تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833355227
انگليسيها توافق هستهاي را نگه داشتند براي دولت يازدهم
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: انگليسيها توافق هستهاي را نگه داشتند براي دولت يازدهم
نزديك به چهار ماه از توافق ايران با 1+5 بر سر «برنامه مشترك اقدام (JPoA) معروف به توافق ژنو ميگذرد. در اين مدت، نقدها و تأييدهاي مختلفي از اين توافق صورت گرفته است
اشاره: نزديك به چهار ماه از توافق ايران با 1+5 بر سر «برنامه مشترك اقدام (JPoA) معروف به توافق ژنو ميگذرد. در اين مدت، نقدها و تأييدهاي مختلفي از اين توافق صورت گرفته است. يك ديپلمات سابق بنا به دعوت روزنامه جوان، با حضور در ساختمان روزنامه، در يك جلسه پرسش و پاسخ، ابعاد مختلف اين توافق را به خصوص از لحاظ حقوقي شرح داد. متن زير حاصل اين جلسه حدوداً چهار ساعته است. روزنامه جوان در موضعگيريهاي خود به صراحت اعلام كرده كه توافق روز سوم آذرماه ماه 1392 بين ايران و 1+5 «نه فتحالفتوح است و نه تركمنچاي» به همين خاطر مواضع و تحليلهاي مطرح در اين جلسه، لزوماً مواضع روزنامه جوان نيست. با اين حال نميتوان از چالشهاي حقوقي اين ديپلمات سابق ايراني در جلسه مبسوط، به سادگي گذشت. ابعادي مانند چالش لغو تحريمها در گام نهايي، طي نشدن روند حقوقي و پارلماني تصويب توافقنامههاي بينالمللي و برخي تناقضهاي دروني توافق ژنو، چيزهايي نيست كه بتوان به سادگي از كنار آنها عبور كرد. همچنين، متن اين جلسه گفتوشنود حاوي اطلاعاتي كمتر شنيده شده از روند سياسي مذاكرات بين ايران و 1+5 و پيش از آن، با تروئيكاي اروپايي است. روزنامه جوان به دليل درخواست اين ديپلمات سابق و تعهدات اخلاقي و حرفهاي، از انتشار نام ايشان خودداري ميكند و اميدوار است كه انتشار متن تعديل شده اين جلسه گفتوشنود، در گام اول زمينهساز آگاهي عمومي از ابعاد پيچيده مهمترين پرونده سياست خارجي چند دهه اخير كشور را فراهم كند و در گام بعدي، بسترساز توجه بيشتر تيم هستهاي به چالشهاي حقوقي و سياسي مذاكرات گامهاي مياني و نهايي باشد.
درباره توافق ژنو تاكنون بيشتر مباحث و نقدهاي سياسي مطرح شده بيآنكه متن آن مورد مداقه قوي قرار گرفته باشد. ميخواستيم اطلاعات دقيقي از متن توافقنامه ژنو به دست آوريم.
بله، قبل از همه چيز بايد متن توافق ژنو را به طور دقيق درك كنيم و حقوق و تكاليف طرفين را متوجه بشويم و بعد آثار آن را بفهميم و در مرحله آخر نيز درباره اينكه چه بايد كرد بحث كنيم. موافقم كه قبل از همه متن را بررسي ميكنيم تا دريابيم كه چه ميگويد و مبناي مباحث را هم روي نامهاي كه آقاي روحاني نوشتند، متمركز ميكنيم.
نكته اول اين است كه وقتي ما با كسي اختلاف پيدا ميكنيم، سعي ميكنيم بر سر موضوع مورد اختلاف با او گفتوگو كنيم تا به توافق برسيم. قاعدتاً توافقي كه انجام ميدهيم بايد اختلاف را برطرف كند. ما از سال 1382 با امريكا و كشورهاي اروپايي دچار مشكل شديم. بنابراين شروع به گفتوگو كرديم و اين گفتوگو نيز در سال 1392 منجر به توافق شد(توافق ژنو). بنابراين وقتي توافق حاصل شد بايد رافع اختلاف ميبود ولي هنوز پنج دقيقه از توافق نگذشته بود كه هر دو نفر (كري و ظريف)، در كنفرانسهاي مطبوعاتي، كاملاً مخالف يكديگر، آن هم بر سر يك متن صحبت كردند. جالب اينكه اختلاف دو طرف هم بر سر اصل موضوع يعني غنيسازي است. آقاي كري گفت كه در متن توافق (حق) غنيسازي وجود ندارد ولي آقاي ظريف گفت حق غنيسازي ايران در توافق وجود دارد. ثمره عملي توافق بعد از 10 سال مذاكره، بايد رفع اختلافات ميبود ولي در همان پنج دقيقه اول اختلاف بروز كرد. حال اين سؤال مطرح است كه توافقي كه در ژنو انجام شد چه ارزشي دارد؟
آيا به نظر شما مبهم ماندن متن توافق يك سياست عمدي از سوي دو طرف توافق نبود؟
فعلاً درباره اين بحث نميكنيم ولي به هر حال در همين اول كار به اين نتيجه ميرسيم كه اين توافق، ثمره عملي (براي حل اختلافي) كه ما توقع آن را داريم نداشته است و نه تنها رفع اختلاف نشد، بلكه اختلاف باقي ماند، يعني يك عمل عبث انجام داديم.
نكته دوم درباره متن توافق ژنو اين است كه متون توافقهاي بينالمللي داراي بار حقوقي هستند. قراردادهايي كه بسته ميشود، فقط براي حال نيستند بلكه تأثير آنها براي نسلهاست. بايد واژگاني كه در متن چنين توافقهايي استفاده ميشود، حساب و كتاب داشته باشد، دقيق باشد و ابهام نداشته باشد. چون در صورت وجود ابهام، حقوق و تكاليف نامشخص ميماند، اين حقوق و تكاليف قابل تفسير ميشود. متن (توافقها) نوشته ميشود تا مشخص باشد كه حقوق و تكاليف چيست، بنابراين در آنها نبايد از واژگان مبهم استفاده كرد. به ويژه واژگاني كه در مورد تكاليف ما (ايران) است، بايد دقيق باشد و از واژگاني استفاده شود كه قابل تعريف باشد. از آنجايي كه در توافق ژنو، تعريف واژگان نداريم، بايد در آن از واژگاني استفاده ميشد كه معني آنها در معاهدات بينالمللي مرتبط به توافق مشخص بود. چون كه اينجا توافق هستهاي مطرح بود، بايد واژگاني استفاده ميشد كه در معاهدات هستهاي مرتبط آمده باشد و معني آن براي ما و طرف مقابل روشن است. ولي طي اين مدت چيزي كه ما از توافق ژنو متوجه ميشويم اين است كه طرفين دارند به متن و واژگاني استناد ميكنند كه درباره آنها 180 درجه اختلاف (تفسير) دارند. وجود 180 درجه اختلاف بر سر واژگان يك توافق نشان ميدهد كه اين متن اصلاً حقوقي نيست. توافق بايد به شكلي باشد كه اگر طرفين در دو سوي ميز مذاكره احياناً اختلافي پيدا كردند، بتوانند آن را به يك مرجع ثالث ارجاع دهند و (لااقل) يكي از مشكلات كليدي ما درباره توافق ژنو، واژگان مبهم و امكان تفسير180 درجه متفاوت از آن است.
مطالبه ديرهنگام رئيس مجلس
نكته دوم اينكه ما از سال 1382 تاكنون مذاكره ميكرديم تا به نتيجه برسيم ولي به نتيجه نميرسيديم (حال به هر دليلي) سوم آذر 92 در نهايت توافق (ژنو) به دست آمد. معني چنين توافقي بايد پايان يافتن مذاكرات ما با 1+5 ميبود چون كه توافق كرده بوديم از حالا به بعد بايد وظيفه ما گفتوگو يا مذاكره براي اجراي توافقنامه بود. اما آيا اينطور شد؟آقاي ظريف چند روز بعد از توافق ژنو به مجلس رفتند و درباره توافق توضيح دادند. بعداز صحبتهاي آقاي ظريف، رئيس مجلس گفت كه ما از وزير خارجه ميخواهيم در مذاكرات آينده دو كار انجام دهد؛ اول اينكه ساختار فعاليتهاي هستهاي ما را حفظ كند و دوم اينكه فعاليتهاي تحقيق و توسعه (R&D) ما را حفظ كند.
اين صحبت رياست مجلس صحبت خيلي خوبي بود ولي به درد نميخورد، چون كه زمانش گذشته بود و ما توافق كرده بوديم. اين حرفها بايد قبل از سوم آذر زده ميشد. در توافق سوم آذر، يا فعاليتهاي هستهاي و تحقيق و توسعه ما حفظ شده يا اينكه از دست رفته است. هر چه بود، گذشته و ديگر نميتوان چيزي به آن اضافه كرد و هر چه هست خوب يا بد، همين است. مذاكرات از اين به بعد براي اجرا است و اينكه شفاف بكنيم كه كارهاي مختلف چگونه انجام بشود.
گام اول متن توافق ژنو، كاملاً واضح است ولي مشكلي كه درباره اين گام وجود دارد اين است كه تكاليف ايران كاملاً واضح است ولي تكاليفي كه طرف مقابل بايد انجام دهد، اصطلاحاً «ليز» يا ژلاتيني است يا اينكه كلي آمده است.
در گام دوم و نهايي هم يكسري كليات آمده است در حالي كه مذاكره براي اين بود كه كليات را تبديل به جزئيات كنند.
بالاخره روند قانوني داخلي توافق طي نشد
قراردادها هميشه يك مقدمه دارند و يك سري پاراگرافهاي اجرايي. مقدمه گاهي اوقات موضوع خاصي ندارد و كلي است ولي گاهي هم كليدي است. مقدمه وقتي كليدي ميشود كه پاراگرافهاي اجرايي كلي باشد.
در گام اول توافق ژنو چون به دقت گفته شد كه چه كارهايي بايد انجام شود، مقدمه ارزش چنداني ندارد. ولي در گام دوم و سوم توافق ژنو، مقدمه نقش كليدي دارد.
نكته بعدي اينكه عنوان متن موجود توافق ژنو، برنامه مشترك اقدام (Joint Plan of Action) است و اصطلاح «برنامه اقدام مشترك» صحيح نيست. حالا فارغ از اينكه اسم توافق چيست، به هر حال چيزي كه در ژنو به دست آمد، توافق بينالمللي است و طبق اصل 77 قانون اساسي، توافق بينالمللي بايد مسير (روند) قانوني داخلي خود را طي كند. طبق قانون اساسي دو مسير ميتوان براي توافق ژنو طي كرد؛ مسير اول اينكه در مجلس شوراي اسلامي تصويب و در شوراي نگهبان تأييد و تبديل به قانون شود. مسير دوم هم اين است كه شوراي عالي امنيت ملي تشكيل جلسه دهد و آن را تصويب كند و بعد برود محضر «آقا» (رهبري) و بعد از تأييد «آقا»، در حكم قانون ميشود.
فارغ از اينكه اسم توافق ژنو را چه بگذاريم، به هر حال اين توافق يك توافق بينالمللي است و اسم آن ماهيتش را تغيير نميدهد. درست مثل قوانين داخلي، اگر شما قرارداد «بيع» ببنديد و اسم آن را قرارداد «اجاره» بگذاريد، در ماهيت آن تغيير ايجاد نميشود و قانون بيع بر آن حاكم خواهد بود. اسم توافق ژنو را «برنامه مشترك اقدام» گذاشتند تا بگويند يك برنامه اجرايي است و نيازي به طي كردن اين دو مسير (قانوني داخلي) ندارد. اين درحالي است كه قبلاً هم كشور با چنين موضوعي درگير بوده است و ما قبلاً با يك كشور قرارداد بسته بوديم و اسم آن را گذاشته بودند «يادداشت تفاهم» تا نيازي به تصويب داخلي نداشته باشد ولي بعد شوراي نگهبان در پاسخ به يك استفسار اعلام كرد هر چيزي فارغ از اسمي كه روي آن گذاشته شود، اگر براي كشور تعهد ايجاد كند، توافق بينالمللي است و بايد روند (قانوني) داخلي را طي كند.
يعني حتي يادداشت تفاهم هم نيازمند تصويب است؟
اسم مهم نيست. چه اسم تفاهمنامه باشد، چه بيانيه يا Non- Paper، اگر تعهدي براي كشور ايجاد كند، توافق بينالمللي است و نياز به تصويب دارد.
در توافق ژنو نوشته شده كه چه كارهايي بايد انجام دهيم و چه كارهايي نبايد انجام بدهيم و چون تعهد ايجاد كرده پس طبق تفسير شوراي نگهبان يك توافق بينالمللي است و نياز به طي روند قانوني داخلي دارد. داستان طي نشدن روند داخلي توافق ژنو مثل داستان همان آدمي است كه كباب ميخورد ولي براي اينكه گربه به آن طمع نكند، كباب را باد ميزند و ميگويد: «آي بلاله، آي بلال.»! در حالي كه گفتن اين «آي بلاله، آي بلال» ماهيت كباب بودن را تغيير نميدهد.
چه بهتر كه روند داخلي طي نشد...!
خب حالا كه متوجه شديم ماهيت ژنو يك توافق بينالمللي است، آيا بهتر نبود كه مسير داخلي (قانوني) را طي بكنيم. به نظر من (توافق ژنو) اصلاً ارزش طي كردن اين مسير را ندارد. چون كه طبق حقوق بينالملل اگر رئيسجمهور، نخستوزير يا وزير خارجه صحبتي بكنند يا اينكه تعهدي را قبول نمايند، براي دولت آن كشور موجب مسئوليت بينالمللي ميشود و وزير خارجه ما روز 3 آذر (24 نوامبر) در ژنو اعلام كرد كه من اين توافق چهار صفحهاي را قبول دارم و از آن روز براي ما تعهد ايجاد كرده است.
حتي اگر مسير داخلي طي نشود نيز تعهدآور است؟
بدون طي شدن مسير داخلي هم تعهدآور است.
حتي اگر امضا نشده باشد؟
براي توافق كردن امضا لازم نيست، مثل عقد بيع يا عقد ازدواج، با قبول، ايجاب ايجاد ميشود. از اين گذشته، هر چند ما توافق ژنو را امضا نكردهايم ولي به آژانس نامه نوشته و گفتهايم كه آن را قبول داريم. تازه اگر براي آژانس نامه هم نميفرستاديم، تعهدآور بود.
حتي فرض كنيد توافق ژنو را به مجلس ميبرديم و مجلس هم آن را تأييد نميكرد، قبول نكردن مجلس هم بياثر بود، چون كه حقوق بينالملل حاكم بر حقوق داخلي است و شما متعهد هستيد، زيرا نماينده جمهوري اسلامي ايران رفته و اعلام كرده كه توافق ژنو را قبول دارد. مشكلات داخلي را بايد در داخل حل كنيم و حقوق بينالملل چنين مشكلاتي را نميپذيرد.
تنها در يك صورت پذيرش رئيسجمهور، نخستوزير و وزير خارجه براي ما تعهد ايجاد نميكند و آن هم در حالتي كه در متن توافق ذكر شده باشد كه بايد به تصويب مراجع داخلي برسد. مثلاً در توافق ژنو، در مورد پروتكل الحاقي ذكر شده كه اين پروتكل بايد در مجلس تصويب شود. البته ما بخشهاي اصلي پروتكل الحاقي را همين حالا هم داريم اجرا ميكنيم. نتيجهاي كه ميخواهيم بگيريم اين است كه چون در توافق ژنو ذكر نشده كه اين توافق بايد در مجلس يا شوراي امنيت ملي تصويب شود، از همان روز توافق براي ما لازمالاجرا و تعهدآور بوده است.
از اين گذشته چون نظر رئيس دولت اين است كه توافق ژنو اجرا شود، حتي در صورت نياز به تصويب مجلس، به مجلس فشار ميآوردند و آن را تصويب ميكردند. تازه اگر احساس ميكردند كه مجلس تصويب نميكند، آن را به شوراي امنيت ملي ميبردند و تصويب ميكردند.
نكته مهم ديگري كه در مورد توافق ژنو وجود دارد اين است كه اگر ايران روزي بخواهد اين توافق را اجرا نكند، براي اجرا نكردن آن هم نيازي به تصويب مجلس نخواهد داشت. اگر توافق در مجلس تصويب ميشد براي خروج از آن (لغو) نيازمند تصويب مجلس بوديم ولي در شرايط كنوني نيازي به طي كردن چنين روندي نيست. بنابر اين براي اينكه لغو توافق در صورت لزوم راحتتر صورت بگيرد، بهتر است كه مصوب مجلس نشده باشد. البته اين از لحاظ بينالمللي قابل قبول نيست ولي در صورت لزوم (لغو آن) از حالتي كه به تصويب مجلس رسيده باشد، راحتتر است.
بايد دستشان را ميبوسيديم اگر...
رئيسجمهور بلافاصله بعد از توافق به محضر «آقا» نامه نوشتند و اعلام كردند كه دولت تدبير و اميد با همكاري فرزندان انقلابي در صحنه بينالمللي به چنين توافقي دست پيدا كرد و دو چيز به دست آمد؛ 1- حقوق هستهاي و 2- حق غنيسازي.
جواب آقا اين بود: «دستيابي به آنچه مرقوم داشتهايد، درخور تقدير و تشكر و يك موفقيت است. اما شاخص، ايستادگي در برابر زيادهخواهيهاست.»
اگر توافق ژنو چيزهايي را كه آقاي روحاني نوشته بود به دست ميآورد، بايد دست تيم هستهاي را ببوسيم.
حالا متن را بررسي كنيم و ببينيم كه آيا (نامه آقاي روحاني) مطابق واقع است يا نه؟
حالا ببينيم حق هستهاي يعني چه؟
بياييد اول ببينيم كه حقوق هستهاي و حق غني سازي چيست؟
معني حقوق هستهاي و غني سازي را ميتوان از معاهده NPT فهميد. معاهده انپيتي، يعني معاهده عدم گسترش سلاح هستهاي (The Treaty on the non Proliferation of the Nucler Weapones)
به نظر من خود اسم NPT نشانه تبعيض آميز بودن است، چون تأكيدش بر نداشتن سلاح هستهاي نيست بلكه تأكيد آن بر «عدم گسترش» سلاح هستهاي است. منظور آن هم چند كشور خاص است، يعني همان پنج كشور امريكا، انگليس، فرانسه، چين و روسيه كه از سال 1967 به دو چيز، يعني: 1- تكنولوژي ساخت و 2-خود سلاح، دست پيدا كردند. اصولاً وقتي قدرتهاي بزرگ به تكنولوژي خاصي كه قدرت زا است دست پيدا ميكنند، بلافاصله آن تكنولوژي را انحصاري ميكنند و ميگويند فقط هر كس تا حالا اين تكنولوژي را داشته، از اين به بعد هم ميتواند داشته باشد. اين پنج قدرت بلافاصله بعد از دستيابي به سلاح هستهاي معاهده NPT را نوشتند و بين كشورها توزيع كردند و گفتند كه پنج كشور ميتوانند داراي سلاح هستهاي باشند، ولي مابقي كشورها نميتوانند سلاح داشته باشند، يعني 188 كشور نميتوانند اين تكنولوژي را داشته باشند. نتيجه اين شد كه كشورهاي ديگر اعتراض كردند و گفتند كه معاهده NPT تبعيض آميز است. به همين خاطر پنج كشور دارنده سلاحهستهاي گفتند كه دوره معاهده را به 25 سال محدود ميكنيم و بحث خلع سلاح را هم ميپذيريم. به همين خاطر در ماده 6 ، كشورهاي دارنده، مذاكره را براي خلع سلاح هستهاي ميپذيرند. ماده6 ميگويد كه بايد براي خلع سلاح هستهاي مذاكره انجام شود.
چون ماده 6 انپيتي كلي بود و مشخص نكرد كه تا چه زماني مذاكره انجام شود، كشورهاي بزرگ پذيرفتند كه در ماده 4 انپيتي يك امتياز بدهند. تمام دعواي ايران در بحث هستهاي مربوط به همين ماده 4 است، چونكه ايران ميخواهد از حق ماده4 استفاده كند. ماده 4 ميگويد كشورهايي كه به دنبال سلاح هستهاي نميروند ميتوانند فعاليت هستهاي صلح آميز داشته باشند. طبق ماده 4 انپيتي ايران مجاز است تحقيق (Research)، توليد (Production) و استفاده (Use) از انرژي هستهاي صلح آميز داشته باشد. تنها قيد موجود ماده چهار نيز بحث صلح آميز (Peaceful) بودن است و در اين زمينه هيچ قيد و بند ديگري وجود ندارد و نگفته كه كشورها نميتوانند مثلاً روي سانتريفيوژ تحقيق، توليد يا استفاده نكنند.
بنابراين چون تنها قيد موجود در ماده 4، صلح آميز بودن است،كشورها ميتوانند 100 درصد هم غني سازي انجام بدهند. وقتي امريكاييها راكتور تهران را به ما تحويل دادند، سوخت 93 درصد استفاده ميكرد و بعدها سوخت اين راكتور را به 20 درصد تغيير دادند. ماده 3 انپيتي، آژانس را به عنوان ناظر بر صلح آميز بودن فعاليتهاي هستهاي پذيرفته، ولي همين آژانس هم حق مطلق ندارد. خود آژانس معاهدهاي دارد به نام Safeguard Agreement (معاهده پادمان). بر اساس معاهده پادمان، آژانس فقط مسئول بررسي و نظارت است ولي نميتواند بگويد كه مثلاً چرا شما 10 تن مواد 20درصد داريد؟ حتي نميتواند بگويد كه اين مقدار را از كجا آوردهايد؟ وظيفه آژانس فقط اين است كه ببيند مواد موجود صلح آميز( Peaceful) است يا نه. از اين گذشته طبق معاهده پادمان، آژانس فقط حق نظارت بر جاهايي را دارد كه ما ميگوييم (نه هر جا). اصلاً طبق معاهده پادمان، آژانس فقط حق دارد جاهايي را ببيند كه ما خود اظهاري كردهايم. مثلاً ممكن است ما به آژانس بگوييم (خود اظهاري) كنيم كه 100 تن مواد داريم. آژانس در اين صورت فقط ميتواند بگويد 100 تن مواد اظهار شده كجا است و وقتي ما 100 تن را نشان داديم، ديگر نميتواند بگويد كه ميخواهم جاهاي ديگر را هم ببينم. فقط در حالتي كه ما گفته باشيم 100 تن مواد داريم و بعد از مدتي، آژانس ببيند كه (مثلاً) 10 تن اين مواد نيست شده، ميتواند بگويد كه 10 تن كجاست؟
اما در صورت پذيرفتن پروتكل الحاقي، آژانس چنين اجازهاي پيدا ميكند، نه؟
بله، جداي از توافقنامه پادمان، چيز ديگري هم به نام پروتكل الحاقي وجود دارد. طبق معاهده پادمان، خود اظهاري كشورها مبناي بازرسيهاي آژانس است ولي در پروتكل الحاقي، آژانس فقدان مواد و فعاليتهاي اظهار نشده (Undeclared Material and Activities) را هم تأييد ميكند. طبق پروتكل الحاقي، آژانس مجاز است علاوه بر فعاليتهايي كه كشورها اظهار ميكنند، از مكانهايي كه ميخواهد نيز بازديد كند. البته حتي آن دسته از بازرسيهاي آژانس هم كه بر اصل «هر كجا» (any where) و هر مكان (any time) استوار هستند، بدون حساب و كتاب نيست و به هر حال چارچوب دارد ولي چارچوب پروتكل الحاقي در مقايسه با توافقنامه پادمان وسيعتر است. بنابر اين اگر ايران عضو پروتكل باشد، آژانس اجازه بازديد وسيع دارد ولي اگر ايران عضو پروتكل نباشد، بازديدهاي آژانس فقط بايد در قالب موافقتنامه پادمان باشد.
در اينجا خوب است به تفسير يكي از اعضاي تيم هستهاي اشاره كنم. آقاي بعيدي نژاد گفته كه وقتي ما ميپذيريم فعاليتهايمان صلح آميز (Peaceful) باشد، معنياش پذيرفتن «محدوديت» است، در حالي كه چنين تفسيري درست نيست. در داخل دامنه «صلح آميز» بودن هيچ محدوديتي وجود ندارد.
وقتي ميگوييم فعاليت يك كشور صلح آميز است يعني اينكه آن كشور به دنبال سلاح هستهاي نميرود ولي در داخل دايره «صلح آميز» اختيارات كشورها (از جمله ايران) مطلق است؛ يعني اينكه هم ميتوانيم تحقيق انجام دهيم، هم توليد و هم استفاده درهر مكان و هر زمان. بنابر اين چيزي كه از آن به «حقوق هستهاي» تعبير ميشود، ريشهاش ماده 4 انپيتي است كه شامل «تحقيق»، «توليد» و «استفاده» ميشود.
ايران از حق وتو استفاده نكرد!
دوره معاهده NPT ، 25 سال بود. ايران از دوره شاه (1970) عضو NPT شد ولي در سال 1995 (1374) دوره NPT تمام شد. آقاي ولايتي وزير خارجه وقت و آقاي ظريف معاون ايشان براي تمديد NPT رفتند. اگر قرار بود NPT تمديد شود، لااقل بايد تبعيضهاي موجود داخل NPT رفع ميشد و قسمتهايي از آن هم تغيير ميكرد. ولي (آقايان) گفتند كه بحث اصلاح NPT را مطرح نكنيم چونكه ممكن است مناسبات بينالملليمان تحت تأثير قرار بگيرد. از اين گذشته ميگفتند كه كشورهاي ديگر هم از تغيير NPT حمايت نميكنند. ما گفتيم كه به ديگر كشورها كاري نداريم و چون معاهده تبعيضآميز است، ما كار خودمان را انجام بدهيم ولي در نهايت (آقايان) گفتند كه از تمديد معاهده حمايت ميكنيم. معني تمديد يك معاهده اين است كه اگر (مثلاً) معاهده 25 ساله است، 25 سال ديگر تمديد ميشود ولي غربيها تأكيد كردند كه NPT بايد دايمي بشود.
آقايان رفتند و از دايم شدن معاهده انپيتي حمايت كردند. معني دايمي شدن NPT اين بوده است كه تا ابد پنج كشور به لحاظ قانوني حق داشتن سلاح هستهاي دارند و 188 كشور ديگر به لحاظ قانوني حق داشتن سلاح ندارند و اگر سلاح اتمي داشتند، بايد مجازات شوند. هند، پاكستان و اسرائيل عضو NPT نيستند ولي كره شمالي عضو NPT بود و بعد از آن خارج شد. كره شمالي طبق ماده 10 انپيتي كه اجازه خروج (Withdraw) ميدهد، از آن خارج شد.
با دايمي شدن NPT، ما داوطلبانه از حقمان انصراف داديم در حالي كه در جريان مذاكرات سال 1995، حق ابراز مخالفت داشتيم ولي از مخالفتمان استفاده نكرديم.
جالب اينكه رأيگيري در اجلاس سال 1995 براساس اصل اجماع (Consensus) انجام شد. يعني اينكه در جلسه رأي گيري گفته شد «آيا كسي مخالف است؟ «(؟Is there any Objection)». اگر ايران مخالفت ميكرد، NPT تصويب نميشد. ولي چون نماينده ايران ابراز مخالفت نكرد، اعلام شد كه تمديد NPT با اجماع انجام شده است. در واقع، مخالفت در سيستم اجماع، چيزي شبيه به حق وتو است. ايران در سال 1995 حق مخالفت داشت ولي از حق خودش استفاده نكرد و معاهده به صورت دايمي درآمد. همان برادراني كه رفتند و زحمت كشيدند و معاهده NPT را دايمي كردند، حالا رفتهاند زحمت توافق ژنو را هم كشيدهاند.
حالا ببينيم چرخه سوخت چيست
ماده 4 انپيتي، حق استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي است كه شامل چرخه سوخت ميشود. اين تفسير از ماده 4 در اجلاس سال هاي 1975، 1978، 1985، 2000 و 2010 با اجماع تصويب شده و امريكاييها هم به آن رأي دادهاند. ماده 4 يعني حق استفاده صلحآميز و خود حق استفاده صلحآميز هم يعني حق داشتن چرخه سوخت. حالا ببينيم چرخه سوخت چيست. ما دو نوع چرخه سوخت داريم؛ چرخه سوخت آب سبك و چرخه سوخت آب سنگين.
چرخه سوخت آب سبك شامل اكتشاف اورانيوم، بردن و آسياب كردن اورانيوم، تبديل به كيكزرد، تبديل به AUC، تبديل به UO2، تبديل به UF4، تبديل به UF6 و بعد هم بردن UF6 براي غنيسازي (5 درصد، 20درصد، 60 درصد يا 100 درصد فرقي ندارد) و اين مواد غني شده را اكسيد كنيم و بعد تبديل به قرص، ميله سوخت، مجتمع سوخت و سپس در رآكتور آب سبك (مانند بوشهر) استفاده و سوخت مصرف شده آن را هم بارفرآوري كنيم.
در مقابل، چرخه سوخت آب سنگين نه تنها چنين چرخهاي ندارد بلكه غنيسازي هم ندارد. در چرخه سوخت آب سنگين اورانيوم طبيعي را اكسيد ميكنيم و بعد آن را در رآكتور آب سنگين بهكار ميگيريم و برق و راديو دارو توليد ميكنيم.
سوخت مصرف شده را هم جدا و بازفرآوري انجام ميدهند. اين زنجيرهها را ميگوييم چرخه سوخت. وقتي رئيس جمهور محترم بعد از توافق به رهبر انقلاب نامه نوشتند و اعلام كردند كه ما حقوق هستهاي خودمان را گرفتيم، معنياش گرفتن چرخه سوخت است. حقوق هستهاي ريشه در ماده 4 انپيتي دارد.
غرب گفت ما به اين 3 حلقه حساسيم!
قدرتهاي بزرگ هر موقع كه قدرت محرومسازي داشته باشند اين كار را ميكنند ولي وقتي به لحاظ حقوقي نميتوانند كشورها را از حق هستهاي مشخص شده در ماده 4 محروم كنند، سعي ميكنند آنها را در عمل از حق اين ماده محروم كنند. ميگويند كه حق داريد، ولي اين كار را انجام ندهيد! ما در سال 1382 به فناوري چرخه سوخت دست پيدا كرديم، ولي غربيها گفتند كه ما به سه چيز حساس هستيم؛ اول غنيسازي و دوم بازفرآوري (Reprocessing) (يا اصطلاحاً جداسازي پلوتونيوم، چون براي ساخت سلاح هستهاي يا از مواد غني شده استفاده ميشود، يا از پلوتونيوم). خلاصه اينكه غربيها تأكيد كردند كه اول اين دو كار را نبايد انجام بدهيد. بمبهايي كه امريكا در هيروشيما و ناكازاكي استفاده كرد، از همين دو مدل بود و ميخواست هر دو مدل را امتحان كند. 300 هزار نفر را كشت تا ببيند آثار اين بمبها چطور است!
سومين چيزي كه غربيها گفتند به آن حساس هستيم، رآكتور آب سنگين بود. ما گفتيم حالا چرا به رآكتور آب سنگين حساس هستيد؟
جواب دادند چون كه هم خود رآكتور آب سنگين ميتواند پلوتونيوم توليد كند و هم سوخت مصرفي اين رآكتور پلوتونيوم توليد ميكند. ما گفتيم از رآكتور آب سبك هم ميتوان پلوتونيوم توليد كرد ولي غربيها جواب دادند كه توليد پلوتونيوم رآكتور آب سبك كم است در حالي كه توليد پلوتونيوم آب سنگين انبوه است. كره شمالي و هند از رآكتور آب سنگين پلوتونيوم جدا ميكنند و بمب ميسازند.
خلاصه اينكه غربيها گفتند شما اين سه حلقه را نداشته باشيد و دعوا از همين جا شروع شد.
شروع دعوا
ايران از سال 1382 به هر سه فناوري (غنيسازي، آب سنگين و پلوتونيوم) دست پيدا كرد. ما در سال 82 ياد گرفتيم كه پلوتونيوم را در مقياس آزمايشگاهي جداسازي كنيم، غنيسازي را انجام داديم و كار ساخت آب سنگين را هم شروع كرديم و قرار بود كه رآكتور آب سنگين سال 2013 راهاندازي بشود. غربيها گفتند كه درست است كه حق انجام همه اين كارها را داريد و در اجلاس سال 2010 مربوط به NPT هم ما به آن رأي دادهايم، اما شما بايد به هر حال يك كاري بكنيد! (متوقف كنيد). ما (ايران) گفتيم اين كارمان قانوني است (متوقف نميكنيم)، به خاطر همين غربيها براي اينكه به كار خودشان پوشش قانوني بدهند، يك سري اطلاعات به منافقين دادند و به آنها گفتند كه اين اطلاعات را منتشر كنيد. منافقين هم اطلاعات را منتشر كردند و گفتند كه ايران قبلاً يك سري تحقيقات نظامي (ساخت بمب) انجام داده و آژانس هم گفت كه بايد در اين باره تحقيق كنيم. غربيها هم از فرصت استفاده كردند و گفتند حالا كه آژانس به كارهاي شما مظنون شده و ميخواهد تحقيق كند، شما طي اين مدت، هر سه حلقه را تعليق كنيد. اين را در شوراي امنيت هم به صورت قطعنامه تصويب كردند. قطعنامههاي شوراي امنيت از ايران ميخواهد كه هر سه حلقه را تعليق كند. البته نميگويد كه ايران حق ندارد، فقط ميگويد تعليق كند. قطعنامههاي شوراي امنيت هم به طور ضمني ميپذيرد كه ما اين حق را داريم ولي فقط ميگويد كه طي اين مدت «باز فرآوري»، «رآكتور آب سنگين» نه خود آب سنگين و غنيسازي را تعليق كنيد.
از سال 1382 كشمكش ايران با غرب شروع شد. ما گفتيم كارهاي ايران قانوني است و شما حق نداريد اين درخواستها را از ما داشته باشيد. البته ما استناد حقوقي داشتيم و از راه حقوقي اثبات كرديم كه هر چند ايران عضو سازمان ملل است ولي چون اين قطعنامهها غيرقانوني است، آنها را نميپذيريم. اين دلايل به اندازه كافي مستند است و كسي هم نميتواند انكارش كند.
از سال 1382 كه كشمكش ايران با غرب شروع شد، سعي كرديم كه آنها حق ما را قبول كنند. در نتيجه به فعاليتهايمان ادامه داديم، ولي همزمان گفتوگو هم كرديم تا توافق كنيم كه اين سه حلقه از فعاليتهاي ايران را بپذيرند؛ يعني حق ما را در بازفرآوري، غنيسازي و رآكتور آب سنگين اراك كه نمود بيروني اين سه حلقه است، به رسميت بشناسند. 10 سال مذاكره كرديم كه اين را بپذيرند.
شما گفتيد كه در ماده 4 انپيتي اين حقوق پذيرفته شده، خب ديگر براي چه دوباره غربيها بايد ميپذيرفتند؟
حرف اول ما هم همين بود و ميگفتيم كه اصلاً ما اين حقوق را داريم و اگر هم آژانس با ما مشكل دارد، پس بياييم فقط با آژانس همكاري كنيم و آژانس تحقيقات خودش را انجام بدهد و كار تمام شود. غربيها توجيهاتي درست كردند كه ما (به جاي آژانس) با آنها مذاكره كنيم. حالا اصلاً بحث ما اينها نيست، چون به هر حال ما قبول كرديم كه با آنها (غرب) مذاكره كنيم.
آيا حقوق هستهاي ايران را به رسميت شناختند؟
حالا ميخواهيم ببينيم كه آيا ايران در توافق ژنو كه بعد از 10 سال مذاكره به دست آمد، همانطور كه رئيسجمهور گفت، توانسته حقوق هستهاي خود،يعني سه پروسهاي را كه گفتم به دست آورد؟
توافقنامه ژنو يك مقدمه دارد و بعد از مقدمه گام دوم شروع ميشود. البته متن توافق اشتباه زياد دارد كه از آنها عبور ميكنيم. گام دوم سه خط است و بعد، گام اول اجرايي شروع ميشود، يعني تا سه و نيم صفحه بعد، گام اول است. بعد هم گام نهايي شروع ميشود. اينكه نگفته گام سوم (نه گام نهايي) يك مشكل حقوقي است كه از آن هم عبور ميكنم. يك بخش هم به نام گام بعد از نهايي وجود دارد، در حالي كه وقتي ميگوييم گام نهايي، بايد مسئله تمام شده باشد.
ظاهراً منظور از گام بعد از نهايي، مرحله عاديسازي برنامه هستهاي است، اين طور نيست؟
در توافقنامه از عبارت «فاز بعد» استفاده شده كه حدوداً سه خط است.
خب. حالا ببينيم آيا حق باز فرآوري (Reprocessing) ما به رسميت شناخته شده است؟
آيا ما به حق بازفرآوري در توافق ژنو دست پيدا كردهايم؟ وقتي به عناصر گام اول مراجعه ميكنيم ميبينيم كه گفته است: «عدم بازفرآوري»؛ يعني بازفرآوري نبايد انجام شود. پس اين حق NPT را ما در گام اول از دست دادهايم و اين حق از ما سلب شده است.
ممكن است گفته شود كه اين فقط مربوط به گام اول است و مدت اين گام هم شش ماه است. ولي مشكل اين است كه در متن توافق آمده كه اين توافق قابل تمديد است و مشخص نشده كه چند بار قابل تمديد است. پس اين امكان وجود دارد كه همانطور كه NPT بعد از 25 سال تمديد شد همان كساني كه رفتند آن را تمديد كردند، توافق ژنو را هم تمديد كنند.
اما در توافق ژنو آمده كه هر گونه تمديدي با توافق طرفين است.
بله همينطور است. ما در NPT هم حق داشتيم كه مخالفت بكنيم ولي صرف داشتن حق به دردي نميخورد. آيا توانستيم از حق مخالفت خودمان استفاده كنيم؟ در زمان تمديد NPT كساني كه از ايران رفته بودند، گفتند كه الان شرايط (براي مخالفت) خوب نيست و مخالفت نكردند. اينجا هم داستان همين است؛ ميتوانيم مخالفت كنيم ولي در عمل نميكنيم. همين حالا خانم اشتون گفته كه بايد شش ماه تمديد كنيم و ما هم بنا به دلايل مختلف تمديد ميكنيم. آن طور كه من مطلعم تيم مذاكرهكننده اين پيام را هم بر اساس تجربههاي قبلي دريافت كرده بود كه اگر در توافق نوشته شود «قابل تمديد» يا «قابل توافق» به درد ما نميخورد. به جاي استفاده از اين عبارات، مدت زمان قابل تمديد بودن را به طور مشخص در توافق بياوريد. به تيم مذاكرهكننده گفته شد عدد قابل تمديد بودن توافق را Fix كنيد. مثلاً بنويسيد 18 ماه، 24 ماه، 36 ماه روزه شكدار نگيريد ولي حقوقدان ما اين كار را نكرد...!
اصلاً بياييد طور ديگري فرض كنيم. بياييد فرض كنيم كه اين سلب حق موقت است و فقط تا مدت شش ماه ادامه خواهد داشت. فرض كنيم يك مدت از اين حق استفاده نميكنيم ولي در گام نهايي حقمان را ميگيريم. اما قبل از اينكه گام آخر را بررسي كنيم، يك بار ديگر ببينيم در گام اول چه گفته بود؟ گفته بود: «no reprocessing» (يعني عدم بازفرآوري) ولي جمله به همين جا ختم نميشود. ميگويد كه نه فقط «Reprocessing» نكنيد بلكه ميگويد «Construction of the facilities of the reprocessing» هم نبايد انجام دهيد. يعني اينكه ساخت و ساز هم نبايد بكنيد. ميگويد كه ساختمان بازفرآوري هم نبايد بسازيد. تازه پا را از اين هم فراتر گذاشته و ميگويد نه تنها ساخت و ساز تأسيسات بازفرآوري نباشد بلكه «ساختمان( Capable) براي فرآوري هم نبايد باشد. من ميگويم آقاي حقوقدان! شما رفتهاي حق ما را بگيري، ولي نه تنها اين حقوق را از دست دادهاي، بلكه ساخت و ساز را هم از دست دادي؟! آن هم ساخت و سازهايي را كه «قابليت» اين را داشته باشد كه بتوان در آن بازفرآوري كرد؟ اين حتي ما را در ساختن يك ساختمان معمولي هم دچار مشكل ميكند، چونكه ميتوانند بگويند شما ممكن است در داخل يك ساختمان دستگاه باز فرآوري بياوريد و عمليات انجام بدهيد.
خوب حالا ميرويم به گام نهايي، چون ميتوان فرض كرد كه همه اين كارها موقت است. در گام نهايي هم «عدم بازفرآوري» تكرار شده است با اين تفاوت كه گام نهايي بلند مدت است و در مذاكرات گفتهاند كه 20 سال طول ميكشد. اصولاً غربيها روششان همين است. اول سعي ميكنند كه كشورها را محروم كنند ولي اگر نتوانند، در عمل آنقدر مدت را طولاني (تعريف) ميكنند كه نيروي تخصصي ما، كار را رها كند و برود. فرض كنيد شما دكتراي بازفرآوري گرفتيد و آمديد شروع به كار بكنيد. به شما ميگويند كه تعهد كردهايم كه بازفرآوري نكنيم. اگر كوتاه مدت بود، مشكلي نبود ولي مشكل اين است كه تعهد عدم بازفرآوري 20 سال است. آيا با اين تعهد 20 ساله، نيروي متخصص شما حاضر خواهد بود 20 سال صبر كند؟ آيا تجهيزات بازفرآوري ما بعد از 20 سال اصلاً به درد ميخورد؟ پس غربيها مدت گام نهايي را طولاني ميكنند تا محروميت ما در عمل محقق شود.
ظاهراً بدترين و اشتباهترين مورد توافقنامه ژنو، همين مسئله زمان و بلندمدت بودن گام نهايي است؟
اين يكي از مشكلات توافق است در حالي كه چيزهاي بدتري هم دارد. حقوق بازفرآوري ما در گام اول به صورت موقت سلب شد، در حالي كه در گام نهايي به شكل بلندمدت سلب ميشود. طرف غربي در مذاكرات گفته كه گام نهايي 20 سال است و طرف ايراني گفته كه اصلاً امكان ندارد ما اگر برگرديم (پايتخت) گردنمان را ميزنند. طرف غربي گفته خب بنويسيم 10 سال، طرف ايراني گفته نه ما نميتوانيم چنين توافقي را به تهران ببريم. گفته خوب پس بنويسيم بلند مدت. حقوق دان به مذاكره كننده ميگويد لفظ 20 سال را بنويسيد ولي لفظ «بلند مدت» را استفاده نكنيد چون روزه شكدار است. ممكن است بلند مدت را تفسير به 50 سال هم بكنند!
اينــكه در گـــام نهــايي گفته
«no reprocessing» به اراك برميگردد يا كلي است؟ يعني اينكه آيا ممكن است در اراك بازفرآوري نكنيم ولي جاي ديگر انجام دهيم؟
نه« no reprocessing»فقط راجع به اراك نيست. بازفرآوري مربوط به دو چيز است، يكي مربوط به آب سبك است و يكي هم مربوط به رآكتور آب سنگين. لفظ «عدم بازفرآوري» در گام نهايي «كلي» است و فقط مربوط به اراك نميشود. از لحاظ حقوقي در گام نهايي توافق ژنو، عدم باز فرآوري مطلق است.
ولي در توافق ميگويد:
"Fully resolve concerns related to the
reactor at Arak designated by IAEA as IR-40
و ظاهراً قيد No Reprocessing هم به اراك برميگردد.
نه خير، محدود به رآكتور اراك نميشود. اگر فقط به اراك برميگشت بايد «واو عطف» (،) استفاده ميشد. اگر تفسيري كه شما از اين قسمت ميكنيد صحيح بود، در گام اول هم به رآكتور اراك اشاره ميكرد، در حالي كه در گام اول هم No Reprocessing مطلق است و محدود به اراك نميشود. اگر (تيم مذاكره كننده) نظرش اين بود كه "no reprocessing" يا «عدم بازفرآوري» فقط محدود به اراك باشد، خب مينوشت:"no reprocessing at Arak” شما اين قسمت را با جمله گام اول مقايسه كنيد. در گام اول تصريح شده:
"Not make any further advances of its activities at Arak reactor”
خب، اگر نظر تيم مذاكره كننده اين بود كه در گام نهايي هم «عدم بازفرآوري» به رآكتور اراك محدود شود، تصريح ميكردند. شما اصلاً از خود آقاي ظريف هم بپرسيد ميگويد كه «عدم بازفرآوري» در گام نهايي شامل هر دو است. نكتهاي كه شما ميگوييد، نه طرف ايراني چنين تفسيري دارد و نه طرف امريكايي! از اين بحث بگذريم. براي توضيح بيشتر اين مسئله يك بار ديگر تعهدات گام اول را و نهايي را در مورد اراك بررسي كنيم. تعهد ايران در گام اول در مورد اراك چند چيز است كه در پاورقي در متن توافق ژنو آمده است: 1) رآكتور اراك را راهاندازي نكند
2) سوخت را هم به رآكتور منتقل نكند
3) آب سنگين به رآكتور نياورد
4) نبايد سوخت جديد آزمايش يا توليد كند
5) اجزاي باقي مانده (Components) را هم نصب نكند.
اين يعني اينكه ما ديگر حتي يك پيچ هم نميتوانيم در اراك سفت كنيم.
بياييد فرض ميكنيم كه اين تعهدات در گام اول موقت است. اما آيا در گام نهايي اين حق خودمان را ميگيريم؟ در گام نهايي آمده است: «ايران بايد به طور كامل نگرانيهاي مربوط به اراك را بر طرف نمايد.»
ما (فرضاً) از طرف امريكايي ميپرسيم كه آيا رآكتور اراك نگراني دارد؟ آيا فعاليتي كه زير نظر آژانس باشد نگراني دارد؟
اينجا يك سؤال مطرح است آيا ايران تعهدي را كه در مورد رآكتور اراك داده، دايمي است؟
در توافق ژنو گفته است بلند مدت.
پس تعهد دايمي نيست.
دايمي نيست ولي بلندمدت است.
خوب اينكه منظور از بلندمدت چيست مورد اختلاف ما با غربيها است و ممكن است ما بگوييم سه تا پنج سال.
شما فرض كنيد منظور از بلند مدت 20 سال است. شك نكنيد كه 20 سال حتمي است. اگر كمتر بود، داخل توافق نوشته ميشد. اصلاً مشكلي كه ما با تيم مذاكرهكننده داريم همين است كه ميگوييم آقاي محترم! ما 10 سال بود كه توافق نميكرديم، آيا براي توافق كردن عجله داشتيم؟ چرا تكليف «زمان» را همان موقع مذاكره روشن نكرديد؟ ما بايد يك متن شفاف مينوشتيم كه هيچ چيز به آينده ارجاع داده نشود. ما 10 سال بود كه توافق نميكرديم، خوب يك روز، دو روز، يك هفته، يك ماه اصلاً يك سال هم بيشتر صبر ميكرديم ولي تكليف قسمتهاي مبهم (مثل زمان) در توافق روشن ميشد. اگر تكليف قسمتهاي مبهم را روشن ميكرديم، تفسيرهاي متفاوت به وجود نميآمد و هر طرف يك چيز نميگفت. شما اين را هم بدانيد كه امريكاييها اگر يك چيزي را منتشر كنند، ديگر آن را عوض نميكنند. مثلاً مطمئنا همين Fact Sheet (تفسير خودشان از توافق) را اجرا ميكنند و يك ذره هم از آن را عوض نميكنند و تازه اگر اضافه نكنند، چيزي كم نميكنند. از اين بحث بگذريم.
حق را نگرفتيم، سلب كرديم
آقاي رئيسجمهور در نامه خودشان به رهبر انقلاب نوشتهاند كه ما حق هستهاي را گرفتيم. در حالي كه در (گام نهايي) توافق ژنو اين حقوق - من نميگويم 20 سال نميگويم 10 سال اصلاً ميگويم پنج سال - از ما سلب شده است.
علاوه بر اين تعهد بيشتري هم دادهايم كه به طور كامل نگرانيها را برطرف كنيم. وقتي از طرف غربي (آمريكايي) ميپرسيم منظورتان از برطرف كردن كامل نگرانيها چيست و بايد چه كار كنيم، او جواب ميدهد كه بايد Dismantle كنيد. Dismantle يعني اوراق كردن. Dismantle معنياش برچيدن نيست، چون ممكن است ما يك چيز را برچينيم ولي به جاي ديگري منتقل كنيم در حالي كه Dismantle يعني اوراق كردن.
البته بحث Dismantle چيز جديدي نيست كه غربيها مطرح ميكنند. يكي از دوستان تعريف ميكرد كه در جريان مذاكرات تيم ايراني با تروئيكاي اروپايي در زماني كه آقاي روحاني رئيس تيم مذاكرهكننده بود، نماينده آلمان گفته بود برنامه هستهاي ايران مثل همين ساعتي است كه در اتاق مذاكره آويزان شده ولي قبل از هر چيز بايد عقربه فعاليتهاي هستهاي ايران متوقف شود- همين موضوع در توافق نيز ذكرشده است:
No further advance at Arak طرف آلماني ادامه داده كه در مرحله بعدي هم بايد dismantle كنيد. يعني اينكه شما نميتوانيد ساعت را از يك جا به جاي ديگر منتقل كنيد؛ چرخ دندههاي اين ساعت را بايد از هم باز و اوراق كنيد! نماينده ايران گفته خوب تمام است؟ !گفتند نخير! درمرحله بعدي بايد مثل يك سيگار كه روي زمين ماليده و آن را له ميكنيم، بايد شما نيز آن را منهدم (destroy) كنيد. حالا هم در توافق ميگويند كه بايد نگرانيها كامل برطرف بشود. من ميگويم كه آقاي محترم! وقتي كه ميرويد توافق كنيد، چرا از اين واژههاي مطلق مثل «كامل» استفاده ميكنيد؟ معني حقوقي «كامل» چيست؟
آيا اگر به شما بگويد كه منظور از «كامل»، dismantle است، ميتوانيد بگوييد نه؟ اقلاً يك قيد اضافه ميكرديد و ميگفتيد منظور از «برطرف كردن كامل نگراني» شامل dismantle نيست.
بعد هم ميآيند و ميگويند مذاكرات گام نهايي خيلي سختتر از گام اول است. بايد اول (اينها را) نميپذيرفتيد! و حالا كه پذيرفتيد بايد اجرا كنيد. طرف غربي در دور بعدي ميآيد و ميگويد:«خوب! چكار ميكنيد؟» شما در مقابل ميگوييد كه من dismantle نميكنم؟! خب او هم توافق نميكند! نتيجه چه ميشود؟...
تازه يك جمله در توافق هست كه ميگويد:
«No thing is agreed until every thing is agreed» يعني «يا توافق بر سر همه چيز يا هيچ چيز». طرف غربي ميگويد اگر همه آن چيزي را كه من ميگويم پذيرفتيد، فكري برايتان ميكنم. ولي اگر نپذيرفتيد. توافق نميكنم.
خب مگر طرف ايراني نميتواند همين حرف را بزند. مگر اصل «توافق بر سر همه چيز يا هيچ» مربوط به دو طرف نيست؟
صددرصد براي دو طرف است، اما در جريان رأيگيري براي تمديد NPT هم دو طرف حق داشتند كه نپذيرند. همانطور كه توضيح دادم ما در جريان تمديد NPT حق وتو داشتيم ولي آيا از حقمان استفاده كرديم؟ نه، چرا؟ چون مشكل داشتيم. حالا كه ديگر بدتر است.
خانم شرمن گفت كه ايران نياز به رآكتور اراك ندارد. آقاي ظريف جواب داده كه كجاي توافق ژنو لفظ برچيدن آمده؟ من معتقدم كه به لحاظ حقوقي، آن چيزي كه خانم شرمن ميگويد، همان چيزي است كه در ژنو آمده و چيزي كه آقاي ظريف ميگويد، اشتباهي است.
خب ممكن است طرف غربي با استناد به بحث «برطرفكردن نگراني كامل» چيزهايي از ايران بخواهد كه نهايتاً ايران نيز آنها را نپذيريد. در اين صورت به جاي اول برميگرديم و چيزي از دست ندادهايم. اينطور نيست؟
ما 10 سال بود كه توافق نميكرديم. خوب مگر كم عقل هستيم كه توافق كنيم و بعد بزنيم زير آن؟
منظور اين نيست كه زير توافق بزنيم. منظور اين است كه خود توافق اجازه داده كه توافق بعدي را انجام ندهيم.
اين در مورد NPT صادق است چون كه يك ماده براي خروج داشت ولي توافق ژنو مادهاي درباره خارجشدن ندارد.
منظورتان اين است كه ايران نميتواند توافق بعدي يا گام بعدي را انجام ندهد؟
ميتواند توافق نكند ولي چيزي براي خروج مشخص نشده است. منظورم را بيشتر توضيح ميدهم. فرض كنيد ما در حال توافق با همديگر هستيم ولي در يك قسمت توافق با هم مشكل پيدا ميكنيم (مثلاً در گام نهايي) در گام اول گامهايي مشخص شده و گفته شده كه قابل تجديد (renewable) است و پاياني هم براي تجديدپذير بودن آن مشخص نشده است.
مگر نميتوان براي محدود كردن تجديدپذير بودن توافق به آن قسمت توافق ژنو استناد كرد كه نوشته شده براي توافق گام نهايي فقط «يك سال» مهلت وجود دارد؟
اينكه ميگوييد درست است ولي اين «توافق نكردن» كه شما اشاره ميكنيد مربوط به گام نهايي است و گام اول سر جاي خود باقي خواهد ماند و تجديد هم شده و سر جاي خود است.
مگر اقدامات گام اول داوطلبانه نيست؟ پس چطور ميشود گفت كه دائمي و تجديدپذير است؟
اين يك بحث ديگر است... وقتي كه ميگوييم داوطلبانه يعني اينكه مثلاً وقتي من ميخواهم يك ماشين بفروشم اين فروش را داوطلبانه انجام دهم ولي ديگر شما نبايد پشت گوش من تفنگ بگذاريد و بگوييد اين (ماشين) را فوراً به من انتقال بده.
خوب اگر اينطور بود كه اصلاً چه لزومي داشت كه از اول مذاكره كنيم؟ ميگفتيم كه شما تفنگ گذاشتهايد پشت گوش ما و ما هم مذاكره نميكنيم ولي وقتي مذاكره ميكنيم يعني اينكه شرايط را قبول داريم.
من يك بار ديگر معناي داوطلبانه را توضيح ميدهم تا مشخص شود. ممكن است كه در اين توافق، تفنگ نگذاشته باشند پشت گوش من و من هم داوطلبانه آنها را بپذيرم، ولي اين داوطلبانه بودن تا چه موقع است؟ داوطلبانه بودن تا موقعي است كه من ميخواهم توافق را امضا كنم، ولي به محض امضاي توافق، ديگر معناي داوطلبانه ندارد؛ ديگر اجباراً تعهدات ناشي از توافق را بايد انجام بدهم. شما يكسري اقدامات را داوطلبانه قبول ميكنيد كه انجام بدهيد ولي وقتي كه امضا شد شما ديگر متعهد ب
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]
صفحات پیشنهادی
خشم اسرائیلی از تغییر لحن گزارشهای آژانس درباره فعالیتهای هستهای ایران بعد از توافق ژنو/ تعظیم آمانو به دیپ
خشم اسرائیلی از تغییر لحن گزارشهای آژانس درباره فعالیتهای هستهای ایران بعد از توافق ژنو تعظیم آمانو به دیپلماسیِ ظریف دولت روحانی جنجال بر سر آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره برنامه هستهای ایران با طرح ادعایی از سوی خبرگزاری رویترز به پا شد جنجالی که آژانس آندر مصاحبه با یک شبکه هندی ظریف: حصول توافق جامع هستهای طی ۵ ماه آینده امکانپذیر است
در مصاحبه با یک شبکه هندیظریف حصول توافق جامع هستهای طی ۵ ماه آینده امکانپذیر استوزیر خارجه ایران در مصاحبه با یک شبکه هندی که امروز دوشنبه منتشر شد نسبت به حصول توافق جامع هستهای ابراز خوشبینی کرد و گفت که اگر اراده لازم وجود داشته باشد توافق طی ۵ ماه آینده به دست میآید بهنماینده مردم قروه و دهگلان در مجلس خبر داد کمک 10 میلیارد ریالی دولت یازدهم برای توسعه بیمارستان شهید بهشتی قر
نماینده مردم قروه و دهگلان در مجلس خبر دادکمک 10 میلیارد ریالی دولت یازدهم برای توسعه بیمارستان شهید بهشتی قروهنماینده مردم قروه و دهگلان در مجلس شورای اسلامی گفت در دولت یازدهم 10 میلیارد ریال اعتبار برای کمک به توسعه بیمارستان شهید بهشتی قروه اختصاص یافته است به گزارش خبرگزارنشست نقد سیاست های معاونت مطبوعاتی دولت یازدهم به تعویق افتاد
نشست نقد سیاست های معاونت مطبوعاتی دولت یازدهم به تعویق افتاد تهران- ایرنا- نشست نقد سیاست های معاونت مطبوعاتی دولت یازدهم 20اسفندماه جاری برگزار می شود به گزارش روز دوشنبه خبرنگار حوزه رسانه ایرنا رییس انجمن خبرنگاران و روزنامه نگاران حوزه رسانه با اعلام این خبر همزمانی برگزاریادداشت/ محمدمهدی تقوی پاسداشت استقلال ملی در دولت یازدهم
یادداشت محمدمهدی تقویپاسداشت استقلال ملی در دولت یازدهمآیا دیپلماتهای آدابدان ما این بدیهی اولیه کار دیپلماسی را که هر کس میخواهد به کشوری بیاید برنامههایش باید از قبل اعلام شده و با توافق میزبان باشد میدانند به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس محمدمهدی تقوی عضو شوفرهنگیان مناطق محروم در انتظار تدبیر دولت یازدهم برای پرداخت مطالبات
فرهنگیان مناطق محروم در انتظار تدبیر دولت یازدهم برای پرداخت مطالبات گچساران - فرهنگیان مناطق محروم کهگیلویه وبویراحمد در انتظار تدبیر دولت یازدهم برای پرداخت مطالبات خود در آستانه سال نو هستند به گزارش خبرنگار ایرنا این قشر زحمت کش که سال ها از دریافت مطالبات خود مایوس شده بوددولت در هفتهای که گذشت سفر خانم معاون به «ینگه دنیا»/ لباس رزم دولتی ها در برابر دشمن/ «خاطره&
دولت در هفتهای که گذشتسفر خانم معاون به ینگه دنیا لباس رزم دولتی ها در برابر دشمن خاطره روحانی از انتخاباتجلسه فوقالعاده کابینه برای رسیدگی به چگونگی اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها پاسخ دولتیها به تهدیدات اخیر آمریکا بازدید رئیس جمهور از آخرین دستاوردهای دفاعی ابلاغ قانچهار سناریو برای توافق نهایی هستهای ایران و 1+5
چهار سناریو برای توافق نهایی هستهای ایران و 1 5 در شرایطی که دور جدید مذاکرات ایران و گروه 1 5 برای دستیابی به توافق نهایی هسته ای آخر هفته جاری در وین برگزار می شود بار دیگر بحث ها درباره محتوای احتمالی توافق نهایی شدت گرفته است در همین زمینه سید حسین موسویان عضو پیشین تیمدر صورت جلب اعتماد ملت ایران امکان توافق جامع هستهای وجود دارد/ نگران شرایط اوکراین هستیم
ظریف در پاسخ به خبرنگاران در صورت جلب اعتماد ملت ایران امکان توافق جامع هستهای وجود دارد نگران شرایط اوکراین هستیم وزیر امور خارجه کشورمان گفت در صورت حسن نیت و اراده سیاسی 1 5 و در صورتی که به مفاد بیانیه برنامه اقدام مشترک ژنو پایبند باشند امکان دستیابی به یک راه حل جامع داخبار امنیت اطلاعات رد درخواست دولت آمریکا برای افزایش مدت نگهداری مکالمات افراد
اخبار امنیت اطلاعاترد درخواست دولت آمریکا برای افزایش مدت نگهداری مکالمات افراددر پی درخواست دولت ایالات متحده برای نگهداری اطلاعات مکالمات شهروندان آمریکایی برای بیش از 5 سال این دادگاه با افزایش مدت نگهداری اطلاعات مخالفت کرد به گزارش خبرنگار فناوری اطلاعات خبرگزاری فارس به نطنز/پروژه بهاریزه شدن دولت یازدهم
طنز پروژه بهاریزه شدن دولت یازدهم آیدین سیارسریع در روزنامه قانون نوشت بنا بر گزارش ها از زمان شروع به کار دولت یازدهم مجلس 1213 بار به دولت تذکر داده 191 بار سوال پرسیده 1174 بار هم شکایت و تقاضای تحقیق و تفحص کرده است واقعا جای خوشحالی دارد از قدیم هم گفتهاند پرسیدن عیبسه شرط جان کری برای امضای توافقنامه نهایی هستهای با ایران
سه شرط جان کری برای امضای توافقنامه نهایی هستهای با ایرانتاریخ انتشار سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۰۹ ۱۴ وزیر خارجه آمریکا در اجلاس سالانه آیپک اعلام کرد آمریکا اجازه دستیابی ایران به سلاح هستهای را نخواهد داد به گزارش تسنیم به نقل از امتیوی جان کری وزیر خارجپورمحمدی: کسانی که اصل مذاکرات هستهای را مورد تردید قرار میدهند برداشت ناقص و غلطی دارند/ دولت از حاشیهها پ
پورمحمدی کسانی که اصل مذاکرات هستهای را مورد تردید قرار میدهند برداشت ناقص و غلطی دارند دولت از حاشیهها پرهیز میکند اراده دولت تدبیر و امید در توسعه سیاسی اجتماعی اقتصادی و امنیتی جدی است و فصل جدیدی از تحولات در داخل کشور گشوده شده است این برآورد حجتالاسلام مصطفی پورمحواکنش علی عسکری به انتصاب آخرین استاندار دولت یازدهم
واکنش علی عسکری به انتصاب آخرین استاندار دولت یازدهم حجتالاسلام علی عسکری مشاور مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون امور مجلس دانشگاه آزاد که خود یکی از گزینههای مطرح جهت تصدی استانداری خراسان رضوی بود نسبت به انتصاب علیرضا رشیدیان به عنوان استاندار این استان واکنش نشان داد به گزارشنماینده ولی فقیه درسپاه: توافق هسته ای ناشی ازاقتدارنظام است/غربی ها چاره ای جز مذاکره با ایران نداشتند
نماینده ولی فقیه درسپاه توافق هسته ای ناشی ازاقتدارنظام است غربی ها چاره ای جز مذاکره با ایران نداشتند نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت توافق هسته ای گروه 1 5 با کشورمان ناشی از اقتدار جمهوری اسلامی ایران در عرصه های بین المللی است به گزارش نامه نیوز حجت الیلاز: دولت یازدهم می تواند تورم را به 15 درصد برساند
لیلاز دولت یازدهم می تواند تورم را به 15 درصد برساند سعید لیلاز کارشناس مسایل اقتصادی معتقد است وعده وزیر اقتصاد در رساندن تورم به 15 درصد تا پایان سال آینده قابل تحقق است آفتاب لیلاز در گفت و گو با سایت نواندیش با اشاره به این موضوع گفت با توجه به شرايط موجود در اقتصاد و تلدولت یازدهم دستیار جوان دارد؟
دولت یازدهم دستیار جوان دارد سیاست > دولت - برای اولین بارمشاوران جوان ریاست جمهوری در اسفند ماه ۱۳۸۴ پایهگذاری شد قرار بود این مشاوران جوان روحیه نشاط پویایی و نوگرایی وزمینه ایجاد تحول در نظام مدیریتی کشور را فراهمکنند اگرچه که کلی مصوبه برای این گروه تصویب شد-
گوناگون
پربازدیدترینها