واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فرهنگ و دولتهاي توسعه محور
در همه نظامهاي سياسي، فرهنگ شاه بيت توسعه به حساب ميآيد و توسعهاي معنادار خواهد بود كه مباني فرهنگي در آن مورد توجه و بسترهاي فرهنگي با رويكرد اين مباني طي شده باشد. تفاوت نميكند چه نظامي حاكم است، مهم مباني فرهنگي آن نظام است كه بدانيم حركت عمومي يك كشور بر مدار كدام فرهنگ و با چه رويكرد فرهنگي دنبال ميشود. نظامهاي ليبرالي، طبيعتاً به دنبال چارچوب و مباني فرهنگ ليبرالي و نظامهاي برآمده از دين، با مباني و مفاهيم ديني، فرهنگ نظام خويش را سازمان داده و حركت جامعه را در اين بستر پي ميگيرند. پيش از آنكه به ضرورت و جايگاه فرهنگ در توسعه يك نظام برآمده از مباني ديني پرداخته شود لازم است به اين نكته اشاره گردد كه در ميان الگوهاي توسعه، درست يا غلط دو الگو وجود دارد كه مباني رفتار دولتمردان است. يك الگو كه غربيها معتقدند متعلق به نظامهاي توسعهيافته آنهاست، اين است كه براي توسعهيافتگي يك نظام سياسي بايد ابتدا از اقتصادي شروع و با طي كردن مسير توسعه اقتصادي، توسعه حقوقي و توسعه سياسي دنبال و در نهايت با توسعه فرهنگي اين چرخه تكميل ميشود. آنها معتقدند به جهت آنكه نظامهاي سياسي كشورهاي توسعهيافته با فرهنگ ليبرالي نهادينه شده و شهروندان و حكومت پذيرفتهاند در يك چارچوب مشخص و تعريف شده، توسعه خود را آغاز كنند و اصالت سود و مصرفگرايي به عنوان فرهنگ غالب جامعه امري پذيرفته شده تلقي شده است، توسعه اقتصادي و توسعه در بخشهاي سياسي و حقوقي ارجح بر توسعه فرهنگي است. هر چند ممكن است نقدهاي جدي بر اين ديدگاه و الگو داشته باشيم- كه داريم- ولي آنچه امروز در غرب شاهد آن هستيم اين است كه حداقل آنها با مباني فرهنگي غلط خود به دنبال توسعه بوده و هستند. اما در كنار اين الگو از توسعه، الگوي ديگر نيز وجود دارد كه مبناي توسعه را از فرهنگ و سپس توسعه حقوقي و سياسي و در نهايت با توسعه اقتصادي اين چرخه تكميل ميگردد. صرفنظر از درستي يا غلط بودن الگوي دوم، بايد گفت در تمام دولتهايي كه پس از پايان جنگ و از دهه 70 به بعد در ايران روي كار آمدند، توسعه فرهنگي و اصالتاً اصل فرهنگ يا به فراموشي سپرده شده بود يا حداقل دغدغه دولتمردان اين چند دوره نبوده است. دولت سازندگي كه جناب آقاي هاشمي رفسنجاني سكان اجرايي آن را بر عهده داشت، با نوشتن اولين برنامه پنج ساله توسعه، فرهنگ را به محاق برد و همان مسيري را انتخاب كرد كه هيچ قرابتي با فرهنگ انقلاب اسلامي و توسعه برآمده از متن انقلاب و فرهنگ ديني آن نداشت. نتيجه توسعه اقتصادي آقاي هاشمي مقهور شده در فرهنگ مصرفگرايي غرب و ايجاد شكاف و فاصله طبقاتي بين اقشار فقير و ثروتمند جامعه آن هم در فضايي كه ملت ايران تازه جنگ هشت ساله را پشت سر گذاشته بود و ميتوانست انرژي متراكم جوانان شركتكننده در دفاع مقدس را در عرصه فرهنگ و اقتصاد كشور به كار گيرد، با برنامههاي دولت تكنوكرات آقاي هاشمي منكوب شد و به حاشيه رفت. همين سنگ بناي كج مبناي برنامههاي توسعه در دولتهاي آينده شد و اين بار خاتمي با برجسته كردن توسعه سياسي برگرفته از نظامهاي ليبرال غرب و بروز حوادث تلخ تحصن نمايندگان مجلس ششم،كوي دانشگاه و بسياري از رفتارهاي ساختارشكنانه كه 180 درجه با فرهنگ ديني و انقلابي ملت ايران فاصله داشت، ارمغاني جز به قهقرا رفتن فرهنگ عمومي جامعه و انقلابي ملت را براي نظامي كه انقلاب خود را انقلاب فرهنگي تعريف كرده بود، نياورد. دولت احمدينژاد هر چند شروع خوبي را در عرصه فرهنگ داشت و با رفتارهايي همچون سادهزيستي، توجه به طبقات محروم جامعه و بسياري از ويژگيهاي فرهنگي يك نظام اسلامي، حركت شايستهاي را پيگيري نمود و با بهكار گيري و استفاده از ظرفيت جوانان مؤمن و انقلابي و داراي انگيزه خدمت، روح اميد را پس از يأس سالهاي سازندگي و اصلاحات به جامعه انقلابي ايران بازگرداند ولي در ميانه راه با حركت انحرافي كه در مسير دولت او ايجاد شد، او نيز از ريل فرهنگي خارج شد و بار ديگر شاهد پسرفت در عرصه فرهنگ بوديم. مواجهه احمدينژد با ماهواره و ديدگاه شاذ او در رابطه با حضور بانوان در ورزشگاهها و... همان دغدغههاي فرهنگي بود كه بچه حزباللهيها و متدينين جامعه داشتند و دارند ولي يا هيچگاه دولتمردان آنها نداشتند يا كمترين دغدغه را در اين زمينه داشتهاند. آنچه رهبر فرزانه انقلاب در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري در رابطه با موضوع فرهنگ و دغدغه فرهنگي مطرح فرمودند،هم يك واقعيت است كه ريشه در رفتار دو دهه دولتمردان حاكم گذشته نسبت به اين حوزه مهم از تاريخ انقلاب وجود دارد و هم دغدغهاي است كه با آمدن دولت تدبير و اميد و اظهارات و رفتارهاي ساختارشكنانه برخي متوليان فرهنگي در چند ماه گذشته شاهد بودهايم. سخنان و اتمام حجت رهبر معظم انقلاب ناشي از دو نگاه مهم است؛ اولاً انقلاب اسلامي ايران همانگونه كه امام راحل فرمودند بيش از آنكه يك انقلاب اقتصادي يا سياسي باشد،انقلاب فرهنگي است و انقلاب فرهنگي شاهبيت همه توسعهها و فعاليتهاست؛ ثانياً هرگونه رخنه و چالشي در عرصه فرهنگ، موجب رخنه و بينتيجه بودن فعاليتها در عرصههاي ديگر از جمله اقتصادي است. در كنار اين دو نگاه، رهبر فرزانه انقلاب بار ديگر به دولت تدبير و اميد تأكيد فرمودند كه ظرفيت بزرگي در اختيار دولت است و آن حضور جوانان مؤمن و انقلابي و با انگيزه است و اين تنها بستري است كه امتحان خويش را در آزمونهاي سخت گذشته همچون دفاع مقدس به درستي پس داده است و اگر دولت به دنبال پيشرفت و توسعه كشور است، نقطه اتكاي او بايد همين جوانان انقلابي و مؤمني باشند كه خميرمايه آنها را فرهنگ انقلاب اسلامي تشكيل داده است. نكند چهار يا هشت سال ديگر بگذرد باز دست روي دست زده و افسوس بخوريم كه چرا دولت آقاي روحاني نيز همچون دولتهاي اصلاحات، سازندگي و احمدينژاد، مسير باطل در عرصه فرهنگ را طي كرده و كمترين وقعي به حوزه فرهنگ نگذاشت.
نویسنده : حسن رشوند
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 17 اسفند 1392 - 09:45
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]