تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رسول اكرم صلى الله عليه و آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمى داشتند و ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804295207




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اسراییل و پروژه عادی سازی روابط با جهان اسلام(1) سمت‌گیرى و ماهیت سیاست‌هاى جارى


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: اسراییل و پروژه عادی سازی روابط با جهان اسلام(1)
سمت‌گیرى و ماهیت سیاست‌هاى جارى
تقریبا از نیمه دوم دهه 90 میلادى، سیاست عادى‌سازى روابط رژیم صهیونیستى با کشورهاى اسلامى به عنوان سیاستى برجسته و درخواستى عمده، در مذاکرات سازش مطرح و با ابزارها و سازوکارهاى همه‌جانبه و متکى بر توان ملى این رژیم پیگیرى شد.

خبرگزاری فارس: سمت‌گیرى و ماهیت سیاست‌هاى جارى


بخش اول رژیم صهیونیستى از سال 1967 و پس از پشت سرگذاشتن پنج جنگ با کشورهاى عربى با تکیه بر بازدارندگى توان نظامى و برترى نسبت به کشورهاى پیرامونى، از جغرافیاى توسعه‌یافته و اشغال‌شده در جنگ 1967 حفاظت کرد. از سوى دیگر، هرچند کشورهاى عربى ـ اسلامى تمایلى به جنگ و توانایى براى یک نبرد سرنوشت‌ساز نداشتند، این رژیم با چالش تحریم و عدم پذیرش و مشروعیت در محیط منطقه‌اى از سوى کشورهاى عربى ـ اسلامى مواجه شد. بر همین اساس در کنار تاکید بر سیاست برترى نظامى ـ تسلیحاتى، تدابیر و برنامه‌هاى جدیدى براى «مشروعیت‌بخشى» به این رژیم در دستور کار قرار گرفت. به اعتقاد نخبگان نظامى و امنیتى رژیم صهیونیستى، برترى مطلق نظامی ـ تسلیحاتى، ضمن عقیم گذاردن هرگونه اراده مواجهه با اسرائیل، زمینه را براى صلحى و پذیرش اسرائیل فراهم می‌کرد. لذا تلاش‌هاى ده ساله در این زمینه به کمپ دیوید و صلح با مصر منتهى شد. رهبران این رژیم انتظار داشتند که این روند ماهیتا به مشروعیت و قوام ماندگارى اسرائیل کمک کند، ولى برآوردها و ارزیابى‌هاى مستمر در قبال مصر نشان داد که صلح با کشورها، الزاما به «همزیستى مشروعیت‌بخش» منجر نمى‌شود و افکار عمومى مصر یا سایر کشورهاى منطقه همچنان این رژیم را اشغالگر و غاصب مى‌دانند و منتظر فرصت مناسب هستند. بدین علت، در کنار روند طولانى مذکرات با فلسطینى‌ها از دهه 90 یا پس از آن با اردن و سایر کشورهاى عربى ـ اسلامى، ملاحظات و خواسته‌هاى جدیدى از سوى این رژیم مطرح شد که فرایندهاى الزام‌آورى را براى دوره پس از صلح با هر یک از این طرف‌ها دربر مى‌گرفت و عملا حوزه هاى غیردولتى، غیررسمى و عمق جامعه طرف‌هاى عربى ـ اسلامى را هدف قرار مى‌داد. در این تدبیر مهم و در تعامل با سایر کشورهاى اسلامى ـ عربى که پشتوانه‌اى براى آرمان فلسطین و استمرار مبارزه براى بازپس‌گیرى سرزمین‌هاى اشغالى بودند، بر ضرورت عادى‌سازى روابط کشورها با اسرائیل تاکید مى‌شد تا از یک سو، این پشتوانه عظیم کارایى خود را در عرصه فلسطین از دست بدهد و مسئله فلسطین با هزینه کمترى براى رژیم صهیونیستى حل شود و از سوى دیگر، در گامى بلند، مشکل مشروعیت و پذیرش اسرائیل در کشورهاى اسلامى ـ عربى منطقه برطرف شود. تقریبا از نیمه دوم دهه 90 میلادى، سیالست عادى‌سازى روابط رژیم صهیونیستى با کشورهاى اسلامى به عنوان سیاستى برجسته و درخواستى عمده، در مذاکرات سازش مطرح و با ابزارها و سازوکارهاى همه‌جانبه و متکى بر توان ملى این رژیم پیگیرى شد. از آنجا که این سیاست در یک دهه گذشته و در سایه مذاکرات سازش، گام‌هاى مهمى برداشته و نتایج، آثار و بازتاب‌هایى براى این رژیم یا محیط منطقه‌اى و اسلامى داشته است، نمى‌توان از آن به سادگى عبور کرد. به ویژه اینکه برجستگى توانایى‌هاى اسرائیل در حوزه‌هاى نظامى ـ امنیتى، تکنولوژیک، اقتصادى و بهره‌مندى از حمایت نامحدود آمریکا و غرب و صهیونیسم بین‌المللى و ضعف و از هم‌پاشیدگى توانمندى‌هاى عربى ـ اسلامى و فقدان اراده مقابله با این رژیم، این سوال را که «چرا رژیم صهیونیستى به دنبال عادى‌سازى روابط با کشورهاى عربى ـ اسلامى است؟» بیش از پیش برجسته می‌سازد. در این مقاله تلاش خواهیم کرد به این مسائل بپردازیم که سیاست اسرائیل چه نقشى در مشروعیت‌بخشى آن دارد، این رژیم از چه مکانیزم و ابزارى براى پیشبرد این سیاست استفاده مى‌کند و چگونه می‌توان این روند را متوقف کرد؟ سمت‌گیرى و ماهیت سیاست‌هاى جارى رژیم صهیونیستى در تمام حوزه‌هاى سیاست منطقه‌اى خود، موضعى طلبکارانه و برترى‌جویانه دارد و امتیازگیرى و تسلیم طرف قابل در برابر اراده صهیونیستى را شرط «اعتماد به رفتار صادقانه طرف مقابل» مى‌داند چنانکه عادى‌سازی روابط به پذیرش شاخص‌ها، ارزش‌ها، مطالبات در تمام شئون فرهنگى، اقتصادى، سیاسى و آرمانى منتهى نشود، موضع آن کشور را خصمانه و ضدیهودى ارزیابى می‌کند. این سیاست در برخورد با فلسطینى‌ها یا کشورهاى مصر و اردن که پیمان صلح اضا کرده‌اند، چنین تفسیر مى‌شود که هرگونه برداشت و موضع‌گیرى در روزنامه‌ها، رسانه‌هاى جمعى و کتب آموزشى که اسرائیل را غاصب بداند، مردود است. عرصه‌هاى اقتصادى کشورهاى مقابل باید براى حضور و فعالیت تجار و دستگاه‌هاى حکومتى اسرائیل و تبادل تجارى (فروش تولیدات اسرائیل) همراهى نشان دهند، زیرا این رژیم با تکیه بر توان اقتصادى و پشتوانه صهیونیسم بین‌الملل و تکنولوژى پیشرفته، این امکان را دارد که در زمینه‌هاى یادشده و کلیه حوزه‌هاى متکى بر دانش و ابزار موجود در اسرائیل، به بازار این کشورها مسلط و منابع عظیمى از درآمد و منافع اقتصادى را براى رونق‌بخشى به اقتصاد داخلى آنها مورد استفاده قرار دهد. بدیهى است این حوزه در بیشتر کشورهاى عربى ـ اسلامى قدرت رقابت یا برابرى با رژیم صهیونیستى را ندارد و بیشترین درآمد و ارزش افزوده را حتى در همکارى‌هاى مشترک اقتصادى، تجارى و صنعتى به خزانه این رژیم سرازیر خواهد کرد. در عرصه‌هاى اجتماعى، شهروندان یهودى کشور هدف، بخشى از جامعه صهیونیستى هستند و از حوزه‌هاى قدرت آنان دفاع مى‌کنند، اما این حق براى شهروندان آن کشور در دفاع از آرمان فلسطین و مسجدالاقصى مردود است. گردشگران و جهانگردان صهیونیست علاوه بر بهره‌مندى از مواهب طبیعى کشور هدف و جمع‌آورى اطلاعات از آن کشور، به دنبال هرگونه سابقه یهودى در آن کشور خواهند بود تا نوعى حقانیت و باج‌خواهى را در تعاملات رسمى به اجرا بگذارند.به قول شهید مطهرى، «اگر فرصت یابند مدعى شیراز هم مى‌شوند و مى‌گویند خودتان در اشعار فارسى گفته‌اید که فلک سلیمان است.» [1] این جریان فرصت‌طلبانه در اردن و مناطقى که گفته مى‌شود کوه طور بوده یا حضرت موسى(ع) در حرکت به سوى فلسطین از آن عبور کرده مورد علاقه خاخام‌ها و گردشگران صهیونیست است. در یمن از این شیوه براى ثبت جاى پاى محکمى به منظور نفوذ و منفعل کردن حکومت آن به اجرا درآمده است. در عربستان با تکیه بر عشایر یهودى مدینه و پیرامون آن یا مناطقى در شمال عربستان، مدعى حقوق و دریافت خسارت املاک یهودیان آن تاریخ شده‌اند. در عراق نیز با تکیه بر همین شیوه و حضور گردشگران، در بابل و مناطق دیگر به دنبال ثبت حقانیت تاریخى و ادعاى مسائل جدید هستند. در افغانستان با تکیه بر روایات تاریخى خود به دنبال یک قوم گمشده از یهودیان بوده و با ارتباط دادن یک یا چند یهودى افغانى به این مسئله، کیان‌سازى مى‌کنند حال آنکه اولین قبله مسلمانان و بسیارى از مناطق مذهبى و مورد احترام مسلمانان از چنین حق و منطقى محروم‌اند. واضح است که ماهیت سیاست‌هاى جارى رژیم صهیونیستى همزیستى مسالمت‌آمیز و برابر با سایر اقوام چه در فلسطین یا محیط منطقه‌اى نیست، بلکه همان رویکردهاى استعمارى، توسعه‌طلبانه و هژمونى‌ساز» دنبال مى‌شود. این منطق در عرصه‌هاى سیاسى، امنیتی و نظامى نیز جارى است. نوع تعامل با فلسطینی‌ها یا سوریه در بازنگرداندن جولان به این کشور، با توجیهات امنیتی مبتنى بر «حفظ موجودیت اسرائیل» نمونه‌اى از آن است. این منطق اشغالگرانه در روند دموکراسى و انتخابات فلسطینى نیز به بهانه‌هاى امنیتى اعمال مى‌شود. براى مثال، در انتخابات اخیر پارلمان فلسطین (که به قدرت‌یابى حماس در پارلمان و حکومت منجر شد) از مشارکت فلسطینى‌هاى قدس شرقى جلوگیرى شد و فقط به آنها اجازه دادند در خارج از قدس شرقى یا از طریق دفاتر پستى اقدام کنند. بدیهى است این مسئله هیچ‌گونه توجیه امنیتى قابل قبولى ندارد و صرفا با هدف ایجاد یک رویه سیاسى ـ حقوقی تدریجى و انضمام نهایى قدس شرقى صورت مى‌گیرد. در سطح بین‌الملل نیز به علت همراهى قدرت‌هاى جهانى و لابى‌هاى پرقدرت صهیونیستى هرگونه انتقاد و اعتراض نسبت به این رژیم و مبانى و ارزش‌هاى آن را «سامى‌ستیزى» و «یهودى‌ستیزى» مى‌نامند و به شدت با آن برخورد می‌کنند. نمونه‌هاى بارز آن در آمریکا، اروپا و سایر مناطق جهان ثبت شده است. روژه گارودى و تعداد زیادى از اندیشمندان غربى، ائمه جماعت و سخنرانان مسلمان که کلام وحى را بیان مى‌کنند با همین منطق سرکوب، بازداشت، زندانى و با محرومیت اجتماعى مواجه شده‌اند. در حقیقت، با تکیه بر اهرم‌هاى یادشده، یک ادبیات جهانى در مواضع فکرى ـ سیاسى بر شهروندان و حکومت‌ها اعمال مى‌شود. در حالى که در مطبوعات، کتب، رسانه‌ها و مواضع رسمى و غیررسمى غربى و صهیونیستى به سادگى به همه مقدسات اسلامى، قرآن، پیامبر اکرم(ص) و... اهانت مى‌شود و با توجهات رسواى «دموکراسى و آزادى بیان» به حمایت از آن مى‌پردازند. موشه دایانگفته بود: «اگر کشورمان را در بخشى از آلمان، فرانسه یا ایتالیا درست می‌کردیم، ما را به رسمیت می‌شناختند، حال نمى‌دانیم که چرا عرب‌ها و کشورهاى اسلامى ما را به رسمیت نمى‌شناسند؟» [2]در واقع، این «خودبینى و حقانیت مقدس» که همه بشریت باید پدیده صهیونیسم و اشغال سرزمین دیگران را بپذیرند، ریشه‌اى اعتقادى دارد و اساس سیاست‌هاى متکبرانه این رژیم به شمار مى‌رود.دایان براى حل این مشکل مى‌گوید: « این مسئله ریشه در بنیادهاى فرهنگى اسلامى و عربى دارد که باید براى به رسمیت شناخته شدن، این ریشه‌ها را قطع کنیم» [3] آنچه در پیمان‌هاى صلح کمپ دیوید، وادى عربه [4] و اسلو با مصر، اردن و حکومت خودگردان فلسطینى به امضا رسیده و در روابط با کشورهایى مانند تونس، مالى، نیجر، اریتره، اتیوپى و اخیرا کشورهاى عربى خلیج‌فارس یا پاکستان و جنوب شرق آسیا به نام «عادى‌سازى فرهنگى» مورد تاید قرار گرفته، ریشه‌هاى فرهنگ اسلامى را هدف قرار داده است. مراکز مطالعاتى و تحقیقاتى آمریکایى نیز که با صهیونیست‌ها هم‌مشرب‌اند، تلاش می‌کنند تضاد اصلى جهانى و دشمن اصلى آمریکا را که تهدیدکننده منافع این ابرقدرت است، ریشه‌هاى فرهنگى اسلام سیاسى معرفى کنند که پس از 11 سپتامبر به رکن محورى سیاست‌هاى جهانى آمریکا تبدیل شده است. البته تلاش‌هاى متمرکز صهیونیست‌ها و مسیحیان در آمریکا  [5]بر این اصل قرار گرفته است که ابزارها و سازوکارهاى گسترده‌ترى را براى تحمیل عادى‌سازى روابط رژیم صهیونیستى با کشورهاى مختلف به کار گیرند که از منظرى دیگر، بسترى براى «هژمونى‌سازى صهیونیست‌ها» در عرصه منطقه‌اى و بین المللىاست. » [6] سیاست‌هاى کلان اسرائیل سیاست کلان و ملى اسرائیل در عرصه‌هاى اقتصادى، سیاسى ـ دیپلماتیک، تکنولوژیک، اجتماعى ـ جمعیتى، فرهنگى و... در خدمت سیاست‌هاى امنیتى ـ نظامى قرار گرفته است. بدین مفهوم که موضوع مهاجرت‌ یهودیان به اسرائیل که کارکردهاى گوناگونى دارد، به منظور افزایش ضریب امنیتى این رژیم به اجرا درمى‌آید. از یهودیان پراکنده در سراسر جهان در قالب‌هاى انفرادى و تشکیلاتى براى نفوذ، جمع‌آورى اطلاعات و اهداف امنیتى و سرقت و انتقال اطلاعات تکنولوژیک استفاده مى‌شود. [7] ارتقا و افزایش سطح توان علمى ـ تکنولوژیک در سیاست‌هاى کلان ماهیتى امنیتى دارند، هرچند کارکرد و فواید دیگر آن را براى این رژیم نباید نادیده گرفت.در عرصه سیاسى ـ دیپلماتیک و مسئله عادى‌سازى روابط نیز همان‌گونه که موشه دایان ابراز کرد، حامیان صهیونیست‌ها مسئله صلح و عادى‌سازی روابط را تنها از دهانه توپ و زبان زور میسر مى‌دانند گروه نئومحافظه‌کاران آمریکا مانند داگلاس فیث، ریچارد پرل و... که در دوره نتانیاهو طرح «جدایى کامل» را به صهیونیست‌ها تقدیم کردند نیز همانند ژابوتینسکى یا بن‌گوریون، با این منطق سخن می‌گویند. این نئومحافظه‌کاران معتقدند: «عرب‌ها، زبانی جز زبان زور نمی‌فهمند.» [8] ژابوتینسکی، یهودی لهستانی، نیز می‌گوید: «صلح جز با شکست روحی اعراب امکان‌پذیر نیست» [9] بن‌گوریون در سال 1936 گفت: «شکل‌گیری اسرائیل تنها با مایوس کردن کامل عرب‌ها امکان‌پذیر است» [10] به بیان دیگر، عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورها با هدف خنثی کردن این کشورها در معادله فلسطین و به کارگیری پتانسیل‌های رسمی و غیررسمی آنها برای فشار و اثرگذاری بر فلسطینی‌ها و کشورهای مخالف اسرائیل و در نهایت بهره‌مندی از درآمدهای ناشی از مبادلات تجاری با آن کشورهاست. برای مثال، 28 شرکت اردنی با هفده میلیارد دینار سرمایه‌گذاری رژیم صهیونیستی برای فروش محصولات اسرائیلی در کشورهای ع ربی به خدمت گرفته شده‌اند. در حقیقت، به جز استفاده از نیروی کار بسیار ارزان در اردن، از پوشش این کشور برای فروش محصولات اسرائیلی در کشورهای عربی بهره‌گیری خواهد شد و سود حاصل از آن در خدمت ارتقای توان ملی اسرائیل قرار خواهد گرفت. [11] همین سایت در ترکیه و با مشارکت سه‌جانبه اردن، ترکیه و اسرائیل به اجرا درمی‌آید. در بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی برای جلب اعتماد و خارج کردن این کشورها از گردونه مخاصمه با اسرائیل و استفاده از آنها در مسیر اهداف این رژیم در منطقه، شیوه‌های امنیتی و روابط شخصی و نزدیک با رهبران این کشورها به کار رفته است. انور سادات با دریافت اطلاعات مربوط به هسته‌های نظامی وابسته به شوروی که با وجود سرکوب در دوره ناصر قصد کودتای نظامی داشتند و کشف آنها آماده سفر به تل‌آویو و صلح کمپ دیوید شد. در واقع، نظام مصر از آن پس در چارچوب تعهدات پیمان صلح، از دایره تهدیدزدایی برای اسرائیل فاصله گرفت و بر اساس اصول و نیازهای این رژیم، به بازیگری در صحنه فلسطین پرداخت. در قطر نیز با ارائه خدمات اطلاعاتی و سیاسی به امیر قطر (شیخ حمد) زمینه کودتای وی علیه پدرش فراهم شد و او به قدرت رسید. با امضای قراردادهای شخصی بین شارون و امیر قطر، وی عملا در مسیر خدمات ارزنده به این رژیم قرار گرفت. در پاکستان دست‌کم طی دو دهه با ارائه برخی خدمات پنهان و بازی با اوراق اطلاعاتی در خصوص اطلاعات نظامی و هسته‌ای مورد نیاز آن کشور، زمینه نزدیکی به پاکستان و برقراری روابط با هند گسترش یافت. شایان ذکر است این اطلاعات از طریق جاناتان بولارد یهودی، افسر دریایی ارتش آمریکا، به دست آمده است.  [12] در مجموع، می‌توان سیاست‌های کلان این رژیم را چنین خلاصه کرد: 1. توسعه مناسبات با کشورهای مختلف به منظور تقویت ضریب امنیتی و افزایش توان بازدارندگی؛ 2. رشد سطح بازیگری منطقه‌ای و بین‌المللی؛ 3. تحمیل اراده برتر سیاسی و ابزاری به کشورهای پیرامون و ایجاد سلطه امنیتی، سیاسی و اقتصادی در منطقه؛ 4. کاهش نگرانی‌های امنیتی و ضربه‌پذیری در قبال هر اقدام خصمانه. [13] بدیهی است که این سیاست‌های در کشورهای منطقه به ضعف علمی ـ تکنولوژیک، اقتصادی و سیاسی ـ امنیتی متکی است و در کشورهای بزرگ مانند چین، هند، اندونزی و شوروی بر پایه نیازهای خاص آنان و در کشورهای غربی با تکیه بر لابی‌ها و سازمان صهیونیسم ب، ساماندهی و اجرا می‌شود. پی نوشتها: [1] سخنرانی استاد در سال 1348 در حسینیه ارشاد [2] ناصرالفضاله، «التطبیع مع الصهاینه و سر مصطلاحات»، سایت اسلام آن‌لاین، 24 دسامبر 2005 [3] همان [4] مجله الدراسات الفلسطینیه، ش 20، پاییز 1994 [5] محمدجلال عنایه، «المحافظون الجدد، ماذا فعلوا»، روزنامه القدس، 22‌/‌8/‌2003 [6] جهاد خاذن، «صعود المحافظن الجدد فی اداره بوش»، سلسله مقالات، روزنامه الحیات، 2004 [7] افرام سنیه، اسرائیل پس از 2000، ترجمه عبدالکریم جادری، انتشارات دوره عالی جنگ، 1381 [8] حازم صاغیه، «المحافظون الجدد ینبغی ان تدفعوا الئمن»، روزنامه الحیات، 29‌/‌8‌/‌2003 [9] همان [10] جهاد خاذن، دانیل پایپس، روزنامه الحیات، 18‌/‌8‌/‌2003 [11] اسلام آن‌لاین، السبیل اردن، 24 دسامبر 2005 [12] هادی محمدی، بررسی توان ملی و قابلیت‌های تهدیدزدایی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی، وزارت دفاع، 78 [13] همان، ص 15 منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی  ادامه دارد.............

92/11/29 - 03:06





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن