واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
چرا شکار را ممنوع می کنید؟ وبلاگ > آخانی، حسین -
این روزها طرح ممنوعیت 5 ساله شکار خیلی سر و صدا کرده. مسئله آنقدر جالب و مهم است که مناظره سه ساعته در تلویزیون برقرار می شود. رسانه های محیط زیستی و شبکه های اجتماعی شب و روز دارند در مورد این موضوع می نویسند. من فکر می کنم این بازی چه برنامه ریزی باشد و چه تصادفی ، منفعت آن می رود به جیبب دو دسته: اول شکارچیان و دوم سازمان محیط زیست. چرا؟
شکارچیانی که تا بحال در محافل محیط زیستی متخلف و قاتل حیوانات بودند، آنقدر ارج و قُرب پیدا می کنند، که تریبونی به عظمت رسانه ملی به دستشان می افتد تا از عملکرد خود دفاع کنند. اگر شما کمی با روحیه حیوان ستیزی جامعه ایرانی آگاه باشید می دانید که این فرصت ارزش تبلیغاتی بسیاری برای آنها دارد. منفعت دوم هم به جیب سازمان محیط زیست می رود. سازمانی که با قربانی شدن گوزن زردش در پردیسان، مهمترین خاک خود را در قلب تهران دو دستی تقدیم شهرداری کرد و تا با اختصاص 50 میلیارد تومان بودجه شورای شهر تنها باقیمانده تنوع زیستی تهران را ویران کند و با بتون و پلاستیک و چند تا گیاه خارجی بَزَک نماید، حال چه موضوعی جالب تر از ممنوعیت شکار که سر همه را فعلا تا شب عید گرم می کند تا این نقل و انتقال، بدون کوچک ترین مزاحمتی تکمیل گردد. واکنش های جامعه طرفدار محیط زیست به ممنوعیت شکار و بی واکنشی آنها نسبت به واگذاری پردیسان پیام مهمی دارد: آنکه نگاه به محیط زیست بین طرفداران دو آتشه محیط زیست و دولت کاملا یکسان است. هر دو نگاه فانتزی و سطحی به محیط زیست دارند. دولتیان این سازمان را می خواهند برای پز دادن به جامعه جهانی. به همین دلیل آنرا در سطح معاونت رئیس جمهور حفظ کرده اند ولی نه به آن پولی می دهند و نه قدرتی. طرفداران محیط زیست هم سرشان را گرم کرده اند به بحث شیرین شکار. گو اینگه تنوع زیستی فقط پلنگ و یوز پلنگ و قوچ و میش و کلُ و بز و آهو است. این نگاه کاملا سطحی هیچ تفاوتی با نگاه سنتی به سازمان محیط زیست - همان شکاربانی - سابق ندارد. گو اینکه سازمان محیط زیست درست شده تا فقط به حفظ جانوران قابل شکار و یا نگهداری چند پستاندار بزرگ بپردازد. اما برگردیم به اینکه چرا شکار باید ممنوع باشد؟ من به عنوان زیست شناس نمی توانم کشتن هیچ حیوانی، چه بزرگ و چه کوچک را تحمل کنم. اگر هم سازمان محیط زیست 5 سال که هیچ حتی یک روز هم شکار را ممنوع کند، دست بانی اش را می بوسم. اما سوال من اینست که با ممنوعیت شکار مشکل حفظ تنوع زیستی ایران حل می شود؟ آیا این حیوانات از فردا می آیند با خیال راحت سر جاده و برای ما دم تکان می دهند؟ هیچکدام از این حیوانات- به استثنای گوزن زرد - که عملا بصورت وحشی منقرض شده است- در حد گونه منحصر به فرد ایران نیستند. تقریبا همه پرندگانی که ما از آنها صحبت می کنیم - به جز زاغ بور که فکر نمی کنم کسی آنرا شکار کند - انحصاری ایران نیستند. البته این بدین معنی نیست که ما وظیفه ای در حفظ آنها ندارم. آنها صدها نقش اکولوژیکی دارند که باید برای حفظ تک تک آنها برنامه داشت. این بدین معنی است که اگر بخواهیم اولویت بندی کنیم، باید: 1- اول به فکر حفظ موجوداتی باشیم که اولین چرخه زنجیره غذایی هستند. چون اگر آنها حفظ نشوند هزاران گونه جانوری وابسته به آنها نیز نابود می شوند. گیاهان به عنوان تثبیت کننده نور خورشید که با فتوسنتز غذای دیگر موجودات را تامین می کنند، از نظر حفاظتی اولویت اول را دارند. اگر گیاهان حفظ شوند به طبع آن خوراک دومین حلقه زنجیره غذایی - یعنی علفخوارانی مانند آهو، قوچ و میش و کل و بز - تامین می شود. در صورت حفظ جمعیت علف خواران سومین زنجیره که گوشتخورانی مانند پلنگ و یوز پلنگ را شامل می شود، غذایی برای خوردن خواهند داشت. 2- از حدود 7300 گونه گیاهی فلور ایران 24% انحصاری محدود جغرافیای ایران هستند. حفظ این گونه ها بایستی اولویت کلیه دستگاههای حفاظتی، در راس آن سازمان محیط زیست باشد. چون اگر هر کدام از آنها منقرض شدند، حلقه های بزرگی از تکامل و منابع ژنتیکی مهم نابود می شوند و با هیچ قیمتی هم نمی توان آنها را جایگزین کرد. من کاری به مناطق خارج از مدیریت سازمان محیط زیست ندارم. می دانم که این سازمان نه پول دارد و نه نیرو که بتواند فکری به حال گیاهان و جانوران خارج از مناطق چهار گانه کند. اما وضع مناطق چهار گانه، بخصوص مناطق حفاظت شده، و اغلب پارکهای ملی از نظر حضور دام فاجعه است. سازمان محیط زیست حتی بخش عظیمی از پارک ملی گلستان را در منطقه دست شاه به دامداران واگذار کرده است. وضع سایر مناطق مانند دنا، اشتران کوه، خوش ییلاق و حتی شکننده ترین اکوسیستم ها مانند ذخیره گاه توران از نظر حضور دام بیداد می کند. میزان چرا در آنها به حدی است که به اغلب آنها نمی توان منطقه حفاظت شده اطلاق کرد. علت کشت و کشتارهای حیات وحش و آتش سوزی در این مناطق بطور مستقیم و یا غیر مستقیم به حضور دام ارتباط دارد. اگر معاون محیط طبیعی سازمان - که دانش آموخته اقتصاد کشاورزی است و نمی دانم آیا درس اکولوژی هم پاس کرده باشد - کمی از اوضاع مناطق چهار گانه آگاهی داشت، حتما بجای آنکه بگوید، من 5 سال شکار را ممنوع می کنم، می گفت من 5 سال چَرا را در محدوده مناطق چهار گانه ممنوع می کنم. شک ندارم اگر این کار را می کرد، جمعیت حیات وحش، یقیننا ایده ال نمی شد، حداقل آنقدر بهبود پیدا می کرد که برای دکتر شکارچیان تشنه خون ریزی، که رهبر یکی از آنها اتفاقا دکتر بدنیا آمدن فرزند من بوده است، چند پروانه بدهند.
سه شنبه 20 اسفند 1392 - 16:06:49
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]