه مطرح نیست و برای طرفین اهمیت ندارد منافع و مصالح مردم اوکراین است. رسالت:حاشیه چیست؟ متن کدام است؟ «حاشیه چیست؟ متن کدام است؟»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛جناب آقای روحانی رئیس جمهور محترم در دیدار با کارکنان نهاد ریاست جمهوری فرمودند: "برخی می خواهند ما را مشغول حاشیه سازی کنند تا از اصل کار باز بمانیم." (1) حاشیه چیست؟ متن کدام است؟ مختصات اصلی کار دولت در سال 93 چه می باشد؟
تردیدی نیست اقتصاد و فرهنگ اولویت کار دولت در سال جدید است. در اقتصاد، دولت درگیر اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه هاست. قیمت بسیاری از حامل های انرژی تا قبل از ورود به سال جدید افزایش پیدا کرد و آثار خود را بر روی برخی از کالاها گذاشته است. دولت باید ششدانگ حواس خود را به بازار بدهد تا سود جویان و فرصت طلبان به بهانه افزایش قیمت بنزین و برخی حامل های انرژی، بی رویه قیمت کالاها را افزایش ندهند. دولت باید با کنترل دقیق و معقول تلاش هایی که در سال گذشته برای مهار تورم صورت داد، نگذارد با اجرای غلط فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها بر باد رود.باید دید چه کسانی برای دولت حاشیه می سازند. باید آنها را از این کار پرهیز داد. ملاقات برخی وزرا و مدیران اجرایی دولت با یکی از سران و متهمان فتنه 88 آیا تولید حاشیه نیست؟ آقای روحانی در شرایطی که اتحادیه اروپا تمام قد پشت اهالی فتنه ایستاده است باید به دوستان خود تذکر بدهد برای دولت حاشیه درست نکنند. آقای روحانی باید به مدیران زیر دست خود بگوید وقتی اتحادیه اروپا حمایت از فتنه گران، همجنس بازان، بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران و حمایت از قاچاقچیان را در ایران در دستور کار خود دارد، باید از خود سئوال کنند چه ارتباطی بین این مقولات و حمایت بیگانگان از آنها وجود دارد. آقای روحانی به برخی از همکاران اصلاح طلب خود باید بگوید به اهالی فتنه بگویند دوران پهلوی و قاجار گذشته است، یک رجل سیاسی نباید مورد حمایت بیگانگان باشد. این رویکرد زشتی است و با شرف و غیرت ملی و استقلال کشور سازگار نیست. انفعال در سیاست خارجی، اتحادیه اروپا را گستاخ کرده است و نتیجه اش این شد که آنها بی پروا خواستار رفع حصر از سران فتنه و آزادی فتنه گران و سهولت در برقراری ارتباط با محکومین فتنه شوند. آیا این ریشخند به امنیت ملی و مداخله آشکار در امور داخلی ما نیست؟ این حاشیه را چه کسی تولید کرده است؟ این مداخله آن قدر وقیحانه است که اتحادیه اروپا بی شرمانه از دولت ایران خواسته که همجنس بازی در ایران را قانونی کند و حکم قصاص را از قوانین قضائی حذف نماید! آیا عدم موضع گیری صریح مقامات دولتی در برابر این گستاخی و وقاحت، تولید حاشیه نمی کند؟
مشکل مردم گرانی های افسار گسیخته و دغدغه مردم کارآمدی دولت در مورد نحوه اجرای هدفمندی یارانه هاست. نباید این وظیفه در دولت با این نوع حاشیه سازی ها فراموش شود. اکنون مراجع عظام تقلید و نخبگان به کمک آمده اند و با فتاوای کارگشا دولت را در اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها مساعدت می نمایند. دولت در این آزمون باید سربلند باشد. نباید خدای ناکرده این حاشیه ها باعث شود وقایع تلخی که در توزیع سبد کالا به وجود آمد تکرار شود. منتقدین دولت از بابت شفقت بنای کمک به دولت را دارند. آیا برخی از اصلاح طلبان نمی خواهند رئیس جمهور را در این وادی یاری نمایند و از حاشیه سازی پرهیز کنند؟ هیئت وزیران در جلسه مورخه 10/1/93 که به پیشنهاد مشترک معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور و وزارتخانه های امور اقتصادی و دارایی، نفت، نیرو و صنعت، معدن و تجارت به استناد تبصره 21 قانون بودجه 93 آیین نامه اجرایی فاز دوم هدفمندی یارانه ها را تصویب کرد. براساس ماده 2 این آیین نامه منابع حاصل از افزایش قیمت های موضوع مواد 1 و 3 قانون هدفمندی یارانه ها تعیین و احصاء شده است. با آنکه ماده 3 قانون هدفمندی یارانه ها افزایش قیمت آب و کارمزد جمع آوری دفع فاضلاب را یکی از منابع تامین اعتبار قانون هدفمندی یارانه ها می شناسد، در آیین نامه اجرایی دولت هیچ اشاره ای به این منبع درآمدی نشده است. لذا می شود گفت این مصوبه از باب تضییق شمول قانون مغایر با ماده 3 قانون هدفمندی یارانه هاست.
همچنین در بند "الف" ماده 2 آیین نامه اجرایی فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها شرکت های پالایش نفت را موظف کرده است براساس جزء 3 بند "الف" تبصره 2 قانون بودجه 93 به ازای تحویل هر بشکه نفت خام و میعانات گازی برابر ارقامی که تعیین می شود قیمت واقعی فروش نفت در داخل را به حساب یا حساب های جداگانه ای که نزد خزانه داری کل افتتاح می شود واریز نماید. این در حالی است که براساس بند "الف" تبصره 2 قانون بودجه سال 93 قسمت اعظم فروش نفت در داخل به عنوان سهم شرکت ملی نفت بابت مصارف سرمایه ای و هزینه ای اختصاص یافته است. نحوه محاسبه این سهم به صورت 5/14 درصد از ارزش نفت خام تولیدی است. هزینه کرد یک منبع در دو جا مستلزم رفع ابهام است والا حسابدهی آن با مشکل نظارتی روبه رو می شود.
از طرفی نظر به اینکه قیمت فروش یک بشکه خام به پالایشگاه های کشور براساس جزء 3 بند "الف" تبصره 2 لایحه بودجه سال 93 به میزان 5/18 دلار تعیین شده بود و این حکم در قانون حذف شد و تعیین میزان آن را به عهده دولت گذاشتند اما در آیین نامه اجرایی فاز دوم قانون هدفمندی یارانه هم اشاره به آن نشده است. فلذا محاسبه واقعی فروش نفت در داخل مسکوت مانده است. دولت باید این سکوت را با الزام به حسابدهی آن در آیین نامه اجرایی تبصره 21 قانون بودجه 93 بشکند. حال اگر مبنای محاسبه قیمت فروش نفت خام در داخل را جزء 3 بند "الف" تبصره 2 لایحه بودجه 93 بگیریم، محاسبه زیر را می توانیم برای مبلغ فروش نفت در داخل تقویم نماییم. دلار 000/750/128/10=دلار 5/18×روز 365× بشکه نفت 000/500/1
محاسبه سهم شرکت ملی نفت از فروش نفت خام در داخل به روایت بند "الف" تبصره 2 قانون بودجه سال 93 نیز به شرح زیر خواهد بود. دلار000/000/750/54= دلار100×روز 365×بشکه نفت 000/500/1
سهم شرکت ملی نفت از فروش نفت خام در داخل 000/750/238/7=درصد 5/14×000/000/750/54
یک محاسبه ساده نشان می دهد آنچه از فروش نفت در داخل برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها باقی می ماند 19/2 میلیارد دلار خواهد بود. طبیعی است که با این مبلغ ناچیز دولت نمی تواند پاسخگوی پرداخت های مورد نظر در اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها باشد. دولت باید بپذیرد که سهم شرکت ملی نفت از ارزش نفت خام تولیدی در داخل به میزان 5/14 درصد نیست. باید برای مصارف سرمایه ای و هزینه ای خود مانند هر دستگاه اجرایی یک موافقت نامه با معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور مبادله کند و مشخص نماید بودجه عملیاتی این دستگاه براساس قیمت تمام شده کالا (بخوانید قیمت تمام شده یک بشکه نفت) چقدر است. از طرفی تمامی 5/1 میلیون بشکه نفتی که شرکت ملی نفت تحویل پالایشگاه ها برای تولید حداقل 17 فرآورده نفتی براساس بشکه ای 5/18 دلار تحویل می شود در داخل مصرف نمی شود بلکه قسمت اعظم این تولید با قیمت های جهانی به کشورهای دیگر صادر می شود. این مابه التفاوت می تواند به عنوان یکی از منابع تعیین کننده اجرای فاز دوم قانون هدفمندی احصاء شود تا مشکلات تامین اعتبار برای اجرای فاز دوم حل گردد. پی نوشت:
1- تیتر اول روزنامه ایران، ارگان دولت، 17/1/93 قدس:ابلاغیه مقام معظم رهبری، طرحی همه جانبه در حوزه سلامت «ابلاغیه مقام معظم رهبری، طرحی همه جانبه در حوزه سلامت»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم دکتر شهریاری است که در آن می خوانید؛مقام معظم رهبری در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی سیاستهای کلی «سلامت» را که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است، ابلاغ کردند. ارایه این ابلاغیه یکی از آرزوهای دیرینه نمایندگان کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی و همچنین وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی بود که با دستور مقام معظم رهبری محقق شد. سیاستهای ابلاغی حوزه سلامت از نکات و ویژگی های بسیاری برخوردار است، یکی از مهمترین موارد این ابلاغیه، تولیت نظام سلامت شامل سیاستگذاری های اجرایی، برنامه ریزی های راهبردی، ارزشیابی و نظارت توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است. از سوی دیگر، بر اساس بندهای ابلاغیه سلامت، تمام دستگاه های دولتی موظفند برای اجرای هر طرح کلانی در کشور پیوست سلامت داشته باشند. همچنین توسعه کمی و کیفی بیمه های بهداشتی و درمانی با اهدافی مشخص تدوین شده است که در پرتو آن هزینه های درمانی کاهش می یابد و مردم از پوشش بیمه ای مناسب برخوردار خواهند شد.
امروزه حدود 6 میلیون نفر از افراد جامعه فاقد پوشش بیمه ای هستند، این درحالی است که بخش اعظم این افراد در طبقه محروم و کارگری قرار دارند که این مهم باعث شده سهم پرداختی مردم در حوزه سلامت افزایش چشمگیری داشته باشد و بیماران زیادی به دلیل این افزایش بار مالی به زیر خط فقر کشیده شوند. با توجه به ابعاد این ابلاغیه به نظر می آید که مقام معظم رهبری نیز دغدغه توسعه کمی و کیفی بیمه های بهداشتی- درمانی را داشته اند و همین امر باعث ابلاغ سیاستهای کلی سلامت شده است؛ حال با توجه به اینکه حوزه سلامت جزو اولویتهای دولت قرار گرفته، باید با اعتبارات موجود شاهد گامهای اساسی در بخش سلامت و توسعه بیمه ها در کشور باشیم. تحول راهبردی پژوهش علوم پزشکی با رویکرد نظام نوآوری و برنامه ریزی برای دستیابی به مرجعیت علمی در علوم، فنون و ارایه خدمات پزشکی و تبدیل ایران به قطب پزشکی منطقه آسیای جنوب غربی و جهان اسلام، یکی از مهمترین اهداف این ابلاغیه است. البته در حال حاضر نیز جمهوری اسلامی ایران در حوزه سلامت و درمان به لحاظ علمی ، پژوهشی و حتی امکانات به این مرحله دست یافته است و توانایی حضور در رتبه اول سلامت در منطقه را دارد، اما نکته این است که باید در این زمینه مدیریت و برنامه ریزی صحیحی صورت گیرد که متأسفانه با مشکلات بسیاری مواجه هستیم . در حال حاضر ایران در زمینه درمان بیماری ها و پذیرش بیماران نسبت به دیگر کشورهای منطقه بسیار جلوتر است، اما به دلیل نبود برنامه ریزی درست و مدیریت صحیح نتوانستیم به جایگاه مناسب در منطقه دست یابیم. به نظر می رسد برای جلب بیماران خارجی به منظور درمان درایران باید نسبت به جلوگیری از شارلاتانیسم پزشکی و دلال بازی اقدامهایی را انجام دهیم . راهکار این مسأله نیز مدیریت صحیح و مناسب است. بیمارانی که برای درمان وارد کشور می شوند، قطعاً می توانند خدماتی همچون کشورهای اروپایی دریافت کنند و این حوزه باید به گونه ای مدیریت شود که بیماران پس از درمان در کشورهای خود به دنبال جذب دیگران برای پیگیری درمان در ایران باشند. نکته دیگر اینکه بر اساس سیاستهای موجود در ابلاغیه سلامت که از سوی مقام معظم رهبری ارایه شد، همه قوا اعم از مجلس شورای اسلامی و دولت تعیین تکلیف شدند، به این معنا که با وجود چنین مواردی راهکار قانون نویسی در حیطه پنج ساله و یک ساله برای قوای مقننه و مجریه واضح و روشن است. ضمن اینکه با این ابلاغیه اختلاف نظرهایی که میان وزارت کار و رفاه اجتماعی با وزارت بهداشت و درمان آموزش پزشکی وجود داشت نیز از بین می رود. بر همین اساس، این ابلاغیه همه مسایل مرتبط با حوزه سلامت و درمان را بسیار شفاف مشخص کرده است و به نظر می آید که از این به بعد بتوان چشم اندازی روشن را برای حوزه سلامت و درمان ترسیم کرد. ضمن اینکه در راستای تأکید مقام معظم رهبری، مردم غیر از بحث درمان بیماری، دغدغه های دیگری نظیر هزینه های درمانی را نداشته باشند. در چنین شرایطی شأن بیماران به هنگام پرداخت هزینه های درمان نیز حفظ می شود و تعرفه خدمات به گونه ای خواهد بود که گروه های خدمت کننده نیز رضایتمندی لازم را خواهند داشت. به هرحال این ابلاغیه یک مجموعه کاملی است که بسیار مدبرانه پیش بینی و ابلاغ شده است. اما در بحث اجرای این سیاستها، وظیفه اصلی بر عهده دولت است، هرچند مجلس نیز نظارت کافی در این راستا خواهد داشت، ضمن اینکه قوه مقننه با بررسی قوانین موجود در صورتی که مغایرتی با سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری و جود داشته باشد، در صدد رفع آنها برخواهد آمد و قوانین را اصلاح می کند. هرچند بسیاری از سیاستها دقیقاً با برنامه اقتصادی اجتماعی پنجم تطابق دارد و شاید سیاستی برخلاف این برنامه وجود نداشته باشد، با این همه در صورتی که در قوانین کمبودی وجود داشته باشد، مجلس آمادگی رسیدگی به این موضوع را دارد. به نظر می رسد مهمترین مسأله برای اجرایی شدن این سیاستها، وجود اجماعی مناسب است که طبیعتا در مجلس شورای اسلامی و وزارت بهداشت و درمان چنین عزمی وجود دارد . البته در درجه اول برای هرچه بهتر اجرایی شدن این سیاستها و جلوگیری از فراموشی آن مسؤولان وزارت بهداشت و درمان باید همت جدی بگمارند. باید مسؤولان اجرایی به شکل جدی به این موضوع بنگرند و آن را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهند. سیاست روز:آوینی، فرهنگ و هزیمت به لایتناهی «آوینی، فرهنگ و هزیمت به لایتناهی»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم ایرج فتح الهی است که در آن می خوانید؛
۱ـ حالا از آن روزی که انفجار مینی جامانده از سال های دفاع مقدس در فکه نشان داد که پس از پانزده سال از پایان جنگ، اگر گیوه هایت را ورکشیده باشی و روحت را سبک کرده باشی تا تاب جدایی و رهیدن از جسم خاکی و رفتن به سوی ثریا را داشته باشی و آماده گام نهادن در باغ شهادت باشی، توفیق وصال به یاران شهیدت را خواهی یافت، همان گونه که سید شهیدان اهل قلم نشان داد که چنین است و شد. ۲ـ آوینی را همه شهید آوینی راوی روایت فتح می شناسند بی آنکه بدانند او مردی بود که از هزیمت به سمت کمال استقبال کرد و سرفرازانه به پیشواز رسیدن به غایت خلقت جهان رفت، غایتی که انسان هایی می شوند که در برابر شداید بر هر چه ترس و شک و تردید و تعلق است، غلبه کنند و حسینی شوند و او همین راه را طی کرد و از ماورای فرهنگ به ورای فرهنگ سیری سلوکی داشت و نفس خویش را ابراهیم وار از دیار نیستی به دیار هستان کشاند و شد آنکه رفتنش انگشت گزیدنی بر یاران گذاشت و دل های بی تاب ندیدنش را در حسرت دوباره دیدنش واله رها نمود. ۳ـ به قول ابراهیم حاتمی کیا «آیا کسی مرتضای قبل از انقلاب را می شناسد؟» او در جوانی خود را «کامران آوینی» معرفی می کرد، علاقه مند به اشعار فروغ، شاملو و مهدی اخوان ثالث بود و کراوات می زد و به فلسفه غرب علاقه مند بود، اما خدایی که همواره همراه بندگان است و دستگیر دست نیازمندشان، دست او را گرفت تا با عرفان و ادبیات عرفانی آشنا شود و مغروق این فضای لایتناهی شود. آوینی خود در مرور جوانیش گفته: «...من از یک راه طی شده با شما حرف می زنم. به شب های شعر و گالری های نقاشی رفته ام. موسیقی کلاسیک گوش داده ام، ساعت ها از وقتم را به مباحث بیهوده درباره چیزهایی که نمی دانستم گذرانده ام.... اما بعد خوشبختانه فهمیدم که باید در جست وجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس براستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت... و حالا از یک راه طی شده با شما حرف می زنم.» ۴ـ اینگونه است که او حدیث نفس خویش را در آتش می افکند تا ققنوسی از این آتش فتاده بر حدیث نفس سید مرتضی آوینی پرگشاید تا مرتضایی که دیروز روزگار به ریش پرفسوری و سبیل نیچه ای خویش غره بود و پز خواندن «انسان موجود تک ساحتی» هربرت مارکوزه را می دید تا همپالگی هایش او را دانا بدانند، بر نادانی خویش امضا می زند و عزم جهادی نوین می کند در کسوت فرزندی از خویش رهیده حضرت روح الله و بی تاب در جبهه های آبادان و خرمشهر و همراهی با آنان که ذره ذره از میهنشان دفاع کردند و این دفاع را جانانه و بی دریغ برای خدا می کنند به تصویر درمی آورد تا همگان بدانند که می شود با دست هایی خالی هم حماسه مقاومت مردان مرد روزگار نامردی بعثی ها را به تصویر درآْورد و در دوره قحطی دوربین و نگاتیو و فیلم بردار و صدابردار رهیده از جان و حاضر به جان فشانی برای دفاع مقدس، فتح را راوی بود در روایت فتح. آوینی از ابتدا آوینی پاک نبود، اما از اندیشه پاک به چنان جایی رسید که همینک و پس از گذشت بیست و یک سال از عروجش فغان از نبودش به آسمان است و جای خالیش همیشه بی داد می کند. ۵ـ او حالا نیست و بسیاری هستند در عرصه فرهنگ که عِدّه و عُدّه یشان فراتر از باور اوست و با تمسک به بسیاری از تکنیک های نوین تلاش دارند تا بدل او باشند در عرصه فرهنگ، اما تنها تب سنجی ساده ای مؤید آن خواهد بود که سره بودن نیازمند «معرفت» و «باور» و «عقیده» است؛ سه گانه ای که آوینی داشت و دارایان امروزین تکنیک هرگز نخواهند توانست به خرق تکنیک که هنر سیدمرتضی آوینی بود دست یابند و چون او باشند، مگر آنکه چون او هزیمت از خویش را آغاز کنند و به خویش الهی دست یابند. وطن امروز:کلید نرم کلید نرم»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم ناصر نوبری است که در آن می خوانید؛ آقای سردبیر از بنده خواستند داستان و خاطره ام از اینکه «چگونه منتقد سیاست های هسته ای شدم» را برای روزنامه بنویسم، ایشان از داستان بنده مطلع نبودند اما شاید حس می کردند می تواند مفید باشد، بنده اول جدی نگرفتم ولی بعد از پیگیری هایی که دوستان از روزنامه کردند فهمیدم باید این کار را انجام دهم. البته خاطرات بنده بسیار پرحادثه و پر از هیجان است که اگر بخواهم همه را بنویسم یک کتاب چندصد صفحه ای می شود و ان شاءالله این کار را در آینده نزدیک انجام خواهم داد اما بنا بر احترام به آقای سردبیر محترم یک گوشه کوچک از ماجراها را به استحضار خواننده های عزیز می رسانم. کلید را به در اتاقم در وزارت خارجه انداختم که در را باز کنم بروم داخل اتاقم اما کلید آنقدر نرم مانند خمیر و موم بود که خودش دور خودش می چرخید و در را باز نمی کرد خیلی تلاش کردم اما نشد، کلید خیلی نرم بود، هراسان از خواب بیدار شدم، معلوم شد که این ماجرا را در خواب دیده ام، این خواب را بعد از نماز صبح دیده بودم معمولا خواب هایی که بعد از نماز صبح می بینیم همان روز تعبیر می شود، تعبیر معبّرهای گوناگون را مطالعه کردم تا ببینم تعبیر خوابم چیست، نتیجه تعبیرها این بود که همه مناصب و پست ها و محل کارم، همه را از دست می دهم، فکر کردم مگر قرار است امروز چه اتفاقی بیفتد که من همه مناصبم را از دست می دهم؟ یادم افتاد امروز دوشنبه است و بعدازظهر ساعت 2 تا 4 جلسه شورای استراتژیک وزارت امورخارجه است و قرار است استراتژی خلع سلاح هسته ای بحث و بررسی شود. با خودم گفتم حتما در این جلسه اتفاقی برایم خواهد افتاد، خواستم با تقدیر و سرنوشتم مبارزه کنم و تصمیم گرفتم آن روز در خانه بمانم و اصلا وزارتخانه نروم! تا بعدازظهر خانه ماندم حدود ساعت 2:30 بود گفتم خوشبختانه حالا دیگر خطر برطرف شده و جلسه شروع شده و حالا دیگر می توانم بروم، راه افتادم. ساعت 3 به وزارت خارجه رسیدم و به اتاقم نرفتم و مستقیم به دفتر راهبردی رفتم، دیدم رئیس مرکز منتظر من و در حال قدم زدن است، گفتم پس چرا جلسه نرفتی؟ گفت «آقای وزیر کار داشتند و امروز دیر می آیند و ساعت 3 جلسه تشکیل می شود! من منتظر تو بودم، چرا دیر کردی؟ راه بیفت برویم جلسه، الان شروع می شود!» من همین طور هاج و واج مانده بودم، سعی کردم بهانه بیاورم و از رفتن به جلسه امتناع کنم، گفتم: «بهتر است من نیایم، چون آقای وزیر از من دلخور هستند و از حضور من ممکن است ناراحت شوند و نتیجه جلسه به ضرر ما شود.» هفته قبل از این ماجرا، آقای وزیر بعد از هماهنگی با آقای خاتمی، رئیس جمهور از من خواسته بودند ریاست مرکز راهبردی وزارت خارجه را به عهده بگیرم ولی من از روی صداقت و امانت، امتناع کردم و به ایشان گفتم دیدگاه من بویژه در زمینه هسته ای با دیدگاه شما هماهنگ نیست ولذا من اگر این مسؤولیت را بپذیرم از صداقت و امانت به دور است و با شما در کار اختلاف پیدا می کنم و این به صلاح نیست و بهتر است همین مشاور استراتژیک جنابعالی بمانم، البته ایشان لطف داشتند و اصرار کردند و گفتند چون شما دیپلمات هستید حتی اگر به اختلاف نظر هم برخورد کنیم، دیپلماتیک حل می کنیم اما در نهایت زیر بار نرفتم و چون ایشان قبلا با آقای خاتمی هماهنگ کرده بودند برای همین از بنده خیلی دلخور شدند. هر چه این مسأله را بهانه کردم که به جلسه نروم، همکارم (رئیس مرکز راهبردی که من حاضر نشده بودم جایش را بگیرم) زیربار نرفت و گفت تو دیپلمات هستی و بهتر مسائل را تحلیل می کنی و توضیح می دهی و تو بهتر می توانی از استراتژی ما دفاع کنی! از ایشان اصرار و از من امتناع، آخر گفت «یعنی می خواهی مرا تنها بگذاری؟!» با شنیدن این جمله دلم شکست و به رغم اینکه می دانستم در این جلسه چه سرنوشتی برایم رقم خواهد خورد ولی قصد قربت کردم و بالاخره وارد جلسه شدم!جلسه شروع شد و دوستان بخش بین الملل استراتژی «اعتماد سازی» را مطرح کردند، خلاصه اش این بود که آنچه غرب و سازمان های خلع سلاحی
( NPT ، CTBT،CWC ) و... از ما می خواهند انجام دهیم تا آنها به ما «اعتماد» کنند، آنگاه اجازه می دهند ما از مزایای بودن در این نهادهای بین المللی استفاده کنیم. بنده به عنوان مشاور استراتژیک و بخش ما به عنوان مرکز راهبردی، با این استراتژی مخالف بودیم و معتقد بودیم غرب و آمریکا با ما مشکلات اساسی سیاسی ـ استراتژیک دارند و صرفا از این سازمان ها به عنوان وسیله استفاده می کنند و همه برگ های برنده و امتیازات را از ما به کمک این سازمان ها می گیرند و بعد از اینکه دستمان خالی شد در نهایت خواهند گفت هنوز اعتمادشان کامل نشده و... همچنان مانع دستیابی ما به امتیازات و حقوق و مزایایی خواهند شد که ما به دنبالش هستیم. بر این اساس، در این جلسه، ما استراتژی «امتیازات و گام های متقابل و متوازن» را پیشنهاد کردیم یعنی «یک گام ما» در برابر «یک گام متناسب و متوازن آنها» اتخاذ شود. ظرف یک ساعت بحث، اعلام کفایت مذاکرات شد و استراتژی «اعتمادسازی» تصویب شد، بنده درخواست ادامه مذاکرات کردم و گفتم این جمع بندی ظرف یک ساعت، شتابزده است و چون این موضوع بسیار مهم و حیاتی است اگر ساعت ها هم وقت بگذاریم باز ارزشش را دارد اما درخواستم پذیرفته نشد و بنده هم به عنوان اعتراض جلسه را ترک کردم که متعاقبا دستور برکناری از مسؤولیت هایم صادر شد. جلسه طبقه سوم بود و اتاق من طبقه اول تا رسیدم در اتاق دیدم آقای سرایدار در کنار در اتاقم منتظر است و وقتی بنده را دید، گفت از بالا دستور داده اند که اتاق را از شما تحویل بگیرم و لذا کلید در اتاق را گرفت و





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن