تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816813365
ریزش سقف خانه «ارسطو» در شب عروسی اش
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تاریخ انتشار: 20 اسفند 1392 ساعت 10:53 | شماره خبر: 1413912337715310355
بازیگر «پایتخت 3» از حضورش در هفت قسمت این سریال و همچنین روزی که فرزندش به دنیا آمد ولی او به دلیل تعهد کاری ناگزیر شده عصر همان روز سر سریال حاضر شود، صحبت کرد. هومن حاجی عبدالهی که امسال هم در سریال «پایتخت 3» حضور دارد گفت: من سال گذشته تنها در یک قسمت از این سریال حضور داشتم اما امسال در هفت قسمت ابتدایی این سریال بازی می‌کنم. وی ادامه داد: این نقش ادامه نقشی است که سال گذشته داشتم و همان رحمت خروس‌باز است که خروسش را در «پایتخت 2» می‌کشند و امسال با زندگی متفاوتی در این نقش حاضر می‌شود؛ یعنی ماشین شاسی بلند دارد و زمین و ملک خرید و فروش می‌کند.
این گوینده و بازیگر درباره اینکه چه اتفاقی برای او در این سریال می افتد که در تصاویر با گردن‌بند طبی دیده می شود؟ بیان کرد: در قسمت اول این سریال ارسطو عروسی می گیرد و ما مراسم پایکوبی داریم. در همین حین سقف خانه ارسطو فرو می‌ریزد و من هم مجروح می‌شوم و تا قسمت هفتم باید از این گردنی استفاده کنم. حاجی عبداللهی که مدتی است در حوزه دوبله فعالیتی ندارد از اینکه به خاطر تولید فرزندش کارهایش را کمتر کرده است سخن گفت و اظهار کرد: من می‌خواستم با تولد فرزندم «جانان» کارهایم را کمتر کردم اما نشد زیرا درست زمانیکه فرزندم متولد شد من هم باید برای کار سر «پایتخت» می رفتم و در همان 7 قسمتی که بازی کردم 12 بار به شمال رفت و آمد داشتم. حتی خاطرم هست 7:30 صبح فرزندم به دنیا آمد و من ساعت 11 مجبور شدم او و مادرش را در بیمارستان ترک کنم و به شمال بروم و همان روز ساعت 3 بعد ازظهر جلوی دوربین رفتم. (خبرگزاری مهر)
20 اسفند 1392 ساعت 10:53 | شماره خبر: 1413912337715310355
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]
-
گوناگون
پربازدیدترینها