تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام کاظم (ع):از شوخی (بی مورد) بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را می برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829382651




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ارتباط پدر با شیاطین باعث مرگ پسرش شد


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



ارتباط پدر با شیاطین باعث مرگ پسرش شد
گاهی بر سرش می‌‌زد و زمانی نیز بی‌اختیار گریه می‌کرد، پس از آن برای مدتی آرام در کنجی نشسته و به گوشه‌ای خیره می‌شد و چیزی نمی‌گفت، اما پس از چند دقیقه دوباره اشک می‌ریخت و به خاطر جنایتی که مرتکب شده بود،




  به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایران، پدر  بر سر و صورتش می‌زد و به حال تنها پسرش آرش 3 ساله که با دستان خود در توهم شیشه‌ای وی را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود، افسوس می‌خورد و می‌گریست. پس از ساعت‌ها گریه و زاری وقتی دیگر توانی برایش نمانده بود، لیوان آب را سرکشید و به دنبال آن شروع به درددل کرد. آنچنان که باید چیزی از دنیای توهم به خاطر نداشت، اما همان چند جمله‌ای که می‌گفت بسیار تکان‌دهنده بود.درحالی که به شیشه اعتیاد داشت از تأثیرات مخرب آن بر مغز مصرف‌کننده نیز چیزهایی می‌دانست و هرگاه این ماده افیونی را مصرف می‌کرد، منتظر می‌ماند در دنیایی متفاوت، دستورهای خطرناک شیاطین را دریافت کند.ادعایش بر این بود که بارها پس از مصرف شیشه با شیاطین ارتباط برقرار کرده و با آنها سخن گفته است. ظاهراً چندین بار از دستورهای آنها تمرد کرده بود. در روز حادثه پیش از مصرف شیشه با آگاهی کامل از عواقب مصرف این ماده افیونی برای این‌که به کسی آسیبی نرساند وارد اتاقی در خانه‌اش شد و بدون این‌که در آن را قفل کند، در چفت شده و شروع به مصرف شیشه کرد. تصمیم داشت پس از مصرف از اتاق خارج نشود تا به دستور شیاطین به کسی بویژه‌ همسر و بچه‌هایش آسیبی نرساند.دقایقی از مصرف شیشه نگذشته بود که پسرک در اتاق را باز کرد و از او آب خواست. پدر لحظه‌ای با تندی از پسرک خواست از اتاق خارج شود تا به دستور شیاطین به وی آسیبی نرساند، اما شدت تشنگی، کودک را بر آن داشت تا با سماجت و گریه به سمت تکیه‌گاه اصلی و یار همیشگی خود، یعنی پدر برود تا به جرعه‌ای آب یا هر نوشیدنی دیگری دست یابد.در همان لحظه بود که شیاطین به سراغ پدر آرش رفتند، وی دستورات پشت سرهم از سوی شیاطین برای کشتن بچه‌اش دریافت می‌کرد، اما تا چند دقیقه می‌دانست که پسرک بی‌نوای خود را در برابر چشمانش می‌بیند، ظاهراً هنوز بین مرز واقعیت و توهم قرار داشت، پسرک را با فشار از اتاق بیرون انداخت ، اما آنچنان گیج بود که نمی‌فهمید اگر در اتاق را قفل کند آرش دیگر وارد اتاق نخواهد شد، آرش که تشنگی امانش را بریده بود دوباره اما این بار گریه‌کنان آن هم با صدایی بلندتر وارد اتاق پدر شد.
آرش وقتی برای دومین بار وارد اتاق پدر افیونی خود شد، دیگر پدر از مرز جنون گذشته بود و در دنیایی دیگر با دوستان وهمی خود سیر می‌کرد. پدر به محض ورود دوباره آرش به اتاق لحظه‌ای وی را در لباس بچه خود و لحظه‌ای دیگر وی را به شکل شیطان می‌دید که در همین هنگام به دستور یکی از شیاطین مجبور شد کودک دلبندش را در حال گریه با ضربات چاقو از پای درآورد.این مرد شیشه‌ای می‌گفت: هنگام کشتن آرش کوچولو وی را در چهره‌ای متفاوت از یک انسان می‌دیدم که در همان لحظه فرد دیگری با سماجت از من می‌خواست این شیطان را از بین ببرم. هر چند گاهی از دستور این شیطان بزرگ تمرد می‌کردم و به‌خاطرم می‌آمد این کودک گریان شیطان نیست، بلکه بچه خود من است، اما نمی‌دانم سرانجام چگونه شد که بی‌رحمانه کودکم را کشتم.
2008




۱۳۹۲/۱۲/۷ - ۰۷:۲۴




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن