واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۶
رضا چایچی در سالگرد تولد 50 سالگیاش از چگونگی علاقهمندی به ادبیات، روند شاعری و وضعیت نشر آثارش میگوید. این شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره علاقهمندیاش به ادبیات از دوران کودکی گفت: در هر خانه ایرانی دیوانهای شعر مانند دیوان حافظ، رباعیات خیام و دوبیتیهای باباطاهر وجود دارد. پدر من معمولا در خانه قرآن و غزلهای حافظ را با صدای بلند میخواند. من هم در دوران کودکی علاقهمند و کنجکاو بودم و میخواستم با این شعرها ارتباط برقرار کنم. در آن دوران داستانهای کودکانه هم میخواندم. وقتی بزرگتر شدم سعی میکردم دیوان حافظ را بخوانم. در دوران راهنمایی به مدرسهای رفتم که کتابخانه خوبی داشت و در آنجا بیشتر به ادبیات علاقهمند شدم. او ادامه داد: سال دوم دبیرستان رشته فرهنگ و ادب را انتخاب کردم. در آن دوران هم همیشه کتاب همراهم بود تا اینکه روزی در خانه پدری رباعیات خیام را خواندم و ارتباط سحرانگیز عمیقی با جهان خیام برقرار کردم که تأثیر بسزایی بر من داشت. بعد از آن به سراغ آثار مولانا، سعدی و دیگر شاعران رفتم و کم کم شروع به سرودن غزل و قصیده کردم. شعرهایی را که در قالبهای کهن سروده بودم چاپ نکردهام، اما به یادگار نگه داشتم. در آن دوران هر شب دیوان حافظ را ساعتها پشت سر هم میخواندم و لذت میبردم. چایچی همچنین عنوان کرد: بعد از دیپلم با شعر نو آشنا شدم و با خواندن آثار نیما، شاملو، فروغ، یدالله رویایی و سپانلو احساس کردم باید شعرهای مدرنتری بنویسم. شیوه شاعریام را عوض کردم. شعر نو را شروع کردم، اما راضی نمیشدم کارهایم را چاپ کنم تا اینکه از سال 64 به بعد رفتهرفته احساس کردم در شعرهایم زبان و نگاه مستقل خود را پیدا کردهام. در سال 66، که چند نشریه ادبی پا گرفتند، من حدود 20 شعرم را تایپ کردم و به مجله «مفید» فرستادم - که به سردبیری هوشنگ گلشیری منتشر میشد. بعد از مدتی مرا به دفتر مجله دعوت کردند و زندهیاد گلشیری به من گفت از شعرهایم خوشش آمده است. او حدود 20 شعر مرا با مقدمهای تحسینآمیز منتشر کرد. این مقدمه در گزیده شعری که قرار است مروارید آن را منتشر کند، آمده است. بعد از چاپ شعرهایم خیلی خوشحال شدم، حس کردم کوششهایم به نتیجه رسیده است و به سرودن ادامه دادم. اولین مجموعه شعرم نیز که شامل سرودههای سالهای 64 تا 69 بود با عنوان «بی چتر، بی چراغ» بهار سال 70 منتشر شد. او همچنین درباره کارهای تازهاش گفت: گزیده اشعار من که از همه دفترهای منتشرشدهام انتخاب شده و با یک مقدمه همراه است، مجوز نشر گرفته و بهزودی از سوی انتشارات مروارید منتشر خواهد شد. همچنین یک داستان بلند تخیلی با عنوان «غول آهنی» از تد هیوز ترجمه کردهام و برای انتشار به نشر مروارید سپردهام. این اثر سرودی برای صلح و دوستی است. چاپ دوم مجموعه «بوی اندام سیب» هم از سوی نشر چشمه بهزودی منتشر میشود. کارهای دیگری هم دارم که هنوز به ناشر نسپردهام؛ از جمله یک منظومه بلند و ترجمه دو داستان. این شاعر سپس درباره شغلهایی که تجربه کرده، اظهار کرد: من شغلهای زیادی داشتم؛ مدتی نجاری کردهام، در دورهای با یک شرکت الکترونیکی همکاری میکردم، زمانی فروشنده یک کتابفروشی بودم و بعد یک فروشگاه لوازم صوتی داشتم. بعد از سربازی و ازدواج هم چند سال در مرکز نشر دانشگاهی کار میکردم. پس از آن هم ویراستار نشر هرمس و بسیاری ناشران ادبی دیگر بودم. به گزارش ایسنا، رضا چایچی پانزدهم اسفندماه 1342 در نارمک تهران به دنیا آمده است. از او تا کنون مجموعه شعرهای «بی چتر، بی چراغ»، «روزی به خواب میرویم»، «بر این تپه کوچک از صدای هیچ پرندهای خبر نیست»، «بوی اندام سیب»، «مه چهرههایمان را با خود میبرد»، «باله ماسهها»، همچنین منظومه بلند «پس مسافر این کشتی شدیم» و کتابهای «سفر قطره» (برای کودکان)، «دامی برای صید پارهابر» (گفتوگو با شاعران و منتقدان شعر) و «بازخوانی اشعار از نیما تا دهه 80» (مجموعه نقدها و مقالات) منتشر شده است. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]