تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حكيم نيست آن كس كه مدارا نكند با كسى كه چاره اى جز مدارا كردن با او نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802716751




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

به مناسبت ولادت بانوی خرد و عاطفه حضرت زینب (س) و روز پرستار


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:

به مناسبت ولادت بانوی خرد و عاطفه حضرت زینب (س) و روز پرستار تهران - ایرنا-امروز ولادت حضرت زینب (س)،بانوی مهربانی، سلاله ی ولایت و ملّقب به ˈسیّده العقائلˈ یا بانوی خرد است که در واقعه ی کربلا برای روشن نگاه داشتن چراغ هدایت و کشتی نجات اسلام متحمل رنج های عظیم شد.


به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری ایرنا ، دکتر مرضیه محمد زاده پژوهشگر تاریخ و تمدن ملل اسلامی، تألیفات و پژوهش های برجسته ای در خصوص سلوک و تاریخ زندگانی ائمه ی اطهار در کارنامه دارد. از آثار وی می توان به دانشنامه ی شعر عاشورایی در چهار جلد ، دوزخیان جاوید: پژوهشی تاریخی درباره ی قاتلان شهدای نهضت امام حسین (ع) و مقالات متعدد در دانشنامه جهان اسلام اشاره نمود.
از آخرین آثار پژوهشی وی که در سال 1392 به چاپ رسیده ˈبانوی آفتاب: پژوهشی در زمانه و زندگی حضرت زینب (ع)ˈ است.
متن زیر به قلم محمد زاده به عنوان یکی از مؤلفان دانشنامه جهان اسلام می باشد.
** حضرت زینب (س)
زینب (س) سومین فرزند امیرالمؤمنین علی (ع) و فاطمه (س) است. دو برادرش امام حسن و امام حسین علیهما السلام دو امام همام و سید جوانان بهشت هستند. بنا به قول مشهور در پنجم جمادی الاولی سال ششم هجری در مدینه متولد شد. با میلاد زینب (س) خانواده فاطمه (س) کامل شد. پیامبر اکرم (ص) قنداقه او را طلبید و به سینه چسبانید و بوسید و فرمود: حاضرین و غایبین امت را وصیت می کنم که حرمت این دخترم را پاس بدارند؛ همانا او به جده اش خدیجه کبری شبیه است.
خبر ولادتش موقعی به امیرالمؤمنین علی (ع) رسید که در محراب مسجد به نماز ایستاده بود. سلمان فارسی برای تهنیت ولادت زینب به حضور امیرالمؤمنین رسید. دید آن حضرت در سکوت سنگین و پراندوهی فرورفته است. آن حضرت برای سلمان که صاحب سّر پیامبر بود، از کربلا و سرنوشتی که دخترش در پیش دارد، گفت و سپس گریست.

نامگذاری:
پیامبر اکرم (ص) نامش را زینب نهاد و فرمود: این نام را حضرت حق در لوح محفوظ نوشته است. زینب به معنی درخت خوش بوی نیکو منظره ای است که از بوی خوش آن روندگان سرمست می شوند، می تواند مخفف از زین و أَب یعنی زینت پدر هم باشد. به اعتبار همین معنی، بعضی تعبیر از آن به زین ابیها در مقابل ام ابیها نموده اند و این معنی نیز می تواند درست باشد. هم چنین گفته شده این نام یادآور و تداعی کننده نام زینب دختر بزرگ پیامبر اکرم (ص) است، که به تازگی وفات یافته بود. اما این مطلب نمی تواند صحت داشته باشد، زیرا زینب دختر رسول الله در سال هشتم هجری وفات یافت.

** کُنیه و القاب
کنیه او اُمّ عبدالله و اُمّ کلثوم است و به جهت هم نامی با خواهرش به او ام کلثوم کبری گفته می شد.
اگر چه آن حضرت به زینب کبری شهرت داشت،اما مهم ترین لقبش ”عقیله بنی هاشم“ به معنی زن ارجمند و یکتا، بانوی خردمند در خاندان بنی هاشم است. او به این لقب چنان معروف شده بود که وقتی عقیله بنی هاشم می گفتند، زینب (س) فهمیده می شد.
زینب (س) به القاب و کنیه های دیگری نیز شهرت دارد:
او ”صدیقه صغری“ است، هم چنانکه مادرش صدیقه کبری است، یعنی با همه وجود تصدیق کننده آیات و کلمات الهی است؛ ”امینة الله“ است، زیرا حافظ ودایع الهی بود؛ ”نائبة الزهراء“ است، زیرا نائب مادرش فاطمه (س) بود. حتی گفته شده که در وداع آخر به نیابت از مادر گلوی برادر را بوسید. او از هر حیث در مقام نیابت ایستادگی کرد و در حفظ و نگه داری خاندان رسالت کوشش فراوان نمود.
به او ”صاحب الشوری“ می گفتند، زیرا طرف مشورت پدر و برادرانش بود.
به واسطه ی شخصیت قوی و ممتازش او را ” ام العزائم“ می خواندند. یعنی زنی با اراده ای پولادین در اطاعت حضرت حق.
به زینب ” ام هاشم“ نیز گفته می شد، زیرا همچون خاندانش و هم چنین همسرش عبدالله، متاع دنیا با خاک در برابرشان یکسان بود و مثل آب در غربال، متاع و مال دنیا بر کفش قرار نمی گرفت؛ او ” ام العواجز“ است، زیرا خانه اش خانه آشنای دردمندان و امید گرفتاران و درماندگان بود؛ او ”ام المصائب“ است، زیرا در طول عمر و به خصوص پس از واقعه کربلا دچار غم و گرفتار همّ و در معرض هرگونه مصائب و نوائب بود؛ او ”بطلة کربلا“ است، زیرا نخستین بانویی بود که در آن ساعت خطرناک نمایان گردید تا مجروحان را پرستاری کند. برای قربانیان و شهیدان قطعه قطعه شده بسوزد و اشک بریزد، زنان اسیر بنی هاشم را سرپرستی کند، با جان بازی از جان امام سجاد (ع) دفاع کند، نگذارد خون مقدسی که ریخته شد، هدر رود.

** مربّیان
زینب (س) در سایه حضور پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) و فاطمه (س) و در کنار برادرانش حسنین (ع) زندگی را آغاز کرد. مکتب مقدسی که جدش رسول خدا (ص) ایجاد کرد و بزرگانی چون پدر، مادر و دو برادرش اساتید آن مکتب بودند، شایسته است که نمونه شاگرد آنان زینب (س) باشد. زنی دلیر و شجاع، دانشمندی بزرگ، خطیبی توانا، عابدی پارسا و مجاهدی فداکار. پیامبر اکرم (ص) از هر فرصت و مناسبتی بهره می گرفت تا محبت خود را با سخن و سلوک نسبت به امیرالمؤمنین علی (ع) و خانواده او نشان دهد. زینب (س) در همین مدت کوتاه که آغاز شکل گیری شخصیت او بود، از پرتو تابناک انوار آن بزرگوار عالی ترین تعلیمات را فراگرفت و سرمایه ای برای آینده خویش کسب کرد و در عالی ترین مراتب انسانیت قرار گرفت.
روزی به پدر گفت: ما را دوست داری؟
- آری! شما جگرگوشه های من هستید.
- پدر جان دو گونه دوستی؟ دوستی خداوند و دوستی فرزندان چگونه در دل مؤمن جمع می شود؟ برای خداوند دوستی است و برای فرزندان شفقت و مهر.
پیداست که تربیت، اندیشه و نگاهش در افقی دیگر است. او از پدر درس آموخته و درس را به او پس می دهد.
در پرتو حضور امیرالمؤمنین علی (ع) انسان هایی تربیت شدند که برای همیشه نام، کلام، سلوک، شهادت و اسارت آنان نسل ها، ملت ها و تاریخ را تغذیه می کند.
امیرالمؤمنین رنج های فردا و فرداها را برای زینب (س) برمی شمرد و در پایان به چشم هایش نگاه می کرد و می فرمود: می ترسی؟
- نه، مادرم پیش از این، همه را گفته است.
تاریخ، خانواده ای مانند خانواده علی (ع) سراغ ندارد که تمام افراد آن شخصیت هایی باشند که در سیر تاریخ بشریت تأثیری عمیق داشته و تحولی فوق العاده ایجاد کرده باشند. افراد آن خانواده همگی از بزرگان جهان بودند و هر کدام به نوعی در تحولات تاریخ بشری به بهترین و زیباترین شکل، نقش آفرین بودند. هنوز کسی نتوانسته عظمت آنان را آن طوری که بودند، نشان دهد.
زندگی میدان نبردی میان خوبی و بدی است و رسالت خانواده رسول الله (ص) مشخص کردن مرزها است. مگر می شود مرزها را مشخص کنند و خود به کناری بنشینند؟ در طنین پیام پیامبر اکرم (ص) دخترش فاطمه (س)، هستی و جوانی اش را چون برقی به میدان تاباند تا چهره دوست و دشمن را مشخص کند و امیرالمؤمنین علی (ع) با خونش خورشیدی ساخت که هیچ زاویه ای تاریک نماند. امام حسن (ع) آفتاب قلبش را در طشت زمانه ریخت و حسین هر چه داشت با خود برداشت و از آنان که گوش به فرمانش بودند، کسی را بر جای ننهاد و حماسه بزرگ تاریخ را به نمایش گزارد.

** ویژگیهای زینب (س):
*توصیف ظاهری زینب (س):
درباره توصیف ظاهر زینب (س) تا جریان کربلا سخنی به میان نیامده، اما مسلم است که او چون اجدادش بسیار زیبا بوده است. در کربلا در حالی که سنی حدود 54 سال داشت، هنگامی که از خیمه به سوی میدان می آید تا خود را بر بالین فرزند برادرش علی اکبر برساند، حمید بن مسلم وقایع نگار کربلا گوید: زنی را دیدم که مانند خورشید می درخشید و با شتاب از خیمه گاه بیرون آمد. پرسیدم این زن کیست؟ گفتند زینب دختر علی (ع) است. باید توجه داشت که زینب (س) در آن سن آن همه مصیبت دیده بود.
اما آن چه مهم تر از توصیف ظاهر اوست، صفات و ویژگی های برجسته ای است که در وجود او جمع بود و هیچ یک از زنان عصر او دارای چنین فضایلی نبودند، دوست و دشمن در اعتراف به جلالت قدر، عظمت رتبت، فصاحت بیان، کمال خرد و علو منزلت وی هم سخن هستند. در جلالت قدر و شکوهمندی شأن زینب (س) در بعضی از روایات آمده است که چون بر برادرش امام حسین (ع) که مشغول تلاوت قرآن بود، وارد می شد، امام قرآن را کناری می نهاد و تمام قامت به احترام خواهر به پا می ایستاد.
اما بهترین جلوه گاه برای شناخت شخصیت وجودی زینب (س)، سفر تاریخی به کربلا و مطالعه ماجرای جانگداز واقعه عاشورا و به دنبال آن ماجرای اسارت و برخورد آن حضرت با ستمگران و یاغیان روزگار بود. او عالی ترین نمونه از شهامت و دلیری، دانش و بینش، کفایت و خردمندی، قدرت روحی و تشخیص موقعیت بود و هر وظیفه ای از وظایف گوناگون اجتماعی را که به عهده گرفت، به خوبی انجام داد.

* عبادت:
بزرگ ترین وسیله تقرب به درگاه پروردگار و وصول به مقام قرب و کمال، عبادت و بندگی خداوند متعال است. ”وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلاّ لِیَعبُدونَ“ و جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند(سوره ذاریات/56). برخی از مفسرین ” لِیَعبُدونَ“ را ” لِیَعرفونَ“ تفسیر نموده اند. باید توجه داشت که ملاک در تقرب شخص به مبدأ، معرفت اوست. بعد از معصومین علیهم السلام کسی که به این مقام رسید، زینب (س) بود. او در پارسایی و عبادت همانند پدرش امیرالمؤمنین علی (ع) و مادرش فاطمه (س) بود. تهجّد و شب زنده داری او در همه عمرش ترک نشد. امام حسین (ع) در وداع آخر به او گفت: ”یا اُختاهُ لا تَنسینی فِی الصَّلاة اللَّیل “ خواهرم مرا در نماز شب فراموش مکن.
شب یازدهم شب فوق العاده عجیبی برای داغدیدگان مظلوم است. شهادت همه محارم و نزدیکان، سوخته شدن مأوی و مسکن، مورد تعدی و آزار شقی ترین افراد، محاصره دشمن، گوشه ای از شرایط آن شب عجیب است و این زینب است که باید از بازماندگان مراقبت نماید. اما زینب (س) در مقابل آن همه مصائب کمر خم نکرد و یکه و تنها ”کَالجَبَل لا تُحَرَکُها العَواصِفُ “ ایستادگی کرد. فاطمه دختر امام حسین (ع) می گوید: در شب یازدهم عمه ام زینب تا صبح به درگاه خداوند استغاثه می کرد. امام سجاد (ع) می فرماید: ” آن شب عمه ام را دیدم که نماز شب را نشسته خواند.“ امام هم چنین فرمود: در تمام طول دوران اسارت عمه ام نمازهای واجب و مستحبی خود را ایستاده می خواند. اما در بعضی از منازل به جهت گرسنگی و ضعف شدید نماز نوافل خود را نشسته می خواند زیرا غذایی که به ما می دانند بسیار کم بود و عمه ام سهم خود را هم به کودکان می داد.

* علم و دانش:
او را عقیله بنی هاشم می خواندند. امام سجاد (ع) در مورد عمه اش فرمود: ” اَنتَ بِحَمدِاللهِ عالِمَةٌ غَیرُ مُعَلِّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیرُ مَفَهِّمَةٌ “ عمه ام زینب (س) عالمه ای است که از کسی چیزی نیاموخته است. آن حضرت یکی از محدثان و راویان حدیث به شمار می آید.
پرورش زینب (س) در دامان پیامبر اکرم (ص)، امیرالمؤمنین علی (ع)، فاطمه (س) و همراهی با برادرانش حسنین (ع) و سرانجام امام سجاد (ع) او را در نقطه ای از دانش قرار داده بود که فراتر از علم ظاهری و دانش آموختنی بود.
زینب (س) در کوفه به ارشاد و تعلیم زنان اشتغال داشت. او مجلس درس تشکیل می داد و در آن جلسات به تفسیر قرآن می پرداخت. گاهی مردانی نیز در کلاس درس او شرکت می کردند. تاریخ از عبدالله بن عباس نام می برد که شاگرد زینب (س) بود. ابن عباس وقتی از زینب (س) سخن می گفت و از او روایت می کرد، می گفت: بانوی خردمند ما زینب (س) دختر امیرالمؤمنین علی (ع) چنین گفت.
زینب (س) در سنین کودکی خطبه مادر را با آن مضامین بسیار بلند و عالی شنید و پس از آن برای دیگران نقل کرد. در سند خطبه فدکیه آمده است که ابن عباس آن را از زینب (س) نقل کرده است.
امام حسین (ع) به او مأموریت داده بود که احکام دینی را از طرف امام سجاد (ع) برای بستگان تبیین کند. وقتی احمد بن ابراهیم بر حکیمه خاتون دختر امام جواد (ع) و عمه امام حسن عسکری (ع) به سال 282 هجری وارد شد و دید که از ورای حجاب به سؤالات مردم پاسخ می گوید، تردید در دلش افتاد که چگونه زنی می تواند به جای امام عمل کند؟ حکیمه خاتون گفت که امام حسن عسکری (ع) به امام حسین (ع) اقتدا کرده است. او نیز به زینب (س) وصیت کرده بود.
زینب (س) هم چنین از طرف امام سجاد (ع) نیابت خاصه داشت تا احکام اسلامی را برای مردم بیان کند و به همین جهت خانه او همواره محل مراجعه مردم بود. او احکام و فتاوی را بیان می کرد. چنان که بعضی از روایات می گویند زینب (س) دارای مجلس علمی ارجمندی بوده و زنانی که می خواستند احکام دین را بیاموزند، در آن مجلس حاضر می شدند و کسب علم می کردند.

* جهاد:
جهاد همان جهد و کوشش و پیکار و فداکاری در راه دین خداوند با شمشیر در میدان جنگ، یا با سخن و گفتن کلام حق نزد سلطانی جائر است. مصداق کامل جهاد افضل، زینب (س) است. او آن چنان مسلط و پرقدرت و حکیمانه سخن گفت که به رغم طولانی بودن خطبه اش، نه یزید امکان آن را یافت که سخن او را قطع کند و نه کسی از حاضرین توانست سخنی گوید. سخنان زینب (س) آن چنان مؤثر و سرنوشت ساز بوده است که معمولاً در کتاب هایی که حتی به اشاره از زینب سخن گفته اند، از خطبه او در برابر یزید و قدرت روح و بیان او تمجید کرده اند. ابن اثیر می گوید: سخن زینب (س) در برابر یزید، بر خردمندی و نیرومندی روح او دلالت می کند. آن حضرت از عصر عاشورا به عنوان پیامبر از دین و نهضت مقدس برادرش دفاع کرد. نطق و سخن او چون تیری بر قلب می نشست. او با کمال سرافرازی و موفقیت این مسئولیت سنگین را به خوبی انجام داد. ایشان در این جهاد مقدس، ترس و بیمی به خود راه نداد و با نهایت دلیری، ابن زیاد بی رحم و یزید پلید را مفتضح ساخت. او کوفیان را که دوستانی دغل باز بودند، رسوا کرد و این رسوایی و بدنامی روز به روز بر آنان افزوده می شود.

* فصاحت و بلاغت:
از جمله کمالات نفسانیه، فصاحت زبان و بلاغت بیان است. همان گونه که خداوند بعد از خلقت انسان به نعمت بیان اشاره نموده است: ” اَلرَّحمن عَلَّمَ القُرآن خَلَقَ الاِنسان عَلَّمَهُ البَیان“ (سوره الرحمن/1-4) و پیامبر گرامی اسلام نیز به قدرت سحرآمیز سخن در روایت مشهور خویش اشاره می فرمایند: ” اِنَّ من البَیان لسحراً وَ اِنَّ من الشِعر لحکمة“ در مقاطع حساسی از تاریخ شاهد تأثیرگذاری عمیق این فن در نفوس و قلوب انسان ها می باشیم به گونه ای که بسیاری از قدرت ها و توانمندی های ظاهری را تحت الشعاع قرار داده و توانسته است مسیر تاریخ را دگرگون سازد.
بلاغت آن گونه که در تعریف علمای معانی بیان آمده است، سخنی است که مطابق اقتضای حال مخاطب باشد و در آن شرایط مخاطب و موقعیتی که در آن قرار گرفته است از نظر زمانی و مکانی و تصورات ذهنی و باورها و عملکردها مورد توجه قرار گرفته باشد و متکلمی را بلیغ می گویند که با در نظر گرفتن چنین امری، کلام را به گونه ای القا کند که مخاطب را متأثر گردانده یا موجبات تغییر و دگرگونی را در او فراهم آورد.
از جمله القاب آن حضرت ”الفصیحة و البلیغة“ است. کلام او چون کلام پدر و مادرش است. سخنان، خطبه ها و اشعاری که از آن حضرت باقی مانده، بهترین گواه بر این مطلب است. خطبه های او در کوفه و شام، جواب های حضرت در مقاطع و شرایط مختلف، قوت ایمان و طلاقت لسان آن حضرت را نشان می دهد و او را در قلّه فصاحت و بلاغت می نشاند و مورد تمجید و تحسین کسانی است که در حقایق بیان و براعت و دقایق کلام و خطابت صاحب معرفت و نظرند. اکابر علما آن بانو را به وصف ”منطقة الهاشمیات “ ستوده اند.
آن حضرت آن گاه که با سخنان آتشین خود در مقابل اقشار گوناگون اعم از عوام و حکّام آنها را متأثر می سازد و یا با جواب های خاموش کننده و اقناع گر خود، دشمن را در جای خویش می نشاند.
در صحنه نخست حضرت را بلافاصله پس از فاجعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) می بینیم هنگامی که با پیکر مطهر برادر که بر اثر زخم شمشیر و نیزه پاره پاره گردیده است، روبرو می شود، منظره به شدت دلخراش و تکان دهنده است. قلب ها را ذوب، اشک ها را جاری و جان ها را به لرزه می آورد اما زینب (س) ثابت و استوار دست های خود را در زیر آن پیکر مقدس برده و به طرف آسمان بالا آورده و می گوید: ” اَللّهُمَّ تَقَبَّل هذَا القُربان“او پیروزمندانه از خداوند قبول این جان فشانی را طلب کرد. حقیقتاً عقول از درک این عظمت و تفسیر آن عاجز است. آیا باید آن را از ایمان ریشه دار و ثابتی دانست که در جان رسوخ نموده و همه احساس و ادراک را از خود تغذیه می کند یا نشانی از ذوب کامل در اسلام و اهداف آن تصور نمود، هر چه باشد عزتمندانه تر از این موضع را نمی توان تصور کرد. سپس حضرت رو به سوی مدینه نمود و خطاب به پیامبر اکرم (ص) با صدایی محزون و قلبی مملو از اندوه بدون آنکه جزع و فزع شخصی بر او غلبه کند و از هدف بزرگش باز دارد، نوحه سرایی و مرثیه خویش را جهت دهی می کند و به معرفی امام حسین (ع) و موقعیت او نزد پیامبر اکرم (ص) و وضعیت حضرت پس از پیامبر و چگونگی معامله با او در صحرای کربلا می پردازد و در آن شرایط سخت با کلماتی موزون و آهنگین که دلالت بر خودجوشی بلاغت در حضرتش دارد، صحنه را ترسیم می کند. با کلامی که در عین آنکه عاطفه و احساس در آن موج می زند سرشار از پیام بیدارگری و تنبّه است: ”یا مُحَمَّدا صَلَّی عَلَیْکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حٌسَینٌ بِاْلعَراءِ مٌرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مٌقَطَّعُ اْلاعضاءِ. یا مٌحَمَّدا وَ بِناتٌکَ السَّبایا وَ ذُرِّیَّتُکَ مُقَتَّلَةٌ تَسْفی عَلَیها الصَّبا“ای محمد (ص) فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند. این حسین است که در هامون افتاده و در خون خود غلتیده و پیکر او پاره پاره است. ای محمد (ص) دختران تو اسیر و فرزندانت کشته شده اند و باد صبا بر آنان می وزد.
پس از این صحنه زینب(س) را در کوفه می بینیم. او وقتی در برابر کوفیانی قرار می گیرد که امام حسین (ع) را دعوت نمودند، با او پیمان همراهی و مساعدت بستند ولیکن نقض پیمان نموده و او را تنها رها کردند و اکنون برای او گریه و ندبه می کنند، به شدت آنان را توبیخ کرده و ضربات کوبنده خود را بر عقل های جامد و خامد و وجدان های خفته شان وارد می سازد. او نه تنها در برابر آنان اظهار غم و اشک نمی کند که آنان را مستحق گریه و افغان می داند. او با کلامش احساس درد و پشیمانی را در جان مردم غفلت زده کوفه فرو ریخت و وجدان هایشان را لرزاند و پرده از چشمان غرق در دنیا و کور از حقیقت آنان برداشت.
زینب (س) را در جایگاه پاسخ گویی و اجاباتش کمتر از خطابات نمی یابیم آن گاه که با گوشه و کنایه کلمات آزار دهنده از جانب دشمن روبرو می شود، آن چنان با قوت و قدرت و با آرامشی عجیب و تسلطی شگفت آور پاسخ می گوید که دشمن را از گفته و کرده خویش پشیمان می سازد. برای مثال زمانی که عبیدالله بن زیاد با سخنان گزنده خود ایشان را مخاطب می سازد که کار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟ نواده نبی با آرامشی عجیب و تسلطی شگفت آور پاسخ می گوید: ”ما رَأیتُ اِلاّ جَمیلاً“ جز زیبایی ندیدم.
در موقعیتی دیگر هنگامی که اهانت مرد شامی را به عزیز برادرش فاطمه دختر امام حسین (ع) احساس می کند، آن گاه که شامی از یزید می خواهد تا فاطمه را به عنوان کنیز به او بدهد. زینب (س) به تندی و شدت و در عین حال عالمانه و فقیهانه پاسخ می دهد و بر او فریاد می زند که نه تو و نه امیرت یزید چنین حقی ندارید و هنگامی که با پاسخ یزید مواجه می شود که خود را دارای چنین حقی می داند، با منطق و استدلال خویش او را هدف قرار می دهد که: نه والله مگر این که از دین و آیین ما خارج شوی و دین دیگری اختیار کنی. یزید خشمگین شد و گفت: این چنین با من سخن می گویی! پدر و برادرت از دین خارج شدند. زینب (س) فرمود: تو و پدر و جدت به دین خدا و جد و پدر و برادرم هدایت شدید، اگر مسلمان باشید. بدین سان زینب (س) بسیاری از اهداف خود را در عباراتی کوتاه بیان می دارد.
ابن حجر عسقلانی مطلبی نقل می کند که از قدرت زینب (س) در سخن و نیرومندی اش در استدلال خبر می دهد. جاحظ از خزیمه اسدی نقل می کند: پس از شهادت امام حسین (ع) وارد کوفه شدم و سخنان پرمغز و شیوای زینب (س) را شنیدم، من ناطق تر و گوینده تر از او زنی را ندیدم. گویا از زبان امیرالمؤمنین علی (ع) سخن می گفت. این شمایل زینب (س) است به طوری که او را در کربلا دیده ایم و چنان که در زمان جوانی اش نمونه ای از فضایل برای ما نمایان شده، زیرا می شنویم که او در مهربانی و رقت قلب به مادرش و در دانش و پرهیزکاری به پدر مانند بود. ابن زیاد با همه عداوتی که به خاندان رسالت داشت نتوانست تعجب خود را از آن همه شیوایی و رسایی سخن آن هم در قالب الفاظی با آن فصاحت و ایجاز، پنهان دارد.
محمد غالب شافعی یکی از نویسندگان مصری درباره فصاحت و بلاغت زینب (س) می گوید: یکی از بزرگ ترین زنان اهل بیت از نظر حسب و نسب و از بهترین بانوان طاهر که دارای روحی بزرگ و مقام تقوا و آیینه تمام نمای مقام رسالت و ولایت بوده، حضرت سیده زینب دختر علی بن ابی طالب کرم الله وجهه است که به نحو کامل او را تربیت کرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سیراب گشته بود به حدی که در فصاحت و بلاغت یکی از آیات بزرگ الهی شد و در حلم و کرم و بینایی و بصیرت در تدبیر کارها در میان خاندان بنی هاشم و بلکه عرب مشهور شد. او جمال، جلال، سیرت، صورت و فضیلت همه را در خود جمع کرده بود. شب ها را در حال عبادت و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهیزکاری مشهور بود.
انتهای پیام /*




16/12/1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن