تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بسم اللّه‏، شفاى هر دردى و يارى كننده هر دارويى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832372297




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یک آزاده کشورمان عنوان کرد ماجرای جنون افسر عراقی/ حکمت نجات یافتن از اعدام


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یک آزاده کشورمان عنوان کرد
ماجرای جنون افسر عراقی/ حکمت نجات یافتن از اعدام
فضل‌الله ظهوریان گفت: پس از این که چند ساعتی ما را در یک سنگر نگه داشتند، به پاسگاه زید انتقال دادند، شب هنگام، یکی از وطن فروشان ایرانی، از ما بازجویی کرد؛ آن گاه به سالن مشهور به «مرغداری» در بصره انتقال مان دادند.

خبرگزاری فارس: ماجرای جنون افسر عراقی/ حکمت نجات یافتن از اعدام


به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، سایت جامع آزادگان نوشت: خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذاب‌هایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید بخشی از خاطرات آزاده فضل الله ظهوریان است. وی در سحر گاه عید فطر 1361 در شلمچه، مرحله ی سوم عملیات رمضان به دست بعثی ها عراقی اسیر شد. عطش بر ما فشار می آورد، گرمای تیرماه هم سخت و توانفرسا بود. ما را به پشت خط انتقال دادند. چند نظامی عراقی به دستور افسرشان، ما را با یازده اسیر دیگر در گودالی پشت یک خاکریز کشاندند. همه را به صف کردند تا دور از چشم دیگران اعدام مان کنند. این گونه اقدامات جنایتکارانه، در لحظه های نخست دستگیری بسیار اتفاق می افتاد. وضعیت دشوار و سرنوشت سازی بود؛ ولی ما آماده ی شهادت در راه خدا بودیم. افسیر کینه توز، سلاح کمری اش را بر شقیقه ی اولین نفر گذاشت و گفت: انت حرس خمینی؟ «پاسدار خمینی هستی؟» او که عربی بلد نبود، خیلی آرام گفت: آری. عراقی ها خیلی عصبانی شدند. من با اشاره ی سر به آن برادر اسیر فهماندم که بگوید: نه؛ اما آن افسر، بسیار ناراحت شد و کلت خود را روی شقیقه ی من گذاشت و همین سؤال را پرسید. به او جواب منفی دادم. به ترتیب، این رفتار با ما دوازده نفر انجام شد؛ سپس افسر عراقی ها گفت: می خواهم شما را اعدام کنم و با گفتن این جمله، شروع کرد به توهین و ناسزاگویی. آن قدر عصبانی و کینه ای بود که یک ریز فحش می داد و ما که خود را در آخر خط می دیدیم، منتظر شهادت بودیم. ناگهان مشاهده کردیم که افسر عراقی دچار حالت جنون شد؛ او گاهی رقاصی می کرد، گاهی هم به زمین می نشست و بر سر خود می زد و پی در پی چرت و پرت می گفت. بهت و حیرت ما را فرا گرفته بود و او را تماشا می کردیم. کار به جایی رسید که همراهانش نیز شگفت زده شدند و چون صحنه ی شرم آوری ایجاد شده بود، به سرعت او را از آن جا بردند و ما از اعدام، رهایی یافتیم. آن روز ندانستیم که چرا از آن مرگی که همه ی زمینه هایش برقرار بود، رها شدیم؛ اما بعدها، پاسخ پرسش خود را گرفتیم؛ زیرا خداوند حکیم، آزمایش های سخت دیگری را در این مسیر سنگلاخی و پر از فراز و نشیب برایمان در نظر گرفته بود. من می بایست موانع سختی را پشت سر می گذاشتم و در این راهی که به سرچشمه ی نور منتهی می شد، سرزنش های خار مغیلان را تحمل می کردم. به هر حال، پس از این که چند ساعتی ما را در یک سنگر نگه داشتند، به پاسگاه زید انتقال دادند. شب هنگام، یکی از وطن فروشان ایرانی، از ما بازجویی کرد؛ آن گاه به سالن مشهور به «مرغداری» در بصره انتقال مان دادند. دو روز بدون آب و غذا سپری کردیم. آن گاه ما را با همرزمان مان که اکثراً مجروح بودند، در خیابان های بصره و بغداد نمایش گذاشتند. مردم به سویمان سنگ و چوب پرتاپ می کردند و هلهله کنان به رقص و پایکوبی می پرداختند. آن جا گرسنگی و تشنگی را از یاد بردیم و در بغضی غریبانه و اندوهی عمیق فرو رفتیم. آری، یاد اسرای کربلا در دل مان زنده شد و غم خود را فراموش کردیم. بیست و چهار ساعت، ما را در محل وزرات دفاع در یک سالن گرم و آتشین که بیش از 50 درجه حرارت داشت زندانی کردند. بی آن که در آن گرمای سخت مرداد ماه، قطره آبی حتی بر لب خشکیده ی اسیران زخمی برسانند. بعد ما را به اردوگاه موصل «2» انتقال دادند. هنگام ورود بیش از سی سرباز با کابل و چوب به ما حمله ور شدند. گرمای شدید،گرسنگی و تشنگی بودیم، با وجود این که در اردوگاه فقط روزی یک بار به ما غذا می دادند.   بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/

92/12/03 - 19:06





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن