واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «حيا» گمشدهاي در آزمايشگاهها و انجمنهاي علمي دانشگاه
دختري كه در آزمايشگاه دانشگاه با يك پسر نامحرم همگروه است، ظاهراً مشكلي در اين ارتباط نميبيند ...
«دانشگاه» واژهاي است كه در نگاه اول بسيار مقدس و دوست داشتني به نظر ميرسد اما اكنون در جامعه ايران به يكي از معضلات و دغدغههاي فكري خانوادههاي مذهبي تبديل شده است تا جايي كه برخي از اين خانوادهها با شك و ترديد به راهي كردن دخترشان به دانشگاه نگاه ميكنند. دغدغه اصلي اين والدين را بايد در فضاي نامناسب دانشگاهها دانست؛ فضايي كه سبب ميشود حتي پسران و دختران مؤمن و معتقد هم در فشار قرار بگيرند تا ضمن وانهادن ماهيت و رفتار مذهبي و ديني خود، به سيل خروشان دختران و پسراني بپيوندند كه اساساً اعتقادي به حفظ حريمها ندارند اما در برابر اين فضا چه بايد كرد؟ آيا منصرف كردن فرزندان به ويژه دختران از ادامه تحصيل و حضور در دانشگاه، اقدام مناسب و عملي براي جلوگيري از فسادهاي اينچنيني و خطراتي كه به دنبال دارد، است؟ قطعاً پاسخ به اين سؤال، يك «نه» بزرگ است چراكه با اين كار، صورتمسئله پاك شده ولي پاسخي به اين موضوع مهم كه بخش زيادي از دختران دانشجوي كشور با آن دست به گريبان هستند، داده نشده است. در اين زمينه، افزايش آگاهي دختران دانشجو از واقعيت فضاي دانشگاه و اتخاذ رويكردهاي مناسب از سوي آنان ميتواند بهترين راهكار براي حل مشكلات در اين زمينه باشد. طبيعي است كه به دليل فضاي مختلط دانشگاههاي ايران به ويژه آنكه اين مسئله پس از 12 سال تحصيل جداگانه در مدارس پسرانه و دخترانه رخ ميدهد، زمينه براي آلودگي بسيار فراهم است. از طرف ديگر به دليل ناآشنايي دختران با اين فضا و قرار گرفتن آنان در يك شرايط پيشبيني نشده، امكان اتخاذ تصميمات صحيح از سوي آنان وجود ندارد. بايد اذعان كرد در شرايط فعلي دانشگاههاي كشور، توصيههايي فراتر از دستورات اخلاقي و نصيحتهاي اجتماعي نياز است چراكه ظاهر همه چيز منطبق بر اصول و قواعد به نظر ميرسد. دختري كه در آزمايشگاه دانشگاه با يك پسر نامحرم همگروه است، ظاهراً مشكلي در اين ارتباط نميبيند چراكه اولاً اين رابطه تحت چارچوب دانشگاه صورت گرفته و ثانياً در راستاي مباحث علمي و درسي رخ داده است اما آيا واقعاً ماهيت اين روابط به همين جا محدود ميشود؟ پاسخ به اين سؤال هم منفي است. پوشش علمي در قالب فعاليتهاي علمي در انجمنهاي علمي و گروههاي تحقيقاتي و پژوهشي به هيچ عنوان نميتواند عاملي براي زير پا گذاشتن چارچوبهاي اعتقادي و اصل مهم «حيا» باشد. اهميت و سختي اين موضوع از آنجاست كه حد و مرز رابطه با جنس مخالف در اين زمينه مشخص نيست، يعني دختران دانشجو نميدانند كه آيا ارتباطات كاري و اداري در انجمنهاي علمي و آزمايشگاهها هم ميتواند منجر به بروز فجايع اخلاقي شود يا خير؟ يا به عنوان مثال، دانشجوي دختري كه در رشته تحصيلي خود سرآمد است و در همه دانشكده به عنوان يك دانشجوي درسخوان شناخته ميشود، در برابر درخواستهاي مكرر دانشجويان پسر براي دريافت جزوه چه واكنشي بايد از خود نشان دهد؟ آيا محافل دانشجويي نظير شب شعر كه همراه با شعرخواني از سوي دختران دانشجوست، زمينه را براي ارتباطات ناسالم فراهم نميكند؟ در اين زمينه، مسئوليت اصلي را بايد بر عهده خانوادهها و والدين دانست. اگر والدين دختران دانشجو پيش از حضور آنان در دانشگاه نسبت به رفتارهايي كه در ظاهر معقول و منطقي به نظر ميرسند ولي در باطن داراي آثار و عواقب بسيار تاريكي براي آنان است، هشداهاي لازم را بدهند و در طول دوران تحصيل هم نظارت دقيق – نه به معناي كنترل ديكتاتورگونه – بر رفتار دختران خود داشته باشند، راه بر بسياري از انحرافات اخلاقي بسته خواهد شد. از طرف ديگر، خود دختران دانشجو هم بايد رفتار خود را به گونهاي تنظيم كنند كه مانع از هرگونه ايجاد شبهه در اذهان ديگران شود. اين مسئله به طور خاص در كلاسهاي درس و درون آزمايشگاهها و انجمنهاي علمي قابل توجه است چراكه ممكن است نام و عنوان اين اماكن افراد را به خطا بيندازد و گمان كنند اكنون ديگر ميتوانند خارج از چارچوبهاي معمول ديني، با جنس مخالف ارتباط برقرار كنند. دانشجوي دختري كه در يك شب شعر با صداي آهنگين خود شعر ميخواند، بايد توجه داشته باشد كه مستمعين او را پسراني مجرد تشكيل ميدهند كه شايد در ظاهر تنها شعر و قدرت قرائت او را تحسين كنند اما در حقيقت مشغول تحسين خود آن دختر هستند. همين مسئله در ساير رفتارهاي به ظاهر علمي هم قابل تعميم است. همگروه بودن در آزمايشگاه به هيچ عنوان نميتواند دليل خوبي براي خارج شدن دختران از قواعد تربيتي و ديني خود و بروز رفتارهايي نظير «صدا زدن با نام كوچك»، «بگو و بخندهاي ناموجه»، «قرارهاي خارج از محيط دانشگاه» و «ارتباطات تلفني و پيامكي غيرضرور» ميان دانشجويان باشد. در اين مورد بايد توجه دقيقي داشت كه همه اين اتفاقات نه به صورت صريح و واضح كه اتفاقاً به صورت كاملاً پنهاني و در پوشش عناوين جذاب و حتي گاهي ديني خود را نمايان ميكند، به عنوان مثال ارتباط پيامكي دو دانشجوي دختر و پسر حتي ميتواند از يك پيامك تبريك اعياد مذهبي و ملي آغاز شود و نهايتاً به يك وابستگي قلبي برسد تا جايي كه فرد موردنظر چشمانتظار رسيدن پيامك تبريك تولد خود يا فلان عيد مذهبي و ملي است و در صورت عدموقوع اين مسئله، دچار سرخوردگي ميشود. نهايتاً بايد اين مسئله را در نظر داشت كه عناوين شيك و جذاب نظير مواردي كه در بالا بيان شد، به هيچ عنوان نميتواند مجوزي براي زير پا گذاشتن چارچوبهاي ديني و شرعي باشد و تفهيم اين مسئله به دختران دانشجو، برعهده والدين است؛ وظيفه سختي كه در صورت اهمال نسبت به آن يا گذشتن به راحتي از كنار آن ميتواند عواقب بسيار خطرناكي براي خانوادهها داشته باشد.
نویسنده : مهدي خانعليزاده
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 20 اسفند 1392 - 09:35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]