تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس از مكّه بر گردد و تصميم داشته باشد كه سال بعد هم به حجّ برود، بر عمرش افزو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819650384




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صيغه وقف


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
صيغه وقف
صيغه وقف لفظي است که اراده انشايي واقف، داير بر وقف مال خود در قالب آن ابراز و اعلام مي‏شود؛ اعمّ از اينکه صريح در معني وقف باشد؛ مثل: «وقف کردم اين مال را براي فلان مقصود» يا به کنايه و به‏طور ضمني مفهوم وقف را برساند؛ مثل: «حبس دائم کردم مال خود را براي فلان جهت».ضم امينالحاقِ شخص مورد اعتماد است به متولّي موقوفه، در موردي که عدم صلاحيت متولّي در اداره‏کردنِ موقوفه، به نحوي احراز شود. ضمّ امين با حکم دادگاه مدني خاص انجام مي‏شود. (ماده 3 لايحه قانوني تشکيل دادگاههاي مدني خاص)ضماندر باب وقف، مسؤوليت قانوني مديران موقوفه در قبال تقصيراتشان، ضمان ناميده مي‏شود که بر اثر آن، قانونا ملزم به جبران خسارت مي‏گردند.ضياع عين موقوفهاين عبارت در مورد ضايع‏شدن و تباه‏گرديدن و از بين‏رفتن مال موقوفه به کار مي‏رود.ضياع وقفيبه معني موقوفه غيرمنقول است.عام المنفعهامور يا اشيائي است که نفع آن عايد عموم مردم يا عده کثيري از آنان مي‏شود.عدم نفوذحالتِ عقد غيرنافذ است. (رک: غيرنافذ)عرصهزميني که داراي بنا و ساخت‏وساز است، ولي در رابطه قراردادي، بدون بنا در نظر گرفته مي‏شود؛ در مقابل اعياني.عزلدر باب وقف، برکنارشدن هر يک از اداره‏کنندگان و مسئولين موقوفه، از جانب مقام صلاحيتدار با در نظر گرفتن مقررات عزل ناميده مي‏شود.عطاي منجزهاين اصطلاح به معني بخشش قطعي و غيرمشروط است؛ بخششي که ايجـاد آن موکول به حدوث امري نباشد. بعضي از مؤلفين عطاي منجّزه را کنايه از وقف دانسته‏اند.عقاربه معني مال غيرمنقول است. بعضي از دانشمندان اهل‏سنّت (فقهاي حنفي) اعتقاد دارند که عين موقوفه الزاما بايد از عقار باشد.عقدتوافقِ اراده‏هاي انشايي دو يا چندطرف است، براي ايجاد يک ماهيت حقوقي. به عبارت ديگر، عقد عملي حقوقي است که تشکيل آن محتاج اراده حداقل دو طرف است. در حقوق مدني ايران، وقف را بايد «عقد» محسوب نمود؛ زيرا در تشکيل آن، علاوه بر اراده واقف داير بر وقف مال خود، قبول طبقه اول از موقوفٌ‏عليهم در وقف خاص، و قبول حاکم در وقف عام، شرط لازم است (مدلول ماده 56 قانون مدني) در عرف رايج ايران، و مخصوصا در مورد معاملات مالي و معوّض، به جاي اين اصطلاح، از کلمه فارسي «قرارداد» استفاده مي‏شود. عقد از نظر ماهيت حقوقي، در مقابل «ايقاع» استعمال مي‏شود. (رک: ايقاع)عقد جايزعقدي است که دوامِ آن، بسته به اراده هر کدام از طرفين است. به عبارت ديگر، عقدي است که «هر يک از طرفين بتواند هر وقتي که بخواهد، فسخ کند.» (ماده 186 قانون مدني) وقف عقد جايز نيست.عقد لازمعقدي است که هيچ‏يک از طرفين آن، امکان فسخ آن را بنا به اراده خود ندارند. به عبارت ديگر عقدي است که انحلال آن، صرفا با وجود يک سبب قانوني امکان دارد. اسباب قانوني که امکان انحلال عقد لازم را فراهم مي‏آورند، اين دو امر است:الف: اقاله (رک: اقاله)ب: وجود حق فسخ (رک: خيار)وقف از نظر ثبات و دوام آن، جزء عقود لازم است، ولي در عين حال ساختمان حقوقي ويژه‏اي دارد؛ بدين بيان که اسباب انحلال عقد لازم نيز از نظر حقوق مدني در آن قابل اِعمال نيست.عمريحق انتفاع از مالي است که به موجب قرارداد، از طرف مالک به نفع شخص ديگر ايجاد مي‏شود و مدّت آن، به اندازه عمر مالک يا شخص ذي‏نفع يا شخص ثالث مي‏باشد. (مدلول ماده 41 قانون مدني)عوايددر باب وقف، منظور از عوايد، درآمدهاي موقوفه است که بايد طبق نظر واقف به مصرف برسد.عين موقوفهعين موقوفه، مالي است که وقف مي‏شود. اصلِ مالِ وقف‏شده. از نظر حقوقي مال وقف‏شده بايد «عين» به معني مال ملموس فيزيکي و مادّي باشد؛ لذا مثلاً طلبي را که در عهده ديگري وجود دارد، نمي‏توان وقف کرد. (مستفاد از مواد 55 و 67 قانون مدني) به علاوه عين موقوفه بايد اجمالاً مشخّص و معلوم باشد و نيز از اموالي باشد که با انتفاع از آن، اصلِ مال زوال نپذيرفته و با بهره‏برداري مستمر، قابليّت بقا داشته باشد؛ مثل باغ و ساختمان. (مدلول ماده 85 قانون مدني) همچنين موقوفٌ‏عليهم بتوانند در آن تصرف کنند و بر آن استيلاي عرفي داشته باشند، لذا مثلاً پرنده پرواز کرده و حيوان گمشده ناپيدا را به دليل عدم امکان تصرف، نمي‏توان وقف کرد. (مدلول قسمت اول ماده 67 قانون مدني)غبطه وقفغبطه وقف، به معني رعايت صرفه و صلاح عين موقوفه است. (رک: صرفه و صلاح)غصب عين موقوفههر گاه شخصي بدون مجوّز قانوني، بر مال موقوفه استيلا پيدا کند، موقوفه را «غصب» کرده است. بر اثر اين واقعه مسؤوليت هر گونه عيب و نقص يا تلفي که در مال موقوفه حادث شود، از حيث جبران خسارات، قانونا بر عهده غاصب است؛ هر چند او بر موقوفه‏بودن مال جاهل باشد و تلف يا عيب، ناشي از فعل و اقدام او هم نباشد. همچنين قيمت منافع و عوايد مال موقوفه نيز در مدت غصب بر عهده غاصب است؛ اعمّ از اينکه او اين منافع را مورد استفاده قرار داده باشد يا خير. (مستفاد از مواد 311 و 315 قانون مدني) به صرفِ تحقق غصب عين موقوفه، متولّي و موقوفٌ‏عليهم (در وقف خاص) مي‏توانند خلع يد و رفع تصرّف غاصب را از دادگاه صلاحيتدار درخواست نمايند.غير رشيدکسي است که فاقد صفت نفسانيِ «رشد» بوده و تصرّفاتش در امور مالي عُقلايي نباشد؛ معادل سفيه. (رک: رُشد، سفيه)غير نافذوصفِ عقدي است که صحّت کامل آن محتاج «رضا» و تأئيد است که در صورت عدم ابراز «رضا» خودبه‏خود باطل خواهد بود.فسخبرهم‏زدن قرارداد را به اراده هر کدام از طرفين آن، فسخ مي‏نامند؛ وقف قابل فسخ نيست.فک ملکفک ملک به معني آزادکردنِ مال و اخراجِ آن از مالکيت مالک است. وقف موجب فکّ ملک است؛ يعني به مجرّد تشکيل وقف به‏نحو صحيح مال از ملکيت واقف براي هميشه خارج مي‏شود.قابلدر باب وقف، عبارت از کسي است که صلاحيت قانوني قبول وقف را دارد. (رک: قبول)قبضقبض عين موقوفه بدين معني است که طبقه اول از موقوفٌ‏عليهم در وقف خاص، و حاکم در وقف عام، يا نماينده آنان، بر عين موقوفه، تصرّف و استيلاي عرفي پيدا کرده و آن را در اختيار بگيرند. از نظر حقوق مدني قبض يکي از ارکان وقف و يکي از شرايط صحّت آن است. بدين بيان که قبل از قبض اشخاص مذکور، وقف هنوز واقع نشده است. (مدلول ماده 59 قانون مدني) هر چند که فوريّت قبض ضرورتي ندارد. (ماده 60 همان قانون) در وقف بر اشخاص محجور ـ مثل صغير و مجنون ـ نمايندگان قانوني آنها (وليّ و قيّم) قبض مي‏کنند. (مدلول ماده 63 همان قانون)قبولاراده انشائي يک طرفِ عقد را که حاکي از پذيرش مفاد ايجاب باشد، قبول مي‏نامند. (رک: ايجاب) به موجب مواد 56 و 62 قانون مدني قبول وقف خاص بر عهده طبقه اول از موقوفٌ‏عليهم و قبول وقف عام يا وقف بر جهت، به عهده حاکم و يا متولّي و يا نمايندگان هر کدام از آنان است. قبول از نظر قانون مدني در هر حال يکي از شرايط صحّت وقف است. (رک: وقف خاص، وقف عام، حاکم)قصد انشاقصد انشا به معني اراده ايجادکردن است و از نظر حقوقي، قصد ايجاد اثر حقوقي را گويند که عملي دماغي و رواني است. تمام اعمال حقوقي اعمّ از عقود و ايقاعات از نظر صحّت بايد الزاما مسبوق و مقرون به قصد انشا باشند؛ يعني شخص بايد آن ماهيت حقوقي مخصوص را اراده کرده باشد. عمل حقوقي که ناشي از قصد انشا نباشد، هيچ‏گونه ارزشي ندارد. الفاظ و اشارات و بعض اَعمال ديگر که در اوضاع و احوال متعارف دلالت کافي داشته باشند، حاکي و کاشف از قصد انشا هستند، اولين شرط صحّت وقف، وجود قصد انشاي واقف است.قصد قربتبه معني قصد امتثال امر و اطاعت از خداوند است. هر گاه عمل خيري به انگيزه تقرّب به خداوند صورت بگيرد، مي‏گويند با قصد قربت انجام شده است. قصد قربت در عبادات، شرط لازم صحّت آنهاست، برخي از فقها قصد قربت را در وقف نيز لازم دانسته‏اند. در لسان عامه مردم از قصد قربت به الفاظ مختلفِ «قربة الي اللّه‏»، «في سبيل اللّه‏» و «به خاطر رضاي خدا» تعبير مي‏شود. ترديدي نيست که قصد قربت ارزش معنوي و اخلاقي اعمال حقوقي را بسي افزونتر مي‏کند؛ هر چند شرط صحّت آنها نباشد.قيمقيّم، سرپرست قانونيِ اموال و متکفّل انجام اعمال حقوقي شخص محجوري است که داراي وليّ خاص نباشد. قيّم پس از معرّفي دادستان با طيّ تشريفات قانوني، از طرف دادگاه مدني خاص منصوب مي‏شود. در وقفِ بر اين شخص محجور، قبولِ وقف بر عهده قيّم است. قيّم در تمام اعمال حقوقي خود، بايد مصلحت محجور را در نظر بگيرد وگرنه قانونا مسؤول است. از نظر حقوقي، قيّم نمي‏تواند اموال شخص تحت سرپرستي خود را وقف نمايد. سِمَتِ قيّم را «قيمومت» گويند.قيم وقفبه معني متولّي و مدير موقوفه است. (رک: متولّي)کمالبه معني اهليّتِ شخص است. (رک: اهليّت)لزوموصفي است که به موجب آن يک عمل حقوقي، بدون وجود سبب خاصّ قانوني، به اراده يک طرف قابل فسخ نيست.لزوم وقفبه اين معني است که واقف يا موقوفٌ‏عليهم نمي‏توانند وقف را فسخ کنند.مالهر چيزي است که داراي ارزش اقتصادي بوده و قابليّت تملّک داشته باشد؛ اعم از اينکه مادي باشد يا غيرمادّي.مؤسسات خيريهمؤسساتي است غيرتجاري و غيرانتفاعي که براي انجام‏دادن يک يا چند نوع از امور خيريّه و عام‏المنفعه تشکيل شده و به ثبت رسيده باشند.مباحاباحه به عنوان يک حکم تکليفي، عبارت است از آنچه موضوع امر و نهي قانونگذار قرار نگرفته و فعل يا ترک آن، جايز مي‏باشد؛ مقابل واجب و حرام.مباحاتاموالي است که عين يا منفعت آنها در قيد ملکيّتِ اشخاص نيست. بنابراين، استفاده از آنها براي هر کسي علي‏الاصول جايز است. وقفِ مال مباح، پس از حيازت آن با رعايت قوانين مخصوص در تملّک آن، صحيح است.مباح لهشخصي است که اباحه انتفاع به نفع او برقرار شده است. (رک: اباحه انتفاع)متوليشخصي است که در وقفنامه و يا ضمن تشکيل وقف، از طرف واقف براي اداره عين موقوفه معيّن شده باشد. از نظر قانون مدني، متولّي پس از قبول سِمَتِ توليت حق استعفا ندارد. (ماده 76) و واقف يا حاکم نيز حق عزل متولّي را ندارند و چنانچه خيانت او در اداره عين موقوفه مشاهده شود شخص مورد اعتمادي که امين ناميده مي‏شود، با حکم دادگاه صالح به او ضميمه مي‏شود. (ماده 79 قانون مدني) واقف مي‏تواند سِمَتِ توليتِ موقوفه را در ضمن انعقاد وقف، شخصا به عهده بگيرد، ممکن است واقف در وقفنامه متولّيان متعدّد معيّن نمايد و وظايف آنان را تفکيک کند (ماده 75 قانون مدني) چنانچه واقف ضمن تشکيل وقف، يا در وقفنامه، اقدام به تعيين متولّي نکرده باشد، بعدا چنين اختياري نخواهد داشت. (مدلول ماده 61 قانون مدني)متولي منصوبشخصي است که در وقفنامه به سِمَتِ توليت منصوب شده است.متولي منصوص التوليه(رک: متولّي منصوب)محبوس لهکسي است که حبس مال به نفع او برقرار شده است. (رک: حبس)محجورکسي است که به‏واسطه عارضه دماغي و وضعيّت ذهني مربوط به صِغَرِ سنّ، يا جنون، يا سفاهت، از دخالت در انجام اَعمال حقوقي کلاً يا بعضا ممنوع است. اين اشخاص قانونا محجور تلقّي مي‏شوند. (ماده 1207 قانون مدني):1ـ اشخاص صغير2ـ اشخاص سفيه3ـ اشخاص مجنوناز نظر حقوقي هيچ‏کدام از اشخاص محجور نمي‏توانند به وقف‏کردن مالِ خود مبادرت نمايند، زيرا قانون اجاره اَعمال حقوقيِ مجّاني را به آنان نداده است و تنفيذ ولي و قيّم آنان نيز در اين مورد بي‏اثر است؛ زيرا صلاحيت اينان همواره محدود به رعايت مصلحت محجورين و حفظ اموال آنان است.اشخاص مجنون و صغار غيرمميّز شخصا قادر به قبول وقف نيز نمي‏باشند، ولي اشخاص سفيه و صغار مميّز مي‏توانند وقفي را که به نفع آنها ايجاد شده است قبول نمايند. (مدلول مواد 1212 و 1214 قانون مدني)مستفيد(رک: منتفع)مظنه تعدي و تفريطوجود قرائن و شواهدي است بر امکان تجاوز يا ترک عمل متولّي يا امين که تضييع حقوقي را احتمالاً نشان دهد. اعلامات افراد موثّق و وجود شکايات موجّه و مستمر و بي‏توجّهي به تذکّرات ادارات اوقاف و امور خيريّه يا تنظيم‏نکردن بودجه مي‏تواند از جمله اين قراين و شواهد تلقّي شود. در موارد مذکور، ادارات اوقاف و امور خيريّه بايد مراتب را مشروحا به سازمان اوقاف و امور خيريّه گزارش کنند و کسب تکليف نمايند. (دستورالعمل شماره 919/230 سازمان اوقاف)مفلسبه معني شخص بي‏چيز و بي‏بضاعت است که ممکن است بنابه نظر واقف، يکي از موقوفٌ‏عليهم باشد.مقبوضمالِ در اختيار گرفته‏شده.ممنوع البيعمالي که فروش آن ممنوع است. موقوفات در حالت عادي از اموال ممنوع‏البيع هستند و فروش آنها فقط در موارد استثنائي امکان قانوني دارد. (رک: موارد بيع عين موقوفه)منافع فائتهبه معني هر گونه منفعت عُقلايي و مشروع از يک مال است که مورد استفاده قرار نگرفته و تلف شده است.منافع غير مستوفات(رک: منافع فائته)منافع مستوفاتمنفعتي است که مورد بهره‏برداري و استفاده قرار گرفته است. /خ





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 420]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن