واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ارتباط پدر با شیاطین باعث مرگ پسرش شد
گاهی بر سرش میزد و زمانی نیز بیاختیار گریه میکرد، پس از آن برای مدتی آرام در کنجی نشسته و به گوشهای خیره میشد و چیزی نمیگفت، اما پس از چند دقیقه دوباره اشک میریخت و به خاطر جنایتی که مرتکب شده بود،
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایران، پدر بر سر و صورتش میزد و به حال تنها پسرش آرش 3 ساله که با دستان خود در توهم شیشهای وی را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود، افسوس میخورد و میگریست. پس از ساعتها گریه و زاری وقتی دیگر توانی برایش نمانده بود، لیوان آب را سرکشید و به دنبال آن شروع به درددل کرد. آنچنان که باید چیزی از دنیای توهم به خاطر نداشت، اما همان چند جملهای که میگفت بسیار تکاندهنده بود.درحالی که به شیشه اعتیاد داشت از تأثیرات مخرب آن بر مغز مصرفکننده نیز چیزهایی میدانست و هرگاه این ماده افیونی را مصرف میکرد، منتظر میماند در دنیایی متفاوت، دستورهای خطرناک شیاطین را دریافت کند.ادعایش بر این بود که بارها پس از مصرف شیشه با شیاطین ارتباط برقرار کرده و با آنها سخن گفته است. ظاهراً چندین بار از دستورهای آنها تمرد کرده بود. در روز حادثه پیش از مصرف شیشه با آگاهی کامل از عواقب مصرف این ماده افیونی برای اینکه به کسی آسیبی نرساند وارد اتاقی در خانهاش شد و بدون اینکه در آن را قفل کند، در چفت شده و شروع به مصرف شیشه کرد. تصمیم داشت پس از مصرف از اتاق خارج نشود تا به دستور شیاطین به کسی بویژه همسر و بچههایش آسیبی نرساند.دقایقی از مصرف شیشه نگذشته بود که پسرک در اتاق را باز کرد و از او آب خواست. پدر لحظهای با تندی از پسرک خواست از اتاق خارج شود تا به دستور شیاطین به وی آسیبی نرساند، اما شدت تشنگی، کودک را بر آن داشت تا با سماجت و گریه به سمت تکیهگاه اصلی و یار همیشگی خود، یعنی پدر برود تا به جرعهای آب یا هر نوشیدنی دیگری دست یابد.در همان لحظه بود که شیاطین به سراغ پدر آرش رفتند، وی دستورات پشت سرهم از سوی شیاطین برای کشتن بچهاش دریافت میکرد، اما تا چند دقیقه میدانست که پسرک بینوای خود را در برابر چشمانش میبیند، ظاهراً هنوز بین مرز واقعیت و توهم قرار داشت، پسرک را با فشار از اتاق بیرون انداخت ، اما آنچنان گیج بود که نمیفهمید اگر در اتاق را قفل کند آرش دیگر وارد اتاق نخواهد شد، آرش که تشنگی امانش را بریده بود دوباره اما این بار گریهکنان آن هم با صدایی بلندتر وارد اتاق پدر شد.
آرش وقتی برای دومین بار وارد اتاق پدر افیونی خود شد، دیگر پدر از مرز جنون گذشته بود و در دنیایی دیگر با دوستان وهمی خود سیر میکرد. پدر به محض ورود دوباره آرش به اتاق لحظهای وی را در لباس بچه خود و لحظهای دیگر وی را به شکل شیطان میدید که در همین هنگام به دستور یکی از شیاطین مجبور شد کودک دلبندش را در حال گریه با ضربات چاقو از پای درآورد.این مرد شیشهای میگفت: هنگام کشتن آرش کوچولو وی را در چهرهای متفاوت از یک انسان میدیدم که در همان لحظه فرد دیگری با سماجت از من میخواست این شیطان را از بین ببرم. هر چند گاهی از دستور این شیطان بزرگ تمرد میکردم و بهخاطرم میآمد این کودک گریان شیطان نیست، بلکه بچه خود من است، اما نمیدانم سرانجام چگونه شد که بیرحمانه کودکم را کشتم.
2008
۱۳۹۲/۱۲/۷ - ۰۷:۲۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]