واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
آلبرت اینشتین، عیسی کلانتری و دریاچه ارومیه! وبلاگ > درویش، محمد - دریاچهی ارومیه همچنان و پرشتاب در حال از دست دادن آخرین اندوختههای آبی خود در بخش شمالی است. با این وجود، بحران نگرانکنندهی دریاچه ارومیه توانسته توجه به ملاحظات محیط زیستی را در سطح جامعه و رهبران و مدیران ارشد آن به بالاترین حد در طول تاریخ معاصر ایران افزایش دهد؛ توجهی که منجر به تشکیل نشستهای تخصصی متعدد و دعوت از نخبهترین دانشمندان داخلی و بینالمللی برای بررسی و کشف شیوههای مهار یک بحران محیط زیستی شده است. فرآیندی که اگر استمرار یابد، بیشک دستاوردهای مثبت آن، نه فقط برای خوضه آبخیز دریاچه ارومیه، که برای تمامی زیستگاههای ارزشمند و در حال پسروی ایران در گسترهی 165 میلیون هکتاریاش میتواند مفید باشد.
اخیراً در سفری که به تبریز داشتم، شاهد ارایهی گزارش تکاندهندهی رییس جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی در حضور معصومه ابتکار و استاندار منطقه بودم. در این گزارش آمده بود که تاکنون 432 حلقه چاه و دهها دهنه کاریز در شهرستانهای آذرشهر، عجبشیر، بناب، تبریز و شبستر کاملاً خشک شده و افزون بر آن، شوری بیش از 3200 چاه و کاریز دیگر در منطقه آشکارا افزایشی ملموس و پیشبرنده یافته است؛ به نحوی که نهتنها 50 درصد از تولید سالانه محصولات زراعی و باغی در سطح 7500 هکتار کاهش یافته است، بلکه 900 هکتار باغ و چهار هزار هکتار از اراضی زراعی برای همیشه به دلیل ترکیبی از خشک و شور شدن از حیز انتفاع خارج شده است. رخدادهایی که جملگی نشان میدهد صدور مجوزهایی برای حفر چاه یا گسترش ااراضی زراعی و باغی با نیت خیر و به منظور اشتغالزایی و افزایش تولید سالانه ارقام کشاورزی تا چه اندازه سبب به یغما رفتن کارمایههای ملّی و تشدید مصیبتهای منطقهای شده است. با این وجود، اگر شوک وارد به جامعهی تصمیمگیر کشور بتواند سبب میدان به تصمیمسازان اصلی شود، این خسران به عایدات آیندهاش میارزد. در حقیقت جملهای مشهور از آلبرت اینشتین وجود دارد که میگوید: «طرح درست صورت مسأله، گاه مهمتر از حل آن است.» به نظر میرسد فرمان حسن روحانی در تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه و سپردن سکان این ستاد به دست متخصصین و پژوهشگران مستقل و کارآزموده و نیز نمایندگانی از جامعهی مدنی و سمنهای محیط زیستی تحت هدایت عیسی کلانتری، بهترین مصداق در درستی این سخن نابغهی قرن بیستم باشد. اما چگونه؟
نگارنده سالهاست که وضعیت آبخیز 5.2 میلیون هکتاری ارومیه را از نزدیک رصد کرده و بارها به منطقه مراجعه کرده است؛ هماکنون نیز یک طرح پژوهشی بر روی بزرگترین زیرحوضهی آن (زرینهرود) در دست اجرا دارد. بنابراین، وقتی در یازدهمین روز از فروردین 1393، شاهد برگزاری نخستین نشست تخصصی کارگروه احیای مرحلهای دریاچه ارومیه در محل تالار اجتماعات خانه کشاورز تهران بود؛ نشستی که بر خلاف معمول جلسههایی از این نوع، رئیس جلسه (دکتر عیسی کلانتری) در تمام طول 10 ساعت برگزاری آن تقریباً در سالن باقی ماند و به تک تک سخنرانیها و اظهارنظرها و انتقادها گوش فرا داد، دریافت که انگار تغییری مثبت رخ داده و قرار است واقعاً به سمت احیای دریاچهی نیممیلیون هکتاری ارومیه پیش رویم. به ویژه وقتی سخنان پایانی و جمعبندی عیسی کلانتری را شنیدم که آشکارا و بدون هیچ ملاحظهکاری مرسومی، اعتراف کرد: «آنگاه که حقآبهی بخش کشاورزی را از هزار و هشتصد میلیون متر مکعب (1.8 میلیارد متر مکعب) به حدود پنج میلیارد متر مکعب در طول سه دههی گذشته افزایش دادیم، دیگر اجازه نداریم تا از خشکسالی یا تغییرات آب و هوایی به عنوان مهمترین عامل بروز بحران در دریاچه ارومیه نام برده و گناه نابخردیهای مدیریتی و سکوت متخصصان هیدرولوژیست و سدساز کشور را به پای تغییر اقلیم بنویسیم و فرافکنی کنیم.» به نظر من، این همان طرح درست صورت مسأله است که سرانجام یک مسئول ارشد حکومتی، شهامت کاربست به جای آن را یافت و بیمهابای ناخشنودی احتمالی همتایان فعلی یا گذشتهاش در دولتهای پنجم تا یازدهم، واقعیت را بر زبان راند. کافی است دقت کنیم که تا پیش از این و به ویژه در دولت دهم از قول عالیترین مقامات وزارت نیرو میشنیدیم که بین 70 تا 98 درصد بحران پیش آمده در دریاچه ارومیه ریشه در تغییرات اقلیمی و خشکسالی و گرم شدن زمین دارد و بنابراین با چنین فرضی، معلوم است که نهتنها تفکر سازهای در بخش مدیریت آب مقصر نخواهد بود، بلکه بهترین کار، چشم بر آسمان دوختن است تا خداوند بار دیگر باران رحمتش را بر سر پنج میلیون اهالی حوضه آبخیز ارومیه فرو ریزد.
عیسی کلانتری یک خبر خوش دیگر هم در این جلسه اعلام کرد و ضمن مخالفت شدیدش با نظریهی افرادی چون دکتر پرویز کردوانی که دریاچه ارومیه را مرده میپندارند - و نگارنده تاکنون در دو مقالهی جداگانه و با همکاری اساتیدی چون دکتر آهنگ کوثر، دکتر محمد خسروشاهی، دکتر مهدی میرزایی و مهندس اسماعیل رهبر پاسخهایی مبسوط به آن نظریه داده است - از تفاهم بزرگی خبر داد که با وزیر جهاد کشاورزی برای خرید دستکم 40 درصد از حقابهی کشاورزی منطقه به انجام رسانده و همچنین افزود که پلمپ چاههای غیرمجاز و آزادسازی نیاز غیر شرب مردم از پشت سدها در اولویت جدی حاکمیت قرار گرفته است. باشد که در سال 1393 با درایت و امید شاهد نخستین نشانههای مهار بحران در دریاچه ارومیه و بازگشت تدریجی حیات به نگین فیروزهای شمال باختری وطن باشیم؛ دستاوردی که در صورت تحقق، بیشک امید تشنگان در اطراف دیگر تالابها و دریاچههای داخلی ایران از جمله: بختگان، طشک، هامون، پریشان، گاوخونی، جازموریان، مهارلو، کافتر، ارژن، گمیشان، قوریگل و ... را هم زنده خواهد کرد.
آمین. برای مطالعه بیشتر: - آنچه که در ارومیه بدست آوردیم و آنچه که از دست دادیم! - حال دریاچه ارومیه دارد خوب میشود یا بد؟ - بزرگترین گناه سازمان محیط زیست در ماجرای ارومیه چیست؟ - خبر خوشی که برای ارومیه مرگ به بار میآورد!
دوشنبه 18 فروردین 1393 - 06:36:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]