تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816207248
غم و شادی حاجی فیروزهای شهرمان
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
غم و شادی حاجی فیروزهای شهرمان تهران - ایرنا - این روزها حاجی فیروزهای زیادی پشت چراغ قرمز و یا ترافیک نوروزی خیابان ها شهرهای مختلف ظاهر شده اند.
این حاجی فیروزهای امروز برخلاف گذشته که به صورت فردی و پیش از فرارسیدن نوروز ظاهر می شدند به صورت چند نفری و برخی مواقع گروهی در خیابان ها حضور پیدا می کنند.
اگر در سال های گذشته حاجی فیروز شهر ما با سن و سال بالا در خیابان ها حضور می یافت ، امروزه افراد مختلفی اعم از خردسال، نوجوان، جوان به عنوان حاجی فیروز در انظار ظاهر می شوند.
مردم شهر ما نیز که حضور زودهنگام حاجی فیروزها در خیابان ها با این سن و سال برای آنان تعجب برانگیز است برخی مواقع اقدام به شوخی با آنان کرده و حتی کلاه حاجی فیروزها را در برمی دارند.
شاید خیلی دردناک باشد که ما روزهای قبل از عید را با حاجی فیروزی شروع کنیم که مانند بابانوئل نباشد و هدیه ای برایمان به ارمغان نیاورد بلکه بخواهد از ما درخواست کمک و یاری داشته باشد.
حاجی فیروز مردی سیاه چهره که دست یاری به سوی مردم دراز کرده و اگر با روی گشاده نیز از او استقبال نکنی با این جمله که ˈارباب خودم چرا نمی خندی؟ ˈ انسان را به خنده وادار می کند تا به او کمک کنیم.
خبرنگار گروه اجتماعی ایرنا با یکی از این حاجی فیروزها و یا حاجی پیروزهای حاضر در میدان هفت تیر به گفت وگو نشست.
وی در حالی که شعر ˈارباب خودم سامبولی بلیکم، ارباب خودم سر تو بالا کن، ارباب خودم منو نیگا کن، ارباب خودم لطفی به ما کن. ارباب خودم بزبز قندی، ارباب خودم چرا نمی خندی؟ می خواند در عین حال به سوالات مطرح شده نیز پاسخ می داد.
گفتن این شعر در فضایی پر از هیاهو و سرو صدای ماشین و عابران در این میدان توجه شمار زیادی را به خود جلب کرده و مردم تلاش می کنند تا بدانند که حاجی فیروزهای امروز شهر ما با چه شکل و شمایلی حضور پیدا می کنند و دقایقی با را آنان خوش باشند.
از او پرسیدم چرا نقش حاجی فیروز رو انتخاب کردی؟
گفت خانم میشه این سوال های عجیب غریب رو از من نپرسی و چند قدم جلوتر رفت و گفت بذار به کاسبیم برسم.
گفتم اگه اجازه بدی فقط چند دقیقه وقت شما را گرفته و صحبت کنم!
دوباره طفره رفت و گفت: با این کارت بخشی از کمک های مردم را از دست می دم ها.
با خنده بهش گفتم ببین شما داری پول در میاری منم با تهیه گزارش از حاجی فیروزها می خوام خبرهای شما را منتشر کنم!
حاجی فیروز میدان هفت تیر ادامه داد: قول بده فقط چند دقیقه باشه تا شب نشده به نون و نوایی برسم.
پرسیدم چرا قبول کردی چند روز مونده به عید نوروز به جای برخی فعالیت ها و کارها نقش حاجی فیروز رو بازی کنی؟
گفت: این روزها بهترین آرامش دهنده روح مردم موسیقی و رقص و پایکوبیه چون همه غصه زیادی دارن مثل ماها حاجی فیروزها!
چه مشکلاتی؟
من اگه مشکل مالی و اقتصادی نداشتم با 23 سال سن و تو دوران جوانی نمی اومدم هر روز صورت خودم رو سیاه کنم تا کسی منو نشناسه و با لباس حاجی فیروز گدایی کنم.
ای بابا ما درد زیادی داریم بچه های پایین شهر تهران تو خرابه ها زندگی می کنیم و تنها راه درآمدمون قبل از سال جدید همین نقش حاجی فیروزه و برخی فعالیت های مناسبتی است.
چرا باید از صبح تا شب هنگامی که شهر شلوغه با صورتی سیاه مانند دلقکی تو شهر بچرخم تا شاید پولی برای زن و بچه ام در بیارم.
واقعا بچه داری؟ ازدواج کردی؟
آره من 18 سالم بودم که ازدواج کردم و الان هم یک دختر سه ساله دارم.
یک چیزی باورتون میشه دخترم از نقش و لباس حاجی فیروز خوشش نمیاد چون میدونه من وقتی از ساعت 10 صبح تا حدود 11شب می زنم بیرون دارم تو خیابون ها نقش حاجی فیروز رو در می آرم.
به همین خاطر به مامانش گفته من از حاجی فیروز خوشم نمیاد و دوست ندارم بابام حاجی فیروز بشه.
دو ساله که بیکارم و تنها با این گونه کارهای موردی مخارج زندگیم رو تامین می کنم.
خانمت با این کارت مشکلی نداره؟
اولش خیلی مخالفت می کرد بعدش که صورتم رو سیاه می کردم و کسی نمی تونست منو بشناسه کمتر مخالفت کرد اما چاره ای نیست دیگه ما آدم های بدبخت اگر هم بشناسنمون بازم مجبوریم.
حاجی فیروز امروز شهر ما چون درد و دل زیادی داشت و مشکلات به قول خودش کمرش رو خم کرده ادامه داد: خدا خیره بده کسی که باعث شد حاجی فیروز به خیابون ها بیاد تا ما امروز بتونیم کمک های مردم رو برای تامین زندگیمون جمع آوری کنیم.
حاجی فیروز بهانه ای برای ما آدم های ندار محسوب میشه تا با این کار موجی از شادی را برای بچه های کوچیکمون به خونه ببریم.
وی با خنده بسیار غمناکی گفت: ممکنه اگه یک روزی پول کم ببرم، خانمم تو خونه راهم نده.
چند قدم جلوتر که رفت دوباره شروع به خواندن یکی دیگه از شعرهای حاجی فیروز با برخی حرکت ها کرد.
بشکن بشکنه بشکن،
من نمی شکنم بشکن،
اینجا بشکنم یار گله داره،
اونجا بشکنم یار گله داره!
این سیاه بیچاره چقد حوصله داره.
با این افکار که ای کاش روزی برسه که هیچکس حتی در نقش حاجی فیروز به گدایی نپردازه و تنها نقش واقعی این افراد برای ندا دادن به مردم برای رسیدن ایام عید باستانی نوروز در خیابان ها حضور پیدا کنند با حاجی فیروز خدا حافظی کردم.
اجتمام(5)**7268
انتهای پیام /*
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها