واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: آينده انقلاب اسلامي ايران
انديشهسياسي- استاد شهيد مرتضي مطهري بهعنوان يكي از شخصيتهاي تأثيرگذار در تئوريپردازي مباني انقلاب اسلامي توانست در طول عمر پربركت خود بهويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و آن هم در مدت كوتاه عمر خود در دوران پس از انقلاب ضمن تشريح مباني عقلي و نقلي حكومت اسلامي و ولايت فقيه در قالب سخنراني، مناظره و يادداشت نقش بزرگي را در شكلگيري مباني تئوريك انقلاب اسلامي ايفا كند.
بررسي ماهيت و مفهوم انقلاب اسلامي و بهخصوص «جمهوري اسلامي» و پاسخ به شبهات مربوط به آنها و نيز سخن گفتن از آينده انقلاب اسلامي ايران و آسيبشناسي آن از جمله مباحثي است كه استاد با دورانديشي خاص خود به درستي به آنها پرداخته بودند. اين مقاله كه توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي تهيه و تنظيم شده است، به بازخواني نظرات استاد مطهري پيرامون ماهيت انقلاب اسلامي، راهكارهاي حفظ و تداوم آن و آسيبشناسي اين نهضت اسلامي ميپردازد.
استاد شهيد مرتضي مطهري انقلاب را از مقوله عصيان و طغيان عليه وضع موجود ميدانند، تا اوضاع دگرگون شده و وضع مطلوب حاصل شود. لذا ريشه انقلاب را بهطور كلي در دو چيز ميدانند: يكي نارضايتي و خشم از وضع موجود و ديگري آرمان يك وضع مطلوب.
استاد مطهري در بيان تفاوت انقلاب در جامعه با اصلاح، انقلاب را دگرگونكننده بنيادهاي جامعه ميدانند، ولي اصلاح را تغيير بهبود در وضع جامعه قلمداد ميكنند بدون آنكه در بنيانهاي آن تغييري صورت پذيرد. از طرفي استاد يكي از ويژگيهاي بسيار شاخص انقلاب را ويژگي مردمي بودن آن ميدانند كه آن را از كودتا متمايز ميسازد.
ماهيت انقلاب اسلامي ايران
شهيد آيتالله مطهري در مقام تطبيق ديدگاههاي مطرح در مورد ماهيت انقلابها، در جهان با انقلاب اسلامي ايران قائل بهوجود دو دسته كلي از ديدگاهها هستند. در يك تقسيم بندي كلي ميتوان گفت كه عدهاي انقلاب اسلامي ايران را داراي ماهيتي تكساحتي ميدانند و عدهاي ديگر آن را ناشي از دخالت عوامل متعدد و گوناگون ميدانند.
انواع تفاسير ماركسيستي از انقلاب اسلامي كه گاه با تفاسير ديني نيز همراه است از نوع دسته اول هستند. بهعنوان مثال ماركسيستها به حكم آيه «و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا فيالارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين» فلسفه تحولات تاريخ اسلام را براساس ايجاد نظام دوقطبي از فقير و غني در جامعه تفسير ميكند كه انقلاب اسلامي را يكي از مصاديق آن ميدانند. انواع تفاسير آزاديخواهانه و يا معنوي صرف از انقلاب اسلامي از ديگر مصاديق تفسير تكساحتي از انقلاب اسلامي است كه به نقش عوامل ديگر معتقد نيستند.
دسته دوم آنهايي هستند كه انقلاب اسلامي ايران را نهضتي تك عاملي نميدانند. آنها معتقدند كه انقلاب اسلامي ايران نهضتي شاخص و متمايز از ساير انقلابهاست زيرا در ساير انقلابها ما اين ويژگي را سراغ نداريم كه مجموعه چند عامل با هم در آنها مشاركت داشته باشند و توانسته باشند دوش به دوش يكديگر حركت كنند. استاد شهيد مرتضي مطهري در اين زمينه ميفرمايند: «در دنيا ما انقلابي نداريم كه اين سه عامل در آن دوش به دوش يكديگر حركت كرده باشند. ما نهضتهاي سياسي داريم ولي طبقاتي نبوده، طبقاتي داريم سياسي نبوده يا اگر هر دوي اينها بوده مذهبي و معنوي نبوده. به هر حال در اينكه اين انقلاب برخي خصلتهاي مخصوص بهخود را دارد شكي و بحثي نيست.»
استاد مطهري انقلاب اسلامي ايران را بهدليل ماهيت اسلاميداشتن آن مشابه انقلاب صدر اسلام ميدانند؛ انقلابي كه پيامبر اعظم(ص) با آغاز بعثت خود آن را رهبري نمودند؛ انقلابي كه در مدتي كوتاه توانست آرمانهاي خود را به سراسر عرضه كند. استاد ميفرمايند كه انقلاب صدر اسلام نيز از آنگونه انقلابها بود كه در آن ابعاد مختلفي مطرح است.
انقلاب صدر اسلام كه يك انقلاب معنوي و سياسي بود، در عين حال مادي و اقتصادي نيز بود و نيز انقلابي آزاديخواهانه و عدالت خواهانه. البته استاد ميفرمايند كه در انقلاب صدر اسلام ابعاد مختلف سياسي، اجتماعي و فرهنگي بيرون از ماهيت اسلامي آن نيست و عدالت، آزادي و معنويت در كنار هم در اين انقلاب و آن هم تحتتأثير تعاليم اسلام در اين انقلاب دخيل بود. لذا استاد راز موفقيت نهضت اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني(ره) را در اين ميدانند كه در انقلاب همه عوامل سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي رنگ اسلامي بهخود گرفت و لذا توانست همسو با هم نهضت را به پيروزي برسانند.
با مطرح شدن بحث شباهت انقلاب اسلامي ايران و الگوپذيري آن از انقلاب صدر اسلام كه توسط رسول اكرم(ص) صورت گرفت، استاد مطهري با استفاده از حوادث تاريخي آن زمان به بحث آسيبشناسي انقلاب اسلامي ايران ميپردازند.
در اين زمينه استاد با مطرحكردن اين مسئله كه انقلاب ايجاد كردن از انقلاب نگهداشتن آسانتر است، ميگويند كه زماني كه كشور در حال كوبيدن دشمن بيروني است، داراي قوت و قدرت و نشاط است و از نظر داخلي نيز همه بهصورت متحد هستند تا با دشمن مشترك مقابله كنند اما با آشكار شدن علائم پيروزي و استقرار آن، وحدت و يكپارچگي اوليه و انگيزههاي انقلابي به تدريج كمرنگ ميشود. استاد با مقايسه وضعيت ايران، در آغاز پيروزي انقلاب اسلامي با اوضاع ايام آخر عمر پيامبر اعظم(ص) كه حالت تثبيت شدن اسلام را داشت ميگويند كه در آن زمان اين آيه نازل شد كه: «اليوم يئس الذين كفروا عن دينكم فلا تخشوهم واخشون» كه ميفرمايد حالا كه بر دشمن بيروني پيروز شدهايد، ديگر از او ترس نداشته باشيد ولي ترس داشته باشيد آن هم ترس از خدا، براي آنكه آن آرمانهاي اوليه خود را فراموش كنيد و در نتيجه آن نهضت رو به گمراهي برود.
ميدانيم كه با رحلت پيامبر اسلام(ص) مسلمانان بهدليل عمل نكردن به فرمايشات و وصاياي قرآن و پيامبر(ص) به جز اندكي كه راه صحيح را يافتند، از اسلام راستين فاصله گرفتند و لذا حاكماني غيرعادل بر آنان مسلط شدند تا اينكه اين جريان در اواخر حكومت عثماني خليفه سوم به انقلاب و قيام مردم عليه او و كشته شدنش منجر شد، كه اين بروز روند پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) را ميتوان در بيتوجهي به آيه شريفه فوق دانست، لذا استاد مطهري در بحث آسيبشناسي انقلاب اسلامي در ايران پافشاري بر آرمانها و حفظ روحيه انقلابي و توجه به دستورات رهبر انقلاب را عامل حفظ و تداوم راه انقلاب ميدانند.
عوامل تداوم انقلاب اسلامي
با نگاهي به مباحث آسيبشناسانه در آثار استاد مطهري ميبينيم كه چندين عامل را در تداوم راه انقلاب اسلامي مهم ميدانستند كه بدين ترتيب از نظر ميگذرد:
1 ـ تداوم عدالتخواهي: استاد معتقدند از آنجايي كه عدالت از اصول مهم در اسلام است و انقلاب اسلامي ماهيتا عدالتخواهانه بوده لذا در راه تداوم راه انقلاب اسلامي بايد توده مردم مستضعف جامعه طعم عدالت حقيقي اسلامي را بچشند و الا اگر عدالت فراموش شود، انقلاب شكست ميخورد.
2ـ حفظ استقلال مكتبي: استاد شهيد مطهري يكي ديگر از عوامل تداوم انقلاب اسلامي را حفظ اسلام راستين و عرضه آن به سراسر دنيا ميداند. پيراستن ايدئولوژي اسلامي از پيرايهها و گرايشهاي التقاطي ميتواند ضمن آشنايي دنيا با اين ايدئولوژي موجب گرايش آنها به اسلام شود.
3ـ توجه به آزاديها به شكل معقول: يكي از انتقادات مهمي كه انقلابيون مسلمان در ايران به حكومت طاغوت پهلوي وارد ميكردند محدود كردن آزاديهاي فردي بود كه خون هر انسان آزاديخواهي را به جوش ميآورد، لذا استاد ميگويند كه جمهوري اسلامي نبايد به هيچوجه آزاديهاي معقول را كه در چارچوب اصول اسلامي است، محدود كند.
4ـ حفظ جايگاه و استقلال روحانيت: استاد مطهري دليل اين مسئله را كه روحانيت شيعه توانسته انقلابها را رهبري كند، مسئله استقلال روحانيت از دستگاههاي دولتي و غيردولتي ميدانند. متفكر شهيد آيتالله مطهري معتقدند كه با پيروزي انقلاب اسلامي روحانيت شيعه بايد در همان جايگاه خود باقي بماند و دولت را ارشاد و مراقبت كند. دايره امر به معروف و نهي از منكر زير نظر روحانيت از ديگر نهادهايي است كه استاد در زمان خود بهدنبال شكلگيري آن بود تا اين نهاد مستقل از دستگاه حكومت بتواند زمام امر به معروف و نهي از منكر و در حقيقت ارشاد و هدايت مردم را بهعهده بگيرد.
سه شنبه 12 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]