محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845318763
افشای راز جنایت سال 81 در کوچه شیروانی
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: افشای راز جنایت سال 81 در کوچه شیروانی فرهنگ > کتاب - «از پنجره به کوچه نگاه کرد و دنباله پرده توی دست مشت کرده‌اش، مچاله شد. ماموران اورژانس، یحیی را با برانکار از خانه بیرون آوردند. وقتی او را توی آمبولانس گذاشتند، ماسک اکسیژن روی دهانش بود. پاهای کبودش از زیر پارچه سفید بیرون زده بود...»
به گزارش خبرآنلاین، رمان «راز کوچه شیروانی» نوشته لیلا بابایی‌فلاح از مجموعه رمان ایرانی نشر آموت منتشر شد. این رمان که یک داستان معمایی پلیسی است به اعتقاد نویسنده تقابل عشق و نفرت را به تصویر می کشد و در دو برهه زمانی سال 1356 و 1381 می گذرد. جنایتی در سال 81 رخ می دهد که ریشه یابی آن موجب می شود تا شخصیت ها به سال 56 نقب بزنند تا بتوانند علت جنایت را روشن کنند. کتاب اینگونه آغاز می‌شود: «وقتی صنم با لباس سفید کنار سفره عقد نشست، خیال شهین راحت شد. او را با دوستانش تنها گذاشت و به اتاق خواب شرقی برگشت. از پنجره به کوچه نگاه کرد و دنباله پرده توی دست مشت کرده‌اش، مچاله شد. ماموران اورژانس، یحیی را با برانکار از خانه بیرون آوردند. وقتی او را توی آمبولانس گذاشتند، ماسک اکسیژن روی دهانش بود. پاهای کبودش از زیر پارچه سفید بیرون زده بود. صد قدم پایین تر، ماموران به دست‌های محسن دستبند زدند و او را سوار ماشین پلیس کردند. نعیمه روی پله‌های ورودی ساختمان نشسته بود. یکی از زن‌های همسایه، چادر گلدار را که از سرش افتاده بود، بالا کشید و زنی دیگر لیوانی آب به دهانش گذاشت. ابرهای سیاه، کوچه را تاریک کرده اما محوطه خانه یحیی و شهین با چراغ‌های جشن روشن بود... * برای لحظه‌ای کوچه روشن شد و بعد صدای رعد، شهین را لرزاند. باد میان شاخه‌های مو خشکیده که از دیوار حیاط همسایه آویزان بود، پیچید و مثل دیوی تنوره‌کشان بیرون زد. بوی خاک باران خورده سرش را پر کرد. * باد پنجره را به هم کوبید، شهین بلند شد و آن را بست. دختر مجسمه‌‌ساز دستش را بالا و پایین می‌برد و با این حرکات سرش به جلو و عقب می‌رفت. آویز گوشواره‌‌‌اش با این تکان‌ها به جرینگ، جرینگ افتاد. «کوچه شیروانی» در 136 صفحه و قیمت هفت هزار تومان از سوی نشر آموت به کتابفروشی‌ها رسیده است.
6060
شنبه 10 اسفند 1392 - 12:48:49
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها