تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798399309




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تبیین بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب؛ تبیین «قدرت» در گفتمان رهبری


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تبیین بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب؛
تبیین «قدرت» در گفتمان رهبری
به دلیل «آنارشیک» بودن فضای حاکم بر نظام بین‌الملل، هر نظام سیاسی ناگزیر است برای تأمین منافع خود در پی «قدرت» باشد تا بدین وسیله به ابزار اجرای سایر قدرت‌ها بدل نشود.

خبرگزاری فارس: تبیین «قدرت» در گفتمان رهبری


 «قدرت» در محیط سیاست بین‌الملل بسیار حائز اهمیت است. این مقوله به‌ویژه در مقاطعی از زمان که «موازنه‌ی قدرت» سیال شده است و دست به دست می‌شود، ‌اهمیت بیشتری می‌یابد. امروزه، به دلیل تحولات بنیادینی که در این زمینه شاهدیم، قدرت‌های نوظهور در حال پدیدار شدن هستند و در چنین شرایطی توجه به مبادی و مبانی ظهور هر چه بهتر در فضای سیاست بین‌الملل درخور توجه است. مقام معظم رهبری اخیراً در حرم رضوی دراین‌باره تأکید داشتند: «آنچه که امروز می‌خواهم عرض کنم به‌طور خلاصه و در یک جمله، عبارت است از اینکه ملت ایران باید خود را قوی کند؛ این حرف من است. حرف، درباره‌ی اقتدار ملّی است. من عرض می‌کنم به ملّت عزیزمان که اگر ملّتی قوی نباشد و ضعیف باشد، زور خواهد شنفت، به او زور می‌گویند؛ اگر ملّتی قوی نباشد، باج‌گیران عالَم از او باج می‌گیرند، از او باج می‌خواهند؛ اگر بتوانند به او اهانت می‌کنند؛ اگر بتوانند زیر پا او را لگد می‌کنند. طبیعت دنیایی که با افکار مادّی اداره می‌شود، همین است؛ هر که احساس قدرت بکند، نسبت به کسانی که در آن‌ها احساس ضعف می‌کند، زورگویی خواهد کرد؛ چه نسبت به فرد، چه نسبت به ملّت...» همان‌طور که می‌بینیم، رهبر انقلاب نیز بر کلیدواژه‌ی «کسب قدرت» جهت «ادامه‌ی بقا» در نظام بین‌المللی که بر پایه‌ی اندیشه‌های «مادی» بنا شده است تکیه دارند که جهت تبیین این موضوع ناچار به توضیح چند موضوع اساسی هستیم.   دیدگاه قالب در روابط بین‌الملل اگرچه در زمینه‌ی تبیین روابط بین‌الملل به‌سان سایر ساحت‌های زندگی بشری، بسیار قلم‌فرسایی شده است؛ اما تمامی این مطالب در سه نحله‌ی اصلی بسط و شرح پیدا می‌کنند که عبارت‌اند از: رئالیسم، لیبرالیسم و برساخت‌گرایی. باید پذیرفت که هر کدام از این نحله‌ها نیز طرفداران و اندیشمندان مختص به خود را دارد، اما به این مهم نیز باید اذعان داشت که نظریه‌ی رئالیسم توانسته است به‌نسبت سایر مکاتب نظری در روابط بین‌الملل توجه بسیاری را به خود جلب کند و از این رو، اصول حاکم بر این نظریه بر روابط بین‌الملل نیز سایه افکنده است. از این رو، در این مقاله نیز تلاش شده است که با تکیه بر نظرات اندیشمندان مکتب رئالیسم، به تبیین فرمایشات رهبری پرداخته شود و از این رهگذر به سه مفهوم: 1. ماهیت نظام بین‌الملل 2. مفهوم قدرت 3. اصل خودیاری اشاره شود. 1.       ماهیت نظام بین‌الملل نظام بین‌الملل عبارت است از ساختار و ماهیت قدرت در سطح روابط بین‌الملل که به‌وسیله‌ی نظم خاص خود می‌تواند ساخت و ماهیت قدرترا شکل دهد و گوهر این نظام بین‌الملل آنارشیک است. نظام بین‌الملل محیطی است که تمامی رفتارها، جهت‌گیری‌ها، نیت‌ها و خواسته‌های واحدهای سیاست بین‌الملل از آنمحیط تأثیر می‌گیرند. در مطالعه‌ی نظام بین‌الملل عنصر و بازیگر اصلی عبارت است از دولت‌ـ‌کشور؛ یعنی عده‌ای از مردم که درسرزمین مشخص به‌طور دائم اسکان دارند و دارای حکومت هستند که وضع و اجرای قانون می‌کند و دارای حاکمیت می‌باشند. ماهیت نظام بین‌الملل قدرت‌محور است، ولی ماهیت نظام سیاسی ملت‌ـ‌دولت اقتدارمحور است.[1] کنت والتز، که یکی از نظریه‌پردازان شناخته‌شده‌ی واقع‌گرایی و مبدع «واقع‌گرایی ساختاری» است، نظام بین‌الملل را در مقایسه با نظام داخلی دولت‌ها «آشفته» می‌نامد؛ زیرا بر این باور است که بازیگران در رابطه‌ی افقی با هم قرار دارند و از این رو قوانین نظام بین‌المللی اجرایی الزام‌آوری ندارند. البته منظور والتز از حاکم بودن جو آشفته بر نظام بین‌المللی، مفهوم عامیانه‌ی هرج‌ومرج‌طلبی نیست؛ دولت‌ها خود را ملزم به اجرای دستورات و قواعد سیستم بین‌المللی نمی‌دانند و در این سیستم، قدرتی مرکزی برای نظارت بر اجرای احکام صادره وجود ندارد و از این رو، نظام بین‌المللی را می‌توان آنارشیستی نامید. باید توجه داشت که تأکید رئالیست‌ها بر آنارشی به معنای آن نیست که آن‌ها نظام بین‌الملل را آشفته فرض می‌کنند، بلکه آن‌ها بر توزیع قابلیت‌ها و توانمندی‌ها یا توازن نیروها به عنوان منبع نظم در نظام بین‌الملل اشاره دارند و به عبارت دیگر، درحالی‌که روابط بین‌الملل هیچ اقتدار برتری غیر از دولت وجود ندارد، اما درعین‌حال سلسله‌مراتبی از قدرت نیز وجود دارد.[2]   بنابراین «آشفتگی»، به معنای نبود یک قدرت مرکزی و واحد، مهم‌ترین ویژگی نظام بین‌المللی کنونی است و در چنین شرایطی، دارا بودن عنصر «قدرت» مهم‌ترین عامل در پیشبرد اهداف هر بازیگر در عرصه‌ی روابط بین‌الملل خواهد بود. 2.      مفهوم قدرت به‌رغم تاریخ طولانی اهمیت قدرت در روابط بین‌الملل، اکثر محققین، هم در مورد نقش قدرت و هم در طبیعت آن اختلاف دارند. یکی از تعاریف مشهور قدرت متعلق به «رابرت دال» است. از نظر وی، قدرت عبارت است از اینکه بازیگر «الف» باعث شود که بازیگر «ب» کاری را انجام دهد که در غیر این صورت انجام نمی‌داد. این تعریف مبتنی بر درک مکتب واقع‌گرایی است که به بعد اجبار و عوامل مادی همچون قدرت نظامی اهمیت زیادی می‌دهد. رویکرد سنتی مربوط به تحلیل قدرت در روابط بین‌الملل، متکی بر «قدرت عناصر ملی» است که میزان قدرت کشورها را بر حسب عواملی همچون جمعیت، سرزمین، رفاه مادی، میزان نیروهای نظامی و قدرت دریایی محاسبه می‌کند؛ اما به تدریج از نیمه‌ی دوم قرن بیستم، رویکرد «قدرت رابطه‌ای» رهیافت قبلی را با چالش مواجه کرد. «قدرت رابطه‌ای» به عنوان نوعی علیت توضیح داده می‌شود که در آن رفتار بازیگر «الف» موجب تغییر در رفتار بازیگر «ب» می‌شود. رفتار نیز شامل باورها، دیدگاه‌ها، عقاید، انتظارات و آنچه زمینه‌ی کنش است می‌باشد. در این میان، پرسش این است که کدام‌یک از دو رویکرد برای سیاست‌گذاران مفیدتر است؟ جوزف نای بر آن است که رویکرد رابطه‌ای احتمالاً امری روزمره و عادی برای سیاست‌مداران و رهبران است، اما قدرت به‌عنوان برخورداری از منابع، جذابیت بیشتری برای آن‌ها دارد چون قدرت را واقعی و ملموس نشان می‌دهد. ضعف قدرت بر پایه‌ی عناصر ملی این است که در پیش‌بینی بسیار ناتوان است و نمونه‌ی آن نیز جنگ ویتنام بود که آمریکا به‌رغم داشتن توانایی بالای نظامی نتوانست در جنگ ویتنام یا جنگ کنونی عراق پیروز شود.[3] نکته‌ی قابل توجه اینجاست که کسب قدرت (چه به مفهوم کلاسیک و چه مفهوم مدرن آن) در نظام بین‌الملل کنونی، اولاً و بالذات در گرو زمینه‌های داخلی و تلاش هر دولت‌ـ‌ملت (به عنوان بازیگر اصلی عرصه‌ی روابط بین‌الملل) برای افزایش آن است که در اینجا کلیدواژه‌ی «خودیاری»[4] خود را نشان می‌دهد. 3.     اصل خودیاری به‌اعتقاد رئالیست‌ها، دولت‌ها در پی به حداکثر رساندن قدرت خود هستند و چون نظام بین‌الملل براساس آنارشی استوار است، استفاده از نیرو و قدرت علیه کشور دیگر همواره امکان‌پذیر است و هیچ کشور یا مقام بالاتری ضرورتاً به کمک کشوری که مورد هجوم قرار گرفته است نمی‌آید. بنابراین کشورها برای حفظ خود تنها به «خود» وابسته‌اند. پس هر کشور باید آماده باشد تا حد ممکن از خود دفاع کند و همواره باید برای به حداکثر رساندن قدرت خود کوشش نماید و ناتوانی در این مهم، تداوم وجود کشور را تهدید می‌کند. قدرت یک مفهوم نسبی است به این معنا که هر کشوری تنها با کاهش قدرت کشور دیگر می‌تواند قدرت خود را توسعه دهد. منظور از خودیاری این است که هیچ دولتی نمی‌تواند بقای دولت دیگری را تضمین کند. در سیاست بین‌المللی، ساختار اجازه نمی‌دهد که دوستی، اعتماد و افتخاری وجود داشته باشد. آنچه وجود دارد عدم قطعیت پایدار در غیاب یک حکومت جهانی است. هم‌زیستی مسالمت‌آمیز از راه حفظ موازنه‌ی قوا حاصل می‌شود. در آن صورت دولت‌های واقع‌گرا تلاش دارند منافع بیشتری را در مقایسه با دیگر دولت‌ها به دست آورند. در نظام بین‌المللی، هیچ قدرتی فراتر از دولت نیست که از به‌کارگیری زور جلوگیری کند. از این رو، امنیت تنها از طریق خودیاری قابل دست یافتن است. در نظام خودیاری، منطق نفع شخصی در برابر تمهیدات سعادت جمعی مانند امنیت و تجارت آزاد کار می‌کند.[5] والتز در کتاب «نظریه‌ی سیاست بین‌الملل» دراین‌باره می‌نویسد که سیاست بین‌المللی به دلیل جنگ و منازعه منحصر به فرد نیست؛ زیرا در چنین وضعیتی در داخل، شهروندان مجبور به دفاع از خود نیستند، درحالی‌که در نظام بین‌الملل، حاکمیت برتری وجود ندارد تا جلوی استفاده از قدرت را بگیرد. بنابراین، امنیت تنها از طریق خودیاری به دست می‌آید. در ساختار هرج‌ومرج آمیز، خودیاری الزاماً قاعده عمل است و به عبارت دیگر امنیت هر دولت تنها در گرو توان و قدرت خود اوست که این خودیاری و تلاش دولت‌ها برای تأمین امنیت ممکن است ناامنی دیگر کشورها را نیز به دنبال داشته باشد و موجب شود که آن‌ها احساس ناامنی بیشتری کنند؛ این وضعیت همان چیزی است که از آن به‌عنوان «تنگنای امنیت» نام می‌برند.[6]   نتیجه‌گیری بنابراین مشخص گردید که در نظام بین‌الملل کنونی به دلیل «آنارشیک» بودن فضای حاکم بر آن، هر نظام سیاسی ناگزیر است در پی کسب قدرت بیشتر جهت تأمین منافع خود بر آید تا بدین وسیله به ابزار اجرای سایر قدرت‌ها بدل نشود. نکته‌ی مهم‌تر آنکه، همین فضای آشفتگی و هرج‌ومرج، بازیگران را بدین موضوع وا می‌دارد که در وهله‌ی اول قدرت خویش را افزایش دهند و تنها از طریق «خودیاری» این امر را محقق می‌سازند. این بدان معناست که هر دولت‌ـ‌ملتی می‌بایست، با تکیه بر عوامل درونی، به افزایش منابع قدرت خود (شامل سرمایه‌های انسانی، مادی، ایدئولوژی و...) بپردازد تا بتواند در ساختاری که به سمت موازنه‌ی قوا پیش می‌رود، سهمی برابر بیابد. لازم به ذکر است که این دیدگاه (رئالیسم) قطعاً معادل و مساوی با دیدگاه حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیست و همان‌طور که مقام معظم رهبری نیز اشاره داشتند «طبیعت دنیایی [است] که با افکار مادّی اداره می‌شود» اما درعین‌حال از آنجایی که این بازیگر سیاسی نیز در تقابل و رویارویی با سایر بازیگران قرار دارد، ناچار به شناخت عرصه و روابط حاکم بر آن است تا با رویکردی بهتر به حیات و بقای خویش در عرصه‌ی بین‌الملل ادامه دهد. پی‌نوشت‌ها: [1]دکتر سیف‌زاده، اصول روابط بین‌الملل. [2]جواد اطاعت، نظریه‌ی رئالیسم و ضرورت بازنگری در مفاهیم آن، فصلنامه‌ی روابط خارجی، تابستان 1390. [3] موسی‌الرضا وحدتی، فراتکنولوژی و تحول مفهوم قدرت در روابط بین‌الملل، فصلنامه‌ی مطالعات راهبردی، زمستان 1386. [4]help-self. [5] جهانی شدن از نگاه مکتب رئالیسم، باشگاه اندیشه. [6] اردشیر نوریان، منازعه و همکاری در روابط بین‌الملل: نقش قدرت در حفظ صلح و امنیت جهانی، فصلنامه‌ی سیاست خارجی، بهار 1388.  حسام‌الدین علایی؛ منبع :  پایگاه تحلیلی تبیینی برهان انتهای متن/

93/01/17 - 06:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن