تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853067117




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در گفت‌وگو با فارس عنوان شد از استحمام در رودخانه دز تا حفر اتاق عمل در دل خاک


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در گفت‌وگو با فارس عنوان شد
از استحمام در رودخانه دز تا حفر اتاق عمل در دل خاک
یک رزمنده دفاع مقدس گفت: من و چند دکتر برای استحمام به شوش رفتیم که بعد از بازگشت با گلوله‌های توپ دشمن دوباره خاکی شدیم و هر چه خار و خاشاک بود به ما چسبید، از آن پس یاد گرفتیم که برای حمام کردن باید به رودخانه‌ برویم.

خبرگزاری فارس: از استحمام در رودخانه دز تا حفر اتاق عمل در دل خاک


به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، شهدا، رزمندگان و جانبازان مصداق بارز مقاومت، ایستادگی و شجاعت در 8 سال دفاع مقدس هستند که با گذشتن از خود و تحمل سختی‌ها از آرمان‌های انقلاب اسلامی دفاع کردند تا ارزش‌های اسلامی در کشور ما برپا شود. بی‌شک شهدا، رزمندگان و جانبازان به فرمان امام خمینی (ره) صفوف پولادین و استوار خود را در برابر سهمگین‌ترین خطراتی که انقلاب را تهدید می‌کرد، آراستند تا از نظام اسلامی حراست کنند که جمعی از آنان شربت شهادت را نوشیدند و برخی دیگر هستند و خواهند بود و از ودیعه‌ الهی همچنان دفاع خواهند کرد. و اکنون باید خاطرات این اسطوره‌های مقاومت با هدف آشنایی نسل جوان با رزمندگان، شهیدان و جانبازان بیشتر بازگو شود تا آنانی که جنگ تحمیلی را درک نکردند در لابه‌لای این خاطرات با جان‌فشانی‌ها و ایثار آنان آشنا شوند تا بدانند که این انقلاب با چه رشادت‌هایی به دست آمده تا در حفظ آن کوشا و مصمم باشند. در این مدت رزمندگان برای رسیدن به پیروزی در برابر دشمن با مشقت‌های بی‌شماری روبرو بودند، ولی آنان در میان این دشواری‌ها خاطرات زیبا و شنیدنی برای بازگو کردن دارد که با شنیدن آن می‌توان به عمق سختی‌های آنان پی برد. در راستای تحقق هدف یاد شده با یکی از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس به نام یوسف اسدی فرمانده گروه مهندسی رزمی پدافند غیر عامل ناوگان جنوب از نیروی زمینی، جانباز 37 درصدی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که حاصل آن از نظرتان می‌گذرد. فارس: از خودتان بگویید ناخدا یکم یوسف اسدی در سال 1341 در یک خانواده مذهبی و متوسط به دنیا آمدم و دوره تحصیلات خود را از ابتدایی تا دبیرستان در مدارس شهر تهران گذراندم که بعد از اخذ مدرک دیپلم در سال 1361 با علاقه‌مند شدن به جنگ و جهاد در عملیات فتح‌المبین شرکت کردم. در 8 سال دفاع مقدس در کدام عملیات‌ها حضور داشتید؟ در عملیات فتح‌المبین، عملیات کربلای 6، عملیات رشادت، عملیات آزادسازی ارتفاعات 343 کهنه ریگ و ارتفاعات بهم پیوسته آن، عملیات تک عراق به ایران و مقاومت شدید نیروهای ایرانی در ارتفاعات کهنه ریگ و 402 حضور داشتم. در چه عملیاتی مجروح و به درجه جانبازی نایل شدید؟ در منطقه عملیاتی سومار در شرف انجام عملیات کربلای 6 مجروح شیمیایی شدم و همچنین در عملیات مبارزه با منافقین در منطقه عملیاتی جنوب در حین خنثی کردن بمب دست‌ساز دچار اصابت ترکش و موج‌گرفتگی شدم و اکنون جانباز 37 درصد هستم. گفتید در عملیات فتح‌المبین بودید، شما در این عملیات چه فعالیتی می‌کردید؟ در بسیج که بودیم همه به جبهه اعزام می‌شدند و رفتن به جنگ و جنگیدن در میدان نبرد برای جوانان بسیجی آن روز افتخار محسوب می‌شد و جوانان جزو وظایف دینی و شرعی خود می‌دانستند که از حریم اسلام دفاع کنند. در همین راستا اینجانب به جهت شرکت در عملیات فتح المبین به منطقه عملیاتی دزفول اعزام شدم. در دزفول به جهت داشتن فوق دیپلم بیهوشی به ستاد رسیدگی به امور مجروحان جنگ مراجعه کردم. چراکه در آن زمان متخصص بیهوشی در بیمارستان اصلا وجود نداشت و لوله‌گذاری و کارهای اورژانسی برای نجات مجروحان کار بسیار سودمندی بود. به جهت انجام کارهای بیهوشی از طریق این ستاد در آن روز به عنوان متخصص بیهوشی به بیمارستان کارخانه‌ی قند هفت تپه (بیمارستان امام رضا (ع) لشکر 77 خراسان نزاجا) اختصاص داده شدم. از وضعیت بیمارستان امام رضا (ع) برایمان بگویید. در روزهای نخست با عدم وجود اطاق عمل مواجه شدم که سریعا اقدام به حفر اطاق عمل زیرزمینی کردم و بلافاصله نسبت به خرید دستگاه‌های بیهوشی با نظر خودم از دزفول اقدام کردم. در یکی از شب‌ها بیمارستان توسط توپخانه دشمن مورد گلوله باران قرار گرفت که تا صبح ادامه داشت. ولی من بدون اینکه فرار کنم یا به جایی پناه ببرم سر جای خود محکم خوابیدم. ولی در روزهای دیگر این گلوله باران‌ها ادامه نداشت. در عوض هواپیماهای دشمن حتی در روزهای عملیات اطراف بیمارستان را بمباران می‌کردند. سربازهای وظیفه رزمنده، ما را به عنوان افراد داوطلب در جنگ می‌دانستند و به ما سفارش می‌کردند بگویید حمله را زودتر شروع کنند، چرا آغاز آن هر روز دیر می‌شود، و آنان خیلی به فکر آزادسازی مناطق اشغال شده توسط نیروهای دشمن بودند. یک خاطره‌ شیرین در مدتی که در این بیمارستان بودید، برایمان بازگو کنید. یک روز در اوایل ورود به بیمارستان برای رفتن به حمام موضوع را با مسئولان قرارگاه در میان گذاشتم و پرسیدم حمام کجاست؟ گفتند شهرستان شوش من و چند دکتر دیگر برای رفتن به حمام حوله و صابون و لوازم لازم را به همراه داشتیم و به دنبال حمام با شکل و ظاهر حمام‌های شهری بودیم. یک دستگاه جیپ به ما دادند و ما برای استحمام به حمام داخل شهر شوش رفتیم. بله. آن یک حمام عمومی و نسبتاً شلوغی هم بود. و از امکانات دوش و سایر ملزومات برخوردار بود در آنجا برای آخرین بار حمام کردیم. وقتی به شهر آمدیم شهر زیر نظر سپاه پاسداران بود. شهر را دشمن با خمپاره و گلوله‌های توپ گلوله باران کرد و ما زمین‌گیر شده و دوباره خاکی شدیم و هر چه خار و خاشاک بود به ما چسبید. به هر زحمتی بود آنروز به بیمارستان برگشتیم و از آن پس همانند سایرین یاد گرفتیم که برای حمام کردن باید به رودخانه‌ای که در نزدیکی بیمارستان که شاخه‌ای از رودخانه دز بود، برویم. خاطره‌ دیگری هم دارید؟ در هر لحظه حضور در جبهه پر از خاطرات شیرین، جالب، تلخ و دشوار است ولی یادم می‌آید که یک شب در بیمارستان بودم که آمبولانس پیکر یک تن شهید و یک پای قطع شده را به آنجا آورد و تا صبح در کنار من بودند. چون نخستین بار بود که با این منظره مواجه می‌شدم تا صبح نتوانستم بخوابم و صبح بعد از نماز صبح جای خوابم عوض شد و تا ظهر خوابیدم که این خاطره برایم سخت و دشوار بود، همین و بس. با شروع عملیات فتح‌المبین بیمارستان با چه وضعیتی روبرو شد؟ حمله که شروع شد تا سه روز مجروحان ایرانی زیادی را به بیمارستان می‌آوردند ولی از شب سوم به بعد مجروحان عراقی را به بیمارستان آوردند. برای نخستین‌بار بود که من عراقی‌ها را می‌دیدم. بعد از چند روز به سبب پیشروی زیادی که نیروهای ایرانی داشتند به جلو حرکت کردیم و در راه برای دیدن سایت 3 و 4 که آزاد شده بود، رفتیم. من در آنجا تانکی را دیدم که 4 موشک روی آن نصب شده بود که از عراقی‌ها به غنیمت گرفته بودند و بسیاری از زمین‌های اطراف ما پر از مین بود. میدان‌های مین به حدی وسیع بود که ما فقط از معبرهای کمی می‌توانستیم حرکت کنیم و در این عملیات لشکر 77 خراسان با نیروهای جهادی که ما بودیم همکاری‌های خیلی خوبی داشتند. شما در عملیات رشادت هم حضور داشتید، از خاطرات و وضعیت این عملیات بگویید؟ عملیات رشادت با رمز یا حسین در تاریخ بیست و ششم شهریور سال 66 آغاز شد. در این عملیات همدوره من به نام ستوان دوم سلاجقه که اهل کرمان بود به عنوان فرمانده گروهان در گردان تکاور بودند و به درجه رفیع شهادت نایل شد. ایشان هفته قبل از حمله به من گفت بیا سنگرم، زمانی که به سنگر ایشان رفتم غروب بود. به من گفتند برایت دو عدد کمپوت گیلاس کنار گذاشتم. بیا با هم بخوریم چراکه برایم عیان شده که یکی از ما چهار نفر همدوره‌ها در این عملیات شهید می‌شود و ما شروع کردیم به خوردن کمپوت گیلاس و دقیقا حس می‌کردیم که آخرین روزها را طی می‌کنیم و در همان شب حمله، ایشان در سر نخستین کانال دشمن شهید شدند و پیکر پاکشان در کانال دشمن باقی ماند. در آن روزها فرمانده‌ تیپ سرهنگ محمدی‌فر بودند که هم اکنون مشاور عالی رهبری هستند گروهان دوم از گروه مهندسی بروجرد به فرماندهی ستوان گودرزی و یکی از فرماندهان دسته‌ها به نام ستوان فرهاد مهر بینا به ما مأمور شده بودند. فرمانده وقت تیپ سرهنگ محمدی‌فر ما را خواست و در مقر تیپ جلسه‌ای برگزار کرد و این جلسه به انجام ماموریتی در خط منتهی شد که در آن ستوان سوم خنجری از رکن دوم و سروان هاشمی زهی از رکن سوم با من عازم شناسایی خط و ایجاد معبر برای عبور رزمنده‌ها و شکاف خط دشمن شدند. در این مأموریت به محض عبور از خط نیروهای خودی، دشمن اقدام به فرو ریختن خمپاره بر سر ما کرد که در آن زمان ستوان خنجری در محل شهید و سروان هاشمی زهی به شدت مجروح شد و من بی‌اعتنا به ترکش‌های ریز و موج گرفتگی کوتاه نسبت به تخلیه آن‌ها به عقب جبهه اقدام کردم. در این عملیات در یکی از معبرها برای باز کردن جاده‌ اصلی هدف تیپ با وجود آتش شدید دشمن که منجر به زخمی شدن 3 نفر از نفرات گروه پاکسازی و قطع شدن پای یکی از درجه‌داران شد که با وجود این همه تلفات معبر پاکسازی و تمامی مین‌های موجود خنثی شدند. ============ گفت‌وگو از زهرا محبی ============ انتهای پیام/77009/ی40

92/11/29 - 11:18





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن