واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اصلاحطلبان و دولت روحاني
ابوي ميگويد: ببين ما نبوديم چه خبر شده است. انگار عروسي بوده و فقط ما دعوت نداشتهايم.
ميگويم: باز چه را گران كردهاند كه خواب و بيداري نداريد؟ شما كه آب حوض را هم خالي كردهايد و توي آن روغن انبار كردهايد!
ميگويد: اين اقتصاد از سياست جذابتر شده براي اصلاحطلبان. ميگويند حالا نوبت ماست.
ميگويم: چه شنيدهايد. نكند دروغ سيزده بوده كه تكرارش كردهاند. چون براي آنها هميشه اقتصاد چربتر بوده! چيز جديدي نيست.
ميگويد: يك تحليل جانانه دكتر رناني در بنياد باران ارائه داده كه آنسويش ناپيدا. مجلس بيريا بوده...
ميگويم: سراپا گوشم.
ابوي گفته: «اگر در فاز دوم هدفمندي، موتور تورم روشن شود و اين سياست موفق نشود، دو حركت رخ خواهد داد: يك، نيروهاي مخالف و معارض شروع به تخريب دولت ميكنند؛ دو، جامعه اعتماد خود را به توانايي روحاني از دست ميدهد و به فاز كنش منفي ميرود. در اين صورت يك قيچي شكل ميگيرد كه مخالفين سياسي دولت از يك سو و جامعه از سوي ديگر تيغههاي اين قيچي را شكل ميدهند و دولت روحاني را به نقطه تسليم ميبرند. نميگويم با اجراي فاز دوم هدفمندي، پايان سال ۹۳، پايان دولت روحاني است، اما پيامدهاي اجراي اين سياست ميتواند كارامدي دولت روحاني را از بين ببرد، به گونهاي كه تا پايان دوره مجبور شود دست به عصا راه برود. خطر بعدي خطري است كه در تئوري دارون عجم اغلو، اقتصاددان تركيه بيان شده. اگر تورم بعدي در ايران رخ دهد، تخريب طبقۀ متوسط تشديد ميشود. اكنون آمارها نشان ميدهد كه در سالهاي اخير وضع فقرا بدتر نشده است، اما با هدفمندي، وضعيت طبقۀ متوسط به سمت فقرا رفته است يعني طبقه متوسط هم به فقرا پيوستهاند. يعني جامعه ما دارد به سوي يك جامعه دو قطبي فقير و غني ميرود. با اجراي فاز دوم و يك موج تورميديگر، اين طبقه دوباره تضعيف خواهد شد. بنابراين ما با يك جامعۀ دوپاره و با يك شكاف عظيم اجتماعي روبهرو هستيم. بخش بزرگي، بزرگ بهطور نسبي، ثروتمند و بخش بزرگي فقير شدهاند. اينجاست كه تئوري عجم اغلو ميگويد در اين شرايط كه جامعه به دو شكاف بزرگ فقير و غني تبديل ميشود، دو نتيجه دارد: يا طبقات فرادست از ابزارهاي خشونت براي حفظ منافع خود استفاده ميكنند و جامعه را به سمت يك ديكتاتوري خشن نظاميميبرند يا فرودستان و فقرا و حاشيهنشينان شورش ميكنند و فضا را به دست ميگيرند و درهمريزي سياسي اجتماعي آغاز ميشود؛ كه هر دو آسيبزاست.»
ميگويم: عجب تحليلي. آنوقت اصلاح طلبان كجا هستند؟ايران تشريف دارند؟
ابوي: دقيقا همينجا هستند! رناني گفته «اينجاست كه نقش اصلاحطلبان آغاز ميشود. و اينجاست كه اصلاحطلبان بايد نقش تاريخي خود را بازي كنند. اصلاحطلبان نخست بايد تلاش كنند و اگر ارتباطي دارند، مقامات دولت روحاني را مجاب كنند كه در شرايط ركودي كنوني، از اجراي فاز دوم، حداقل در مورد بنزين و گازوئيل عدول كنند. ما نميگوييم انجام ندهيد، ميگوييم انجام دهيد، اما حداقل صبر كنيد تا هنگاميكه اقتصاد ايران علائم خروج از ركود را از خود نشان دهد و نرخ رشد اقتصادي به بالاي يك درصد برسد. دوم اينكه بايد همت كنند براي خروج از انفعال در وضعيت كنوني.»
ميگويم: تنها كسي كه به اصلاحطلبان... تا آنها را از انزوا و طرد جامعه بيرون بياورد، كلاغ. . . بود.
ابوي ميگويد: كلاغ؟
ميگويم: هر چيزي را نميتوان گفت. اينجا مگر بنياد باران است؟ مگر بناست آدم به هر قيمتي در هر جايي خودش را قالب كند؟ پس كار براي رضاي خدا و مردم چه شد؟
ابوي ميگويد: نه!نميدانم! حالا چكار كنيم؟
ميگويم: عجالتاً شما برويد كتاب «چرخههاي افول اخلاق و اقتصاد» را بخوانيد تا بعد.
ابوي ميگويد: مال كيست؟
ميگويم: رناني!
نویسنده : اولاد آدم
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 16 فروردين 1393 - 23:50
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]