محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843596899
48/ شهدای کردستان در آئینه فارس پدری که مسیر شهادت فرزندش را برگزید / خوابی که تعبیر شد
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: 48/ شهدای کردستان در آئینه فارس
پدری که مسیر شهادت فرزندش را برگزید / خوابی که تعبیر شد
شهید حمزه طالبی که در خواب دیده بود پسر شهیدش برایش خلعتی آورده بود و برای ملحق شدن به گروهانش از وی دعوت کرده بود، عازم جبهه شد و در مسیر انقلاب به شهادت رسید.
به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، شهادت پایان نیست، آغاز است، تولدی دیگر در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد، به تصویر کشیدن زندگی کبوترهای سبکبال عاشق که در یک سودا روحشان را از قفس تن رهانیدند و به ابدیت پیوستند، دشوار است و الفاظ توان بیان حقیقت شهادت را ندارد، بالاتر آنکه ما انسان‌های محصور در طبیعت چگونه می‌توانیم عظمت شهادت را تجزیه و تحلیل کنیم. شهادت، زیباترین، بالنده‌ترین و نغزترین کلام در تاریخ بشریت است، شهادت بهترین و روشن‌ترین معنی حقیقت توحید است و تاریخ تشییع خونین‌ترین و گویاترین تابلو نمایانگر شکوه و عظمت شهید است. یادبود آنانی که در صف یاران حضرت اباعبدالله الحسین (ع) قرار گرفتند و به خیل عظیم عاشورائیان عالم پیوستند در این دوره آخرالزمان تنها با اخلاص و خلوص نیت میسر است. در هر کوی و برزن، جا و مکان بوی شهدا عطرآگین خواهد شد و مشام همگان را خوشبو خواهد نمود، اگر سیره شهدا در زندگی ما با خلوص در نیت و عمل عجین شود. در این میان رسالت همه آن‌هایی که به حفظ ارزش‌ها و پاسداری از معنویت‌ها می‌اندیشند، آن است که به هر وسیله ممکن فرهنگ شهادت را که فرهنگ ارزش‌هاست، پاسداری و هدفی را که شهدا دنبال می‌کردند به سرمنزل مقصود برسانند. با توجه به این مهم، خبرگزاری فارس بنا به رسالت ذاتی خود در راستای معرفی این سروقامتان سعی دارد گوشه‌ای از زندگی این عزیزان را با زبان قلم بیان کند. شهید حمزه طالبی در سال 1304 در شهر سریش‌آباد از توابع شهرستان قروه در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. از همان دوران کودکی به خاطر مشکلات اقتصادی به کارگری روی آورده باوجود اینکه سن و سالی نداشت دست از بازی‌های کودکانه‌اش کشید و برای تامین معیشت خانواده وارد گود کار و تلاش شد... این شهید بزرگوار بعد از گذراندن کلاس پنجم ابتدایی به کار کشاورزی مشغول شد تا اینکه در 25 اسفدماه سال 1331 با دختری عفیف و پاکدامن ازدواج کرد. شهید طالبی تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به کشاورزی مشغول بود، ولی همزمان با اوج‌گیری تظاهرات مردمی علیه حکومت پهلوی به جرگه تظاهرکنندگان پیوست در تظاهرات روز 22 بهمن 1357 در شهرستان قروه به همراه فرزندانش شرکت کرد. بعد از پیروزی انقلاب نیز علاوه بر کار کشاورزی در کارگاه پنبه‌زنی مشغول فعالیت شد. یک سال بعد از شهادت فرزند دلبندش شهید جعفر طالبی به صورت داوطلبانه به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد. شهید از زبان همسر همسرم مردی بسیار مهربان و متدین بود، توجه به مسائل دینی و حضور در محافل مذهبی را بر هر چیز دیگری ترجیح می‌داد. بعد از شهادت پسرم، جعفر حال و هوای خاصی پیدا کرده بود بر روی زمین بند نمی‌شد تا اینکه با قرارگرفتن در مسیر پسرمان، او هم آسمانی شد. اشک در چشمان خانم طالبی حلقه می‌بندد، با گوشه چادر اشکی را که از گوشه چشمانش پاک می‌کند و زینب‌وار می‌گوید: فرزند و همسرم را در راه خدا و عزت اسلام فدا کردم. از اینکه همسر و مادر 2 شهید هستم به خود افتخار می‌کنم و سایر فرزندانم را نیز بدون لحظه‌ای درنگ در راه انقلاب و رهبری تقدیم می‌کنم.. شهید از زبان دختر پدرم با کوچک و بزرگ به گونه‌ای رفتار می‌کرد که همه شیفته او می‌شدند... پدر انسانی دلسوز و مهربان نسبت به خانواده و فرزندانش بود به جرات می‌توانم بگویم معلم و الگوی اخلاق برای یکا‌یک ما بود. در هیچ شرایط حاضر به رنجاندن کسی نبود و با همه با مهربانی رفتار می‌کرد.. روحیه شهادت‌طلبی را نمی‌دانم برادر شهیدم از پدر به ارث برده بود و یا اینکه پدر از برادر که یکی پس از دیگری اینگونه عاشقانه در راه عشق و هدف به آسمان پر گشودند. برادرم سال 61 به شهادت رسید و پدر چون نمی‌خواست اسلحه فرزندش بر زمین بماند راه برادر را در پیش گرفت و خونش را فدای اسلام کرد. مرتضی طالبی فرزند پاسدار شهید حمزه طالبی، برادر سردار شهید جعفر طالبی، برادرزاده پاسدار شهید شمس‌الله طالبی، پسر عموی پاسدار شهید موسی طالبی و پسر دایی بسیجی شهید ابراهیم قنبری هستم. شهید از زبان پسر ایمان، اخلاص، توجه به شرکت در نماز جماعت و شرکت در کارهای عام‌المنفعه از ویژگی‌های بارز پدر بود، به طوریکه بیشتر وقت خویش را در ایام مرخصی در مسجد جامع سریش‌آباد به کار و تلاش مشغول بود. در آن زمان سریش‌آباد با توجه به موقعیت امنی که داشت محل اسکان کاروان‌های اعزامی به مناطق عملیاتی بود. جمع‌آوری امکانات رفاهی اعم از غذا، پتو و غیره که مردم به صورت داوطلبانه در اختیار رزمندگان قرار می‌دادند بیشتر وقت پدر را به خود اختصاص داده بود. آخرین مرخصی پدر مصادف با برگزاری مراسم ترحیم شهید قره‌باغی بود و با وجود اینکه چند روزی به پایان مرخصیش باقی مانده بود برای بازگشت به منطقه بسیار عجله داشت.. در طول سه روز مراسم ترحیم شهید قره‌باغی حال عجیبی داشت چهره‌اش بسیار نورانی شده بود. با وجود اینکه در آن زمان سن و سال زیادی نداشتم، اما تغییر را کاملا در وجود پدر حس می‌کردم در هنگام رفتن گفته بود: سه روز دیگر جنازه مرا خواهند آورد.. پدر قبل از اینکه به عازم جبهه شود به حاج سیدمحمد رضوی از همسایه‌ها گفته بود: فرزند شهیدم «جعفر» را در خواب دیدم که برایم خلعتی آورده بود و از من دعوت کرد که به گروهشان ملحق شوم». پدرم غروب همان روز به شهادت رسید و پیکر پاکش دو روز بعد همزمان با نخستین روز ماه مبارک رمضان در شهر سریش‌آباد در میان اشک و غم خانواده و همشهریانش در خاک جاگرفت.... شهید از زبان نوه دلبستگی زیادی به پدربزرگ داشتم ایشان هم با من بسیار مهربان بودند، آخرین باری که برای مرخصی آمده بودند، دست مرا گرفت و با هم از خانه خارج شدیم خوب به یاد دارم که به دیدار بیشتر همسایه‌ها و فامیل و آشناها رفت و با آنها خداحافظی کرد، می‌دانستم که قصد رفتن دارد. آنقدر گریه کردم که مجبور شد آن روز کنارمان بماند. روز بعد هم به خاطر اینکه دل نوه کوچکش را که از مهر پدر هم محروم بود نشکند کنارم ماند اما در روز سوم صبح زود به خاطر اینکه من ناراحت نشوم قبل از بیدار شدنم از خواب پدربزرگ رفت و به پدرم پیوست... عادل‌وند همرزم شهید شهید طالبی در حقیقت الگو و اسطوره شجاعت و بزرگی بود در مقابل عوامل ضد انقلاب بدون کوچکترین ترسی ایستادگی می‌کرد. این شهید بزرگوار جزو کسانی بود که بعد از پوشیدن لباس سبز سپاه سازمان پیشمرگان کرد مسلمان را پایه گذاری و درراستای دفاع از ارزش‌های انقلاب و مردم ایثار و گذشت‌های فراوانی نمود. رمضان حیدری دیگر همرزم شهید برای نوشیدن شربت شهادت سر از پای نمی‌شناخت و تنها آرزویش کشته شدن در راه خدا و پیوستن به پسرش بود.. شهید حمزه طالبی در نهم اردیبهشت ماه 1366 در منطقه گرمک«هزار قله» در عملیات نصر یک بر اثر برخورد راکت هلی‌کوپتر خلبان بعثی به درجه رفیع شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید بزرگوار به علت برخورد راکت تکه‌تکه و تنها قسمتی از پیکرش به زادگاهش باز گردانده شد. تاریخ را باید نوشت و ثبت کرد تا آیندگان برنامة زندگی خود را براساس آن تدوین کنند. ایثار و گذشت پیشمرگان مسلمان در دفاع از انقلاب اسلامی، یک ایثار مضاعف بود و مصداق «وجاهدوا باموالهم و انفسهم» بود. آنها هم خود را در این میدان به مسلخ بردند و هم در کمال سخاوت مالشان را دادند و هم خانواده‌های خود را فدای انقلاب کردند. زمانی که کردستان عرصة تاخت و تاز ضدانقلاب بود، هیچ کس به اندازه پیشمرگان کرد مسلمان در معرض تهدید قرار نداشت. -------------------------- گزارش از: شیرین مرادی -------------------------- انتهای پیام/79002/
92/12/05 - 06:24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]
-
گوناگون
پربازدیدترینها