تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820977591




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

افتادن به وادي انفعال همان و تسليم در برابر فرهنگ غرب همان!


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: افتادن به وادي انفعال همان و تسليم در برابر فرهنگ غرب همان!
گاهي آدمي تا مغز استخوان عاجز و مستأصل مي‌شود كه واقعاً اين زندگي را با همه اغتشاش‌هايي كه از بيرون و درون بر سرت آوار مي‌شود چطور بايد زيست.
بي‌ربط نيست حكما گفته‌اند بزرگ‌ترين هنر، هنر زيستن است. اينكه اولويت‌ها چه باشد و چه چيز را در برابر چه چيز قرباني كني، چه چيز را برداري، چه چيز را رها كني، كجا كوتاه بيايي، كجا بستيزي، كجا سكوت كني، كجا داد بكشي، كجا بايستي، كجا بدوي، كجا برگردي، رعايت همه اينها روي كاغذ ساده است اما در ميدان عمل دچار تنگناهاي بسيار مي‌شويم. گفت‌وگوي ما با دكتر حسن بنيانيان، رئيس كميسيون فرهنگي ـ اجتماعي شوراي عالي انقلاب فرهنگي و تحليلگر موضوعات حوزه فرهنگ، درنگ‌هايي بر سبك مغشوش زندگي ما دارد. آقاي دكتر بنيانيان! گاهي ما در سبك زندگي‌مان متأثر از الگوهاي وارداتي به حوزه‌هايي ورود پيدا كرده‌ايم كه از غرب هم مغشوش‌تر است، يعني از پاپ هم پاپتر شده‌ايم. چرا اين اتفاقات در جامعه ما مي‌افتد؟ من براي شما يك مثال مي‌زنم كه اين روزها آفتي از آفات جامعه ماست. شما مي‌دانيد كه در غرب حساسيت چنداني در رابطه زن و مرد و لباس پوشيدن وجود ندارد اما زن‌هاي آنجا مي‌دانند وقتي مي‌روند سر كار، بايد لباس ساده متناسب با آن محيط را بپوشند. اگر يك وقت خواستند بروند شب نشيني و در جشني شركت كنند ممكن است آرايش‌هاي آنچناني هم انجام دهند و لباس‌هاي آنچناني هم بپوشند اما همين الگوها وقتي از غرب وارد مي‌شود آن تناسب‌ها هم رعايت نمي‌شود. يعني مي‌بينيد بعضاً يك زن كارمند بخش خصوصي وقتي مي‌خواهد آماده شود برود سركار از همان لباس و پوششي استفاده مي‌كند كه خاص پارتي و جشن است. خب اين الگوها از غرب آمده اما در فضاي كمبودهاي فرهنگي ما اينگونه نمود پيدا مي‌كند، در جامعه ما هم به صورت ناخودآگاه به اينها توجه مي‌شود. متأسفانه مردهاي ما به اين نوع زن‌هاي عقب افتاده فرهنگي باج مي‌دهند. كارشان را زودتر راه مي‌اندازند، سلام گرم تري مي‌كنند، تحويل مي‌گيرند و اين پديده تشديد مي‌شود. چرا؟ چون اين زن تشويق مي‌شود فردا هم به خودش برسد چون بازخوردش را ديروزدر كوچه و خيابان و در محيط كار از طرف مردها گرفته است. چطور مي‌توان اين راهبرد را به صورت الگو در جزئيات زندگي امروز وارد كرد؟ اگر آدمي مشي زندگي‌اش را با معيارهاي الهي تطبيق دهد، ناخودآگاه در ازدواج، اشتغال، تحصيلات و انتخاب محل كار او هم اثر مي‌گذارد و تبديل مي‌شود به فرهنگي در جزء جزء تصميمات روزانه‌اش. حالا به ميزاني كه اين آدم‌ها در جامعه زياد مي‌شوند معضلات جامعه رو به كاستي مي‌گذارد. به ميزاني كه اين ضرورت‌ها فراموش مي‌شود فرهنگ جامعه خراب مي‌شود. دلايل مختلفي هم دارد. اول اينكه دشمن تلاش آگاهانه‌اي مي‌كند تا فرهنگ جامعه ما را تخريب كند. دوم اينكه به واسطه مصرف محصولات غربي و الگو‌گيري در امور مختلف از غرب، فرهنگ منحطي در جامعه وارد مي‌شود و حتي اگر دشمن اراده نكند نفس تعامل در فرآيند جهاني سازي، آثار مخربش را بر جاي مي‌گذارد. به اضافه اينكه اين فساد جهاني‌سازي با هواي نفس هماهنگ است. وقتي شما ماهواره را آورديد خانه، مي‌دانيد كه در كانال‌هاي مختلف چه محتوايي وجود دارد، چه شهوتي تو را تحريك مي‌كند. پس موتوري در وجود تو با وجود آن ماهواره روشن مي‌شود كه دائم وسوسه‌ات مي‌كند. چند مدتي با شيطان مبارزه مي‌كني اما بالاخره يك شب مي‌گويي يك نگاه كه مي‌توان كرد. ببينيم چه خبر است در اين دنيا. ببينيم ديگران چه مي‌بينند. آرام آرام در طول دو سه ماه، قضيه عادي‌سازي مي‌شود و مي‌نشيني نگاه مي‌كني، بنابراين دريچه‌اي از جهنم و حضور شيطان مي‌آيد به خانه شما و خودت، زنت و بچه‌هايت را فاسد مي‌كند. حالا دلت نمي‌آيد كه خودت را محكوم كني. شروع مي‌كني به اينكه چرا كسي فرهنگ جامعه را اصلاح نمي‌كند. حكومتي‌ها پس چه مي‌كنند؟ قرار بود مدرسه، بچه ما را سالم نگه دارد. اين پسر دهانش هنوز بوي شير مي‌دهد اما رفته دوست دختر گرفته. اينجاست كه نقش خودت را گم مي‌كني و دوست هم نداري نقش خودت را پيدا كني. براي اينكه برايت تلخ است. اين معضلي است كه شما در اين كشور داري. مي‌روي مدرسه مي‌بيني مدير مدرسه هم در اين دام افتاده است. او هم چون سواد، مطالعه و انگيزه ندارد تا مي‌گويي چرا كار فرهنگي در اين مدرسه انجام نمي‌دهي مي‌گويد با وجود اين ماهواره‌ها چه كار مي‌تواني بكني. او هم دستش را بالا برده است. بعد در جامعه نگاه مي‌كني مي‌بيني تعداد آدم‌هايي كه دل شان حقيقتا براي فرهنگ مي‌سوزد و هنوز با انگيزه اقدام به اصلاح فرهنگ محيط خود مي‌كنند بسيار اندك است. نشانه‌هاي توسعه فكري و فرهنگي منطبق با الگوهاي ديني در يك جامعه چه مي‌تواند باشد؟ يك نشانه اين است كه شغل من چه نسبتي با سازندگي جامعه برقرار مي‌كند؟ اين سؤال محوري همه افراد مومن جامعه بايد باشد. در واقع به ميزاني كه آدم‌ها به اين سؤال‌ها اهميت قائل مي‌شوند ما به آن توسعه يافتگي فرهنگي نزديكتر مي‌شويم. ممكن است كشوري پر از تئاتر، سينما، روزنامه، كتاب و مجله باشد اما اين سؤالات در آن جامعه پرسش‌هاي مبنايي نباشد. كسي كه مي‌خواهد در يك جامعه ديني ازدواج كند اگر از خودش اين سؤال را نپرسد، همسري كه من مي‌خواهم انتخاب كنم دين مرا تقويت مي‌كند يا عامل تخريب آن است؟ معلوم است كه هنوز آن جامعه ديني نشده است. چون در سن جواني هستي و شهوت، زاويه غالبي در نگاهت وجود دارد پس ممكن است مهم‌ترين ملاك انتخاب تو چهره ظاهري آن دختر باشد، وقتي اين ظاهرگرايي‌ها برجسته شود خواه ناخواه بايد از خيلي از ارزش‌هاي ديني بگذري. در جامعه ديني هر تصميمي بايد با معيارهاي اساسي دين و اصولي كه ما در فرهنگ‌مان داريم منطبق باشد. هم تصميمات كوچك را بايد در بر بگيرد هم تصميمات بزرگ را، اولويت هم با تصميمات بزرگ است. مثل انتخاب شغل و تحصيلات، انتخاب همسر و انتخاب مشي زندگي. خيلي مهم است كه بالاخره آدم‌ها با خودشان فكر كنند من مي‌خواهم اين عمر را چطور سپري كنم. محوري كه در عمرم مي‌خواهم دنبال كنم چيست؟ چون بعضي‌ها روي اينها فكر نمي‌كنند و ناخواسته محورشان مي‌شود پول درآوردن و بعد توجيه شان مي‌شود كه اگر پول باشد مي‌شود براي امام حسين (ع) كار كرد. پول باشد مي‌شود به مستضعفان كمك كرد. خودشان را گول مي‌زنند و همه زندگي شان مي‌شود پول درآوردن. بعضي‌ها هم مي‌گويند آدم تا قدرت نداشته باشد نمي‌تواند خدمت كند. پس همه زندگي‌شان مي‌شود كسب قدرت و براي رسيدن به قدرت به دروغ، رشوه و هرگونه فسادي متوسل مي‌شوند كه به قدرت برسند تا بعد خدمت را آغاز كنند، در صورتي كه فساد همه وجودشان را فرا گرفته است و عملا نمي‌توانند خدمتي انجام دهند. كسب شهرت دغدغه گروهي ديگر است. بعضي از افراد مي‌افتند در اين گرداب كه مشهور شوند. از نفس شهرت خوش شان مي‌آيد. لذت مي‌برند از اينكه هر كجا مي‌روند از اينها امضا مي‌خواهند. اينها ابعاد مختلف انحرافي است كه ممكن است آدم‌ها را درگير و از تعادل خارج شان كند. آقاي دكتر! ما از ظرفيت‌هاي موجود در فرهنگ ديني مان براي ترميم اين جراحت‌ها درست بهره‌برداري نمي‌كنيم. ريشه اين تعلل‌ها كجاست؟ شما اگر بخواهيد از آن ظرفيت‌ها بهره‌برداري كنيد، لوازم و مقدماتي لازم دارد. در جامعه ما يكسري فعاليت‌هاي ديني وجود دارد. اين فعاليت‌ها در عين حال كه خوب است اما اين آسيب را هم دارد كه ممكن است برخي عناصر مهم را پنهان كند. يعني اينكه شما وقتي كمك مي‌كني به مراسم امام حسين (ع) يادت مي‌رود سؤال اصلي را از خودت بپرسي كه اصلاً اين پولي كه من درمي‌آورم و خرج امام حسين (ع) مي‌كنم حلال است يا حرام، چون هر دو سؤال را بايد جواب بدهي. از پول حلال براي امام حسين (ع)خرج كردن ثواب دارد. ممكن است شما از داشتن يك نگاه كامل به موضوع غافل شوي و ببيني ماهيت شغل تو طوري است كه تخريب اقتصاد جامعه است اما از محل اين تخريب، روضه امام حسين (ع) برپا مي‌كني. كافي است واردكننده بنجل‌هاي چيني باشي و اشتغال داخل كشور را منتقل كني به چين. درست است كه علما اين را حرام نمي‌دانند، اما اگر ما توسعه فكري پيدا كنيم متوجه مي‌شويم اين فعاليت تخريب جامعه است. ممكن است اين آدم، خمس مالش را هم بدهد. ـ بله و دوست داشته باشد براي امام حسين (ع) هم هزينه كند. من نمي‌گويم هزينه براي امام حسين (ع) را تعطيل كنيم، اما مي‌خواهم بگويم مراقب باشيم اين رفتارها جاي آن سؤال اصلي را در ذهن ما نگيرد. در واقع هزينه براي امام حسين (ع) توجيه كننده مال نامشروع نشود. بله اينجا ديگر نقش شيطان است كه مي‌آيد آدم را اغوا مي‌كند. البته نقاط ضعف تبليغات ديني ما هم اين مسئله را دامن مي‌زند. اينكه ما گاهي به صورت افراطي از نام امام حسين (ع) بهره مي‌گيريم براي توجيه گناهانمان. البته نزديك شدن به مكتب امام حسين (ع) آدم را اصلاح مي‌كند. ترديدي در اين نيست اما اينكه شما اين را به صورت افراطي، ابزار توجيه گناهانت بكني همان تفكر مسيحيت است. مي‌دانيد كه مسيحيان معتقدند مسيح به صليب كشيده شد كه كفاره گناهان پيروانش باشد. برخي مي‌گويند اين همان تفكر است كه در ايران بسط داده شده است. من البته در اين زمينه صاحب‌نظر نيستم، اما روي اين نكته مي‌خواهم پافشاري كنم كه اگر ما متوجه عوارض رفتارهايمان در جامعه نباشيم بحران ساز خواهد بود. آسيب ديگري كه در كشور ما خودش را نشان مي‌دهد برداشت غلط از انتظار امام زمان(عج) است. گاهي آدم مي‌بيند بچه‌هاي مذهبي متدين وقتي مي‌نشينند آسيب شناسي فرهنگي مي‌كنند به جاي آنكه پي راه‌حل بگردند حس شان اين است كه خب امام زمان (عج) را گذاشته‌اند كه ايشان بيايد و اين مسائل را حل كند. دعا كنيد امام زمان‌(عج) بيايد، بعد آن دعا جايگزين تلاش‌هاي ما مي‌شود. دقت مي‌كنيد؟ در صورتي كه اولا معلوم نيست امام زمان (عج)كي ظهور مي‌كنند. در ثاني حتي اگر امام زمان‌(عج) هم بيايد در زمان حضور ايشان هم تو بايد به عنوان يك عنصر فعال فرهنگي جامعه را اصلاح كني. قرار نيست روابط خلقت با آمدن ايشان به هم بخورد. درست مثل زمان پيغمبر كه حضرت علي‌(ع) را مأمور مي‌كنند بروند در يمن تبليغ كنند. قرار نيست با فشار دادن يك كليد در مدينه، يمني‌ها شيعه شوند. وقتي امام زمان‌(عج) هم بيايد ما بايد كارآمدي فرهنگي داشته باشيم كه اگر در غرب گفتند ما شنيده‌ايم كسي ظهور كرده كه حرف‌هاي متفاوتي مي‌زند كساني بتوانند اينها را تبيين كنند. مي‌خواهم عرض كنم ما الان به هيچ دليلي نمي‌توانيم اصلاح فرهنگي را رها كنيم و بگوييم، جهاني‌سازي كه هست، تهاجم فرهنگي هم كه هست، هواي نفس مسئولان هم كه هست، برخي از اين زنان هم كه آمده‌اند در جامعه فساد درست شده، خب پس ما هم سر خودمان را محكم بچسبيم و خانواده خودمان را حفظ كنيم. يعني عملاً افتادن در وادي انفعال و تدافعي برخورد كردن. اين تحليل همان تسليم است. برداشتن خودمان و فرار كردن از صحنه كه الان شما حتي در بعضي از آدم‌هاي متدين مي‌بينيد، در بعضي از رؤساي دانشگاه‌ها مي‌بينيد كه اين حرف‌ها را مي‌زنند. به جاي آنكه دانشگاه را نجات بدهد مي‌گويد آقاي بنيانيان! تحليل‌هاي شما درست، اما با اين شرايطي كه ما داريم چكار مي‌توانيم بكنيم. همين كه ما اين استاد را سر كلاس بفرستيم و امتحاني برگزار كنيم و مدركي بدهيم كفايت مي‌كند، براي همين‌ها هم به اندازه كافي امكانات نداريم. شما حالا اين توقعات را از ما مطرح مي‌كني كه كمك كنيم استاد سر كلاس، نقش مثبتي داشته باشد؟ فكر نمي‌كنيد شما توقعات زيادي از ما داري؟ جواب آن فرد اين است كه اصلاً تو رئيس دانشگاهي براي همين مأموريت. تو مأموريت اصلي را تعطيل كرده‌اي. قرار بود تو از كل نظام آموزشي بهره بگيري براي اينكه اين تحول فرهنگي در دانشجو ايجاد شود. به همين دليل آمده‌اند تو را به عنوان بچه مسلمان انتخاب كرده‌اند و در شوراي عالي انقلاب فرهنگي راجع به تو بحث شده كه تأييد شوي، وگرنه چه نيازي به شوراي عالي انقلاب فرهنگي بود؟ اگر آن طور بود گزينش نمي‌خواست، بين بچه مسلمان‌ها گشتن معنا نداشت. همه اين مقدمات به خاطر اين بوده كه تو دانشگاه را به عنوان يك مركز فرهنگي اصلاح كننده جامعه اداره كني. ادامه اين گفت‌وگو را فردا در همين صفحه بخوانيد.

نویسنده : حسن فرامرزي 
منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: 17 اسفند 1392 - 15:47





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن