واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مردم از من میترسند! گفتگو با حسن شکوهی حسن شکوهی را شاید بیشتر با ایفای نقش در کارهایی به نسبت طنز بهخاطر میآوریم؛ مجموعه طنز «پاورچین» یا «توکیو بدون توقف» نمونهای از آنهاست. اما حسن شکوهی این بار ساختارشکنی کرده و در سریال«بهکجا چنین شتابان» نقش یک آدمکش یا به نوعی شخصیت منفی این سریال را بازی کرد؛ سريالي كه به تهيهكنندگي خودش و كارگرداني ابوالقاسم طالبي آخرين قسمت آن هفته پيش به پايان رسيد، به همین بهانه با او گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.«غلامی» شخصیتی بود که از ابتدا بدون حتی یک خط دیالوگ و فقط با بازی با بیننده ارتباط برقرار میکرد. تصور میکنم این نوع بازی هم برای شما و هم برای مخاطبی که باید شخصیت چنین فردی را از حالات چهرهاش حدس بزند نقش سختی بود. چطور با این نقش ارتباط برقرار کردید و آن را پذیرفتید؟شاید اگر بخواهم راجع به نقش صحبت کنم اینطور به نظر برسد که از خودم تعریف میکنم اما من در بازیگری قصد ندارم و نداشتم که هر روز مقابل دوربین باشم و همیشه به دنبال نقشهای متفاوت بودم که خوشبختانه تا امروز بیشتر انتخاب کردهام تا انتخاب شوم. در فیلمنامه اولیه شخصیت غلامی وجود نداشت اما این نقش در گوشه ذهن آقای طالبی وجود داشت و از من خواست آن را بازی کنم. واقعا دلم میخواست در این مجموعه فقط روی کار تولید تمرکز کنم اما پیشنهاد طالبی مبنی بر بازی در چنین نقش متفاوتی مرا وسوسه کرد. من باید نقش کسی را بازی میکردم که بدون اینکه به مخاطب کد بدهد چطور شخصی است، او را تا پایان مجموعه همراهی کند و در قسمتهای انتهایی یک شوک بزرگ به بیننده وارد میکند. من نمیدانم تا چه اندازه در پرداخت این نقش موفق بودم اما سهم بیشتر شکلگیری این نقش مشورت با آقای طالبی و تحقیقاتم بود. اصولا در سینما و تلویزیون بازی در سکوت بسیار سخت است اما من ریسک این نوع بازی را دوست دارم.طبیعتا به زعم بسیاری از بازیگران سهم بیشتری از شکلگیری نقش از دیدهها و اندوختههای بازیگر است. آیا با چنین شخصیتی مثل غلامی تا به حال برخورد داشتهاید؟خب من نقش یک آدمکش حرفهای را بازی کردم و طبیعتا چنین چیزی نباید در قسمتهای اولیه برای مخاطب آشکار میشد. من در زندگی شخصی خودم تا به حال با یک آدمکش روبهرو نبودهام اما همه ما فیلمهایی میبینیم که میتوانیم به آنها استناد کنیم. شاید در فیلمهای ایرانی یک آدمکش کسی است که سر تاسی دارد و یک آدم تنومند و منحصر به فرد است و در یک نگاه دیگر این سری آدمها در فیلمهای خارجی از بازی و نوع نگاه کردن خود شخصیت مورد نظر را به مخاطب معرفی میکنند. دلم میخواست در این کار ساختارهای معمول این نوع شخصیتها را در فیلمها بشکنم یعنی ثابت کنم یک فرد با جثهای نهچندان عجیب و غریب و بسیار ساده میتواند یک ذات بسیار پیچیده داشته باشد.بهعنوان یکی از بازیگران این مجموعه خط داستانی و فیلمنامه این کار را چطور ارزیابی میکنید؟از ابتدا به شخصه حس خوبی به فیلمنامه داشتم. فیلمنامه اولیه به قلم خانم کریمان بود که بعد از 3 مرحله بازنویسی نتیجه کار به شکلی درآمد که دیدید. یکسری اعتقادات در متن این فیلمنامه گنجانده شد که شاید دغدغه گروه تولید این کار بود مثل احترام به بزرگتر یا سنتهایی که متاسفانه روز به روز در خانوادهها کمرنگتر میشود. این پیام اصلی قصه بود و بعد رفتهرفته قصه پر و بال گرفته و چنین قصهای شکل گرفت. در مجموع احساس میکنم این مجموعه توانست مخاطب تلویزیون را راضی کند و بیشترین انتقادهایی که به سریال وارد است و خود من شاهد آن بودم درباره قسمتهای اولیه کار و ریتم آهسته آن است که میتوان درباره آن گفت با توجه به ساختار متفاوت تلویزیون و سینما طبیعتا گاهی ریتم کار به هم میریزد و سهم بیشتر آن به دلیل شخصیتپردازی است که برای تکتک شخصیتها در داستان باید صورت بگیرد.در مجموعه«به کجا چنین شتابان» تنوع بصری بسیار به چشم میخورد. تنوع لوکیشنها بسیار زیاد بود. آیا ایجاد چنین فضاهایی برای این کار الزامی بود؟حقیقتا بسیاری از این فضاها در فیلمنامه وجود نداشت اما من معتقدم تنوع در رنگ و فضا در فیلم باعث میشود مخاطب خسته نشود. بسیاری از سفرها در فیلم الزامی بود تا مخاطب را به لحاظ بصری راضی نگه داریم. سفر به کیش و بعد یک سفر 45 روزه به شمال و رفتن به کافیشاپهای مختلف و البته فیلمبرداری در برج میلاد که گمان میکنم جزو نخستین کسانی بودیم که توانستیم در آنجا فیلمبرداری کنیم كه از اتفاقات خوب این مجموعه بود. شاید اگر تلاشهای دوستان در نیروی انتظامی و دیگر ارگانها نبود، نمیتوانستیم کار قابل قبولی ارائه دهیم.حسن شکوهی در میان عامه مردم چهرهای است که بیشتر با کارهای طنز شناخته شده است. آیا حاضر شدن در چنین نقشی باعث نشد فکر کنید ذهنیت مخاطب درباره حسن شکوهی چه میشود؟من بازیگری را دوست دارم و از این نمیترسم که شاید مردم با ایفای چنین نقشهایی با من ارتباط برقرار نکنند. شاید خندهدار باشد که بعد از این مجموعه وقتی در خیابان راه میروم عدهای از من میترسند و خوشحالم که نقش من در ذهن مردم ماندگار شده است. چند روز پیش سر فیلمبرداری کاری بودم که دختر خانمی اتفاقی مرا دید و گفت از وقتی در نقش غلامی بازی کردهاید مادر من از شما بدش آمده است. من از ایشان تشکر کردم و گفتم سعی میکنم چنین نقشهایی را بازی نکنم و خوشحالم که مردم مرا در این نقش باور کردهاند.حسن شکوهی در حال حاضر دغدغه بازیگری دارد یا کار تولید و اجرایی؟دغدغه اصلی من بازیگری است اما بنا به دلایلی پشت دوربین هم آمدم و بهعنوان یک شاگرد کارآموزی میکنم. من بازیگری را بیشتر از هر کار دیگری در سینما و تلویزیون دوست دارم اما دلم نمیخواهد به خاطر مسائل مالی دست به بازی در هر نقشی بزنم.پارتنرهای خوبی در این سریال با شما همبازی بودند بویژه رضا رویگری که بازی قابل قبولی ارائه داد. چنین تیم بازیگری چقدر در بازیگری شما موثر بود؟این دوستان مرا تحمل کردند و مدیون زحمت تکتک دوستانم بویژه بابک حمیدیان و رضا رویگری و خانمها خردمند، متخصص و صدقگویا هستم. من در کنار این دوستان احساس خوبی داشتم و خوشحالم که با این دوستان چنین تجربه خوبی داشتم. منبع: وطن امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 615]