تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):هر كس در هيچ كارى به مردم اميد نبندد و همه كارهاى خود را به خداى عزوجل واگذارد، خداو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837096486




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماهيت ، عوامل و تداوم انقلاب اسلامى ايران از منظر استاد شهيد مطهرى (ر ه)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ماهيت ، عوامل و تداوم انقلاب اسلامى ايران
ماهيت ، عوامل و تداوم انقلاب اسلامى ايران از منظر استاد شهيد مطهرى (ر ه) نويسنده:حجة الاسلام رضا باقى‏زاده مقدمه از جمله پديده‏هاى شگفت‏انگيز قرن حاضر وقوع انقلاب‏اسلامى ايران است انقلابى كه ثمره آن نابودى حكومت 2500 ساله‏شاهنشاهى و قطع دخالت اجانب در سرنوشت كشور و به دنبال آن‏تشكيل حكومت اسلامى به رهبرى امام خمينى(ره) بود. با توجه به‏اهميت آن ضرورت دارد كه گذشته و آينده آن را مورد بررسى قراردهيم. در اين راستا كنكاش درباره دو موضوع حائز اهميت است‏يكى‏ماهيت و عوامل انقلاب اسلامى ايران و ديگر شرائط حفظ و تداوم‏انقلاب. از آن جايى كه استاد شهيد مرتضى مطهرى در مسائل‏گوناگون فكرى صاحب نظر بودند و انديشه‏هاى او راهگشاى مشكلات‏فكرى جامعه اسلامى ما مى‏باشد همان گونه كه حضرت امام رضوان‏الله تعالى عليه فرمودند: «او با قلمى روان و فكرى توانا درتحليل مسائل اسلامى و توضيح حقايق فلسفى، با زبان مردم و بى‏قلق‏و اضطراب، به تعليم و تربيت جامعه پرداخت.آثار قلم و زبان او بى‏استثنا آموزنده و روانبخش است‏» و مقام‏معظم رهبرى لزوم استفاده از انديشه‏هاى استاد را مورد تاكيدقرار داده تا جايى كه آثار آن بزرگوار را مبناى فكرى نظام‏جمهورى اسلامى ايران مى‏داند جا دارد در مورد انقلاب اسلامى ايران‏هم مرورى كنيم به آثار پربركتى كه آن بزرگوار از خود به‏يادگار گذاشته است. از اين رو در اين مقاله بر آنيم تا ماهيت وعوامل انقلاب اسلامى ايران و شرط تداوم آن را از ديدگاه استادشهيد مطهرى بررسى كنيم. اما قبل از شروع بحث ذكر دو نكته خالى‏از فايده نيست. نكته اول: انقلاب يعنى چه؟ كنكاش و بررسى در باره هر موضوعى ابتدا مى‏طلبد كه تعريفى از آن‏ارائه دهيم از اين رو اين بحث را با تعريفى از انقلاب پى‏مى‏گيريم: در تعريف انقلاب گفته‏اند: «انقلاب دگرگونى بنيادى درهمه زمينه‏هاى اجتماعى، اخلاقى، اقتصادى، حقوقى و بويژه سياسى‏است نسبت‏به آن چه پيش از انقلاب استوار و پابرجا بوده است واين دگرگونى‏ها هميشه با سرنگونى نظام سياسى حاكم پيش مى‏آيد وكمتر با آرامش همراه بوده و اغلب با كارهاى خشونت‏آميز وويرانگى و خونريزى‏ها همگام مى‏باشد». استاد شهيد مطهرى در تعريف انقلاب مى‏گويد: «انقلاب عبارت است‏از طغيان و عصيان مردم يك ناحيه و يا يك سرزمين عليه نظم حاكم‏موجود براى ايجاد نظمى مطلوب. از اين رو ايشان ريشه انقلاب رادو چيز مى‏داند:1- نارضايى و خشم از وضع موجود2- آرمان يك وضع مطلوب چه اين كه در هر انقلابى نفى و اثبات‏وجود دارد نفى وضع موجود و اثبات وضعيت مطلوب. شايد برخى گمان كنند كه كودتا نيز نوعى انقلاب است در حالى كه‏استاد براى دفع اين توهم مى‏گويد: «فرق انقلاب با كودتا اين‏است كه انقلاب ماهيت مردمى دارد به خلاف كودتا كه يك اقليت مسلح‏و مجهز به نيرو در مقابل حاكميت قيام مى‏كند و وضع موجود را به‏هم مى‏زند.» نكته دوم: ماهيت و عوامل انقلاب‏ها از جمله سؤالات در مورد انقلاب‏ها اين است كه ماهيت و عوامل آنهاچيست؟ آيا انقلاب‏ها ريشه مادى دارند يا ممكن ست‏برخى ازآنها خصلت انسانى نيز داشته باشند. در اين باره چند نظريه‏وجود دارد: عده‏اى معتقدند كه همه انقلاب‏هاى اجتماعى عالم اگرچه در ظاهرممكن است‏شكل‏هاى متفاوتى داشته باشد ولى روح و ماهيتشان يكى‏است و آن اقتصادى و مادى است‏به عبارت ديگر تمام انقلابها درواقع انقلاب‏هاى محرومان است عليه برخوردارها. گروه ديگر بر اين باورند كه همه انقلاب‏ها ريشه مادى صرف‏ندارند. البته ممكن است ريشه پاره‏اى از انقلاب‏ها دو قطبى شدن‏جامعه از نظر اقتصادى و مادى باشد يك شاهد مثال در اين موردتعبير حضرت امير(ع) در خطبه‏اى كه به مناسبت آغاز خلافت ايرادفرمود امام(ع) در اين خطبه از سيرى و اشباع ظالم و گرسنه‏ماندن مظلوم نام مى‏برد يعنى دو قطبى شدن جامعه و تقسيم آن به‏معدودى افراد سير و كثيرى افراد گرسنه. ولى تقسيم جامعه از نظر اجتماعى و اقتصادى به دو قطب محروم ومرفه شرط ضرورى پيدايش انقلاب نيست. بسا ممكن است انقلابى خصلت‏انسانى محض داشته باشد و موقعى مى‏تواند انسانى باشد كه ماهيتى‏آزاديخواهانه و ماهيتى سياسى داشته باشد نه ماهيتى اقتصادى‏شهيد مطهرى براى انقلاب‏ها علاوه بر دو نوع ماهيتى كه ذكر شدماهيتى ديگر قائل است آن جا كه مى‏گويد: «انقلاب مى‏تواند علاوه‏بر دو نوع ماهيت (مادى خصلت انسانى محض) ماهيتى اعتقادى وايدئولوژيك داشته باشد بدين معنا كه مردمى كه به يك مكتب‏ايمان و اعتقاد دارند و به ارزش‏هاى معنوى آن مكتب به شدت‏وابسته هستند وقتى مكتب خود را در معرض آسيب مى‏بينند و وقتى‏آن را آماج حمله‏هاى بنيان برافكن مى‏بينند خشمگين و ناراضى ازآسيب‏هايى كه بر پيكر مكتب وارد شده و در آرمان برقرارى مكتب‏به طور كامل و بى‏نقص دست‏به قيام مى‏زنند. انقلاب اين مردم ربطى‏به سير و گرسنه بودن شكمشان و يا ارتباطى با داشتن و يانداشتن آزادى سياسى ندارد.» استاد با توجه به مطالب بالاعوامل ايجاد انقلاب را به سه دسته زير تقسيم‏بندى مى‏كند: 1- اقتصادى و مادى كه بالطبع آرمان چنين قيامى رسيدن به‏جامعه‏اى است كه در آن از اين شكاف‏هاى طبقاتى اثرى نباشد. 2- وجود خصلت آزاديخواهانه در بشر. انقلاب فرانسه به عنوان مثال از اين نوع انقلاب‏هاست كه مردم‏بيدار شده بودند و براى كسب آزادى انقلاب كردند. 3- آرمانخواهى و عقيده‏طلبى كه انقلاب‏ها به اصطلاح ايدئولوژيك‏جنگ عقايدند. ماهيت و عوامل انقلاب اسلامى ايران انقلاب و نهضت ما با اين پرسش روبروست كه اساسا چه ماهيتى دارد؟از بين آن ماهيت‏ها و عواملى كه براى انقلاب‏ها ذكر كرديم انقلاب‏ما بر كدام يك از آنها تطبيق مى‏كند؟ آيا ماهيت طبقاتى دارد؟يا ماهيت ليبراليستى دارد؟يا اين كه ماهيت ايدئولوژيكى و اعتقادى و اسلامى دارد؟ در اين‏باره نيز چند نظريه وجود دارد. عده‏اى كه معتقدند همه انقلابها ماهيت مادى و طبقاتى داردمى‏گويند:انقلاب ايران قيام محرومين عليه مرفهان بوده است. عده‏اى ديگر كه خود را مسلمان مى‏دانند و شبيه اين دسته‏مى‏انديشند سعى مى‏كنند به قضيه رنگ اسلامى بزنند مى‏گويند به حكم‏آيه «و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم‏ائمه و نجعلهم الوارثين...» اسلام هم تاريخ را بر اساس دوقطبى شدن جامعه‏ها و جنگ استضعاف‏شده و پيروزى استضعاف‏شده براستضعاف‏گر تفسير مى‏كند. استاد شهيد در اين جا به نكته‏اى اشاره مى‏كند كه اين گروه ازآن غافل شده‏اند و آن نكته اين است كه «اسلام جهت‏گيرى نهضت‏هاى‏الهى را به سوى مستضعفان مى‏داند اما خواستگاه هر نهضت و انقلاب‏را صرفا مستضعفان نمى‏داند اسلام نهضت پيامبران را به سودمحرومان مى‏داند اما آن را منحصرا به دوش محرومان نمى‏داند. عدم‏درك اين تفاوت منشا بسيارى از اشتباهات شده است.» اين كه چه‏عواملى در پيروزى انقلاب ما نقش داشت گروهى معتقد به تفسير تك‏عاملى‏هستند در ميان اين گروه سه نظر مختلف وجود دارد عده‏اى‏عامل اقتصادى و مادى و عده‏اى آزاديخواهى و عده‏اى ديگر اعتقادى‏و معنوى. اما گروه ديگر معتقدند كه در تكوين و ايجاد اين انقلاب هر سه‏عامل به صورت مستقل دخالت داشته‏اند. استاد مى‏فرمايد: «در كنار اين نظرات نظر ديگرى وجود دارد كه‏خود ما موافق آن هستيم و آن اين كه : انقلاب ايران به اعتراف‏بسيارى يك انقلاب مخصوص به خود است‏يعنى براى آن نظيرى در دنيانمى‏توان پيدا كرد از نظر ما اين انقلاب، اسلامى بوده است امامقصود از اسلام تنها همان معنويتى كه در اديان به طور كلى و ازجمله در اسلام وجود دارد نيست.و هم چنين اسلامى بودن فقط به معناى رواج مناسك مذهبى و آزادبودن انجام عبادات و آداب شرعى نيست. راز موفقيت نهضت ما نيز در اين بوده است كه نه تنها به عامل‏معنويت تكيه داشته است‏بلكه آن دو عامل ديگر مادى و سياسى‏را نيز با اسلامى كردن محتواى آنها در خود قرار داده است‏به‏عنوان مثال مبارزه براى پركردن شكاف‏هاى طبقاتى از تعاليم‏اساسى اسلام محسوب مى‏شود اما اين مبارزه با معنويتى عميق توام‏و همراه است از سوى ديگر روح آزادى‏خواهى و حرمت در تمام‏دستورات اسلامى به چشم مى‏خورد. تقريبا از سنه بيست‏به بعد در ايران به وسيله يك عده از اسلام‏شناسان‏خوب و واقعى به مردم گفته شد كه اسلام دين عدالت است‏اسلام با تبعيض‏هاى طبقاتى مخالف است. اسلام دين حريت و آزادى‏است و ساير خصوصيات اسلام را بيان كردند لذا رنگ اسلامى به خودگرفت و در ذهن مردم جايگزين شد. درست‏به دليل جايگزينى اين‏مفاهيم در ذهن توده بود كه نهضت اخير ما نهضتى شامل و همه‏گيرشد نهضت مشروطه يك نهضت‏شهرى بود نه روستايى اما در اين نهضت، شهرى، روستايى، محروم و ثروتمند، كارگر و كشاورز، بازارى وغير بازارى، روشنفكر و عامى، همه و همه شركت كرده بودند و اين‏به دليل اسلامى بودن نهضت است. موفقيت ديگر نهضت ما از بين‏بردن خودباختگى ملت ما در برابر غرب و شرق بود توانست‏به ملت‏بگويد كه شما خود يك مكتب مستقل داريد مى‏توانيد بر روى پاى‏خود بايستيد و تنها به خود اتكا داشته باشيد.» چگونه مى‏توان‏ثابت كرد كه انقلاب ما اسلامى بوده و هويت ديگرى نداشته است؟يكى از راههاى شناخت انقلاب، بررسى كيفيت رهبرى آن انقلاب ونهضت است‏شهيد مطهرى براى اين كه ثابت كند انقلاب ما اسلامى است‏از همين راه وارد شده است مى‏گويد: امام خمينى كه رهبرى نهضت را به عهده داشت رمز موفقيتش اين‏بود كه -علاوه بر خصوصيات فردى از قبيل شجاعت، صداقت، قاطعيت،روشن‏بينى و... كه داشت- مبارزه را در قالب مفاهيم اسلامى به‏پيش برد. ايشان با ظلم مبارزه كرد ولى مبارزه با ظلم را بامعيارهاى اسلامى مطرح كرد به عنوان مثال از طريق القاى اين فكركه يك مسلمان نبايد زير بار ظلم برود. از جمله اقدامات اساسى اين رهبر، مخالفت جدى و دامنه‏دار باجدايى دين از سياست‏بود البته شايد فضل تقدم درين زمينه باسيد جمال باشد. بنابر اين با بررسى مساله رهبرى و كيفيت ونحوه آن و با در نظر گرفتن اين كه در ميان افراد زيادى كه‏صلاحيت رهبرى داشتند كدام رهبر را انتخاب كردند و با بررسى وتحليل مسيرى كه اين رهبر طى كرد و اهرم‏هايى كه روى آن تكيه‏نمود و منطقى كه به كار برد به اين نتيجه روشن و آشكار مى‏رسيم‏كه نهضت ما واقعا يك نهضت اسلامى بوده است. شرط تداوم انقلاب اسلامى ايران برخى بر اين باورند كه خواست‏خدا بر اين قرار گرفته كه انقلاب‏تداوم پيدا خواهد كرد. در حالى كه حفظ و تداوم انقلاب در گروشرايطى است كه در اين جا به برخى از آن شرايط اشاره مى‏كنيم. اول: اجراى عدالت در جامعه از جمله شرايطى كه تداوم انقلاب اسلامى ما در گرو از جمله‏شرايطى كه تداوم انقلاب اسلامى ما در گرو آن است اجراى عدالت‏است و مسوولين در اين باره وظيفه سنگين‏ترى را به عهده دارندعدالتى كه در يك روايت على(ع) آن را سر ايمان تشبيه كرده است‏آن جا كه مى‏فرمايد:«العدل راس الايمان‏» يعنى اگر ايمان را به سر تشبيه كنيم‏عدالت مانند سر آن پيكر است كه اگر سر نباشد پيكر مرده است. نقش عدالت تا آن پايه است كه مايه قوام و موجوديت‏حكومت‏ها ازجمله حكومت اسلامى ماست چه اين كه اگر در جامعه‏اى عدالت جارى‏نشد و حاكمان اسلامى سرلوحه كار خود را عدالت قرار ندهند درنتيجه ظلم در جامعه گسترانده شد بى‏گمان چنين حكومتى به فنا ونابودى كشيده خواهد شد. پيامبر اسلام(ص) در اين باره فرمود:«حكومت‏ها ممكن است كافر باشند و دوام يابند و اما اگر ظالم‏باشند دوام نخواهند يافت.» شهيد مطهرى درباره اجراى عدالت درجامعه مى‏فرمايد: «در دولت اسلامى نبايد به هيچ وجه ظلم و اجحافى به كسى بشود.از نظر منطق اسلام حتى اگر كسى هزاران نفر را كشته باشد ومجازات صد بار اعدام هم براى او كم باشد باز هم حقوقى دارد كه‏آنها بايد رعايت‏شوند در اين زمينه ما بهترين سرمشق‏ها را ازمكتب على(ع) مى‏آموزيم شما رفتار حضرت را با قاتلش ببينيددنيايى از انسانيت، رافت و محبت در آن وجود دارد در مدتى كه‏ابن ملجم در خانه حضرت اسير بود كوچكترين بدرفتارى نسبت‏به اونشد حتى حضرت غذاى خود را براى زندانى فرستاد و سفارش كرد كه‏مبادا زندانى گرسنه بماند. اين چنين عدلى بايد براى همه ما سرمشق باشد بى‏ترديد وجود چنين‏ارزش‏هاست كه مكتب را در طول هزار و چهارصد سال حفظ كرده و آن‏را شاداب و با طراوت نگاه داشته است.» يكى از متفكران اسلامى در اين باره چنين مى‏گويد: «دو نشانه مهم براى شناخت جامعه اسلامى وجود دارد و آن دونماز است و عدالت اگر در جامعه‏اى نماز در زندگى به وجه عام‏وجود نداشته باشد، بانگ اذان فروافتد، و مسجد و جماعت نباشدآن جامعه اسلامى نيست همچنين عدالت اگر در جامعه حضور نداشته‏باشد و آثار عدالت در جامعه و شؤون حياتى و اقتصادى و معيشتى‏افراد و خانواده‏ها «در همه قشرها» ديده نشود و در سياست ومديريت و قانون گذارى و قضاوت و برنامه‏ريزى و اجرا و دربرخوردها و برخوردارى‏ها عدالت ملاك نباشد و در مسكن و بهداشت وتحصيل و كار و سفر و استراحت اصل عدالت اجرا نشود و امكانات‏در اين زمينه‏ها در ميان مردم تقسيم نگردد و مردم همه از شرايطو امكانات تزكيه و تعليم (كه هدف اصلى قرآن كريم است)برخوردار نباشند و تبعيض و تفاوت بيداد كند و... به يقين چنين‏جامعه‏اى اسلامى نيست.» اجراى عدالت آثارى دارد كه از جمله آن‏از بين رفتن فقر است چه اين كه فقر يكى از چيزهايى است كه‏دوام انقلاب را تهديد مى‏كند. امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «ان الناس يستغنون اذا عدل بينهم‏» به درستى كه مردم اگرعدالتى در ميان باشد همه بى‏نياز خواهند گشت.» رهبر معظم‏انقلاب حضرت آيه الله العظمى خامنه‏اى مى‏فرمايد: «مادامى كه نتوانيم عدالت اسلامى را در كشور پياده كنيم شاهدچهره كريه فقر در بخشى از جامعه خواهيم بود.» دوم: احترام به آزادى‏ها يكى از چيزهايى كه نقش بسزايى در تداوم انقلاب اسلامى دارداحترام به آزادى‏هاست‏يعنى همه مردم در محدوده شرع و قانون‏آزاد بوده و فعاليت داشته باشند و از هيچ چيزى جز شرع و قانون‏هراسى نداشته باشند البته همه بايد اصولى كه در شرع و قانون‏مشخص شده بپذيرند و به آن احترام بگذارند. شهيد بزرگوار درباره اهميت اين اصل مى‏گويد: «وظيفه حتمى همگى ما اين است كه به آزادى‏ها به معنى واقعى‏كلمه احترام بگذاريم زيرا اگر بنا شود حكومت جمهورى اسلامى‏زمينه اختناق را به وجود بياورد قطعا شكست‏خواهد خورد، چه اين‏كه اسلام دين آزادى است دينى كه مروج آزادى براى همه افرادجامعه است در سوره دهر مى‏خوانيم: «انا هديناه السبيل اماشاكرا و اما كفورا» البته آزادى به معناى معقول هر كس مى‏بايدفكر و بيان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنين صورتى است كه‏انقلاب اسلامى ما راه صحيح پيروزى را ادامه خواهد داد.» ايشان‏در ادامه راه رشد اسلام را برخورد آراء و عقايد مى‏داند آن جاكه مى‏فرمايد: «اگر در جامعه ما محيط آزاد برخورد آراء وعقايد به وجود بيايد به طورى كه صاحبان افكار مختلف بتوانندحرفهايشان را مطرح كنند و ما هم در مقابل آراء و نظرات خودمان‏را مطرح كنيم تنها در چنين زمينه سالمى خواهد بود كه اسلام‏هرچه بيشتر رشد مى‏كند.» آن گاه به خاطره‏اى اشاره مى‏كنند كه آموزنده مى‏باشد مى‏گويد: «چند سال پيش در دانشكده الهيات يكى از اساتيد ماترياليست‏بود به طور مرتب سر كلاس‏ها تبليغات ماترياليستى و ضد اسلامى‏مى‏كرد دانشجويان به اين عمل اعتراض كردند و كم‏كم نوعى تشنج‏در دانشكده ايجاد شد من نامه‏اى به طور رسمى به دانشكده نوشتم‏و توضيح دادم كه به عقيده من لازم است در همين جا كه دانشكده‏الهيات است‏يك كرسى ماترياليسم ديالكتيك تاسيس شود و استادى‏هم كه وارد در اين مسائل باشد و به ماترياليسم ديالكتيك معتقدباشد تدريس اين درس را عهده‏دار شود. اين طريق صحيح برخورد بامساله است و من با آن موافقم. اما اين كه فردى پنهانى و به‏صورت اغوا و اغفال بخواهد دانشجويان ساده و كم‏مطالعه را تحت‏تاثير قرار دهد و برايشان تبليغ كند اين قابل قبول نيست‏بعدمن به همان شخص هم چند بار پيشنهاد كردم كه شما به عوض آن كه‏حرفهايت را با چند دانشجوى بى‏اطلاع در ميان بگذارى آنها را بامن در ميان بگذار و اگر هم مايل باشى مى‏توانيم اين كار را درحضور دانشجويان انجام دهيم و به اصطلاح نوعى مناظره داشته‏باشيم حتى به او گفتم با اين كه من حاضر نيستم به هيچ قيمتى درراديو صحبت كنم و يا در تلويزيون ظاهر شوم (اين مربوط به‏حكومت طاغوت است) ولى براى اين كار حاضرم در راديو و ياتلويزيون با شما مناظره كنم... و به اعتقاد من تنها طريق درست‏برخورد با افكار مخالف همين است و الا اگر جلوى فكر را بخواهيم‏بگيريم اسلام و جمهورى اسلامى را شكست داده‏ايم.» از اين مطالب‏عالى كه استاد شهيد بيان نمودند و به آن سخت پاى‏بند بودند دونكته مى‏شود استفاده كرد: اول اين‏كه وقتى ايشان در مورد يك استاد مبلغ ماترياليست‏اعتقاد دارد بايد حرفهايش را بزند استفاده مى‏كنيم كه امروزكسانى كه افكارى غير از فكر ما دارند نيز بايد فرصتى پيداكنند تا آراء و عقايدشان را در محيطى آرام بيان نمايند ونبايد آنان را از نوشتن و سخن گفتن منع كنيم چه اين كه آن گونه‏كه استاد اعلام آمادگى مى‏كند با استاد ماترياليست مناظره كند وبرايش مهم نيست در جمع دانشجويان باشد يا در راديو و تلويزيون‏امروز هم بايد كسانى اين را اعلام آمادگى نمايند در شرايطى‏آماده براى طرفين با دگرانديشان مناظره كنند نه اين كه آنها رااز اظهار نظر منع كنيم. دوم اين كه طبق نظر شهيد مطهرى آنها هم نبايد صحبت‏هايشان رادر هر جا و براى هر كس بگويند بلكه بايد در جايى شبهه‏ها رابيان نمايند كه ديگران هم فرصت پاسخگويى به آنها را داشته‏باشند. سوم: پيشگيرى از آفات انقلاب هر پديده‏اى در معرض آفت‏زدگى مى‏باشد و انقلاب نيز اين گونه است‏از اين رو جا دارد كه در اين رابطه تحقيق شده و آفت‏هايى كه دركمين انقلاب اسلامى هست‏شناسايى و شناسانده شود تا از بروز هرآفتى جلوگيرى گردد. اگر ما در اين زمينه موفق شويم به يقين‏مى‏توانيم اذعان كنيم كه يكى از شرايط حفظ و تداوم انقلاب رافراهم آورده‏ايم. اين كه چگونه بايد به آن‏ها پى ببريم در جواب‏بايد گفت مراجعه به آراء و افكار متفكران و انديشمندان اسلامى‏از جمله شهيد مطهرى ما را به انواع آفت‏هايى كه انقلاب را تهديدمى‏كند رهنمون مى‏سازد. اما مهم‏تر اين كه مسؤول جلوگيرى آفات‏كيست؟ در يك كلام همه مسؤول هستند همه كسانى كه به اعتلاى انقلاب اسلامى‏دل بسته‏اند و براى سربلندى آن تلاش مى‏كنند وظيفه دارند در حدتوان خود براى جلوگيرى آن آفات اقدام نمايند اما در اين زمينه‏مسئولين نظام خصوصا رهبرى انقلاب نقش مهم‏ترى را ايفا مى‏كنند. استاد شهيد مطهرى در اين باره مى‏گويد: «وظيفه رهبرى نهضت است كه از آفت‏زدگى پيشگيرى نمايد و اگراحيانا آفت نفوذ كرد با وسايلى كه در اختيار دارد و يا بايددر اختيار بگيرد آفت‏زدايى نمايد.» ايشان معتقد است عدم‏دخالت رهبرى در اين زمينه باعث عقيم شدن نهضت است آن جا كه‏مى‏گويد: «اگر رهبرى يك نهضت‏به آفت‏ها توجه نداشته باشد يا درآفت‏زدايى سهل‏انگارى نمايد قطعا آن نهضت عقيم يا تبديل به ضدخود خواهد شد و اثر معكوس خواهد بخشيد.» در اين جا مى‏پردازيم به برخى از آفت‏هايى كه شهيد مطهرى متذكر شده‏اند: 1- نفوذ انديشه‏هاى بيگانه استاد نفوذ انديشه‏هاى بيگانه را از دو طريق بيان مى‏كند: الف: از طريق دشمنان ايشان در اين زمينه مى‏گويد:«هنگامى كه يك نهضت اجتماعى اوج مى‏گيرد و جاذبه پيدا مى‏كند ومكتب‏هاى ديگر را تحت الشعاع قرار مى‏دهد پيروان مكتب‏هاى ديگربراى رخنه كردن در آن مكتب و پوسانيدن آن از درون، انديشه‏هاى‏بيگانه را كه با روح آن مكتب مغاير است وارد آن مكتب مى‏كنند وآن را از اثر مى‏اندازند يا كم اثر مى‏كنند آن گاه به عنوان‏مثال وارد كردن اسرائيليات و مجوسيات و... را در صدر اسلام بامارك اسلام در حديث و تفسير و افكار و انديشه‏هاى مسلمانان راياد مى‏كند.» ب: از طريق دوستان و پيروان در اين باره استاد مى‏گويد: گاهى پيروان خود مكتب به علت‏ناآشنايى درست‏با مكتب مجذوب يك سلسله نظرات و انديشه‏هاى‏بيگانه مى‏گردند و آگاهانه يا ناآگاهانه رنگ مكتب مى‏دهند وعرضه مى‏نمايند. به عنوان مثال كسانى كه در صدر اسلام جذب فلسفه‏يونانى و آداب و رسوم ايرانى و... شده بودند و آنها را واردانديشه‏هاى اسلامى كردند.» آنگاه در مورد انقلاب خودمان مى‏گويد: «وابستگان به مكتب‏هاى ديگر بالخصوص مكتب‏هاى ماترياليستى‏انديشه‏هاى بيگانه را با مارك اسلامى عرضه مى‏دارند و هم افرادى‏مسلمان اما ناآشنا به معارف اسلامى و شيفته مكتب‏هاى بيگانه به‏نام اسلام اخلاق، فلسفه تاريخ و فلسفه دين و.. . مى‏نويسند.»امروز هم بعد از اين‏كه حدود 20 سال از انقلاب ما مى‏گذرد همين‏خطر يعنى نفوذ انديشه‏هاى بيگانه به شكلى ديگر انقلاب ما راتهديد مى‏كند.امروز اگرچه از طرفداران مكتب‏هاى ماترياليستى به ظاهر خبرى‏نيست اما عده‏اى ديگر با چهره‏هايى نو مشغول هستند تا انديشه‏هاى‏غربى را به‏گونه‏اى در بين جوانان كشور رواج دهند و اين خطربزرگى براى انقلاب است كه اگر جلوگيرى نشود ارزش‏هاى اسلامى رابه صورت جدى تهديد مى‏كند. اما چه بايد كرد؟ به عبارت ديگر راه جلوگيرى از آن چيست؟ برخى بر اين باورند كه بايد از راه منع و تحريم وارد بشويم‏كتاب‏ها و مطبوعات را كنترل كنيم و كسانى كه دگرانديش هستندآنان را از ورود به مراكز فرهنگى خصوصا دانشگاه و در عرصه‏مطبوعات جلوگيرى كنيم و به مردم خصوصا جوانان اعلام كنيم كه حق‏ندارند هر مطلبى را بخوانند و از هر كس سخن بشنوند. در حالى كه با پيشرفت علم و تكنولوژى اين راه اولا امكان نداردو ثانيا مگر مى‏شود كسانى كه تشنه فراگيرى معارف اسلامى هستنداز نوشيدن آن به عذر اين كه ديگران آن را آلوده كرده‏اند منع‏كرد. شهيد مطهرى نيز راه مبارزه با اين خطر و آفت را تحريم ومنع نمى‏داند ايشان مى‏گويد: «ما مسؤول هستيم ما به قدر كافى‏در زمينه‏هاى مختلف اسلامى كتاب به زبان روز عرضه نكرده‏ايم. اگرما به قدر كافى آب زلال و گوارا عرضه كرده بوديم به سراغ آب‏هاى‏آلوده نمى‏رفتند. راه مبارزه، عرضه داشتن صحيح اين مكتب در همه زمينه‏ها با زبان‏روز است.» در ادامه استاد مسؤوليت اصلى اين كار را باحوزه‏هاى علميه مى‏داند مى‏گويد: «حوزه‏هاى علميه بايد كارهاى‏علمى و فكرى خود را دو برابر كنند بايد بدانند اشتغال منحصربه فقه و اصول رسمى جوابگوى مشكلات نسل معاصر نيست.» 22 2- تجددگرايى افراطى استاد مطهرى درباره اين آفت مى‏گويد:«برخى آن چنان عوام‏زده هستند كه تنها معيارشان سليقه عوام‏است كه گذشته‏گراست و به حال و آينده كارى ندارد برخى كه به‏مسائل روز توجه دارند و در باره آينده مى‏انديشند متاسفانه ازاسلام مايه مى‏گذارند سليقه روز را معيار قرار مى‏دهند مثلامى‏گويند مهر نبايد باشد چون زمان نمى‏پسندد، تعدد زوجات يادگارعهد بردگى زن است و...» متاسفانه امروز هم شاهد اين دو طرزتفكر هستيم در حالى كه اسلام طرفدار اعتدال است و در موردمسائل اسلامى بايد مجتهدين آگاه به زمان اظهار نظر بكنند نه‏اين كه هر كس بيايد در باره مسائل اسلامى سخن بگويد. 3- ناتمام گذاشتن استاد شهيد يكى از نقيصه‏هاى نهضت‏هاى اسلامى در صد ساله اخير رادر كناره‏گيرى روحانيت از رهبرى مى‏داند و معتقد است كه روحانيت‏نهضت‏ها را تا مرحله پيروزى بر خصم ادامه داده و بعد از پيروزى‏كنار رفته لذا نتيجه زحمات آنان را ديگران احيانا دشمنان‏برده‏اند آن گاه انقلاب عراق و انقلاب مشروطيت در ايران را مثال‏مى‏زند» در انقلاب ما هم هيچ كس منكر نيست كه روحانيت نقش‏اساسى را در پيروزى آن داشته است‏حضرت امام خمينى(ره) در اين‏باره مى‏فرمايد: «اسلام منهاى روحانيت‏يعنى هيچ و اصلا روحانيون‏بودند كه انقلاب اسلامى را شروع كردند و هر چيز كارشناس لازم‏دارد و كارشناس اسلام هم روحانيون هستند.» و به يقين بايد گفت‏آينده هم اين نهضت نياز به روحانيت دارد كه اگر روحانيت ازصحنه كنار رود به يقين انقلاب ما منحرف خواهد شد. استاد در اين باره مى‏گويد: «انقلاب ايران اگر در آينده بخواهد به نتيجه برسد و هم چنان‏پيروزمندانه به پيش برود مى‏بايد باز هم روى دوش روحانيون وروحانيت قرار داشته باشد اگر اين پرچمدارى از دست روحانيت‏گرفته شود و به دست‏به اصطلاح روشنفكران بيفتد يك قرن كه هيچ‏يك نسل بگذرد اسلام به كلى مسخ مى‏شود زيرا حاصل فرهنگ اصيل‏اسلامى در نهايت‏باز هم همين گروه روحانيون متعهد هستند.» البته اين تاكيد استاد به حضور روحانيون در صحنه‏هاى انقلاب به‏آن معنا نيست كه روحانيت تحت هر شرايطى مفيد هستند بلكه خودايشان در جاهاى مختلفى تصريح دارند نظام روحانيت‏بايد اصلاح‏گردد. ايشان مى‏گويد: «لازم است روحانيت را اصلاح كرد نه اين كه‏آن را از بين برد ثابت نگاه داشتن سازمان روحانيت در وضع فعلى‏نيز به انقراض آن منتهى خواهد شد اين مطلب را حدود ده سال است‏كه بارها و بارها تكرار كرده‏ام و گفته‏ام كه روحانيت‏يك درخت‏آفت‏زده است و بايد با آفت‏هايش مبارزه كرد...» 4- رخنه فرصت‏طلبان استاد مطهرى رخنه و نفوذ افراد فرصت طلب در درون يك نهضت رااز آفت‏هاى بزرگ هر نهضت مى‏داند و وظيفه بزرگ رهبران اصلى نهضت‏را سد نمودن راه نفوذ و رخنه آن‏ها مى‏داند ايشان مى‏گويد: «هر نهضت مادام كه مراحل دشوار اوليه را طى مى‏كند سنگينى‏اش‏بر دوش افراد مؤمن مخلص فداكار است اما همين كه به بار نشست‏يا لااقل نشانه‏هاى باردادن آشكار گشت و شكوفه‏هاى درخت هويدا شدسر و كله افراد فرصت‏طلب پيدا مى‏شود و روز به روز كه ازدشوارى‏ها كاسته مى‏شود و موعد چيدن ثمر نزديك‏تر مى‏گردد فرصت‏طلبان‏محكم‏تر و پرشورتر پاى علم نهضت‏سينه مى‏زنند تا آن جا كه‏تدريجا انقلابيون مؤمن و فداكاران اوليه را از ميدان به درمى‏كنند. اين جريان تا آن جا كليت پيدا كرده كه مى‏گويند «انقلاب فرزندخوراست‏» گوئى خاصيت انقلاب اين است كه همين كه به نتيجه رسيدفرزندان خود را يك يك نابود مى‏سازد. ولى انقلاب فرزندخور نيست‏غفلت از نفوذ و رخنه فرصت‏طلبان است كه فاجعه به بار مى‏آورددر صدر اسلام در دوره عثمان فرصت‏طلبان جاى شخصيت‏هاى مؤمن به‏اسلام را گرفتند «طريد»ها وزير شدند و كعب الاحبارها مشاور واما ابوذرها و عمارها به تبعيدگاه فرستاده شدند و يا در زيرلگد مچاله شدند!!» منبع:ماهنامه پاسداراسلام





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 749]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن