تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):بالاترین عبادت، عفت شکم و شهوت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826373381




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هفت عادتی که در سال 93 باید ترک کنید!


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
هفت عادتی که در سال 93 باید ترک کنید! عادت نادیده گرفتن سلامتی به هر دلیل و عذر و بهانه ای که باشد، یک عادت نامناسب و آسیب رسان است و بهتر است که آن را با عادتی مناسب جایگزین کنیم تا زندگی وادارمان نکند برای جبران خسارت ناشی از نادیده گرفتن سلامتی، تمام آینده پیش رویمان را صرف مراقبت از بدنی آسیب دیده کنیم.

نادیده گرفتن سلامتیشاید بتوان آن را آسیب رسانترین عادت نامناسب و مضر در رفتار یک شخص دانست. هنگامی که از شخصی علت این نادیده گرفتن را می پرسید، معمولا اولین پاسخی را که می شنوید این است: «در حال حاضر وقت ندارم؛ بعدا به آن خواهم پرداخت» و حتی شاید بعضی بگویند: «چه کسی حوصله فکر کردن به این موضوعات را دارد؛ اکنون حالش را ندارم» و صد البته روشن است که این پاسخ آخری می تواند نشانه تنبلی خود شخص باشد.عادت نامناسب شماره یک را می توان به چند عادت مضر کوچکتر تقسیم کرد:1- تغذیه نامناسب: این روزها بحث تغذیه نامناسب بسیار داغ است و همواره توصیه می شود افراد از مصرف غذاهای پرچرب، پرنمک و حاوی شکر زیاد خودداری کنند و بکوشند تا میزان مصرف میوه ها و سبزیجات را در هرم غذایی خود افزایش دهند.2- عدم تحرک: نداشتن تحرک کافی یکی دیگر از عادت های مضر آسیب رسان است که سبب می شود فرد دچار کمردرد یا چاقی مفرط شود؛ پس بهانه نیاورید که محیط و فضای مناسب برای ورزش کردن ندارید.3- نوشیدن آب به میزان بسیار کم: بیشترین حجم بدن ما را آب تشکیل می دهد و همواره بدن ما برای ماندن در حالت تعادل، نیاز به مقدار معینی از آب دارد. اگر به هر دلیل مثلا اینکه «رفتن مکرر به دستشویی برایم سخت است» از نوشیدن آب به حد کافی، به خصوص هنگام تشنگی، خودداری می کنید، بدانید که عادت بسیار زیان آوری را در خود پرورش می دهید.4- مصرف دخانیات و هرگونه مواد شیمیایی برای تفریح یا استراحت: بدن ما نیاز به هوای سالم و اکسیژن دارد. وقتی برای تفریح به دامن طبیعت پناه می بریم، جسم ما انتظار تنفس سالم هوای پاک را دارد اما زمانی که به بهانه تفریح یا بر طبق عادت سیگار می کشیم یا به سراغ قلیان می رویم، در واقع نه تنها به جسم خود ضرر می رسانیم، بلکه ذهن و روح خود را به سمت بیماری و اختلال هدایت می کنیم. خیلی ساده می توانید عادت های سالم دیگر را جایگزین این عادات زیان آور کنید، پس به تفریح های دیگری بپردازید؛ مثلا «لطیفه گویی گروهی» داشته باشید و یا «وَسَطی» بازی کنید.5- بهداشت نامناسب: کم نیستند آدم هایی که مسواک زدن خود را فراموش می کنند و از کوتاه کردن و تمیز نگه داشتن ناخن هایشان غافلند که البته توصیه می شود این موارد به هیچ وجه نادیده گرفته نشوند.6- عدم توجه به بهداشت روانی: انسان های زیادی هستند که تحت فشارهای روانی شدید به فعالیت خود ادامه می دهند و اصلا به استراحت خود توجه نمی کنند. درست است که گاهی در موقعیت های خاصی از زندگی نیاز داریم تا زیر بار فشارهای سنگین روانی زندگی کنیم اما در این شرایط بهتر است تکنیک های کنار آمدن و مقابله با این فشارها را بیاموزیم تا اجازه ندهیم که با تلنگری ساده از پای بیفتیم.سوگیری منفیما در اکثر اتفاقات و ارتباط های زندگی، بیشتر تمایل داریم برداشت های منفی داشته باشیم تا اینکه واقعیت را ببینیم و حقیقت را درک کنیم. این امر ممکن است به دلیل حفظ امنیت و رفاهمان باشد؛ اما دلیلش هر چه باشد، آسیب های جبران ناپذیری را بر ما وارد می کند؛ برای نمونه تجسم کنید یکی از همکاران بدون اینکه به من نگاه کند، اخم آلود وارد دفتر کارش می شود؛ آن وقت ممکن است سریعا تصور کنم که او با من خصومتی دارد و دیدن من او را عصبانی کرده است و همین برداشت کافی است تا رابطه من با او دچار اختلال شود اما شاید واقعیت چیز دیگری باشد؛ مثلا او در منزل با همسرش دچار مشکل شده و به همین خاطر امروز کمی عصبانی است و شاید اصلا زمانی که او از کنارم عبور کرد، متوجه حضور من نشد. بهترین راه حل برای جلوگیری از این قبیل سوگیری های منفی، یافتن دلایل حقیقی آن اتفاق است. در مثالی که ذکر شد بهتر است از همکارمان بپرسیم آیا مشکلی پیش آمده است و از او درباره نحوه رفتارش توضیح بخواهیم.داشتن یک فرهنگ لغت ذهنی منفیبرای ذهن ما فرقی نمی کند که واقعیت چیست؛ هر چه که بر زبان آورده شود و بتواند در بدن ما احساس خاصی را زنده کند، جسم ما آن را یک پدیده واقعی می داند و آن را به همان صورت درک می کند؛ به همین دلیل در تعبیرها و نام گذاری ها و معناسازی بسیاری از کلمات باید دقت کنیم؛ برای نمونه به یاد می آورم که در گذشته ای نه چندان دور همواره توصیه می کردند که اگر در کاری موفق نشدید، در دایره لغات خود کلمات شکست و ناکامی را خط بزنید و نگویید شکست خوردم بلکه به جای آن بگویید تجربه ای جدید به دست آوردم! اگرچه تجربه کردن بار روانی مثبت تری نسبت به کلمه شکست دارد اما باز هم نرسیدن به جواب معینی که ما آن را پیروزی می نامیم، احساس منفی را در ما زنده می کند.در حقیقت «موفقیت» یا «پیروزی» رسیدن به جواب خاصی است که ما کار را به خاطر آن انجام داده ایم و انتظار داریم به آن پاسخ خاص برسیم. این پاسخ را معمولا اطرافیان و جامعه به عنوان موفقیت برمی گزیند یا اینکه ما آن را پیش از انجام عمل، به عنوان پاسخ هدف انتخاب می کنیم.
در پایان کار اگر به این پاسخ نرسیدیم تمام تلاش ما به یکباره پوچ و بی ارزش انگاشته می شود و یادمان می رود که این، ما بودیم که توافق کردیم آن پاسخ هدف  ما تعیین شود و موفقیت یا پیروزی ما به حساب آید. در حقیقت هم شکست و هم پیروزی، جزو جواب های توافقی و ذهنی ما هستند و اگر به پاسخ مورد نظر نرسیدیم به طور طبیعی باید پاسخ جایگزین دیگر بالا بیاید که این به معنای شکست خوردن و موفق نشدن نیست. به این ترتیب ما هیچ وقت شکست نمی خوریم بلکه به پاسخی دیگر از آن رویداد دست می یابیم.سازمان یافتن فعالیت هایمانافرادی را می شناسم که استادان صِرف برنامه ریزی اند اما آنها تنها برنامه ریزی می کنند تا آرامش بگیرند و پس از برنامه ریزی هیچ خبری از انجام فعالیت یا انجام کارهایی که برنامه ریزی کرده اند، نیست. در مقابل آنها افرادی را دیده ام که دیوانه وار دل به کار می زنند و بسیار تلاش می کنند و با تمام وجود می کوشند تا آن کار را به هر قیمتی که هست، به پایان برسانند.گاهی این اشخاص اواسط یا انتهای کار جا می زنند و دیگر نمی دانند باید چه کاری انجام دهند و اگر آن کار را به پایان برسانند، تازه در پایان کار یادشان می افتد که ای دل غافل! باید برگردند و قسمت هایی از آن کار را دوباره انجام دهند یا تغییراتی را در آن اعمال کنند. شاید در مقاتیسه با افراد دسته اول که برنامه ریزان صِرف هستند، این گروه موفق تر باشند اما منابع و انرژی بسیار زیاغدی را هدر می دهند.بهترین شرایط در انجام هر کاری آن است که ابتدا ساختار و اهداف مورد نظر برای رسیدن به هر بخش از کار مشخص شود و سپس در مرحله عمل، هر بخش از ساختار، خانه ها و سلول هایی که در زمان برنامه ریزی خالی گذاشته شده اند، پر شوند.سفسطه برنامه ریزیآیا تاکنون با شخصی برخورد کرده اید که قرار باشد کاری را برای شما انجام دهد و او محکم و قاطع به شما می گوید که این کار را ظرف سه روز انجام می دهد؛ اما با گذشت روزهای متعدد، می بینید او هنوز در ابتدای کار است و امکان دارد آن کار مورد نظر به جای سه روز در سی روز به پایان برسد؟ نه این شخص بلکه خود ما هم عادت کرده ایم خود را در زمان برنامه ریزی و تخمین آنکه چقدر طول می کشد تا کاری را به پایان برسانیم، فریب دهیم و بیش از حد خوشبینانه به آن بنگریم. به عنوان یک عادت بد به این موضوع بنگرید و تلاش کنید که واقع بین باشید؛ در غیر اینصورت نه تنها دیگران به شما اعتماد نمی کنند، بلکه خودتان هم دیگر به خودتان اعتماد نخواهید کرد.جزءنگری به جای کل نگریآیا می توانید مفهوم این جمله را دریابید: «م ف ه و م ر ا ف ق ط د ر ک ل ن گ ر ی س ت ن م ی ت و ا ن د ر ک ک ر د» مفهوم جمله قبلی از این قرار است: «مفهوم را فقط در کل نگریستن می توان درک کرد» متاسفانه در بسیاری از اتفاق هایی که در طول زندگی برایمان رخ می دهد، جذب اتفاق های جزئی آن می شویم و کل را فراموش می کنیم و زمانی که تصمیم داریم کاری انجام دهیم، تنها به نتایج جزئی آن و چیزی که قابل مشاهده است، می پردازیم و بسنده می کنیم؛ در حالی که تک تک کارهای ما وقتی با هم جمع می شوند، مفهوم متفاوت تری را رقم می زنند. همانطور که در جمله بالا دیدیم، حروف به تنهایی معنایی نداشتند اما در کنار هم قرار گرفتنشان مفهوم متفاوتی را به ما نشان داد.مقطعی نگاه کردن به رویدادهای مهم زندگیمتاسفانه عادت کرده ایم که به بسیاری از رویدادهای مهم زندگی به صورت مقطعی نگاه کنیم و زمانی که آن رویداد به وقوع پیوست، آن را فراموش کنیم؛ در صورتی که در دنیای واقعی اینگونه نیست و بسیاری از رویدادهای زندگی به صورت موازی و پیوسته در کنار هم باید دنبال شوند؛ برای مثال تا هنگامی که درس خواندنمان تمام نشده است، نمی توانیم شغلی داشته باشیم و یا با یافتن شغل، دیگر نیازی به یادگیری یا ارتقای سطح تحصیلات نداریم؛ به عنوان مثالی دیگر بسیاری یافتن همسری مناسب و ازدواج کردن را به عنوان پایان تلاششان در زندگی می دانند؛ در حالی که دقیقا لحظه بعد از ازدواج، این تعامل و رابطه ادامه می یابد و این تلاش باید برای حفظ زندگی پیوسته ادامه داشته باشد.باید به این نکته واقف باشیم که زندگی کردن، یادگیری، کار کردن و ازدواج همانند خطوط موازی هستند که در کنار یکدیگر در حال حرکتند و هیچ یک باعث قطع یا توقف دیگری نمی شوند و هیچ کدام نقطه پایانی ندارند.مجله موفقیت

سه شنبه 27 اسفند 1392 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن