تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن ابتدا به سلام مى كند و منافق منتظر سلام ديگران است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833484700




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

صدایی از چهارباغ خواجو با لهجه جام جم!


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۷



لهجه و گویش محلی یکی از میراث‌های ماندگار در فرهنگ هر جامعه، قوم و ملت محسوب می‌شود. میراثی که متأسفانه به صورت سخت افزاری قابل رؤیت نیست تا مانند محراب نهصد ساله تخریبش را شاهد باشیم و یا مانند درخت 4500 ساله خشک شدنش را به نظاره بنشینیم. لهجه و گویش محلی گاه با مرگ خاموش به پایان خود نزدیک می‌شود و نابودی آن به معنای نابودی بخش بزرگی از تاریخ و فرهنگ منطقه‌ای است که لهجه بر آن حاکم بوده است. این بخشی از مقاله مهدی ساغری‌زاده - پژوهشگر و نویسنده و تهیه کننده برنامه‌های رادیویی - با موضوع "مرگ لهجه‌ها "است که نگارنده آن را در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه اصفهان به شرح ذیل قرار داده است. ادیب طوسی در مقاله «بحثی در تطور گویش‌های ایرانی» معتقد است:«واژه‌های لهجه می‌تواند وسیله خوبی برای توسعه و کمال زبان فارسی باشد، همچنان که قدما نیز بدان توجه داشته و از آنها استفاده کرده‌اند. مخصوصاً طبقه تفسیر نویسان و عرفا که در کتب و آثار خود کلمات بسیاری از لهجه محلی خودشان را به کار برده‌اند. از جمله می‌توان تفسیر ابوالفتوح رازی، تفسیر طبری و کتاب‌های تذکره الاولیاء شیخ عطار و اسرار التوحید را نام برد. در اشعار نیز کمابیش لغاتی از لهجه‌های محلی آورده‌اند.» با این حال، امروزه لهجه‌ها در حال تضعیف و مرگ هستند. نسل جدید دیگر به لهجه محلی خود سخن نمی‌گویند. بسیاری از خانواده‌ها با فرزندان خود با لهجه صحبت نمی‌کنند و نسل جدید قادر به سخن گفتن با لهجه محلی نیست! از هم اکنون می‌توان پیش‌بینی کرد که در چند دهه آینده این لهجه‌ها را باید در کتاب‌ها جستجو کرد، آن هم به شرطی که دلسوزی باشد تا این گنجینه‌های نسل‌های گذشته را ثبت کند. چرا نسل نو «بی لهجه» می‌شود؟ اما چه عاملی باعث شده تا خانواده‌ها ترجیح دهند فرزندانشان با لهجه صحبت نکنند ؟ متأسفانه برخی از عوامل فرهنگی نا آگاه، گاه با کج سلیقگی و گاهی هم با عدم درک صحیح از فرهنگ و آداب یک منطقه، باعث هجمه به فرهنگ بومی شده‌اند، غافل از آنکه گاهی یک فرهنگ و حتی لهجه می‌تواند در ثبات فرهنگی جامعه نقشی اساسی را ایفا کنند. اگر مقصران این روند را فهرست کنیم، حتماً سهم «رسانه ملی» در این بین از همه بیشتر است. رسانه در سال‌های گذشته به صورت مداوم در فیلم‌ها و سریال‌ها قشری مرفه، فهمیده، باسواد، باکلاس و در یک کلام «تهرانی» را در برابر قشری فقیر، نادان، گاه متعصب، ساده، و در یک کلام «شهرستانی» تبلیغ کرده است. بافرهنگ‌ها تهرانی صحبت می‌کنند، و عقب مانده‌ها با لهجه. نتیجه این رویه روشن است، جامعه به سمت الگویی که معرفی شده حرکت می‌کند و این یعنی تضعیف هر چه بیشتر لهجه در جامعه و بی‌رغبتی نسبت به لهجه‌های محلی و این می‌شود که پدر و مادر جوان امروز، فرزندش را به رویه‌ای تربیت کند که وصفش رفت. در استان اصفهان، موضوع لهجه و گویش نه تنها دغدغه متولیان فرهنگی نیست، بلکه هجمه به فرهنگ و اصالت اصفهانی کم کم به امری عادی تبدیل می‌شود. لهجه شیرین و اصیل اصفهان همچون معماری چشم نواز اصفهان قدیم، به مرور به فراموشی سپرده می‌شود. اگر چه برخی از اساتید با جمع آوری واژگان اصفهانی در قالب کتاب، این فرسایش مرگبار را به تأخیر انداخته‌اند، اما متأسفانه صدا و سیمای مرکز اصفهان، لهجه اصفهانی را به بهانه‌های مختلف از برنامه‌های خود حذف کرده است و مجریان و گویندگانی به استودیو راه می‌یابند که اصلاً فاقد لهجه باشند! جالب آنکه برخی برنامه سازان نیز در برنامه‌های خود از لهجه استفاده می‌کنند، اما لهجه ناکجا آباد! آن هم نه در بخش‌های جدی، بلکه هر جا نیاز به لودگی و مسخرگی و حداکثر طنز باشد. آیا ما اصفهانی‌ها در مکالمات روزمره فقط هنگام شوخی و تمسخر لهجه را به کار می‌بریم؟ به راستی چرا در مباحث جدی از مجریان دارای لهجه شیرین استفاده نمی‌شود؟ بنگرید که در تاریخ شاعرانی با لهجه اصفهان غزل می گفته‌اند؛ مانند سه غزل از اوحدی، شاعر قرن هشتم، اشعار به لهجه اصفهانی در لطایف عبید زاکانی و با گویش گزی از درویش عباس گزی (قرن 13 هجری) و اشعار شاعران خوانسار و گلپایگان. رسانه استانی باید نمودی از ما مردم این استان باشد. لهجه‌های گوناگون و شیرین استان باید جایگاه و نماینده‌ای در برنامه‌ها داشته باشند و به رسمیت شناخته شوند. چرا از تمام ظرفیت لهجه‌ها بهره برده‌ نمی‌شود؟ در سریال‌ها و نیز برنامه‌های طنز معمولاً شخصیت‌های کم سواد، مسخره و عقب افتاده از لهجه اصفهانی بهره می‌برند و این نکته را القا می‌کنند که افراد با فرهنگ باید با لهجه پایتخت صحبت کنند. وقتی هم می‌خواهند از لهجه استفاده کنند، افرادی که اصفهانی نیستند یا تسلط کافی ندارند، حضور می‌یابند و بیشتر ضربه می‌زنند. هیچ کس در شیرین زبانی، زیرکی و نکته سنجی اصفهانی‌ها تردید ندارد و این موضوع از گذشته تاکنون نقل محافل بوده و خواهد بود. شوخ طبعان اصفهان با حاضر جوابی و لهجه شیرین علاوه بر گفتن نقدها و نظرات، مردم را لحظه‌ای به تفکر وا می‌داشتند و آنان که رمز و راز شیرین بیانی اصفهانی را نمی‌دانند، بر این تصورند که لهجه ما فقط همین طنز و مسخرگی است و تیزبینی و تیزهوشی آن را نادیده گرفته‌اند. لهجه اصفهانی تنها افزودن یک «س» به آخر برخی واژه‌ها نیست و دستور زبان و لطایفی دارد که برای هر کسی قابل تقلید نیست. حتی همین «س» آخر کلمات نیز خود دارای اهمیت است. بهار در «سبک شناسی» آورده است:«اما در تلفظ «است» که تراش خورده «استات» قدیم است، تأملی است که آیا به فتح اول صحیح است یا به کسر اول؟ چه مردم اصفهان هنوز به کسر اول تلفظ کنند.» و بهار از ویژگی لهجه اصفهان برای اثبات یک واژه کهن بهره می‌گیرد. حال به مرگ این لهجه و دیگر لهجه‌ها بنگرید که چه فاجعه‌ای در زبان شناسی و هویت فرهنگی ما رخ می‌دهد. یادآور می‌شوم چند سال پیش که سریال «در مسیر زاینده ‌رود» از سیما پخش شد، سخنگوی شورای شهر اصفهان گفته بود:«برخی دیالوگ‌های ارائه شده از سوی بازیگران سریال «در مسیر زاینده ‌رود» تا حد تمسخر لهجه اصفهانی نیز پیش رفته و بر همین اساس تولیدکنندگان این سریال باید از مردم اصفهان عذرخواهی کنند...» اسماعیل آذر نیز در گفت‌وگو با یکی از خبرگزاری‌ها با بیان اینکه اگر هر لهجه‌ای به هر شکلی دستخوش تخریب شود در واقع ضربه‌ای بر پیکر لهجه‌های ایرانی وارد می‌شود، اظهار کرده بود: «لهجه و گویش اصیل مردم اصفهان غیرقابل تقلید است، مگر برای افرادی که از کودکی در فضای شهر اصفهان و درون لهجه آن زندگی کرده و با فرهنگ، هنر و گویش‌های آن رشد کرده‌اند.» شبکه استانی شبکه‌ای است که مخاطب به محض دریافت آن بفهمد که شنونده کدام ایستگاه است، نه این که ساعتی صبر کند تا سرانجام مجری محترم با اعلام «اینجا اصفهان است» به زور به ما بفهماند که از صدای استان با ما سخن می‌گوید. یا در مورد سیمای اصفهان تنها لوگوی شبکه گویای این مطلب است و با حذف لوگو معمولاً نشانه دیگری وجود ندارد. رفتار رسانه به گونه‌ای است که حتی میهمانان، کارشناسان و مصاحبه شوندگانی که لهجه دارند نیز در فشار جو حاکم هنگام برنامه یا مصاحبه، لهجه خود را به تهرانی نزدیک می‌کنند. راستی چرا مدیران استان به خصوص مدیران بومی حداقل در رسانه‌ها و محافل استانی به لهجه محلی حرف نمی‌زنند؟ راستی برای حفظ و حراست و حداقل ایجاد آرشیو لهجه‌ها فکری کرده‌ایم تا لهجه و گویش شیرین و گوناگون استان را که سرمایه زبان فارسی هستند، حداقل در موزه‌ها و آرشیوهایمان حفظ کنیم؟ کاری که ساسان سپنتا در سال 1335 با تهیه نوار از لهجه چارسوقی‌ها آغاز کرد و سال‌ها بعد آن را به صورتی گسترده تر با عنوان «طرح گردآوری گویش های استان اصفهان» با کمترین امکانات انجام داد. مهمترین وظیفه را می توان متوجه صدا و سیمای هر استان دانست. تولید فیلم و سریال و برنامه‌ها با لهجه فاخر محلی و نمایش شیرینی‌های این لهجه‌ها می‌تواند نقش مهمی در جبران خسارت داشته باشد. استان اصفهان سرزمین انواع گویش‌ها و لهجه‌هاست. «نیکلا راست» 60 سال پیش در مقاله‌ای 40 صفحه‌ای در مجله فرهنگ ایران زمین، 136 لهجه فارسی و از جمله اصفهانی را فهرست کرده است. بسیاری از این لهجه‌های 60 سال پیش، امروز نابود یا کمرنگ شده‌اند. به جز لهجه اصفهانی، نویسنده از لهجه‌های انارکی، سدهی، سو (سه)، فریزندی، کشه‌ای، کفرانی، گزی، میمه ای و یارندی هم نام برده است. با این ذخیره فرهنگی بجاست که نیروهای شاغل در صدا و سیمای اصفهان پیش از به کار گیری، یک دوره مفصل آموزشی با محور شناخت اصفهان و فرهنگ و مردمش را بگذرانند. متأسفانه به کارگیری نیروهای غیربومی به خصوص در جایگاه‌های فکری در این رسانه ضربه‌ای کاری به لهجه و فرهنگ اصفهان وارد کرده است. گویش‌ها از نظر مردم شناسی نمایانگر یک هویتند. ملتی که با هویت و گذشته خود بیگانه باشد به راحتی مورد آسیب قرار می‌گیرد. واژه‌ها، ضرب المثل‌ها، قصه‌ها، آواهای محلی، افسانه‌ها و بازی‌ها همه به عنوان بخشی از هویت ما در معرض تهدید هستند. باید با کودکان در کنار زبان رسمی به زبان محلی نیز صحبت شود تا گویش‌های محلی فراموش نشود. امری که باید مدارس و مراکز آموزشی بر آن همت گمارند. در بیشتر برنامه‌ها به جای زبان معیار از لهجه تهرانی استفاده می‌کنند. گرچه برخی کارشناسان اصولاً کاربرد زبان شکسته را در رسانه به دلیل دور شدن از زبان معیار کاری نادرست می‌دانند، ولی به نظر نگارنده در شبکه‌های استانی بهتر است در تمام برنامه‌ها از گویش‌ها و لهجه‌های محلی استفاده شود، مگر آن که به زبان معیار یعنی فارسی کتابی صحبت کنند. مثلاً در برخی گزارش‌های خبری که باید با زبان معیار ارائه شود، گزارشگران برای ارتباط بیشتر با مخاطب از زبان شکسته استفاده می‌کنند. این بخش‌ها را می‌توان با لهجه محلی ارائه کرد. چرا گزارشگری که از شهرضا، کاشان، خور، گلپایگان، فریدن و هر جای دیگر استان گزارش یا گفت‌وگویی را ارسال می‌کند، به لهجه محلی نباشد؟ روشن است که تماشای سیمای اصفهان و شنیدن رادیو اصفهان باید بر آشنایی مخاطبان با فرهنگ بومی و لهجه اصیل خود بیفزاید، اما متأسفانه این رسانه‌ها بر لهجه ما تأثیر منفی داشته‌اند. در گزارشی از استان لرستان آمده است: «با یک ساعت افزایش در مدت زمان تماشای شبکه افلاک در هفته، میزان آشنایی مخاطبان با زبان محلی در حدود 1.7 واحد افزایش می‌یابد.» آیا در شبکه اصفهان نیز این حداقل کارکرد وجود دارد؟ یا بر عکس، تماشای شبکه اصفهان بر میزان آشنایی با گویش‌های محلی تأثیر منفی دارد؟ در بیانیه «مأموریت رسانه ملی» در فصل «اهم اصول و ارزش‌های حاکم بر رسانه ملی» در بند 6 به موضوع مهم «احترام به فرهنگ اقوام و طوایف موجود در کشور» و در فصل «اولویت‌های برنامه سازی» در بند 9 به «تولید برنامه در زمینه تقویت فرهنگ بومی و آداب و رسوم پسندیده ایرانی با عنایت به غنا و تکثر فرهنگی موجود در کشور» اشاره شده است. مسؤولان و برنامه سازان رسانه ملی و شبکه استانی صدا و سیما تا چه حد به این اسناد بالادستی وفادار بوده‌اند؟ به گزارش ایسنا، منابع و ماخذ مورد استفاده نویسنده در خبرگزاری موجود است. انتهای پیام










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن